201022_1601.mp3
14.29M
توکل برخدا:
شعر لری بی براری باصدای مداح کربلایی مجتبی سعیدی ونوای نی استاد خلطه زاده در مراسم چهلمین روزدرگذشت کدخدا حاج محمدعلی خلف حسینی از طایفه بزرگ عیسوند تیره کیروی
https://eitaa.com/joinchat/3133210650Cbfe3d4343a
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم
مرثیه در سوگ پدر
مجلس ختم و ترحیم ، خاکسپاری
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------------
امان از این جدایی،بگو بگو کجایی
امان ز درد دوری(2)
------------------------------------
بگو بابا هنوزم یاد ما تو هستی
درون خاک دلت را تو ز دیده بستی
هنوزم خاطرات تودرون سینه است
دل پاکت همیشه خالی ز کینه است
تویی همه دار و ندارم
ز دوریت غمین و زارم
خزانم و تویی بهارم
یه بی قرار سوگوارم(2)
------------------------------
کی فکر میکرد ببینم داغ توپدر جان
سیه پوشم ز داغ تو ای جان جانان
سفر کردی گذر کردی از این زمانه
بود خالی که جای تو به قلب خانه
تویی تویی تو پر پرواز
به عشق تو منم سرافراز
به درد من تویی تو دمساز
که روضه ات نموده ام باز(2)
-------------------------------
دلم غوغای روزمحشر است ز داغت
بسوزم من شب و روز از غم فراغت
خداوندا غمین و زار و بی قرارم
به سوگ ماتمت محزون وداغدارم
منم به اشک و زاری
منم به سوگواری
خزان به گل عذاری
امان ز بی نگاری(2)
------------------------------
من بی کس شدم آواره،دشت و صحرا
شده چشمم برای ماتمت مثال موج دریا
به دشت و کوه صحرا من،تو را بجویم
ولی افسوس به زیر خاک ،تو را ببویم
گل گلخانه
شمع و پروانه
بلبل بی خانه
رفت ز کاشانه(2)
---------------------------------
امان از این جدایی،بگو بگو کجایی
امان ز درد دوری(2)
---------------------------------------
✍شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
🥀
#نوحه _ختم _پدر
بابای مهربانم
نیروی جسم و جانم - بابای خوش بیانم - بابای جان فشانم
بابا تو بی ریایی بابا تو دل ربایی
تنها امید مایی بابای مهربانم
كاش می شد پدرم برگردد
گونه از بوسة او تر گردد
باز بینم رخ نیكویش را
شام هجران وی آخر گردد
كاش می آمد و غم ها می رفت
دیده سویش به تماشا می رفت
از دل خون و پریشان شده ام
دلهره ترس و تمنّا می رفت
كاش بابای ز جانم بهتر
می كشید دست نوازش بر سر
این تن خستة رنجور و نحیف
می نشانید به محبّت در بر
بابای مهربانم
بابا تو بی ریایی بابا تو دل ربایی
تنها امید مایی بابای مهربانم
كاش می شد كه بیاید از ره
بر شب تار بتابد چون مه
نور امّید بپاشَد در دل
دست ظالم نماید كوته
كاش یك بار دگر می دیدم
در رُخَش بارقة امیدم
دل به یُمن نگهش می آسود
غنچه از لعل لبش می چیدم
كاش بود و غم ما را می دید
نقش زنجیر به پا را می دید
با دلم از غم فردا می گفت
این همه شور و نوا را می دید
بابای مهربانم
بابا تو بی ریایی بابا تو دل ربایی
تنها امید مایی بابای مهربانم
كاش می آمد و پیشم می ماند
قصة مهر به گوشم می خواند
لشكر ماتم و اندوه و بلا
با نگاهی ز وجودم می راند
كاش بند غم دل وا می شد
دیده محو رخ بابا می شد
از پس ابر سیه می بارید
سینه چون پهنة دریا می شد
كاش آن رفته سفر می آمد
موسم غصّه به سر می آمد
تا نوازش كند این غنچة ناز
با دو صد بوسه ز در می آمد
بابای مهربانم
بابا تو بی ریایی بابا تو دل ربایی
تنها امید مایی بابای مهربانم
كاش غم ها همگی می رفتند
سایه های زندگی می رفتند
عشق و امّید پناهی می یافت
عقده های بندگی می رفتند
كاش می شد پدرم برگردد
گونه از بوسة او تر گردد
باز بینم رخ نیكویش را
شام هجران وی آخر گردد
سروری در غم و سوگ پدری
گوید از دغدغه های دختری
گوید از عشق و امید و آرزو
از دل خون و گل خون جگری
بابای مهربانم
@khatmkhanimajma
#شعر در مقام مادر(ختم مادر شهید)
▪️▪️▪️▪️▪️__________________
ایثار یعنی یک نگاهت مادر من
گردم به پیری تکیه گاهت مادر من
دیگر به پایان آمد این چشم انتظاری
قربان چشمان به راهت مادر من
ایثار یعنی کودکی را شیر دادن
بعد از جوانی دست یک تقدیر دادن
ایثار یعنی مادری با قوت قلب
فرزند خود با صوت عالمگیر دادن
ایثار یعنی تا شهادت پیش رفتن
تا خانه ی معشوق بی تشویش رفتن
همچون گدایان طالب دیدار بودن
یا در ره دلدار ،چون درویش رفتن
تو مادر گلهای پاک جبهه هایی
در عشقبازی چون شهید کربلایی
باید ببوسد دستهای مهربانت
هر کس که باشد ذره ای در دل ولایی
خوش باشد اینکه مادر پاک شهیدی
در فصل پیری هم دمی راحت ندیدی
حسرت به دل ماندم به روز رفتن من
یک بوسه از رویم دم آخر نچیدی
مادر بیا تا شام هجران وصل گردد
پاینده تا روز ابد این نسل گردد
گفتی که غیر از راه حق فرع است هر راه
راه شهادت تا قیامت اصل گردد
شعر؛احمدصالحی
▪️▪️▪️▪️▪️__________________
@khatmkhanimajma
#مادر
#روضه_ختم_مادر
✍#نویسنده :#رسول_چهارمحالی
#روضه_مجلس_ختم_مادر ، تشییع جنازه
#مادر
#ختم_مادر
از فاطمه گفتن آ برو می خواهد
یا فاطمه گفتن هم وضو می خواهد
زهرا که ملیکۂ زمین تا عرش است
در حشر خدا نظر از او می خواهد
وای از جدایی از غم سرایی
تنها شدم من مادر کجایی
یک دل پر غم / یک خانه ماتم/مونده برا من
بعد از تو مادر / ماندم چه تنها/ تنهاتر از پیش / در بین مردم
بعد از تو مادر با ناله هر شب / گیرم سراغت/ مادر خوبم
کیا مادر ندارن / کیا صورت مادر اشونو بخاک گذاشتن / اونی که طعم بی مادری کشیده / صورت مادر رو روخاک گذاشته/ امروز بیا ناله بزن / اشک چشتو هدیه کن به روح مادر / بخدا تو عالم هیچ کسی جای مادر رو برات نمیگیره/ مادر سنگ صبوره دختره / هر وقت دختر غم ها رو دلش سنگینی میکنه کنار مادر میشینه با مادر درد دل میکنه
آخ گل گلخونه ام بودی تو مادر
چراغ خونه ام بودی تو مادر
زنم بوسه به عکس دلربایت
آی بریزم اشک و اشکم از برایت
کجا رفتی عزیزم ای جون مادر
آی چقدر خون جگر باید بریزم
ای مادر ....
⬅️ عزیرم جاتو خالی جاتو خالی
⬅️ گل گشته خزونم جاتو خالی
⬅️ ز هجرونت دلی غمناک دارم
⬅️آی به دل داغ گلی درخاک دارم
هر مادری از دنیا بره دوستان فایلا آشناها جمع میشن / نازنین بدن مادر رو غسل میدن / کفن میکنند/این بدن رو احترام میکنند/ تشییع میکنند
اما میخوای ناله بزنی بگو یا زهرا.....
من یه مادر غریبی میشناسم تو مدینه /تو دل شب علی داره بدن زهراشو غریبانه غسل میده
◼️اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته
◼️ آخ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
◼️ بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
الی آخر......
زهرا رو غسل داد / یکی یکی بندای کفن رو می بنده / آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده /آی اونایی که مادر از دست دادید/ نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه / نمی دونم لحظه ی آخر چطور با مادر خداحافظی کردی
علی یه طرف کفنو رو هم می آورد / هی برمیگشت یه نگاهی به صورت زهرا //میدونی چی میگفت//
آخ شب دامادیم کی باورم بود
که من روزی عزادار تو باشم
کی باورم میشد خودم غسلت بدم / خودم کفنت کنم /خودم بدنتو تشییع کنم
▪️کجا خاکش کنم امشب خدایا
▪️ چگونه من بشویم جسم زهرا
▪️ رمق دیگر ندارم که گذارم
▪️ به روی دوش خود تابوت زهرا
آی اونایی که مادر از دست دادید//یادت میاد// اون لحظه ای که میخوان بدن مادر رو بردارند یکی جلو جنازه صدا میزد // بلند بگو لااله الا الله // آی مریض دارا / گرفتارا / اون دل شب تو مدینه کسی نبود بلند بگه لا اله الا الله / بدن زهرا رو غریبانه می بردن/ قربون آون دختری که دنبال جنازه مادر میدوید......
بدن زهرا رو درون خانه ی قبر گذاشت / سنگای لحد چید/ خاکارو ریخت/ علی نشست کنار مزار زهرا / علی ناله زد / دیدن دلش قرار نمیگیره / علی گریه کرد / دیدن دلش آروم نشد / یه وقت دیدن امیرالمومنین خم شد صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت /هی میگه فاطمه غریبم / فاطمه مظلومم//دلت اینجاست // دلتو ببرم کربلا....
هر گریزی خواستید بزنید
اگه اون شب تو مدینه امیرالمومنین صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت / ناله زد....آی حسینیا آی کربلاییا ابی عبدالله تو کربلا صورت به صورت علی اکبر گذاشت / هی از سوز جگر صدا میزد //ولدی علی//........
.
🥀🥀🥀
سید:
#ترحیم_خوانی
#پندیات
🎤▪️دنیای فانی....
➰➰➰➰➖➰➰➰➖➰➰➰
یک شبی درخواب دیدم مرگ را.
تن، جدا کردند ساز وبرگ را🌴
کل عالم در برم تاریک شد.
خانه عقبای من باریک شد🌴
سربرآوردم به سنگی سخت خورد.
جان شیرین از تن خاکیم برد🌴
با خودم گفتم که ای یار عزیز.
از چه رو این خانه ام تنگ است و تیز؟
میزدم فریاد آزادم کنید.
زین قفس بشکسته و شادم کنید🌴
جمع یاران دیده ام رفتند و من.
مانده ام تنها بر این افتاده تن🌴
تازه فهمیدم که عمرم شد تمام.
داد میزد پیک مرگم این پیام🌴
ای بشر، برگو چه آوردی کنون.
بهر این ره، توشه آوردی کنون؟ 🌴
گفت اینجا خانه ی عقبای توست.
گر که خوبی، همنشینت خوبروست🌴
گر که بد باشی بدی یارت شود.
با بدان دایم سر و کارت شود🌴
گفت ای مرد غریب بینوا.
بهراین ره، بغچه ات را برگشا🌴
تا ببینم آنچه در انبان توست.
سر فرود آور که سر دادن نکوست🌴
سر بر آوردم نگاهش خیره کرد.
با نگاهش یک جهان را تیره کرد🌴
گفتم آری توشه ام "مال"من است.
هستی ام در بند امیال من است🌴
روزها چون جاهلان، سرگرم کار.
کار میکردم دمی در آن دیار🌴
روز وشب در فکر مال اندوزی ام.
گشته سیم و زر، به عالم روزیم🌴
عاقبت، کارم به جایی می رسد
. فکر زایل، گشته از هر نیک وبد🌴
گفت آن مرد غریب ای نیک خوی.
توشه ی رنگین تری زین ره بجوی🌴
اینکه گفتی جمع کردی سیم و زر.
مانده آنجا تا شود بهر پسر🌴
سالها کارت دروغ وجنگ بود.
فکردنیا پهن وعقبا تنگ بود🌴
کار دنیا جز سرابی بیش نیست.
راحتی هایش به جز تشویش نیست 🌴
بر خودت آیی که گردد دیر و زود.
قوتی در این تن مسکین نبود🌴
می رسد روزی که دیگر دیر شد.
این تن خاکی به غم، زنجیر شد🌴
این بگفت و از بر من دور شد.
بعد او این تن دگر رنجور شد🌴
دیدم او رفت و شدم بی غمگسار.
از خودم شرمنده، وز او شرمسار🌴
هر چه کردم کار دنیا بود وبس.
کارها یی که نگردد دادرس🌴
مالها اندوختم اما چه سود.
بهر وراثم همه بازیچه بود🌴
هر چه را اندوختم بر باد رفت.
بعد دفنم وارث من شاد رفت🌴
تازه فهمیدم که دنیا هیچ بود.
تن بباید از تعلقها زدود🌴
گفت بر من آن خردمند دلیر.
زانکه در خواب آمدم پندی بگیر🌴
اینکه در خواب توام هشداهاست.
بار ردیگر فرصت دیدارهاست🌴
حال،چون روزی اسیرش میشوی.
طعمه ی چنگال تیزش میشوی🌴
کار دنیا را به اهلش واگذار.
با جهازی پر در این ره پاگذار. 🌴
صالحی
.
سید:
#ختم مادر # روضه حضرت زینب س #
#مادر
روضه ی حضرت زینب(س)
کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر
مداح حاج صفرصادقی منش ازاصفهان
گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش
دست این طایفه از سوی خدا نیست ببخش
در نبودت همه بازیچه ی این نفس شدیم
اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش
اصلا انگار نه انگار که تو را گم کردیم
بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش
نشده نیمه شبی با تو مناجات کنیم
نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش 2
سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته
در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش
از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم
خانه ی ما طرف کرببلا نیست ببخش
گریه کن های حسینیم ولی آقا جان
اشک ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش
السلام علیک یا ابا عبداله
بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه
بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی.
گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر.
فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه.
میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین).
زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین)
قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم)
اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین)
اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) .
یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه.
اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2)
حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی
معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین)
چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده ....
یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
. #ترحیم #مادر #خواهر
مجلس مادر
هیچ گلی قشنگتر از رخسار مادر نمیشه
هیچ کسی مثل مادر براتو یاور نمیشه
هر خونه مادر باشه قشنگتر از باغ بهشت
آخه مادر گوهره خونه بی گوهر نمیشه
رفته ای مادر ز پیشم / بعد تو من آروم نمیشم
رفته ایی مادر ز دنیا / بعد تو شدم تنها
اگه صدتا زن بیان واسه تو مادری کنند
بخدا تمامشون یه موی مادر نمیشه
گفته حق به آدما رو چشمتون جاشون بدین
دیگه سرپیچی ز گفته های داور نمیشه
رفته ای مادر ز پیشم / بعد تو من آروم نمیشم
رفته ایی مادر ز دنیا / بعد تو شدم تنها
اگه بی مهری کنی عقوبتش را میبینی
نی بلایی بدتر از نفرین مادر نمیشه
یک دمی بپرس تو از صاحب عقل ومعرفت
اگه این حرفا عزیزم ترا باور نمیشه
رفته ای مادر ز پیشم / بعد تو من آروم نمیشم
رفته ایی مادر ز دنیا / بعد تو شدم تنها
آدم عاقل دل مادر و درد نمی آره
بدی با مادر به جز رفتار کافر نمیشه
خدا این سایه رو هم از سر تو کم نکنه
دردی از داغ مادر بدون که بدتر نمیشه
رفته ای مادر ز پیشم / بعد تو من آروم نمیشم
رفته ایی مادر ز دنیا / بعد تو شدم تنها
اگه یک دعا کنه کار تو بالا میگیره
هیچ دعایی زدعایش دگه برتر نمیشه
وقتی اسم اون میاد اشکم میاد رو گونه هام
(صفا)جز گوهر اشک نزد او زیور نمیشه
رفته ای مادر ز پیشم / بعد تو من آروم نمیشم
رفته ایی مادر ز دنیا / بعد تو شدم تنها
کربلایی هادی صالحی
مادر با سبک غریبی یار
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺
ته مه ماهِ مونا بی کجه بوردی /ته مه دردِ دوابی کجه بوردی/
شه ماره دور
مه دل پاره بیّه تاریک خنه/ مه مظلومه ننا بی کجه بوردی/
شه ماره دور
آی جان ننا / جان جانِ ننا خدا دونده بی ته بهیمه تنها / شه ماره دور
➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️✔️
کعو دل ره توسّه پاره کمبه / تاریک خنه تسّه زاره کمبه
ته بلاره
بنفشه جار نشومبه تا دگردی / خد ره مجنون جور آواره کمبه
ته بلاره
ای دل قرار / آی مه جان مار
خدا دونده مه دل نعیرنه قرار / مه جان مار
➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️✔️✔️
از دست روزگار اسیر بعیمه / سن وسال نارمبه من پیر بعیمه
مره داغ جانِ مار پیر هاکرده / ته داغ هسه که من دل گیر بعیمه
خنه مار دنیعه تاریک شوعه / ته دلِ گوشه ونسّه کعوعه
مثل ابر بهار بونه تنه چش / روز و شو ندارنه دائم سیوعه
من شه جان ماره قربون بواشم / الهی ته بلا گردون بواشم
اتّا عمر هاکنم من ته غلامی / اسا بوردی ونه مجنون بواشم
سختی بَکِشیعه مه جان ننا /نکرده راحتی این دار دنیا
مریضی تنِ گوشت ره او هاکرده / چتی نووم جان مار من ته فدا
گل الالهٔ من کجه بوردی / ماه و اِستارهٔ من کجه بوردی
ته که پر بکشی سونه کبوتر / به هر درد چاره من کجه بوردی
کوکو بومبه تسّه سر دمبه صدا / کوه به کوه گردمبه کمبه ونگ وا
مله به مله ره پا زمبه تسّه / شاید مه جان مار بهووه پیدا
کسی سون ته مهربون ندیمه / خجیر و انده خش زبون ندیمه
اتا عمر امسه زحمت بکشی / ته جور عاشق به شه وچون ندیمه
پاپلی بومبه وا گردمبه ته سر / یا بسوزم یا راه بووم تنه ور
اگر بپرسینه چی کاره هسّی / گمبه هسمه جان ماره نوکر
جان مار مه غم درد ره دواعه / جان مار رحمت از سوی خداهه
خدا بشته بهشت ره ته لینگ بن / (صفا) دم زنده که من ته گدامه
دوستان تمام بندها را مثل دوبند بالا بخونن البته گوشواره به دلخواه شما
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#مازنی
داغ مادر / / مادری که داغ جوون دیده بود
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️✔️🌹🌹
داغ دل من ای خدا برده قرار و صبر من
خونه بدون مادرم نیست خونه باشد قبرمن
مادر مهربون من درد و بلات به جون من
رفتی و رفته طاقتم نگر قد کمون من
ای مادر من / تاج سرمن
تویی که بودی / غم پرور من
تو کنج قلب پاک تو داغ جوون زبونه زد
آتشی بود داغ جوون به کل آشیونه زد
هرکی دیده داغ جوون خوب میدونه من چی میگم
سرو شکسته ایی میشه قامت مادر میشه خم
ای مادر من /تاج سر من
توئی که بودی /غم پرور من
هرشب جمعه که میشه دلم برات پر میزنه
کبوتر دلم مادر میره مزار سر میزنه
میگه انیس من بیا که بی تو بیچاره شدم
مجنونم و فدائیتم بی تو من آواره شدم
ای مادر من / تاج سرمن
توئی که بودی / غم پرور من
(صفا ) خودت میدونی که سخته چقدر بی مادری
مثل یه لونه ایی میشه براش نذاشته ان دری
تموم عالم میدونن مادر گل کاشونه است
با فتخار میگم بدون مادر چراغ خونه است
ای مادر من / تاج سر من
توئی که بودی / غم پرور من
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین