eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.3هزار دنبال‌کننده
425 عکس
172 ویدیو
24 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
می دویم و به سوی کام لحد رهسپریم مرگ چون سایه به دنبال سر و بی خبریم هست خود را همه مهریّه به دنیا دادیم عجبا باورمان نیست که ما رهگذریم دل نبندیم به این عالم فانی، یاران! ما که آخر به سوی دار بقا رهسپریم بهره ما همه از ثروت ما یک کفن است مالی انفاق نکردیم که با خود ببریم بدی از نامه اعمال نشستیم و عجیب اینکه پنداشته از خلق جهان، خوب تریم گوش داریم ولی ناشنوائیم بسی چشم داریم، خدا رحم کند، بی بصریم گرچه از خویش هم، از کثرت عصیان، خجلیم روز محشر به تولّای علی مفتخریم "میثم"! آن روز که پروندة ما را نگرند ما به رخسار حسین بن علی می نگریم شاعر/ غلامرضا سازگار
به عالم هر کسی را پر شود پیمانه، می‌میرد یکی در کوه و صحرا، وان دگر در خانه می‌میرد یکی چون شمع، عمری در پی روشنگری سوزد یکی بهر فداکاری چنان پروانه می‌میرد یکی در ناز نعمت، مرگ می‌گیرد گریبانش یکی دور از وطن در گوشه‌ای بیگانه می‌میرد یکی عالم، یکی جاهل، یکی عارف، یکی عامی یکی صائم، یکی قائم، یکی فرزانه می‌میرد یکی چون مسلم و هانی، شهید راه حق گردد یکی بدنام، همچون زاده مرجانه می‌میرد خوشا آن کس که تسلیم ستمکاران نمی‌گردد شرافتمند و عالی رتبه و مردانه می‌میرد شاعر/ ناشناس
🌹 لحظه ی افطار،با ذکر تو غوغا میکنم صورتم را با زلال اشک زیبامیکنم یاد آن ساعٺ بیفتم که کسی آبت نداد روزه را باروضه‌های تشنگی وا میکنم
. خواب می دیدم شب مرگ من است فصل پاییز گل و برگ من است غسل کردند و کفن پوشاندنم              در میان قبر خود خواباندنم زیر طلّ خاک نا پیدا شدم      همرهان رفتند و من تنها شدم از نهیب ترس اعضایم گرفت                       لرزه از وحشت سراپایم گرفت بعد چندی باز شد چشم ترم                    دو ملک بودند بالای سرم آن یکی با قهر سرکش آمده                  این یکی با گرز آتش امده آن یکی می گفت: از ربت بگو                   این یکی می گفت: اعمال تو کو؟ آن یکی می گفت: هان وامانده ای         این یکی می گفت: تنها مانده ای از رفیقان و شفیقانت بگو                       از جسارت های پنهانت بگو با خودم گفتم: عذابم می کنند             از شرار غم آبم می کنند وای بر من ! قلب من را می درند             عنقریبم سوی آتش می برند ترس و وحشت فوق حالت بود و بس        پای تا فرقم خجالت بود و بس زیر لب گفتم به آوایی حزین            پس کجایی یا امیرالمؤمنین ناگهان نوری به قلبم چیره شد        دیده های بسته من خیره شد از کنار قبر من در باز شد                      قبر من گلخانه ممتاز شد آمد آقایی که یکسر نور بود                   قبر من از نور، کوه طور بود از کلامش درد من درمان گرفت          از نگاهش مرده ی من جان گرفت در کنارم ایستاد و خنده کرد                 خنده ای کرد و مرا شرمنده کرد گفت: با اذن حق امدادش کنید             با تولّای من آزادش کنید گر چه دور از انتظارم بوده است           لیک عمری ریزه خوارم بوده است سال ها در هیئت من گریه کرد            بارها در غربت من گریه کرد در عزای همسرم فریاد زد                 لطمه ها بر خود از آن بیداد زد اینک این بند کفن را وا کنید                تا پلاک عشق او پیدا کنید یک کبودی هست روی سینه اش            حاکی از درد و غمی دیرینه اش از اوان کودکی در شور و شین               سینه زن فریاد می زد یا حسین .
....•✿°∞°❀_🕯_❀°∞°✿•.... ✨به یاد پدران و مادران زیر خاک.... به یاد درگذشتگان.... بی وارثان ،بد وارثان و همه درگذشتگان چشم انتظار✨ 🕯زیارت اهل قبور امشب شب جمعه ب یاد همه شهدا و اموات 🕯 ....•✿°∞°❀_🕯_❀°∞°✿•....
سبک جدیدبرای فراق پدر   دلم گرفته، میونه خونه، از این زمونه   میونه خونه،دلم گرفته،چه غم گرفته   دختری تنها،چه بی قراره    همه میگن یتیم وبابا نداره   باباکجایی دوای دردم    الهی بیایی بابادورت بگردم-دوای دردم   الهی هیچکسی بی بابانباشه   تواین دنیاهیچ دختری یتیم نباشه   دلم گرفته چه غم گرفته
نمونه ای از اشعار پندی در اشعار گروه موسیقی مداحی :  خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم پهلوی کبائر ، حسناتی ننوشتیم افسوس از این عمر گرانمایه که بگذشت ما از سر تقصیر و خطا در نگذشتیم پیـری و جـوانـی چو شب و روز گذشتند مـا شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم شعر فضیلت پدر   به عمری عاشق زارم پدر بود به هر کاری مددکارم پدر بود شبم همراز مادر بود لیکن به روزم یار در کارم پدر بود اگر خاری به پایم رفت در عمر در ایـن آزردگی یارم پدر بود ه
امیر مومنان فرمودند خدا رحمت کنه انسانی را که بداند از کجا آمده در کجا قرار گرفته و به کجا میرود خدا رحمت کنه مرحوم آقای .....، چقدر زیبا و چقدر لطیف خدا بدون آنکه دل بنده ای امتی قبلیه ای رو بدرد بیاره ،در سوره الرحمن میگه کل من علیها فان ،خانواده ...... مرگ مال باباتون نیست –مرگ مال یه قوم و قبیله ای نیست ،آیه بعدش میفرماید و یبقی ربک ذوالجلال والاکرام ،هیچکی باقی نمی مونه جز ذات اقدس الهی ،فلذا مرحوم آقای ....هم ازین پدیده مرگ مستثنی نبوده،هیچکی باقی نمی مونه – سوره مبارکه اعراف و منافقون دوتا آیه مضومنش مثل همه فرقی نمیکنه خدا میفرماید:بنده ی من کجا میخوای بری تو این کره ی زمین یا هرکجا که مرگ دامانت رو نگیره –میفرماد اجل انسان فرا برسه ثانیه ای و لحظه ای تاخیر و پس و پیش نداره –حالا بگو فلانی مریضه بهترین اطبا روز هم جمع بشن با تجهیزات پزشکی بالا بخوان مداوایش کنند –چقدر میتونن؟صد سال؟دویست سال؟میفرماید علم به یه جاهایی میرسه که عقل بشر هم ظرفیت اونو نداره –الانم بعضی از فرزندان شما میگن پدر مادر شما زمان گذشته و قدیم با نبود امکانات چطور زندگی کردید ؟دوست سال دیگه فرزندانمون به ما میخندند میگن اون زمان شما چطوری زندگی کردید ؟همین طور که بریم جلوتر زندگی پیچیده تر میشه –علم به خیلی جاها میرسه –اما یدونه علم هستش نزد خدا باقی مانده هیچکسی ازش خبری نداره میفرمایند اگر بشر میدانست که فلان ساعت فلان جا اینطوری میخوام بمیرم ،هیچکی باقی نمی موند لحظه شنیدن دق میکردند و میمردند –میفرماید علم مرگ نزد خداست حتی پیغمبر خدا هم –قابض الارواح امدند اجازه گرفته فلان ساعت چه جوری پیغمبر خدا هم می رود-مرحوم اقای ......ازین پدیده مستثنی نبوده هیچکسی نیست –وقتی آدم یه نگاه تو این قبرستان میکنه –میگن قبرستان که آدم قدم میزاره –ته دل آدم خالی میشه –چرا؟انسان حالت گریانی(بکاء)پیدا میکنه چون بهترین فرزندان ما ،زیر خروارها خاک آرمیدند یه روزی مرحوم آقای ......جوان بود و زندگی داشت برو بیایی داشت –یه روزی خونواده ای داشت ید و بیضایی داشت –اما همه چیز دنیا رو برا اهل دنیا گذاشت و رفت ... کاروان در کاروان رفتند و از یاران ما عاقبت ما هم پی این کاروان خواهیم رفت یادگاران این پدر –تا این جای مجلس برا مهمونای آقای .......-چهره هایی رو میبینم که از مناطق مختلف تشریف اوردند با قدومشون مرحم به دل عزیزان داغدیده شدند –یه مقداری هم زبانحال بخونم شاید عقده دلی دارند –اشک بریزند برا باباشون –اینو مریض دارا میدونن –بیمار دارا میدونن خدا نکنه پدر خانه مریض باشه –تمام اهل خانه بیمار و ملول میشن یه پا بیمارستان یه پا خونه –یه پا سرکار -یه پا کنار بستر –بین خوف و رجا قرار میگیرند حال بابامون چی شد؟فرزندان بزرگوار ......،خواهران –دختران داغدیده دومادای بزرگوار –عروس خانومای داغدیده –آی همسر داغدار برادران خدا بشما صبر بده –فرزندان بزرگوارش بی بابایی سخته؟نه؟چند روزه الان با زبان بی زبانی میگی بابا بخدا خونه بی تو صفایی نداره –بابا دیگه رختخواب مریضی ات رو جمع کردیم بابا –دیگه راحت شدی بابا –دیگه ازین پهلو به اون پهلو ناله نمیزنی –ای دنیا –هر که داغ بابا دیده از حال و روز بچه های مرحوم .......باخبره –ای بابا چند روزه رفتی و صفا و شادی از خونه ی ما بردی –بابا بیا که خونمون غریبه –الهی لحظه احتضار پدری رو بجه هاش نبینن –امان ازون لحظه ای که این بدن رو اوردند رو به قبله گذاشتند این بچه ها اومدند کنار بابا ای بابا –ارام ارام –خیره خیره –یه جایی رو نگاه میکنه –من نمیدونم کنار بابا بودید یا نه ؟ (این این اشعار مخصوص گیلانی هاست تی خانه د تاسیانه جان بابا پرنده پر بزه از آشیانه آخ روزگار آخ بابا همه گفتید جودایی خیلی سخته آی ننستیم که اجور می سر نوشته آخ بابا تی مهربانی که مره یاد أیه دوری توو هیچ مره باور نیه )))) بزارید بگم به عالم که یتیمی پر درده یتیما با من بخونید اون که رفت بر نمیگرده بابا جونم باباجونم من برات روضه میخونم چند روزه تورو ندیدم نام تو ورد زبونم از درو دیوار خونه بی تو بوی غم میباره چحوری برم بخونه خونمون صفا نداره روی قلب من نوشته که چه ها بهت گذشته واسه ما دادی جوونی بخدا جات تو بهشته دل من دریای خونه اشک من چه لاله گونه چه کنم چه چاره سازم کی تو این دنیا میمونه خانواده مرحوم .....چه مردمان با صفایی داریم –تا شنیدند باباتون از دنیا رفته گفتند این خانواده غصه دارند –اومدند که مرحمی زه زخم دل شما باشن یا اباعبدالله .... کانال ترحیم و ختم خوانی مجمع الذاکرین
پنجشنبه و ياد درگذشتگان یاد شهدا 🙏اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🙏 🙏التماس دعا🙏 پنجشنبہ است روزمان را بہ فاتحہ اے و صلواتے معطر ڪنیم✨ بہ یاد آنان ڪـہ روزے در ڪنارمان نفس هایشان گرما بخش محفل مان بود😔 و امروز یادشان دلگرم مان میڪند🌺🍃 یادشهیدان گلگون کفن و اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم 🌹🍃🌹🍃🌹
# رباعی در مجلس عزا در فراق جوان 👇👇👇 گلی بودم نه وقت چیدنم بود جوان بودم نه وقت مردنم بود گلی بودم میان شاخه گلها نه وقت زیر خاک خوابیدنم بود ◼️ جوان نازنین در خاک رفتی از این دنیای غم غمناک رفتی زدی آتش به جان دوست داران چو گل پاک آمدی و پاک رفتی ◼️ تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبان هاست هنوز گفتم که فراق تو نبینم دیدم                        آمد به سرم هر آنچه میترسیدم ◼️ عزیزخفته درخاکم گل باغ دلم بودی                                  درخشان گوهر پاکم چراغ محفلم بودی کجایابم دگرچون تو اگر گرد جهان گردم                              تو را ای نازنین دختر که یار وهمدمم بودی ◼️ دلا دیدی که آن فرزانه فرزند                           چه دید اندر خم این طاق رنگین به جای لوح سیمین در کنارش                       فلک بر سر نهادش لوح سنگین ◼️ سال ها رنج کشیدم که گلی پروردم                      باد پاییز به ناگه زد وگل پرپر شد گل پرپر شده ام از چه برفتی ز برم                        که زهجران تو هر دم دل ما مضطر شد جوان نازنین در خاک رفتی از این دنیای غم غمناک رفتی زدی آتش به جان دوست داران چو گل پاک آمدی و پاک رفتی ◼️ بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم ◼️ گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود ◼️ قصه مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود                          در عزایت جامه را تن دریدن زود بود آخر ای یار همه ای مطهرمهروفا                             در سرای جاودان منزل گزیدن زود بود ◼️ دریغا حسرتا از کامرانی                                         نبردم بهره ای از زندگانی همی پر حسرت وناکام رفت                                  به زیر خاک عین جوانی ◼️ جوان رفتم زدنیا با هزاران ارزو بردل                      به زیر خاک کردم با دو صد اندوه غم منزل گذر اید اگر برخاک من از زاه غم خواری                به الحمدی مرا یاد اورید ای محرمان دل ◼️ بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم                      من به داغ تو جوان مرده به دنیا چه کنم بهر هر دردی دوایی است مگر داغ جوان                 من به دردی که براو نیست مدوا چه کنم ◼️ نو گلی پرورده بودم خاک از دستم ربود             ان چنان در برگرفت گویی که در عالم نبود سالها زحمت کشیدم تا گلم پرورده شد                ناگهان پیک اجل ان غنچه را از من ربود ◼️ نوگلم رفته وداغش به دل مادر ماند                حسرت دیدن رویش به دل خواهر ماند تو که تنها پسر و یاور مادر بودی                از چه رو بار غمت بر کمر همسر ماند ◼️ گلی بودم در ایام جوانی                          جوان بودم نکردم زندگانی گلی بودم که وقت چیدنم بود                      جوان بودم چه وقت مردنم بود ◼️ ای مادر غمدیده نداری خبراز من                 کز گردش ایام چه امد برسر من من تازه جوان بودم واندر چمن حسن             نشکفته فرو ریخت همه بال وپر من ◼️ افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت              امیدوچراغ دل ونور بصرم رفت زد اتش سوزان اجل بر گل عمرم              ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت ◼️ روزی که قضا نیست نخواهی مردن            ور هست قضا کجا توان جان بردن مرگ تهی مساز پهلو که به آن              سر منزل خود توان به دست اوردن ◼️ ای جوانمردان جوانمردی دگر در خاک رفت    گوهری پاک از زمین برجانب افلاک رفت بار خود بربست از این خاک تیره دل برید       پاک جان امد به گیتی
در سوک فرزند: بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند قاب عکس توست اما شیشه‌ی عمر من است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند تار موی توست اما ریشه‌ی عمر من است 💠💠💠💠💠💠💠 در سوگ پسر جوان:  ببوسم دستت ای بابا که پروردی مرا آزاد بیا مادر تماشا کن که فرزندت شده داماد به حجله می‌روم شادان و زخمی در (بر) بدن دارم به جای رخت دامادی کفن خونین به تن دارم یا به حجله می‌روم شادان ولی زخمی به تن دارم 💠💠💠💠💠💠💠💠💠 جوان هر آن مادر که اندردل غم مرگ پسر دارد ز حال ام لیلای جوان مرده خبر دارد نشاید داغ مرگ نوجوان را بردن از خاطر خصوص آن مادری کاندر زمانه یک پسر دارد اگر نالد زنی از داغ مرگ نوجوان خود یقین آه جگر سوزش به هر قلبی اثر دارد میان خاک و خون افتاده جسم اکبر رعنا نمیدانم چرا لیلا بسر قصد سفر دارد به دشواری جدا شد از سر نعش علی اکبر ز درد و داغ اکبر تا قیامت چشم تر دارد ناصراسدی @khatmkhanimajma
ارزش انسان🥀🥀🥀🥀 بانوای استاد دلا سلطنت دنیا به یک دینار نمی ارزد اگر چه این جهان زیباست بدون یار نمی ارزد بیا چون گل ز بوی خوش جهانی را معطر کن وگرنه صد هزار بوته که باشد خار نمی ارزد فصاحت در سخن زیباست ولی حقگویی زیباتر سخن از روی نادانی به نیش مار نمی ارزد مسلمانی اگر. بنما مدارا در امور خویش هزاران کار خیر کردن به یک آزار نمی ارزد سلیمان گر شدی هرگز میفکن باد در غبغب کشاند گر ترا قدرت بسوی نار نمی ارزد شنیدم دشمن دانا ز یار جاهل است بهتر هزاران آدم خفته به یک بیدار نمی ارزد هزاران به به و چهچه ز خلق هر روزه آید گوش بدان کاری خدای تو شود بیزار نمی ارزد مرض را گر شناسی میتوان داروی آن یابی وگر نه دارو بر امراض واگیر دار نمی ارزد بدرگاه خداوندی تو با اخلاص رجوع بنما اگر که غلّ و غش باشد ترا در کار نمی ارزد بخواهی یا نخواهی تو به چنگ مرگ و میافتی که لذات جهان بر مرگ محنت بار نمی ارزد قلم گاهی چنان خون شهیدان میکند بیدار ولی گه از عناد شخص به یک دستار نمی ارزد برای حفظ میهن تا توانی چشم بینا کن هزاران وعده از دشمن ملامت بار نمی ارزد (صفا) خون شهیدان ضامن امنیت ما شد بسمت خود کفائی رو به جز این کار نمی ارزد 🥀🥀🥀🥀🥀 شاعر حاج قاسم جناتیان ققادیکلایی @khatmkhanimajma