#مجلس_پدر_
مرازیباگلی بابا توبودی
چراغ محفلم بابا توبودی
پس ازتوگل دگربویی نداره
اخ گل بی بوبه تن بویی نداره
اخی کسی درزندگی بابانمیشه
اخ کسی مثل پدرپیدانمیشه
اخ بابا بگردم کوه به کوه دره به دره
مثال اهویی گم کرده بچه
مگرماهی شدی رفتی به دریا
بابا مگراهوشدی رفتی به صحرا
اخ بابا درخت غم به جونم کرده ریشه
به درگاه خدانالم همیشه
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#رباعی_در_فراق_پدر
#در_فراق_پدر
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
عزیز دل ما پدر بود رفت
گل باغ دلها پدر بود رفت
به هنگام تنهایی ورنج ودرد
طبیبم خدایا پدر بود ورفت
پـدر آن عـزیـز دلـم یـاد بـاد
ز نور خانه ی قبرش آبادباد
الهی شودهمنشین حسین
بحقِ حسین روح اوشاد باد
پدرجان کجایی یادت بخیر
سراغم نیایی یادت بخیر
بجانت قسم که دلم تنگ توست
اَمان از جدایی یادت بخیر
پدرجانم ای عشق جانانه ام
صفا رفته دیگر ز کاشانه ام
ببین مادر از داغ تو پیر شد
بدون تو ویرانه شد خانه ام
تو رفتی ومادر برایت گریست
به عشق وبه مهرو وفایت گریست
دلش تا که تنگ تو می شد پدر
به دور از همه در عزایت گریست
پدر جان شده غمسرا منزلم
اَجل داده بر بادهمه حاصلم
دلم تاب دوری ندارد پدر
اَمان از دلم وای اَمان از دلم
پدر بهترین یار در عالم است
به زخم دل بچه هامرهم است
پدر همچو زیبا گل زندگیست
خدایا چرا عمر گلها کم است
مرا سایه ی سر پدر بود رفت
مرا جان پناه درخطر بود رفت
پدرجان که در آسمان خیال
مراهمچوشمس وقمربود رفت
غـم مـرگ پـدرجـان درد دارد
به قرآن روزهجران درد دارد
ستـون خـانـه ی مـا بـود بـابا
شود گر خانه ویران درد دارد
خـدایـا همـدم محبوب من رفت
پدرجان آن رفیق خوب من رفت
چــگونه صــبر در غمـها نمـایـم
که از دستم دگر یعقوب من رفت
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#پندیات_ترکی
در فراق مادر
الله ننم ئولدی ائویمون سؤندی چراغی
گئتدی ئوزی صد حیف اولا بوش قالدی اتاقی
عطری گلور اما گزورم یوخدی سراغی
آثارینی گؤررم آنامین گؤز قاباقیندا
گؤزیاشی توکوب آغلیارام بوش اتاقیندا
آخر نغسی صاق صولونا بیر نظر ائتدی
یومدی گؤزونی دار فنادن حذر ائتدی
رخت سفرین باغلادی غملی سفر ائتدی
قلبیم غم آلور من باخورام هر یئره الله
دیداریمیزی قویدی فلک محشره الله
بیر ذره ئورکده آنامین مهری کم اولماز
عالمده ننه محنتی تک آیری غم اولماز
دنیا منه یولداش اولا والله ننم اولماز
هردم که گؤرردیم اونی روحیه تاپاردیم
آخر ننه می حسرتیلن قبره آپاردیم
تاب ائتمز آنا دردینه والله اوجا داغلار
غمدن اریوب سیل سرشکین یوزه باغلار
حقدور ئولوم اما ننه ئولسه اوغول آغلار
شوقیله دییردی منه لایلای بالا لایلای
آغلار گوزولن سسلورم ایندی ننم ایوای
قاره گییرم جامه وصلت سویارام من
فکر ایلمیون ذکر و نوادن دویارام م
سولموش یوزومی قبرینه هر دم قویارام من
اول لحظه ده احساس ائدرم دوردی دانیشدی
کوسموشدی گؤروب گؤزیاشیمی منله باریشدی
هر کس که الینده آنا تک نعمتی واردی
نه چهره سی آشفته دی نه محنتی واردی
هم شهرتی هم شوکتی هم عزتی واردی
چون وار آناسی فصل خزان دا اونا یازدی
هر گون ننه نین ئوپسه ایاقین گئنه آزدی
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
.
#پدر #ختم_پدر #مجلس_کامل_پدر
یک مجلس #کامل #ترحیم پدر همراه با گریز به روضه
#ترحیم_خوانی
#نمونه_روضه_پدر_ترحیم_خوانی
بسم الله الرحمن الرحيم...
یارحمن و یارحیم...
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک
که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد
بخوان دعای فرج را که یار می آید
اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد
بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن
که دست لطف خدا با تو همسفر گردد
بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد
اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد
بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست
اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد
بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل
گمان مکن که دعای تو کارگر گردد
بخوان دعای فرج را خدا کند آید
که روضه خوان غریبی و میخ در گردد
دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
چرا آقای ما نمیاد...
(بیان جملات زمینه ساز👇)
مجلس به احترام یک پدر برگزار شده...
من به صاحبان عزا تسلیت میگم خدا صبرتون بده...
مصیبت پدر مصیبت سنگینیه...
مخصوصا برا...(اینجا دختر یا پسر مرحوم گفته میشود)
(مخصوصا برا...دختر)
(مخصوصا برا بچه های... کوچیک
خیلی سخته...)
(نقطه گریز از مجلس ترحیم به روضه👇)
اما میخوام اینو بگم...
خانواده ی... (اسم صاحب عزا (حسینی)
خانواده ی... حسینی
بچه های داغدار....
شما داغ پدر دیدید اما... تا مردم خبردار شدند... همه اومدند به شما تسلیت گفتند ... باهاتون همدردی کردند ...
ببینید امروز علما اومدند... بزرگان اومدند...
فامیل و همسایها دور شما رو گرفتند... نگذاشتند تنها باشید
اما ای کاش این مردم کربلا هم بودند وقتی خانم زینب کبری دید شمر روسیاه برادرش نشسته خطاب به لشکر عمر سعد کرد و فرمود:اَما فیکم مسلم...بین شما مسلمان پیدا نمیشه...نگذارده نوهء پیغمبر رو شهید کنند!
ای کاش یک نفر به داد دل خانم زینب میرسید...
بمیرم برات خانم...
روایت میگه اسبها و مَرکبا هم گریه کردند و زمین و زمان در شهادتِ اربابمان خون گریه کردند....
خانواده مُعزا... الان چطور همه دور شماهستن و بشما تسلای خاطر میدهند.... اهلبیت هم همه ملاحظهء حضرت زینب رو میکردند ...آخه : اهلبیت خیلی خاطرِ زینب س برایشان عزیز بود،پیامبر موقع تولدش ،برای مصائبش گریست، مادرش فاطمه لحظات آخر فرمود:
▪️بیرون برید از خانه زینب را که حاشا
▪️مادر دهد جانُ کند دختر تماشا
یا باباش علی ع بافرقِ شکافته ،همچین که نزدیکِ خانه رسید فرمود: رهایم کنید تا با پای خودم وارد خانه شوم،آخه نمیخوام زینب من رو در این حال ببینه. یا امام حسن ، زینب را از اتاق خارج کرد و بعد جگرِ نازنینَش در طشت ریخت.امام حسین هم لحظات آخر که دیگه رمقی نداشت، وقتی دید خواهرش داره بسمتِ قتلگاه میاد، با دست اشاره کرد، یعنی خواهر برگرد، نمیخوام من رو توی این حال ببینی .
امام سجاد هم بخاطر عمه جانش و بانوانِ حرمِ آل الله در اسارت، فرمود الشّام الشّام الشّام .
امام باقر هم که خودشان در کربلا حضور داشتند و مصائب عمه جانشان را دیده بودند و از آن یاد میکردند...
خلاصه همه رعایت حالِ بی بی زینب را کردند بجز اشقیا که حتی بعد از شهادت فرزند رسول خدا، از شدت کینه دستور دادن خیام رو به آتش بکشند و لذا امام سجاد فرمودند علیکن بالفرار
اما محبانِ امام صادق، یه آتش هم در مدینه به بیت امام صادق انداختند
*یکی از اصحاب میگفت بعد از همون شبی که آمدن درب خانۀ امام صادقُ آتش زدن ، اومدم خدمت حضرت دیدم سر سجاده نشسته ، خیلی بی قراره خیلی داره گریه میکنه .. گفتم آقا شما مظهرِ صبرید ، الحمدالله کسی آسیب ندید که .. حضرت فرمود تو گمان میکنی من برا خودم گریه میکنم؟! دیشب این بچه هام از ترس هی از این هجره به آن هجره میدویدن .. یادم افتاد بچه های جد مظلومم حسین .. وقتی خیمه ها رو آتش زده بودن ..*
حسین ....
آتش گرفت خانه ات اما تکان نخورد
یک لحظه رو سری به سرِ اهل خانه ات
شمشیر بر گلوی تو کاری نمی شود
بر پیکر تو اسب سواری نمی شود
در کوچه هایِ دلهره انگیزه سنگ و چوب
بر روی نی سر تو که قاری نمی شود
.
@khatmkhanimajma
#کانال ترحیم خوانی
#پنجشنبه_است
پنجشنبه ها
چه خوشحال میشوند
عزیزانی که
دستشان از دنیا کوتاه است
و منتظر قلب پرمهرتان هستند
چیز زیادے نمیخواهند
جز یک فاتحه
شادی روح تمام
اموات #فاتحه و #صلوات
🍃🌼 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃
💝 بسته هدیه اموات💝
✨شادی روحشان صلوات✨
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
🕯✲🕊✲🍂✲🕊✲🕯
#ترحیم_خوانی
#پندیات
دلا سلطنت دنیا به یک دینار نمی ارزد
اگر چه این جهان زیباست بدون یار نمی ارزد
بیا چون گل ز بوی خوش جهانی را معطر کن
وگرنه صد هزار بوته که باشد خار نمی ارزد
فصاحت در سخن زیباست ولی حقگویی زیباتر
سخن از روی نادانی به نیش مار نمی ارزد
مسلمانی اگر، بنما مدارا در امور خویش
هزاران کار خیر کردن به یک آزار نمی ارزد
سلیمان گر شدی هرگز میفکن باد در غبغب
کشاند گر ترا قدرت بسوی نار نمی ارزد
شنیدم دشمن دانا ز یار جاهل است بهتر
هزاران آدم خفته به یک بیدار نمی ارزد
هزاران به به و چهچه ز خلق هر روزه آید گوش
بدان کاری خدای تو شود بیزار نمی ارزد
مرض را گر شناسی میتوان داروی آن یابی
وگر نه دارو بر امراض واگیر دار نمی ارزد
بدرگاه خداوندی تو با اخلاص رجوع بنما
اگر که غلّ و غش باشد ترا در کار نمی ارزد
بخواهی یا نخواهی تو به چنگ مرگ و می افتی
که لذات جهان بر مرگ محنت بار نمی ارزد
قلم گاهی چنان خون شهیدان میکند بیدار
ولی گه از عناد شخص به یک دستار نمی ارزد
برای حفظ میهن تا توانی چشم بینا کن
هزاران وعده از دشمن ملامت بار نمی ارزد
(صفا) خون شهیدان ضامن امنیت ما شد
بسمت خود کفائی رو به جز این کار نمی ارزد
#قاسم_جناتیان_ققادیکلایی
#صلوات 👉
#ترحیم_خوانی
#پندیات
سال ها گفتیم و خندیدیم و از خود غافلیم
دل به دنبال هوس ها ما به دنبال دلیم
روز و شب دیوانه ی نفسیم و مست حُبّ مال
بدتر از این، این که پنداریم عقل کاملیم
دل به قصر سنگ، خوش کرده نمی دانیم خود
عاقبت یک قبضه ی خاکیم یا مُشتی گلیم
بارها کُشتیم خود را با دم تیغ هوی
نفس دون را پرورش دادیم و خود را قاتلیم
نوح، ما را خواند و طوفان کلّ عالم را گرفت
کشتی از ما دور شد ما نیز دور از ساحلیم
عیب خود نادیده، دائم عیب مردم گفته ایم
خلق را در بیت خواب غفلت خوانده، از خود غافلیم
گه به دور کعبه می گردیم و گاهی دور بت
گه مرید حقّ شده گاهی اسیر باطلیم
آب و خاک و آفتاب و ابر بود و ما، که ما
دانه ای بر خود نکشتیم و به فکر حاصلیم
بارها منزل عوض کردیم تا پیری رسید
همچنان در فکر تجدید بنای منزلیم
بس که “میثم” شانه ی ما خسته از بار خطاست
در اطاعت ناتوان و در عبادت کاهلیم
#سازگار
#صلوات
#ترحیم_خوانی
#پندیات
ای ز گل بهتر مبادا کمتر از خارت کنند
پایمالت کرده و بیرون ز گلزارت کنند
زرد بودن از خزان تا چند، چندی سبز شو
تا که از فیض بهاران، نخل پربارت کنند
در میان نور و ظلمت از چه حیران مانده ای
حیف باشد روز باشی و شب تارت کنند
طلعت غیبی که نادیدی، همانا دیدنی است
پای تا سر چشم شو تا محو دیدارت کنند
انبیا و مرسلین از اولین تا آخرین
چشم بگشا، آمدند از خواب بیدارت کنند
قلب مردم را مکن آزرده از نیش زبان
بیم دارم همنشین با عقرب و مارت کنند
میکند رضوان گریبان چاک و میخواند تو را
ای بهشتی رو! مبادا داخل نارت کنند
فکر عقبا باش، در بازار دنیا سود نیست
وای اگر سرگرم این آشفته بازارت کنند
گرچه در خاک زمینی از ملک بالاتری
همّتی تا همنشین با آل اطهارت کنند
“میثم” از دامان مولا دست هرگز بر مدار
گر هزاران بار وقف چوبة دارت کنند
#سازگار
#صلوات 👉
◾دشتی جانسوز ختم برادر◾
دلی دارُم که خورده زخم خنجر
نشسته بر دلُم داغِ برادر
بیائید بر دلُم مَرهم گذارید
طبیبِ زخم و دردُم را بیارید
طبیب دردِ مو در خاک خفته
فلک با خطِ غم بختُم نوشته
برادر بود سردارِ سَرِ مو
ولی افسوس رفته از بَرِ مو
همه گویند زِ داغش ناله کم کن
کمر از داغ او دیگر تو خم کن
برادر مرده داند حالِ این دل
غمی بر جانِ مو گردیده حاصل
خوشا روزی که پشتم بود از او گرم
چرا خاک از وجود او نکرد شرم
برادر بوده هر جا در کنارُم
ولی حالا ببینید حالِ زارُم
ببین(هستی)گلم گردیده پرپر
بخواند(پرویزی)بهرِ برادر
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
◾دشتی ختم مادر◾
بنال ای نی دلُم آشفته حاله
خوشی بر روزگارِ مو محاله
بنال ای نی که گردیدُم پریشون
شده کاشانه ام شام غریبون
دریغا مادرم بارِ سفر بست
گُلِ خوش عطر وبویُم رفته ازدست
دلم از بیکسی دریای خون شد
زِ بعد مادرُم دردُم فزون شد
غمِ مادر به جون مو شرر زد
فراقش شعله ای بر خشک وُتَر زد
نداره کَس خبر از آه و دردُم
اسیر غصه ها و کوچه گَردُم
خداوندا دلُم سامان نداره
غمِ بی مادران پایان نداره
منو و بی مادری ای داد و بیداد
غمِ بی یاوری ای داد و بیداد
الا(هستی)تو از داغش نوشتی
بخوانَد(پرویزی)آواز دشتی
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی
هدایت شده از استیکر
توجه📣
فعال ترین وپربارترین کانال درایتا👌😍
#شور
#سرود
#مدح
اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین_ ع ))شادوسر افراز باشید🌺
بزن روگل هاواردکانال مولودی بشو😍
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃
💐🍃
@ewwmajmamolodi
بود نقش دلم سیمای مادر رخ جان پرور زیبای مادر
بمیدان صفا و عشق و پاکی نباشد هیچکس همتای مادر
اگر خواهی رضای حق تعالی مرنجان قلب روح افزای مادر
خدا فرموده در قرآن ناطق مقام و رتبه ی والای مـــادر
بهشت ارزانی آن پاک فرزند زند بوسه ز جان بر پای مادر
دلم با عشق او پیوند دارد بود سرمست از صهبای مادر
دو چشمم ریزد امشب گوهر اشک بیاد روز سختیهای مادر
ندارم طاقت دوری او را چسان خالی به بینم جای مادر
بسوزم تا ابد در آتش غم کنم چون یاد از غمهای مادر
کجا از خاطر من دور گردد سخنها و سفارشهای مادر
چو شمعی تا سحرگاهان بسوزم بیاد چشم خون پالای مادر
بود این گفته ی روز و شب من بود یا رب دلم شیدای مادر
*************************************************
دریـــــــای مهـــــر
امشب دلم گرفته بی تو بهانه مادر از سینه ام برآید آه شبانه مادر
آتش زدی بجانم کی بود این گمانم شکوفه های غم زد در دل جوانه مادر
از غصه چون ننالم هستی تو در خیالم تیرغمت دلم را کرده نشانه مـادر
شمعم بیاد رویت هر شب به جستجویت گردیده از دو چشمم اشکم روانه مادر
مادر ببین غریبم از عشق بی نصیبم فریاد از غریبی داد از زمـانه مــــادر
آرام جان تو بودی تاب و توان تو بودی ب اشد به گوش جانم از تو ترانه مادر
تو ماه آسمانی تو خوب تر ز جانی دارم بروی سینه از تو نشانه مادر
یادم نرفته آنروز ای عشق خانمان سوز درپیش چشم یاران رفتی زخانه مادر
شیدای دل شکسته در گوشه نشسته گوید دلم گرفته بی تو بهانه مادر
************************************************************
زمزمه سالگرد.m4a
1.62M
#ترحیم_خوانی
#زمزمه
#سالگرد
یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو
دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو
یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت
یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو
درد فراق سخته، این انتظار سخته
بدون تو(( دیگه)) شبای تار سخته،
امان امان ای دل ای دل ای دل
دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست
چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست
یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو
هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست
کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی
کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی
امان امان ای دل ای دل ای دل
* بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش، خواهر، ....)
#حسین_کریمی_نیا
#صلوات 👉
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️
◾️◾️◾️◾️
﷽
#دلم_خواهد_بنالم
#از_غم_و_درد
#در_فراق_پدر_و_پسر
⬅️#دقت_کنید_روضه_جوان
⬅️#و_گریز_به_علی اکبر
دلم خواهد بنالم از غم و درد
که داغی جانگذا بیچاره ام کرد
دلم را داغ جانسوزی شرر زد
شرر از هجر فرزند و پدر زد😭
چه سازم ای خدای مهربانم
دو غم افتاده یکباره به جانم
بگریم داغ سالگرد پدر را
و یا نالم شب هفت پسر را
غم کهنه نشد در دل فراموش
که داغ تازه ای افتاده بردوش
غم سیدمحمد زد به دل چاک
که سیدمحمودم هم رفته درخاک
غم سیدمحمد در دلم بود😭
که آتش زد مرا هجران محمود
پسرمی خواست درسالگرد بابا
بگیرد مجلس روز پدر را
ولی افسوس تا روز پدر شد
پسر هم با پدرجان همسفرشد
به یاد آورده ام روز سفر را
گرامی داشتم روز پدر را
زهجرانت پراز دردم پدرجان
برایت هدیه آوردم پدرجان
سید محمودجان , سید محمد
شما رفتید و جانم بر لب آمد
نگفتیدچون کنم ازماتم تان
چگونه سرکنم من از غم تان
سر قبرآمدیم و هدیه داریم
ببینید از دوچشمان خون بباریم
کجایی که به بر گیری تو مارا
یتیمی دردسر سازاست بابا
بیا بابا مرا از نو بغل کن😭
بیا کامم پر ازشهد عسل کن
ببین بابابه جسم من که جان نیست
کسی چون تو پدرجان مهربان نیست
به لوح سینه ام بابا نوشت است
سرایی که پدر باشدبهشت است
خداوندا مرا تاب و توان ده
دراین ماتم تو صبربی کران ده
اگر چه من زغم هستم لبالب
مراصبری بده چون صبر زینب
بسوزد دل برای نورعینش
که دیده دست ویامی زدحسینش
حسین را تاکه دیده بین گودال
فقط آهی کشید و رفته از حال
به جای تسلیت درآن میانه
تسلا داده اند با تازیانه😭
نگو (مداح) دگر ازآن گل یاس
برایش گریه می کرد رأس عباس
😭😭😭
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️
◾️◾️◾️◾️◾️
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
ختم جوان سالگرد
یه ساله پسرم درخاک خفته
درودزندگی رازودگفته
یه ساله ای خداپسرندارم
یه ساله سایه اش درسرندارم
یه ساله گشته پرپرلاله ی من
رودبرآسمانهاناله ی من
یه ساله جای خالیتوبدیدم
کنارسفره من توراندیدم
یه ساله قاب عکست روی دیوار
شدم صدساله ازفراغت ای وای
سروده های بی نشان..
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
64836_1399429120302_637641.mp3
637.6K
زمزمه سبک ببار ای بارون درفراق،پدر،مادر،ورفتگان... -(ببار ای بارون ببار بر داغ هجر یارم ببار )زمزمه سبک ببار ای بارون
در فراق عزیزان
#جوان #مادر#برادر#پدر
ببار ای بارون ببار
بر داغ هجر یارم ببار
غم توی دلم بیشمار
بااین دله زار و بی قرار
میسوزم از غمه هجر یار
( ای بارون )
_____
امان از داغ (مادرم )
خاکه غمش شده بر سرم
خفته در خاک غم دلبرم
بوده تنها یارو یاورم
این منو اشک چشمه ترم
(ای دنیا)
________
ببین میسوزم از غمت
در دلم بنشسته ماتمت
یاد خندیدن هردمت
قربان اشکه چون شبنمت
باورم نمیشه رفتنت
از دنیا
______
ببین چشمم از غم تره
این دیگه وداع آخره
داغ تو دلمو میبره
آتیشه زیر خاکستره
دنیا با داغ تاریک تره
ای یارم
#خواجه پور
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#جوان
#مجلس_ختم_جوان
نمڪ بر زخم دل شیرین تر از خواب سحر گردد
جگرها خون شود تا یڪ پسر مثل پدر گردد
پدر در ڪودڪے با شوق دل دست پسر گیرد
به امیدے ڪه در پیرے پسر دست پدر گیرد
خدا امید هیچ پدر مادرے رو نا امید نڪنه،،،چراغ بهمه سرمایه پدر مادر بچه هاشونه،،، همه امید زندگے پدر مادر فرزنده،،،اونم فرزندے ڪه با خون دل بزرگ شده
چه شبهایے ڪه پدر و مادر بالاسر بچشون بیدار موندن و گفتن خدا همه امید ما این بچه است.
هر ڪے داغ جوون دیده منو ببخشه،،، سخته اگه همین پدر مادر بیان بنداے ڪفن جونشونو باز ڪنن،،، برا بار آخر ببیننش،،،
پسرم،،،زندگے من،،،عزیز من،،، سرمایه من،،،
یه بار جواب بابا رو بده،،، یه بار جواب مادر و بده،،،
لالا لالا گل بے برگ و بارم
پس از تو روز روشن گشته تارم
لالایے میگم و از غم بسوزم
پس از تو تیره گشته حال و روزم
خدا داند ڪه من طاقت ندارم
چگونه زیر این خاڪت گذارم
یادتونه یا نه،،،چجورے خاڪ مے ریختن،،،
یادتونه یا نه، آے برادرا و خوهراے دلخسوخته،،،
چجورے با داداش خدا حافظے ڪردین،،،
خدا حافظ گل گشته خزونم
تو رفتے از فراقت نوحه خونم
هنوزم دورے تو نیست باور
خداحافظ خدا حافظ برادر
اما مجلس جوونه،،،اجازه بدین
دلا رو ببرم ڪربلا،،، جایے ڪه یه پدر پیر نشست ڪنار بدن شبه پیغمبرش،،، گفت علی،،،
تا حالا ندیده بودم جلو بابا پاتو دراز ڪنی،،،چے شده حالا مقابل رو زمین خوابیدی،،،
پاشو عزیزم بریم به خیمه
چشم انـتظارت خواهـراتن
جز یه بدن ڪه، شد اربا اربا
چیزے نمونده واسه ے من
پاشو عزیزم پاشو عزیزم
صورت به صورت علے اڪبرش گذاشت،،،هے صدا میزد ولدے علی،،،،
بلند بگو یا حسین(ع)،،،،،،
این حسین ڪیست ڪه عالم دیوانه ے اوست
این چه شمعے ایست ڪه جانان همه پروانه ے اوست
🔸️شاعر:
#حسین_ڪریمے_نیا
.
#روضه_متنی
#حضرت_ام_البنین
▪️روضه برای مجلس ختم مادر
روضه وفات خانوم ام البنین
*امشب فقط یه نفر میتونه روضۀ عباس بخونه ... اونم مادرِش ام البنینِ ... هر کی اومدِ امشب هم روضۀ عباس بشنوه . هم روضۀ حسین بشنوه ... امشب فقط یه نفر روضه میخونه ... هیچ صدایی محزون تر از صدای مادرانه نیست ... اگر مادر زبون بگیره زمین و زمان میلرزه ... دلِ سنگ آب میشه .... اگه مادر زبون بگیرِ ... دشمنا با گریۀ ام البنین گریه می کردن ... سنگ دل ترینِ آدما تو مدینه وقتی رد می شدن میدیدن دارِ به سینه ش میزنه هی می گه بُنیَّ .... امشب تو هم ناله داری بزن .... فاطمیه دارِ تموم میشه ها .....*
امِ بنینم من نه، امِّ بیبَنینم
یعنی برایم دیگر اَبنائی نمانده
دور و برم پُر بود از اولادِ حیدر
*یه روز خونم شلوغ بود ... حسین بود حسن بود عباس بود الان دمِ آخری هیشکی نیست این لحظه های آخر سرَمُ به دامن بگیرِ ... آخ بمیرم برات ....*
_________
دور و برم پُر بود از اولادِ حیدر
این آخرِ عمری منم ... مایی نمانده ...
بر چهارقبرِ خالی از بس ریختم اشک
از من به غیر از گریه سیمایی نمانده
شد گونه هایم چون کویر از آفتابُ
*آخه میگن زیر آفتاب مینِشست برا حسین گریه می کرد ... چرا زیرِ آفتاب؟؟؟ شنیدم بدنِ حسینِ زیر آفتابِ گرمِ کربلا ....*
شد گونه هایم چون کویر از آفتابُ
جز خون دل در چشم دریایی نمانده
آن قدر خواندم واحسینا واحسینا
در زخم های حنجرم نایی نمانده
عباس،نایِ پایِ راهِ باورم بود ...
رَفته عَصای پیری ام،پایی نمانده
رَفته عَصای پیری ام،وامصیبت ...
آمد شبِ دلگیریِ من،وامصیبت ...
رفتهِ عصایِ پیریِ من ، وامصیبت ...
_______
بعد از رباب و قِصۀ اصغر برایم
غمگین تر از لالای نجوایی نمانده
بر آب غیر از شرمُ غیر از شرم بر آب
بر مشک غیر از اشک سودایی نمانده
سقا بدون مَشک یعنی جِسمِ بی روح
مشکی اگر شُد پاره سقایی نمانده
گفتند جِسمش آب رفت از شرمُ شمشیر
زان سروِ رعنا قد و بالایی نمانده ....
*ای وای ... هرکی هرچی میرسید برا ام البنین تعریف می کرد،شاید ضرباتِ شمشیر ... شاید تیرِ تو چشم زدن ... شاید دستِ بریده ... انقد ام البنین رو اذیت نمی کرد که میگفتن به بچه ها قول داد آب بیاره ... همچین که میشنید عباس نتونست آبُ برسونه ..... (الهی برا خجالتت بمیرم ..) شنیدم آب شدی کنارِ علقمه ... شنیدم یه نگا کردی به حسین گفتی آقا خجالت زدۀ خودتُ بچه هاتم .... با الله ... عباس من عوضِ تو مادر ... رفتم از همۀ بچه ها حلالیت گِرفتم .... هر وقت نگاش به سکینه می افتاد ... نگاش به رباب می افتاد ... حسین ......
_________
مشکُ علم یک طرف ....
دستِ قلم یک طرف ...
العطشِ کودکان
بین حرم یک طرف ...
نالۀ ادرک اخا ... میرسد از علقمه
زادۀ ام البنین شد پسر فاطمه
امیدِ خیمه شد نا امید
جیب الماء للاسکینِ ...
بعدِ تو دیگر خسین،بی کَسُ تنها شده
پایِ حرامی ببین به خیمه ها وا شدهِ
کرببلا والسلام ... کارِحسین شد تمام
میرود امشب اسیر زینب او ...
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
4_5834414820497033304.mp3
1.35M
زمزمه فراق پدران از دست رفته
پدرم رفته.. تاج سرم رفته2
ای خدایا مددی بال وپرم رفته2
بیقرارم خدا.. دل فکارم خدا
گره افتاده در.. بین کارم خدا
ای پدر جان من، ای پدر جان من4
_____________________
پشت من بودی.. رفته ای از دستم2
برسر خاک توافتاده وپابستم2
باورم نیست پدر..نرک ما کرده ای
رفتی وخانه را.. بی صفا کرده ای
ای پدر جان من...
_____________________
خانه هر جایش... بوی ترا دارد2
اشک ما هردم... بهر تو می بارد2
چادر زندگی.. بی تو شد بی ستون
غم ما ای پدر... شده از حد فزون
ای پدر جان من...
__________________
بعد تو فهمم... درد یتیمان را
درد طفلان... بیکس و نالان را
ای خدا صبرمن... کن برایم سپر
تا تحمل کنم... درد هجر پدر
ای پدر جان من..
شعر :اسماعیل تقوایی
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین