#ترحیم_خوانی
#پندیات
سال ها گفتیم و خندیدیم و از خود غافلیم
دل به دنبال هوس ها ما به دنبال دلیم
روز و شب دیوانه ی نفسیم و مست حُبّ مال
بدتر از این، این که پنداریم عقل کاملیم
دل به قصر سنگ، خوش کرده نمی دانیم خود
عاقبت یک قبضه ی خاکیم یا مُشتی گلیم
بارها کُشتیم خود را با دم تیغ هوی
نفس دون را پرورش دادیم و خود را قاتلیم
نوح، ما را خواند و طوفان کلّ عالم را گرفت
کشتی از ما دور شد ما نیز دور از ساحلیم
عیب خود نادیده، دائم عیب مردم گفته ایم
خلق را در بیت خواب غفلت خوانده، از خود غافلیم
گه به دور کعبه می گردیم و گاهی دور بت
گه مرید حقّ شده گاهی اسیر باطلیم
آب و خاک و آفتاب و ابر بود و ما، که ما
دانه ای بر خود نکشتیم و به فکر حاصلیم
بارها منزل عوض کردیم تا پیری رسید
همچنان در فکر تجدید بنای منزلیم
بس که “میثم” شانه ی ما خسته از بار خطاست
در اطاعت ناتوان و در عبادت کاهلیم
#سازگار
#صلوات
#ترحیم_خوانی
#پندیات
ای ز گل بهتر مبادا کمتر از خارت کنند
پایمالت کرده و بیرون ز گلزارت کنند
زرد بودن از خزان تا چند، چندی سبز شو
تا که از فیض بهاران، نخل پربارت کنند
در میان نور و ظلمت از چه حیران مانده ای
حیف باشد روز باشی و شب تارت کنند
طلعت غیبی که نادیدی، همانا دیدنی است
پای تا سر چشم شو تا محو دیدارت کنند
انبیا و مرسلین از اولین تا آخرین
چشم بگشا، آمدند از خواب بیدارت کنند
قلب مردم را مکن آزرده از نیش زبان
بیم دارم همنشین با عقرب و مارت کنند
میکند رضوان گریبان چاک و میخواند تو را
ای بهشتی رو! مبادا داخل نارت کنند
فکر عقبا باش، در بازار دنیا سود نیست
وای اگر سرگرم این آشفته بازارت کنند
گرچه در خاک زمینی از ملک بالاتری
همّتی تا همنشین با آل اطهارت کنند
“میثم” از دامان مولا دست هرگز بر مدار
گر هزاران بار وقف چوبة دارت کنند
#سازگار
#صلوات 👉
◾دشتی جانسوز ختم برادر◾
دلی دارُم که خورده زخم خنجر
نشسته بر دلُم داغِ برادر
بیائید بر دلُم مَرهم گذارید
طبیبِ زخم و دردُم را بیارید
طبیب دردِ مو در خاک خفته
فلک با خطِ غم بختُم نوشته
برادر بود سردارِ سَرِ مو
ولی افسوس رفته از بَرِ مو
همه گویند زِ داغش ناله کم کن
کمر از داغ او دیگر تو خم کن
برادر مرده داند حالِ این دل
غمی بر جانِ مو گردیده حاصل
خوشا روزی که پشتم بود از او گرم
چرا خاک از وجود او نکرد شرم
برادر بوده هر جا در کنارُم
ولی حالا ببینید حالِ زارُم
ببین(هستی)گلم گردیده پرپر
بخواند(پرویزی)بهرِ برادر
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
◾دشتی ختم مادر◾
بنال ای نی دلُم آشفته حاله
خوشی بر روزگارِ مو محاله
بنال ای نی که گردیدُم پریشون
شده کاشانه ام شام غریبون
دریغا مادرم بارِ سفر بست
گُلِ خوش عطر وبویُم رفته ازدست
دلم از بیکسی دریای خون شد
زِ بعد مادرُم دردُم فزون شد
غمِ مادر به جون مو شرر زد
فراقش شعله ای بر خشک وُتَر زد
نداره کَس خبر از آه و دردُم
اسیر غصه ها و کوچه گَردُم
خداوندا دلُم سامان نداره
غمِ بی مادران پایان نداره
منو و بی مادری ای داد و بیداد
غمِ بی یاوری ای داد و بیداد
الا(هستی)تو از داغش نوشتی
بخوانَد(پرویزی)آواز دشتی
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی
هدایت شده از استیکر
توجه📣
فعال ترین وپربارترین کانال درایتا👌😍
#شور
#سرود
#مدح
اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین_ ع ))شادوسر افراز باشید🌺
بزن روگل هاواردکانال مولودی بشو😍
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃
💐🍃
@ewwmajmamolodi
بود نقش دلم سیمای مادر رخ جان پرور زیبای مادر
بمیدان صفا و عشق و پاکی نباشد هیچکس همتای مادر
اگر خواهی رضای حق تعالی مرنجان قلب روح افزای مادر
خدا فرموده در قرآن ناطق مقام و رتبه ی والای مـــادر
بهشت ارزانی آن پاک فرزند زند بوسه ز جان بر پای مادر
دلم با عشق او پیوند دارد بود سرمست از صهبای مادر
دو چشمم ریزد امشب گوهر اشک بیاد روز سختیهای مادر
ندارم طاقت دوری او را چسان خالی به بینم جای مادر
بسوزم تا ابد در آتش غم کنم چون یاد از غمهای مادر
کجا از خاطر من دور گردد سخنها و سفارشهای مادر
چو شمعی تا سحرگاهان بسوزم بیاد چشم خون پالای مادر
بود این گفته ی روز و شب من بود یا رب دلم شیدای مادر
*************************************************
دریـــــــای مهـــــر
امشب دلم گرفته بی تو بهانه مادر از سینه ام برآید آه شبانه مادر
آتش زدی بجانم کی بود این گمانم شکوفه های غم زد در دل جوانه مادر
از غصه چون ننالم هستی تو در خیالم تیرغمت دلم را کرده نشانه مـادر
شمعم بیاد رویت هر شب به جستجویت گردیده از دو چشمم اشکم روانه مادر
مادر ببین غریبم از عشق بی نصیبم فریاد از غریبی داد از زمـانه مــــادر
آرام جان تو بودی تاب و توان تو بودی ب اشد به گوش جانم از تو ترانه مادر
تو ماه آسمانی تو خوب تر ز جانی دارم بروی سینه از تو نشانه مادر
یادم نرفته آنروز ای عشق خانمان سوز درپیش چشم یاران رفتی زخانه مادر
شیدای دل شکسته در گوشه نشسته گوید دلم گرفته بی تو بهانه مادر
************************************************************
زمزمه سالگرد.m4a
1.62M
#ترحیم_خوانی
#زمزمه
#سالگرد
یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو
دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو
یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت
یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو
درد فراق سخته، این انتظار سخته
بدون تو(( دیگه)) شبای تار سخته،
امان امان ای دل ای دل ای دل
دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست
چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست
یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو
هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست
کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی
کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی
امان امان ای دل ای دل ای دل
* بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش، خواهر، ....)
#حسین_کریمی_نیا
#صلوات 👉
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️
◾️◾️◾️◾️
﷽
#دلم_خواهد_بنالم
#از_غم_و_درد
#در_فراق_پدر_و_پسر
⬅️#دقت_کنید_روضه_جوان
⬅️#و_گریز_به_علی اکبر
دلم خواهد بنالم از غم و درد
که داغی جانگذا بیچاره ام کرد
دلم را داغ جانسوزی شرر زد
شرر از هجر فرزند و پدر زد😭
چه سازم ای خدای مهربانم
دو غم افتاده یکباره به جانم
بگریم داغ سالگرد پدر را
و یا نالم شب هفت پسر را
غم کهنه نشد در دل فراموش
که داغ تازه ای افتاده بردوش
غم سیدمحمد زد به دل چاک
که سیدمحمودم هم رفته درخاک
غم سیدمحمد در دلم بود😭
که آتش زد مرا هجران محمود
پسرمی خواست درسالگرد بابا
بگیرد مجلس روز پدر را
ولی افسوس تا روز پدر شد
پسر هم با پدرجان همسفرشد
به یاد آورده ام روز سفر را
گرامی داشتم روز پدر را
زهجرانت پراز دردم پدرجان
برایت هدیه آوردم پدرجان
سید محمودجان , سید محمد
شما رفتید و جانم بر لب آمد
نگفتیدچون کنم ازماتم تان
چگونه سرکنم من از غم تان
سر قبرآمدیم و هدیه داریم
ببینید از دوچشمان خون بباریم
کجایی که به بر گیری تو مارا
یتیمی دردسر سازاست بابا
بیا بابا مرا از نو بغل کن😭
بیا کامم پر ازشهد عسل کن
ببین بابابه جسم من که جان نیست
کسی چون تو پدرجان مهربان نیست
به لوح سینه ام بابا نوشت است
سرایی که پدر باشدبهشت است
خداوندا مرا تاب و توان ده
دراین ماتم تو صبربی کران ده
اگر چه من زغم هستم لبالب
مراصبری بده چون صبر زینب
بسوزد دل برای نورعینش
که دیده دست ویامی زدحسینش
حسین را تاکه دیده بین گودال
فقط آهی کشید و رفته از حال
به جای تسلیت درآن میانه
تسلا داده اند با تازیانه😭
نگو (مداح) دگر ازآن گل یاس
برایش گریه می کرد رأس عباس
😭😭😭
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️
◾️◾️◾️◾️◾️
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
ختم جوان سالگرد
یه ساله پسرم درخاک خفته
درودزندگی رازودگفته
یه ساله ای خداپسرندارم
یه ساله سایه اش درسرندارم
یه ساله گشته پرپرلاله ی من
رودبرآسمانهاناله ی من
یه ساله جای خالیتوبدیدم
کنارسفره من توراندیدم
یه ساله قاب عکست روی دیوار
شدم صدساله ازفراغت ای وای
سروده های بی نشان..
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
64836_1399429120302_637641.mp3
637.6K
زمزمه سبک ببار ای بارون درفراق،پدر،مادر،ورفتگان... -(ببار ای بارون ببار بر داغ هجر یارم ببار )زمزمه سبک ببار ای بارون
در فراق عزیزان
#جوان #مادر#برادر#پدر
ببار ای بارون ببار
بر داغ هجر یارم ببار
غم توی دلم بیشمار
بااین دله زار و بی قرار
میسوزم از غمه هجر یار
( ای بارون )
_____
امان از داغ (مادرم )
خاکه غمش شده بر سرم
خفته در خاک غم دلبرم
بوده تنها یارو یاورم
این منو اشک چشمه ترم
(ای دنیا)
________
ببین میسوزم از غمت
در دلم بنشسته ماتمت
یاد خندیدن هردمت
قربان اشکه چون شبنمت
باورم نمیشه رفتنت
از دنیا
______
ببین چشمم از غم تره
این دیگه وداع آخره
داغ تو دلمو میبره
آتیشه زیر خاکستره
دنیا با داغ تاریک تره
ای یارم
#خواجه پور
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#جوان
#مجلس_ختم_جوان
نمڪ بر زخم دل شیرین تر از خواب سحر گردد
جگرها خون شود تا یڪ پسر مثل پدر گردد
پدر در ڪودڪے با شوق دل دست پسر گیرد
به امیدے ڪه در پیرے پسر دست پدر گیرد
خدا امید هیچ پدر مادرے رو نا امید نڪنه،،،چراغ بهمه سرمایه پدر مادر بچه هاشونه،،، همه امید زندگے پدر مادر فرزنده،،،اونم فرزندے ڪه با خون دل بزرگ شده
چه شبهایے ڪه پدر و مادر بالاسر بچشون بیدار موندن و گفتن خدا همه امید ما این بچه است.
هر ڪے داغ جوون دیده منو ببخشه،،، سخته اگه همین پدر مادر بیان بنداے ڪفن جونشونو باز ڪنن،،، برا بار آخر ببیننش،،،
پسرم،،،زندگے من،،،عزیز من،،، سرمایه من،،،
یه بار جواب بابا رو بده،،، یه بار جواب مادر و بده،،،
لالا لالا گل بے برگ و بارم
پس از تو روز روشن گشته تارم
لالایے میگم و از غم بسوزم
پس از تو تیره گشته حال و روزم
خدا داند ڪه من طاقت ندارم
چگونه زیر این خاڪت گذارم
یادتونه یا نه،،،چجورے خاڪ مے ریختن،،،
یادتونه یا نه، آے برادرا و خوهراے دلخسوخته،،،
چجورے با داداش خدا حافظے ڪردین،،،
خدا حافظ گل گشته خزونم
تو رفتے از فراقت نوحه خونم
هنوزم دورے تو نیست باور
خداحافظ خدا حافظ برادر
اما مجلس جوونه،،،اجازه بدین
دلا رو ببرم ڪربلا،،، جایے ڪه یه پدر پیر نشست ڪنار بدن شبه پیغمبرش،،، گفت علی،،،
تا حالا ندیده بودم جلو بابا پاتو دراز ڪنی،،،چے شده حالا مقابل رو زمین خوابیدی،،،
پاشو عزیزم بریم به خیمه
چشم انـتظارت خواهـراتن
جز یه بدن ڪه، شد اربا اربا
چیزے نمونده واسه ے من
پاشو عزیزم پاشو عزیزم
صورت به صورت علے اڪبرش گذاشت،،،هے صدا میزد ولدے علی،،،،
بلند بگو یا حسین(ع)،،،،،،
این حسین ڪیست ڪه عالم دیوانه ے اوست
این چه شمعے ایست ڪه جانان همه پروانه ے اوست
🔸️شاعر:
#حسین_ڪریمے_نیا
.
#روضه_متنی
#حضرت_ام_البنین
▪️روضه برای مجلس ختم مادر
روضه وفات خانوم ام البنین
*امشب فقط یه نفر میتونه روضۀ عباس بخونه ... اونم مادرِش ام البنینِ ... هر کی اومدِ امشب هم روضۀ عباس بشنوه . هم روضۀ حسین بشنوه ... امشب فقط یه نفر روضه میخونه ... هیچ صدایی محزون تر از صدای مادرانه نیست ... اگر مادر زبون بگیره زمین و زمان میلرزه ... دلِ سنگ آب میشه .... اگه مادر زبون بگیرِ ... دشمنا با گریۀ ام البنین گریه می کردن ... سنگ دل ترینِ آدما تو مدینه وقتی رد می شدن میدیدن دارِ به سینه ش میزنه هی می گه بُنیَّ .... امشب تو هم ناله داری بزن .... فاطمیه دارِ تموم میشه ها .....*
امِ بنینم من نه، امِّ بیبَنینم
یعنی برایم دیگر اَبنائی نمانده
دور و برم پُر بود از اولادِ حیدر
*یه روز خونم شلوغ بود ... حسین بود حسن بود عباس بود الان دمِ آخری هیشکی نیست این لحظه های آخر سرَمُ به دامن بگیرِ ... آخ بمیرم برات ....*
_________
دور و برم پُر بود از اولادِ حیدر
این آخرِ عمری منم ... مایی نمانده ...
بر چهارقبرِ خالی از بس ریختم اشک
از من به غیر از گریه سیمایی نمانده
شد گونه هایم چون کویر از آفتابُ
*آخه میگن زیر آفتاب مینِشست برا حسین گریه می کرد ... چرا زیرِ آفتاب؟؟؟ شنیدم بدنِ حسینِ زیر آفتابِ گرمِ کربلا ....*
شد گونه هایم چون کویر از آفتابُ
جز خون دل در چشم دریایی نمانده
آن قدر خواندم واحسینا واحسینا
در زخم های حنجرم نایی نمانده
عباس،نایِ پایِ راهِ باورم بود ...
رَفته عَصای پیری ام،پایی نمانده
رَفته عَصای پیری ام،وامصیبت ...
آمد شبِ دلگیریِ من،وامصیبت ...
رفتهِ عصایِ پیریِ من ، وامصیبت ...
_______
بعد از رباب و قِصۀ اصغر برایم
غمگین تر از لالای نجوایی نمانده
بر آب غیر از شرمُ غیر از شرم بر آب
بر مشک غیر از اشک سودایی نمانده
سقا بدون مَشک یعنی جِسمِ بی روح
مشکی اگر شُد پاره سقایی نمانده
گفتند جِسمش آب رفت از شرمُ شمشیر
زان سروِ رعنا قد و بالایی نمانده ....
*ای وای ... هرکی هرچی میرسید برا ام البنین تعریف می کرد،شاید ضرباتِ شمشیر ... شاید تیرِ تو چشم زدن ... شاید دستِ بریده ... انقد ام البنین رو اذیت نمی کرد که میگفتن به بچه ها قول داد آب بیاره ... همچین که میشنید عباس نتونست آبُ برسونه ..... (الهی برا خجالتت بمیرم ..) شنیدم آب شدی کنارِ علقمه ... شنیدم یه نگا کردی به حسین گفتی آقا خجالت زدۀ خودتُ بچه هاتم .... با الله ... عباس من عوضِ تو مادر ... رفتم از همۀ بچه ها حلالیت گِرفتم .... هر وقت نگاش به سکینه می افتاد ... نگاش به رباب می افتاد ... حسین ......
_________
مشکُ علم یک طرف ....
دستِ قلم یک طرف ...
العطشِ کودکان
بین حرم یک طرف ...
نالۀ ادرک اخا ... میرسد از علقمه
زادۀ ام البنین شد پسر فاطمه
امیدِ خیمه شد نا امید
جیب الماء للاسکینِ ...
بعدِ تو دیگر خسین،بی کَسُ تنها شده
پایِ حرامی ببین به خیمه ها وا شدهِ
کرببلا والسلام ... کارِحسین شد تمام
میرود امشب اسیر زینب او ...
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
4_5834414820497033304.mp3
1.35M
زمزمه فراق پدران از دست رفته
پدرم رفته.. تاج سرم رفته2
ای خدایا مددی بال وپرم رفته2
بیقرارم خدا.. دل فکارم خدا
گره افتاده در.. بین کارم خدا
ای پدر جان من، ای پدر جان من4
_____________________
پشت من بودی.. رفته ای از دستم2
برسر خاک توافتاده وپابستم2
باورم نیست پدر..نرک ما کرده ای
رفتی وخانه را.. بی صفا کرده ای
ای پدر جان من...
_____________________
خانه هر جایش... بوی ترا دارد2
اشک ما هردم... بهر تو می بارد2
چادر زندگی.. بی تو شد بی ستون
غم ما ای پدر... شده از حد فزون
ای پدر جان من...
__________________
بعد تو فهمم... درد یتیمان را
درد طفلان... بیکس و نالان را
ای خدا صبرمن... کن برایم سپر
تا تحمل کنم... درد هجر پدر
ای پدر جان من..
شعر :اسماعیل تقوایی
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
220423_019.MP3
6.06M
#دشتی خوانی درسوگ #برادر
نی عباس شالو
شاعر خ علیمحمدی
باصدای مداح بختیاری پیام پرویزی
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
امشب روضه مو اینجوری شروع می کنم،روز مادرانو و همسران شهداست،مجلس به پاست به یاد بی بی اُم البنین مادرشهید،همسر شهید...امشب با یاد شهدا بریم درِ خونه ی اُم البنین...
شهید علی اکبر رضایی منش،سال شصت و دو مفقود شده در کردستان،تا الان مادرش دَرِ خونه رو نمی بنده،میگه:عزیزم از سفر میاد،پسرم بر میگرده..میگن:وقتی بارون میاد،از خونه میاد بیرون..بهش میگن: مادر!بیا سردِ...میگه:نه الان پیکر بچه ام زیر بارونِ...وقتی برف میاد،ازخونه میاد بیرون..مادر! مریض میشی،حالت بد میشه...میگه:شماها نمی فهمید،من مادرم،بدن بچه ام الان زیر برف و بورانه....
یه مادری هم مدینه منتظربود مسافرش برگرده،ولی نه مسافر خودش،از بچگی براش مادری کرده،حسینم! من خدمت گذار شمام....
گفت:اون مادر شهید،احمدش رفت،والفجر مقدماتی شهید شد،همسایه ها فامیل اومدن گریه می کردن،چیزی نمی گفت،عملیات بعد ابوالقاسمش رفت شهید شد،دو تا پسر داد،به شوهر گفت:چرا نشسته ای؟پاشو اسلحه ی بچه هام رو بردار،همه دارن آماده میشن، رفت،والفجر هشت شد،همه اومدن،زن ها اومدن،فامیل اومدن توی خونه،خیلی بی تابی می کردن،جوانات رو از دست دادی،شوهرت رو از دست دادی..میگن:یه وقت بلند شد به سینه میزد،می گفت:
تموم زندگیم مال حسینِ
دلم همواره دنبال حسینِ
خودش رفت،توی اون حج خونین سال شصت و شش،گفته بود: حالا نوبت منِ،رفت،صف اول برائت از مشرکین شهید شد، "شهیده کبری تلخابی"...
عرض روضه من باشه،منم یه مادری رو میشناسم،همش صدا می زد:تموم زندگیم مال حسینِ.....
امشب مدینه ات رو بگیر،از بی بی اُم البنین مدینه بگیر،بری بین الحرمین،سر به دیوار بذاری براش روضه ی اباالفضل بخونی...
این گدا سوی مدینه سفری میخواهد...
تا بیاید حرمت راهبری میخواهد
سلام من به بقیع و به چهار قبر خرابش
سلام من به بقیع و چهارقبر رفیعش
مرحوم مامقانی نوشته در کتاب تنقیح المقال...: وقتی بشیر آمد وارد مدینه شد،مردم رو جمع کرد،بی بی ام البنین آمد،بی بی جان! بچه هات رو کشتن....از حسینم چه خبر؟ دستای علمدار کربلا رو جدا کردن..از حسینم چه خبر؟ بی بی جان! نبودی عمود آهن به سر پسرت زدن... از حسینم چه خبر؟ بی بی جان با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن... یه وقت صدا زد ای بشیر! " قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی " بندهای دلم رو پاره کردی..." أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین " همه ی زندگیم فدای حسین...همه ی بچه هام فدای حسین...
تموم زندگیم مال حسینِ
دلم همواره دنبال حسینِ
#مادر_شهید
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
متن_روضه_ترحيم_پدر_مادر_يا ....
#ختم_پدر
#ختم_مادر
#ختم_جوان
▪️▪️▪️➖➖➖➖➖➖➖➖
▪️امام رضا علیه السلام فرمودند:
یَا ابْنَ شَبِیبٍ اِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ،
▪️ ای پسر شبیب هر وقت خواستی گریه كنی، اشك بریزی، برای حسین گریه كن، امروز من و شما هم برای امام حسین گریه كنیم، ان شاء الله تمام شهدا ،اموات خصوصا ً..... فیض ببرنند،
امروز همه اومدند به شما تسلیت گفتند، سر سلامتی گفتند، گل برای شما آوردند، همراه شما اشك ریختند ،اما حضرت زینب سلام الله علیها می فرمایند: دیدم حال امام سجاد متغیر شده، سئوال كردم، چی شده عزیز دلم،چرا بدنت داره می لرزه،صدا زد عمه،اینها ظاهراً مارو مسلمون نمی دونند،چرا؟آخه بدنای خودشونو دارن دفن می كنن،انگار بدن بابام رو زمینه داغ كربلاست.همه بگید: یا حسین... اما یا امام سجاد كاش به همین بسنده كرده بودند
▪️اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِك
▪️َاسب هاشون رو نعل تازه زدند بر بدن ابی عبدالله، بازم ناله بزن بگو یا حسین...
آی داغ دیده ها بدن بابای شمارو غسل دادند، كفن كردند، با احترام دفن كردند اما بمیرم آن زمانی كه امام سجاد برای تدفین بابا اومد گفتند: كمی بوریابیارید... یا حسین *
مگر به کربلا کفن ،به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب ،عزیز مصطفی نبود
مگر کسی که کشته شد،تنش برهنه می کنند
مگر که پاره پیرهن،به پیکرش روا نبود
سرش به نوک نیزه ها،تنش به خاک کربلا
کفن برای او به جز،شکسته نیزه ها نبود
▪️بابا رسم ِ توی ما مسلمونها طرف راست صورت میت رو روی خاك می گذاریم، اما امام سجاد چه كند؟
می خواست صورت به صورت باباش بذاره،ای حسین.......... بنی اسد نگاه كنه ببینه امام سجاد از قبر بالا نمیاد،نگاه كردند دیدن این لبهاش رو روی رگ های بریده گذاشته،حسین...... زیر بغل هاش رو گرفتن،خودش با دست خودش خاك رو بدن باباش ریخت،آب رو خاك ریخت،خاك قبر رو گل كرد،دیدن نشسته داره گریه می كنه،با انگشت سبابه چی داره می نویسه،دیدن نوشت: هذا قبر الحسین بن علی ،بگم و ناله بزنی، الذی قتلوه عطشانا،حسین... شما ها داغ دیدید اما باباتون رو.... زخم دار ندیدید،باباتون رو.... مجروح ندیدید،خدارو شكر یه زخم به صورت و بدن باباتون.... ندیدید،اما قربون اون دختر ِ سه ساله ای برم كه سر ِ بریده ی بابا رو بغل كرد،ای حسین....*
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#روضه_ مادر
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها ختم
کاش باز آیی و من پای تو بوسم
در سجده روم صورت زیبای تو بوسم
آنجا که دمی جای گرفتی و گذشتی
انجا بروم گریه کنان جای تو بوسم
خوشا آنکس که مادر دارد امشب
میان خانه گوهر دارد امشب
یتیمی ناله میزد از فراقش
که چشمانی زخون تر دارد امشب
چو مرغ شب به ناله در خیالش
به روی زانویش سر دارد امشب
ای مادر...ای مادر
مادر شمع وجود یه خونست.
مادر عشق و گرمای کانون خانوادست
خوش بحال اهل خونه ایی که مادر دارند
مثل پروانه دورش میگردن
میگن مثل مادر تو دنیا دیگه پیدا نمیشه
آی مردم هیچ خونه ایی بدون مادر نمونه ان شاءالله
صفای هر خونه ایی با مادره
فیض ببرند مادرانی که گریه کن حضرت زهرا سلام الله علیها بودن و زیر خاک رفتن.
فرزندان داغدیده. روی حرفم با شماست
یادگاری های مادر رو نگاه می کنین و گریه میکنین..
البته که وجود همه شما هم یادگاری مادره.
اما یکی از قشنگترین یادگاری های مادر چادر نماز مادره...
که همیشه بوی مادر داره
بوی مناجات مادر داره
بوی مهربونی مادر داره..
هرکی داغ مادر دیده ببخشه
هرکی سایه مادر بالاسر نداره ببخشه
آخه بعد از خدا بهترین سایه سایه
مادره
چه در شادی، چه در غم یاورم بود
تمام هستی من مادرم بود
من از او زودتر می رفتم ای کاش
که دائم سایه اش روی سرم بود
خاک پای مادر بهشته
لبخند مادر بهشته
صدای مادر
نگاه مادر
وجود مادر بهشته
مادر دارا...اونایی این فرشته ی اسمونی رو تو خونتون دارین، امشب پیشونیشو ببوس بگو تو برام دعا کن مادر، خدا دعای تو رو میخره مادرم...
کار مادر دعا کردنه، کار مادر سوختنه،
یا زهرا،
دیدی مادر دعا میکنه، میگه منو زودتر از بچه هام ببر.
نمیتونم غم و غصه شونو ببینم.
روضه بخونم براتون روح این مادر فیض ببره
، یه فرزند طاقت نداره مادر رو آشفته و مریض ببینه،
بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد..
میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد
یه نگاه به صورت زینب کرد، گفت
عزیزم
دیگر حسین را نتوانم بغل کنم
او هم به ناتوانی من گریه میکند
دخترم زینبم اینقدر برای ماندن من دعا نکن
من هم عروس گشتم و مادر نداشتم
افتادند روی سینه مادر
حسن میگفت چشماتو باز کن
حسین گفت بامن حرف بزن
اما، امان از دل مولا
،
گفت ، ای مسیحای علی اعجاز کن
جان زینب چشم خود را باز کن
ماندنت چون شمع آبم میکند
رفتنت خانه خرابم میکند،،،،
یا زهرا....
اینجا هر چی حسین مادر رو صدا زد مادر جواب نداد ،میدونی کجا جواب حسین رو داد
کربلا
وقتی توی گودال صدای یک مادری میومد هی صدا میزد بنیه قتلوک اعطشانا. حسین....
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#سالگرد
هیچکی باورش نمی شه،یه ساله تو پر کشیدی
زیر خاک تو آ رمیدی،تو ز دنیا دل بریدی
هیچکی باورش نمی شه،چراغ خونه خموشه
سایه و تاج سر من،خونۂ ما سیه پوشه
هیچکی باورش نمی شه،بال و پر وا کردی رفتی
سالگرد ت شده حالا،تو دعا کردی و رفتی
هنوزم چشام به راهه،واسه دیدن جمالت
کاش می شد به یه بار ببینم،لطف و احسان و کمالت
هیچکی باورش نمی شه،گل گل خونه خدا رفت
بعد یک سال غم و اندوه،ناله ی ما هر کجارفت
خدایا به حق زهرا،اون شفیع همۂ ما
بگذر از جرم و گناه،همه شیعیان مولا
خدایا به حق حیدر،حق اون ساقی کوثر
تشنه لب شهید بی سر،از خطای ما تو بگذر
این عزیزی که شده پاک،درتله ای از خاک
بگذر از او خالق من،حق شاهنشه افلاک
ورد روی لب ما شد،یا حسین غریب مادر
ساقی و لطف خدا و ،بی کفن شهید بی سر
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین