eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.8هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا شهیدامروز شهید علی ماهانی، شهیدی که به مادرش میگفت: مادر، پنج دفعه؛ به حق پنج تن، از ته دل دعا کن که وقتی گمنام شهید شدم، بدنم مثل آقا امام حسین بشود.
شهید علی ماهانی در سال 1336 درشهر کرمان بدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی ومتوسطه را با موفقیت در این شهر به پایان برد.علی رغم قبولی در دانشگاه ، به خدمت سربازی رفت تا مبارزه علیه حکومت پهلوی را از درون ارتش آغاز کند. اقدامات انقلابی و ضد رژیم او در پادگان محل خدمت (کازرون) باعث شد تا توسط ساواک دستگیرو زندانی شود.او ماهها تحت شکنجه های دژخیمان شاه قرار داشت ولی هرگز لب از لب باز نکرد  تا جایی که از طرف دادگاه نظامی محکوم به اعدام شده بود. شروع جنگ عراق با ایران برگ دیگری از جانفشانی های او برای نگهداری انقلاب بود . او با رها در عملیاتهای گوناگون مجروح ونقص عضو شد.اما همواره زندگی زیر آتش دشمن برای او شیرین تر بود . عملیات والفجر 3 در سال 1362 آخرین حضور این دلاور در میدانهای نبرد بود .علی آقا در این عملیات با شگفت انگیزترین مفهوم ایثار و از خود گذشتگی به شهادت می رسد و بقایای پیکر این سردار عارف بعاز گذشت 15 سال به خانه اش کرمان باز گردانده می شود. مادر شهید: علی آقا از نوجوانی، با همه بچّه‌های هم سن و سال خودش فرق می‌کرد. ما نفهمیدیم او چه وقت قرآن را یاد گرفت. فقط روزی دیدم چند نفر از بچه‌های محله را جمع کرده و به خانه آورده .گفتم: علی آقا، با این بچّه‌ها چه کار داری؟ گفت: می‌خواهم به این‌ها قرآن یاد بدهم. از همان بچّگی،‌ از این که می دید بچّه‌ها بیهوده میان کوچه و بازار راه افتاده‌اند، ناراحت می‌شد. عده‌ای هم از این که می‌دیدند علی آقا بچّه‌ها را به نماز و روزه دعوت می‌کند، ناراحت می‌شدند. علی آقا، تا روزی که به شهادت رسید، بزرگتر از سن و سال خودش فکر می‌کرد. یادم می‌آید در همان دوران کودکی که بچه‌ها را به خواندن قرآن دعوت می‌کرد،‌ بعد از کلاس، چند نفر از کسانی که نمی‌خواستند علی آقا بچّه‌ها را تعلیم بدهد، در حالی که با چوب به پیت می‌کوبیدند، می‌گفتند: شیخ علی آمد… شیخ علی آمد…. آنها نمی دانستند که آرزوی قلبی این جوان این بود که روزی شیخ شود. ما به جز مهر و محبت از او چیزی ندیدیم؟ خدا شاهد است نه به خاطر این که بچّۀ من است، اما باید بگویم او نمونۀ واقعی شیعه‌ی علی بود. یک بار هم ندیدم که این جوان، حرمت موی سفید ما را بشکند،‌ بی سوادی ما را به رخ بکشد، حرف تلخ بزند یا حقیرمان کند. از در اتاق که وارد می‌شدم،‌ از جا نیم خیز می‌شد. اگر بیست بار هم می‌رفتم و می‌آمدم، همین کار را می‌کرد .می‌گفتم: علی جان، مگر من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می‌دی؟ می‌گفت: این دستور خداست. روزی که خانه نبودم و او از جبهه آمده و لباس‌های شسته نشده‌ای را در گوشه حیاط دیده بود، تشت و آب آورده و با همان لباس ساده‌ی بسیجی و دست مجروح و فلج، لباس‌ها را شسته بود. وقتی رسیدم، دیدم دارد لباس‌ها را روی طناب پهن می‌کند. چقـــدر هم تمیز شسته بود! گفتم: الهی بمیرم مادر. تو با یک دست چطوری این همه لباس را شستی؟ گفت: اگر دو دست هم نداشتم، باز هم وجدانم قبول نمی‌کرد من این جا باشم و تو در زحمت باشی! یعنی اهل کمال بود. همه چیز را می‌فهمید. اوایل دشمنان انقلاب خیلی تلاش کردند با ضربه زدن به روحیۀ خانوادۀ این بچّه‌های پاک، مسیر انقلاب را عوض کنند،‌ اما دیدیم به لطف خدا نتوانستند. ،،،،،، وقتی می‌دید که همه دوستان و هم رزمانش به فیض شهادت رسیده‌اند، دلگیر می‌شد. می‌گفت: مادر، تو بزرگواری، خداوند خیلی برای پدر و مادرها ارزش قائل است! چرا دعا نمی‌کنی که عاقبت به خیر شوم. بهشت حتی رو به روی ما نیست؛ اما زیر پای شماست. چرا دست به دعا بر نمی‌داری تا این پیکر ذلیل، غرق به خون شود، تا شاید گناهانش بخشیده شود. می‌گفتم: مادر، تو که جای سالم در بدن نداری، نه دست داری و نه پا. اما با التماس، روسری ام را پایین می‌کشید، سرم را می‌بوسید و می‌گفت: مادر، پنج دفعه؛ به حق پنج تن، از ته دل دعا کن که وقتی گمنام شهید شدم، بدنم مثل آقا امام حسین بشود. مشمول ذمه‌ام می‌کرد، زمانی که به مسجد (گلزار شهدا)می روم، به عکس شهدایی که در آنجا گذاشته‌اند، بگویم: شما چرا علی را نمی‌خواهید؟!بعد بگویم که جایی برای او باز کنید. من هم شب‌های جمعه به مسجد (گلزار شهدا) می‌رفتم و با دلی تنگ می‌گفتم: ای شهدای بزرگ، ای دوستان عزیز علی آقا! من مادر شرمنده‌ام از بس این جوان آرزوی آمدن پیش شما را دارد. علی آقا دیگر طاقت ندارد. دلش می‌خواهد پیش شما باشد. بعد با دریایی از غم بر می‌گشتم. بعضی وقت‌ها دیگر گریه نمی‌کردم، می‌دانستم علی آقا دیگر متعلق به شهدا است؛ با آنانی که چشم به راه او هستند. این بود که او را به خدا سپردم. یادم نمی‌رود آن روزهایی را که عادت کرده بودم با صدای قرائت قرآن علی آقا که قبل از اذان صبح به گوش می رسید، از خواب بیدار شوم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
سوره مبارکه ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر قرآنی ┏━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━┛
484-shora-ta-1.mp3
7.29M
سوره مبارکه بخش اول ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
484-shora-ta-2.mp3
4.84M
سوره مبارکه بخش دوم ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚢داستان کشتی حضرت نوح (ع) 2⃣ قسمت دوم 🌊🌪قرار شد طوفان و سیل وحشتناکی بیاید تا همه ظالمان قوم نوح را غرق‌کند لذا خداوند به حضرت‌نوح دستور داد تا یک کشتی بسازد تا او و یاران مؤمنش را نجات دهد. 👌چه درس زیبایی! تو با خدا باش، آن‌وقت نورچشمی خدا میشی و خدا وسط سیل و عذاب، با هر وسیله‌ای تو رو نجات میده با خدا باش 👈 پادشاهی کن سوره هود آیه۳۷_استاد عبدالباسط ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
پای درس نهج البلاغة موضوع: قال الامام امیرالمؤمنین علی علیه السلام : کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ. در فتنه ها مانند بچه شتر دو ساله باش که نه پشتی برای سوار شدن دارد و نه پستانی که دوشیده شود. توضیح کوتاه: ✓فتنه به حوادثی گفته می‌شود که باطل با لباس حق ظاهر می شود و موجب فریب توده ی مردم میگردد. ✓در چنین شرایطی به بالا دست خود نباید سواری داد و زیر دست نباید انسان را بدوشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
¤ ¤ دعای فرج 💢 پویش استغاثه جهانی 🔴 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت هر شب راس ساعت 21 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ شوق تو به باغ لاله جان خواهدداد عطرتو به گلهـا هیجان خواهد داد فردا ڪه به آفاق بپیـچد نورت تڪبیر تو ڪعبه را تڪان خواهد داد تعجیل در ظهور و سلامتی مولا عجل الله پنج اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج شبتون مهدوی ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_وا_کن_از_کار_من_گره_نریمانی.mp3
3.37M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃وا کن از کار من گره 🍃نوکر جز سمت خونه شما کجا بره 🎤 🌷 🌷 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا شهیدامروزشهید علی عسگری، شهیدی که مقام معظم رهبری درباره‌ی او فرمودند: ما ملت ایران و جهان اسلام به مجاهدانی همچون شهید عسگری افتخار می‌کنیم".
شهید علی عسگری از شهدای مدافع حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) متولد 10 بهمن‌ماه سال 1362 که هم‌زمان با روز تولدش در تاریخ 10 بهمن‌ماه 1391 مصادف با 17 ربیع‌الاول روز ولادت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در سوریه به مقام رفیع شهادت نائل شد. شهید عسگری از اهالی شهر طاقانک از توابع شهرستان شهرکرد است. پدر شهید: سالی که نکوست از بهارش پیداست. علی از همان کودکی دنبال نماز، روضه و حقیقت بود. هیچگاه کار انحرافی از ایشان ندیدیم. دائم‌الوضو و اکثر روزها هم روضه بود. همه شیفته اخلاق و رفتارش بودند. قبل از رفتن به سوریه در خواب امام حسین‌(علیه السلام) به علی گفته بود "تو باید از حرم خواهرم زینب دفاع کنی" و امام حسین(علیه السلام) وعده شهادت به فرزندم داده بود. در روز حمله علی و هم‌رزمانش از تیپ فاطمیون تا رسیدن نیروهای سپاه از حرم دفاع می‌کنند که در نهایت علی به شهادت می‌رسد. یک هفته قبل از شهادتش با ایشان تماس گرفتم و گفتم "6 ماه است که رفته‌ای، دل همه برایت تنگ شده چند روزی بیا و دوباره برگرد" در پاسخ گفت "بابا وهابی‌ها و تکفیری‌ها می‌خواهند حرم بی‌بی زینب را خراب کنند. اینجا هم دست کمی از زمین کربلا ندارد. اگر در زمین کربلا خیمه‌های بی‌بی زینب را آتش زدند، اینجا می‌خواهند حرمش را خراب کنند. تو بگو من چیکار کنم" جوابی نداشتم که بدهم در پاسخ گفتم "بمان" و پس از یک هفته شهید شد برادر شهید پدر و مادرم تعدادی هدیه خریده بودند و قرار شد 10 بهمن‌ماه هم‌زمان با ولادت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به سوریه برای عقد برادرم بروند که علی آقا چند روز قبل از مراسم تماس گرفت و گفت "اینجا درگیری شده و خطرناک است منطقه که آرام شد خودم تماس می‌گیرم" سید حسن نصرالله در پیامی گفته بود "ای مجاهدان راه حق نگذارید عمه‌ ما زینب بار دیگر به اسارات رود" هم‌رزمانش می‌گویند برادرم دائم پیام سید حسن را تکرار می‌کرد. در فیلم‌هایی که گرفته شده شهید عسگری و چند تن از تیپ فاطمیون به شمار انگشتان دست خط قرمز دوم را حفظ می‌کنند و علی‌اقا در همان روز نزدیک به 20 تکفیری را به هلاکت می‌رساند. مقداری نان خشک و آب برای آن‌ها از طریق کانال فرستاده می‌شود و لحظاتی بعد شهید عسگری برای پاکسازی با رمز "علی الله اکبر" به جلو می‌رود و می‌گوید "با رمز یا حسین پشت سر من بیایید" پس از لحظاتی مدافعان هر چه می‌گویند علی الله اکبر اما هیچ پاسخی نمی‌شنوند. یک تیر به سینه و یک تیر همه به پیشانی ایشان اصابت کرده بود که به حالت سجده به مقام شهادت نائل شدند. از حضرت آقا تشکرمی‌کنیم و دست ایشان را از این فاصله می‌بوسیم که با وجود دغدغه‌ها و مشکلات فراوان تا چه اندازه ریزبین هستند. یک روز از بیت آقا تماس گرفتند و پدر و مادر همراه با یک نفر را به بیت رهبری دعوت کردند. یکی از خواهرانم و برادرانم نیز با ما همراه شدند و گفتند ایستادن پشت در بیت رهبری هم توفیق است. وقتی که رسیدیم آقا گفته بودند "کسی پشت در نماند" وارد یک اتاق ساده شدیم و با وسایل پذیرایی ساده از ما پذیرایی کردند. حضرت آقا در این دیدار فرمودند " ما ملت ایران و جهان اسلام به مجاهدانی همچون شهید عسگری افتخار می‌کنیم". فرمایش آقا آب پاکی را بر تمام غم و غصه‌های پدر و مادرم ریخت. همین برای ما کافی بود. بالاترین از این مدال مگر می‌شود به کسی داد. اگر اشتباه نکنم سال 87 در شرکت گل‌گهر سیرجان در شرکتی کار می‌کردیم. ماه محرم بود علی آقا گفت "داداش می‌خواهم روز عاشورا گوسفندی را قربانی کنم و بین فقرا تقسیم کنم". به خانه یکی ار دوستان رفتیم و گوسفندی را قربانی کردیم و مشغول تکه‌تکه کردن گوشت‌ها بودیم که علی آقا گفت "داداش دیشب خواب دیدم در سوریه سوره مبارکه صف را با صوت زیبایی تلاوت می‌کردم" گفتم "حتماً قبولی همین نذر است" با خنده معناداری گفت "آره، آره" پس از شهادتش در کتاب تعبیر خواب خواندم امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید "هر کس سوره صف را با صوت زیبا تلاوت کند عاقبت او ختم به شهادت می‌شود" از شهادتش خبر داشت اما چیزی به ما نگفت. از همه حلالیت گرفت تنها حج تمتع نرفته بود که در سنین 21 یا 22 با حقوق ماه رمضان ثبت‌نام کرده بود. در موقع رفتن به مادرم گفته بود "فقط یک حج تمتع مانده که زمان مجالم نداد، وصیت می‌کنم که پدرم انجام دهد". آنچه که پس از شهادت شهید عسگری بر ما ثابت شد این است که زنده‌بودن شهید را با چشم دنیایی دیدیم. مقدمه شهادت جهاد اکبر است که شهید عسگری در مبارزه با نفس خود ابتدا در جهاد اکبر شهید شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا