بیا تا قدر یکدیگر بدانیم ( شعر )
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که تا ناگه زیکدیگر نمانیم
چه آمد برسراقوام و خویشان
که گردید جمعشان اینطور پریشان
چرا فامیلها ازهم جدایند
چرا دوستان رفیقان بی وفایند
چرا خواهر زخواهر میگریزند
برادر بابرادر درستیزند
چرا دختر زمادر ننگ دارد
پدر با بچه هایش جنگ دارد
چرا مهرو محبت کیمیا شد
همه دوستی رفاقت ها ریاشد
نبینیم خنده ای برروی لبها
نه روز آرامشی داریم نه شبها
نه پولدار را زپولش لذتی هست
نه نادار را بجایی عزتی هست
نه آسایش نه آرامش نه راحت
همه مشتاق یک آن استراحت
نبینی یک نفر را که کسل نیست
پراست دلها و جای درد و دل نیست
همه درگیر نوعی اضطرابند
چو نفرین گشته دائم در عذابند
بخود آیید عزیزان راه کج شد
ازاین رو زندگانی ها فلج شد
چومردم را عوض شد زندگانی
شده این زندگانی زنده مانی
همه چیز هست و روز خوش نبینیم
مدام سر در گریبان می نشینیـم
به ظاهر خانه ها ما کاخ شاه است
درونش یک جهان اندوه و آه اســت
در و دیوارها کاشی و سنگ است
ولی هر خانه یک میدان جنگ است
تمام خیر و برکت ها برافتاد
طبیعت با شما مردم درافتاد
چرااینگونه شدازمن کنید گوش
شده مهر و محبت ها فراموش
دگر از بذل بخشش ها خبر نیست
زانصاف و مروت ها خبر نیست
شده نایاب صفا و مهربانی
تعارف ها شده سرد و زبانی
عموجان خاله جان دیگر نگوییم
برای مرگ هم در آرزوئیم
یکی حج میرود سالی دوسه بار
کنارش خواهرش نادار و ناچار
یکی با سود و پول های نزولی
رود مکه به امید قبولی
یکی از کربلا و شام گوید
برای فخر براقوام گوید
یکی نازد به ماشین و به باغش
یک باد تکبر بردماغش
یکی انگاراز بینی فیل است
زبس خود خودخواه و مغرور و بخیل است
یکی وقتی به ماشینش سوار است
فقط مثل بتی اززهر ماراسـت
چنان در غبغبش باد غروراست
که گوئی از نژادسلم و تور است
تمام کارها گشته ریایی
نجابت شد عوض با بی حیایی
بزرگترها ندارند احترامی
به محتاجان ندارند اعتنائی
همه چسبیده جیب و کار خودرا
به فکرند تا ببندند بار خودرا
کسی را با کسی کاری نباشد
اگر باری بود یاری نباشد
فقط دنبال نفع و کار خویشند
به فکر گرمی بازار خویشند
نه درفکرحلال ونه حرامند
همه دارند نعمت زوالند
برای پول درآرند چشم هــم را
به هر گندی نمایند پرشکم را
زبس حرص و طمع درسینه دارند
مدام با هم چو دشمن کینه دارند
شرف را مثل کالا میفروشند
برادرها برادر را بدوشند
هنوزبابانمرده سردماغ است
سرمیراث دعوا داغ داغ است
چنین مردم هرگزخیری نبیننـد
اگرقارون شوندبازهم همینند
خلاصه دوستان دانید چه کاریم؟
همگی برخرشیطان سواریم
بیا تا تا راه دیگر پیش گیریم
سراغ از اصل و ذات خویش گیریم
بیاتاقدرهمدیگربدانیم
غرور وکینه را را ازخودرانیم
بیاتا دست یکدیگربگیریم
ضمانت نیست تا فردا نمیریم
فردا یک رازاست نگرانش نباش
دیروز یک خاطره بود حسرتش را نخور
اماامروز یک هدیه است قدرش را بدان
@khatmkhanimajma
روضه پدر
زمزمه وشور شهادت حضرت رقیه
بیا بابا دلم غم دارد امشب
تورا بابا فقط کم دارد امشب
بیا بابا ببین دخت سه ساله
دل خون اشک نم نم دارد امشب
بیا بابا بیابابای خوبم۲
________________
بیا بابا ببین رنگم پریده
یتیمی همچو من دنیا ندیده
بیا بابا ببین قد کمانم
بببن دختت به ویران آرمیده
بیا بابا بیابابای خوبم ۲
___________________
بیا تا سر بزانویت گذارم
برای بوسه هایت بیقرارم
بیا تا درد دلها با تو گویم
خزانم را بده پایان بهارم
بیا بابا بیا بابای خوبم۲
____________
سربابا به دیدارش بیامد
رقیه بر پدر گفتا خوشامد
زبعد دیدنش جانش فدا شد
زپیکر روح آن دختر برآمد
ببا بابا بیا بابای خوبم ۲
شاعر:اسماعیل تقوایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روضه_فاطمه_صغری_س
#روضه_دفتری
الهی کام ناکامان بر آید
شب هجران بیماران سر آید
غم تنهایی و درد جدایی
ز هر درد و غمی غصه سر آید
◀️امروز دل بده با هم بریم مدینه ـ در خونهٔ دختر غریب ابی عبدالله ـ آی دختر دارا ـ یتیم دارا ـ خدا نکنه دختر چشم انتظار بابا باشه ـ لحظه به لحظه چشمش به دَره
گفت
خدایا رحم کن بر حال زارم
که عمر رفته بار دیگر آید
ز دشت کربلا سوی مدینه
دوباره ناله پیغمبر آید
آخ منو وصل پدر هیهات هیهات
مرا کی اینجا دست یاور آید
که عباس آن عموی تاجُ دارم
چو اکبر نوجوان از در درآید
قربون اون دختری که تو مدینه چشم انتظار بابا حسینش بود ـ کی میشه بابام بر گرده ـ دلم تنگه بابا ـ
خدا نکنه بابایی سفر بره دیر کنه ـ خدا نکنه اتفاق برا عزیز کرده ات بیفته (ای بابا)
◀️(اینو بگم برا اون کسایی که داغ بابا دیدن)
آخ دخترا قدر بابا رو بدونید
درد بی پدریُ نمیدونید
هر کسی بابا داره غم نداره
چیزی توی این جهان کم نداره
الهی هر کی سفر کرده داره
کسی براش خبر بد نیاره
⬅️بیاد اون دختری که وقتی کاروان میخواست بره مدینه ـ میخواستن از مدینه بیرون بیان همه دور بسترشو گرفتن ـ بابا حسینش اومد ـ عمو عباسش اومد ـ عمه جانش زیصلمد ـ همه دور لستر جمع شدن ـ همه دارن خداحافظی میکنن ـ دیدن فاطمه صغری داره غریبانه گریه میکنه ....
شاید درد دلش این بوده باشه
بابا جون منو همراه کاروان ببرید(عزیز دلم راه دوره تو مریضه ای) ـ عمه زینب دلم میخواد همراه کاروان بیام عمه ـ منو اینجا نزارید ـ ...
امان امان
صدا زد میخواید برید برید اما منو از حالُ روزتون با خبر کنید
⬅️دختری را که پدر در سفر است
روز و شب چشم امیدش به در است
هر صدایی که ز در می آید
به گمانش که پدر می آید
همه کوشند ز بیگانه و خویش
پی دلجویی آن طفل پریش
⏪امان از اون لحظه ای که خبر دار شد دیگه بابا نداره خبر شهادت بابا براش آوردن
امان از اون لحظه ای که صدا زدن فاطمه جان بی برادر شدی
نبودی تو کربلا هر طرف بدن علی اکبر و بابات گرفت یه طرف دیگه رو زمین می اومد.......
آخ پدرت بی کسُ بی یاور بود
تک و تنها به سر نعش علی اکبر بود
همه سهل است ز یک واقعه خون است دل من
خاک غم بر سر من باد ز گفتن خجلم
(چی شده مگه چه خبر برام آوردی الهی خبر بد برات نیارن)
فاش گویم پدرت از ستم شمر سنان
کشته شد با لب عطشان به لب آب روان
#زمزمه
زداغ دوری تو ،دلی غمین دارم من
نظرنما چشمانی،زارو حزین دارم من
فراق تو آ تش زد،جان من ای جانا
بیا ببین احوالم،نظر به من کن حالا
از داغت ای یار
من گشته غم بار
بیمارم و زار
با داغی سرشار(2)
---------------------------------
تو رفتی و ما غرق ،عزای دلداریم
برسرخاکت محزون،به توگرفتاریم
طبیب دردم برگو،کجایی ای مهتاب
بیا بیا پیش من،بیا مرا دریاب
کرده مرا کباب
با یک دل بی تاب
عکست درون قاب
جانا مرا دریاب(2)
--------------------------------
گلی گم کرده ام ،که رفته زیر خاک
ز داغ تو چشمانم،بارانی و نمناک
غم ومصیبت حالا،نشسته روی سینه
تمام اهل بیتت،ببین غمینه
او پر کشیده
شب شد سپیده
ای نور دیده
اشکم چکیده(2)
امان امان ای دل(2)
🔸️شاعر:
# رسول_چهارمحالی(ساقی عطشان
🍂🍁🍂متن روضه ترحيم پدر،مادر يا .
*امام رضا علیه السلام فرمودند:یَا ابْنَ شَبِیبٍ اِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، ای پسر شبیب هر وقت خواستی گریه كنی، اشك بریزی، برای حسین گریه كن، امروز من و شما هم برای امام حسین گریه كنیم، ان شاء الله تمام شهدا ،اموات خصوصا ً..... فیض ببرنند، امروز همه اومدند به شما تسلیت گفتند، سر سلامتی گفتند، گل برای شما آوردند، همراه شما اشك ریختند ،اما حضرت زینب سلام الله علیها می فرمایند: دیدم حال امام سجاد متغیر شده، سئوال كردم، چی شده عزیز دلم،چرا بدنت داره می لرزه،صدا زد عمه،اینها ظاهراً مارو مسلمون نمی دونند،چرا؟آخه بدنای خودشونو دارن دفن می كنن،انگار بدن بابام رو زمینه داغ كربلاست.همه بگید: یا حسین... اما یا امام سجاد كاش به همین بسنده كرده بودند،اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ اسب هاشون رو نعل تازه زدند بر بدن ابی عبدالله، بازم ناله بزن بگو یا حسین... آی داغ دیده ها بدن بابای شما یا مادر شمارو غسل دادند، كفن كردند، با احترام دفن كردند اما بمیرم آن زمانی كه امام سجاد برای تدفین بابا اومد صدا زد كفن بیارید، گفتند:آقا جان تمام شده فرمودند: كمی بوریا.... یا حسین *
مگر به کربلا کفن ،به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب ،عزیز مصطفی نبود
مگر کسی که کشته شد،تنش برهنه می کنند
مگر که پاره پیرهن،به پیکرش روا نبود
سرش به نوک نیزه ها،تنش به خاک کربلا
کفن برای او به جز،شکسته نیزه ها نبود
*بابا رسم ِ توی ما مسلمونها طرف راست صورت میت رو روی خاك می گذاریم، اما امام سجاد چه كند؟ می خواست صورت به صورت باباش بذاره،ای حسین.......... بنی اسد نگاه كنه ببینه امام سجاد از قبر بالا نمیاد،نگاه كردند دیدن این لبهاش رو روی رگ های بریده گذاشته،حسین...... زیر بغل هاش رو گرفتن،خودش با دست خودش خاك رو بدن باباش ریخت،آب رو خاك ریخت،خاك قبر رو گل كرد،دیدن نشسته داره گریه می كنه،با انگشت سبابه چی داره می نویسه،دیدن نوشت: هذا قبر الحسین بن علی ،بگم و ناله بزنی، الذی قتلوه عطشانا،حسین... شما ها داغ دیدید اما باباتون رو.... زخم دار ندیدید،باباتون رو.... مجروح ندیدید،خدارو شكر یه زخم به صورت و بدن باباتون.... ندیدید،اما قربون اون دختر ِ سه ساله ای برم كه سر ِ بریده ی بابا رو بغل كرد،ای حسین....*
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#پندیات
▪️ پندیات
▪️▪️▪️▪️_____________________
ای عاشقان دنیا ؛ دنیا وفا ندارد
مرگ است آخر کار چون وچرا ندارد
بنگر به چشم حسرت بر این عروس دنیا
زیراکه در نهادش غیر از جفا ندارد
گر بنگری به دقت بینی که در حقیقت
در کاخ زرنگارش یک بوریا ندارد
هردرد را دوائیست جز مرگ خانمانسوز
این درد ناگهانی هرگز دوا ندارد
داری هزار خانه بنگر به خانه قبر
این خانهٔ من وتوست ما وشما ندارد
یک روز امیر بودن یک روز اسیر بودن
پیک اجل که آید شاه وگدا ندارد
تیر اجل به هر شکل روزی سراغت آید
این تیر سرنوشت است دیدش خطا ندارد
هرکس ستم نماید بیند سزای کارش
چوب خدا بهرشکل هرگز صدا ندارد
شادی مجو زدنیا ،دار غم است واینجا
جز قصّهٔ غم انگیز این غم سرا ندارد
هرجا گل است وگلزار غرق صفاست آنجا
باغی که گل ندارد هرگز صفا ندارد
بنگر که با بزرگان دنیا چه کرده ای دوست
این دشمن سیه رو شرم وحیا ندارد
بر شادی دو روز دنیا مبند دل را
دنیا به جز بلا و جور وجفا ندارد
گیرم که مثل بلبل اینجا سخن بگویی
در دادگاه خالق این لب صدا ندارد
اَلْیوم نخْتِِمُ عَلَی اَفْواهِهِم وَتُکَلّمُنا اَیْدیهِم وَ تَشْهَدو اَرْجُلُهُم بِما کانو یَکْسِبون
آن روز برلب شما مهر میزنند ودستها وپا ها علیه شما به کارهای زشت گواهی میدهند
#مادر
تصنیف جدید سوگ مادر
سبک:خدایا عاشقان را با....
خدایا مادرم رفته ز دستم دلغمینم
چگونه من دگرآن روی زیبایش نبینم
خدایا من دگر دلداروغمخواری ندارم
مرا بنگر مرا بنگر که سالاری ندارم
هزاران ناله دارم غم صد ساله دارم
به یاد مادرم من ز دیده ژاله بارم
همه حاصلم عزیز دلم کجارفتی تو مادر
غم دوریت بود مشکلم کجا رفتی تو مادر
تو بودی مادرم تاج سرم داروی دردم
توبودی روشنایی برشب تاریک و سردم
تو بودی محرم و هم مرحم غمهای قلبم
عجب رفتی و تا بودی تو را درکت نکردم
کجایی مادر من گل غم پرور من
چرا از خانه رفتی عزیز و دلبرمن
شفای منی دوای منی چرا دیگر نیایی
صفای منی وفای منی امان از این جدایی
چرا قدرت ندانستم گلم تا زنده بودی
چرا پایت نبوسیدم چرا تا زنده بودی
چرا پندت نکردم مادرم آویزه گوش
تو رفتی یاد تو هرگز نمیگردد فراموش
خدایا دلغمینم دگر رویش نبینم
به جای روی مادرمن عکسش راببینم
ز رحمت خدا ز حکمت خدا ببخشا مادرم را
به روز جزا زجام ولا تو نوشان مادرم را
کانال #ترحیم _خوانی_مجمع الذاکرین
@khatmkhanimajma
مناجات و روضه حضرت زهرا سلام الله
مناسب جلسات روضه و سفره حضرت فاطمه
به سبک سه ساله دختر کی دیده
سلام ما سلام ما، به اشک چشم آسمان
سلام ماگریه کنا، محضر صاحب الزمان
سلام ما به پیرهن سیاه توی روضه هات
سلام ما غربت و به گریه های بی صدات
برای عرض تسلیت ما رو ببر تا مدینه
اونجا که زینب کنار بستر مادر میشینه
توی عزای مادرت شده چشات به رنگ خون
قربون شال ماتمت، یا حضرت صاحب زمون
فدای قلب سوخته و فدای چشمای ترت
اومدیم امروز آقا جون مجلس ختم مادرت
مادری که مهربونیش زبونزده تو عالمین
حاجت ما رو هم میده، به حق زینب و حسین
میخوام که توی روضه ها به شما اقتدا کنم
اجازه میدی مثل تو، مادرتو صدا کنم
مادر مهربون ما ، مادر کل شیعه ها
دوای درد ما همه یه گوشه ی چشم شما
هرکی گرفتاره نخ، چادر بی بی بگیره
مطئنم از این خونه، با دست خالی نمیره
مادری که تو مدینه، غریبه و یار نداره
برای غربت علی شبیه بارون میباره
رسول اکرم هر موقع تو خونه زهرا رو میدید
با احترام خم میشد و دستای اونو میبوسید
میگفت پیمبر خدا، این وصْیَت آخرمه
رضایت منو خدا رضایت دخترمه
خبر داری تو مدینه به زخم دل نمک ردن
جلوی چشمای علی فاطمه رو کتک زدن
یکی به زخم زبونو یکی با تازیانه زد
اون یکی هم که با غلاف، مادرو وحشیانه زد
مادری که جونشو داد برا حمایت علی
ای اولین شهیده ی راه ولایت علی
مادری که تو کوچه ها دنبال حیدر میدوید
زمین میخورد و از تنش خون میچکید خون میچکید
زمین میخورد و زیر لب میگفت دخیلم یا علی
سیدنا امامنا روحی لک الفدا علی
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
@khatmkhanimajma
زمزمه در سوگ پدر
مجلس ختم و ترحیم ، سر خاک
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
سبک :یا ابا صالح مددی مولا
---------------------------------
آه و واویلا، آه و واویلا(2)
--------------------------------
اشک چشمان ما ،جاری است بهر تو
ای که دادی به من،عزت و آ برو
.....بابا. ......
رفتی از داغت ،خانه خرابم
از هجرت بابا ،دیده پر آبم
---------------------------------
شمع سوزان این ،خانه بودی پدر
اسوه ی صبر و ایمان ،تویی تاج سر
......جانا........
چراغ خانه ،سوئی ندارد
دلم طاقتِ،دوری ندارد
-------------------------------
تقصیر چی بیه،گردش روزگار
نه دایه سیم هیشتی،نه بوه نه برآر
......رود رود......
ز غمت زارم،سی تو بیمارم
سل کو و اشک هام،دارم ایوارم
---------------------------------
این دل غرق خون ،پر از آ ه و درد
گرمی خانه رفت،زندگی گشته سرد
...........بابا........
خاک عالم شد،بر سرم بابا
بر سر قبرت ،مضطرم بابا
-----------------------------------
بر سر قبر تو،آ مده خواهرت
دیده پر اشک و آ ه،دیده دخترت
........ای وای......
همسرت دلخون ،دیده گریان است
عکس تو در قاب،خلقی حیران است
--------------------------------
همه جا بروم ،من به دنبال تو
ای خوشا بودنت،حال و احوال تو
............حالا........
در فراق تو ،زار و محزونم
از غمت اینجا ،دیده پر خونم
---------------------------
آه و واویلا ،آه و واویلا(2)
------------------------------------
@khatmkhanimajma
.
#پدر_شهید
#ترحیم_خوانی #پدر
شعر عروج پدر شهید
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-------------------------------------
مجلس ماست عزای پدری غمدیده
پدری که به جهان لطف خدایش دیده
پدری که پسرش گشته فدایی خدا
بر لبش بوده فقط ذکر مناجات و دعا
پدری که به لبش روضه ی زهرا بوده
گریه کن بر علیِ اکبر لیلا بوده
سالها گریه کن شاه شهیدان بوده
نوکر درگه لب تشنه ی عریان بوده
مجلس ماست برای پدر پاک شهید
پسرش بوده برای همه مثل خورشید
پسری که به دیدار پدر آمده است
شام تار پدری که سحر آ مده است
روضه خوان روضه بخوان با صد سوز
دل هر عاشق دل سوخته ای را تو بسوز
از غم کرب و بلا و ازغم ثارالله
دیده بارانی در روضه ابا عبدالله
شهدا شمع فروزان به اهل بشر اند
درشب ظلمت و تاریکی دلها قمراند
شهدا شافع امت به رستا خیز اند
شهدا محو خداوند ز عشق لبریز اند
-------------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
.
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۰۱ بهمن ۱۳۹۸
میلادی: Tuesday - 21 January 2020
قمری: الثلاثاء، 25 جماد أول 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📚 رویدادهای این روز:
🔹زادروز فردوسی
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️18 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️25 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️34 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️35 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
✅ با ما همراه شوید
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
💎 زیارت ائمه ی بقیع علیه السلام در روز سه شنبه...
@majmaozakerine
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#زمزمه
زداغ دوری تو ،دلی غمین دارم من
نظرنما چشمانی،زارو حزین دارم من
فراق تو آ تش زد،جان من ای جانا
بیا ببین احوالم،نظر به من کن حالا
از داغت ای یار
من گشته غم بار
بیمارم و زار
با داغی سرشار(2)
---------------------------------
تو رفتی و ما غرق ،عزای دلداریم
برسرخاکت محزون،به توگرفتاریم
طبیب دردم برگو،کجایی ای مهتاب
بیا بیا پیش من،بیا مرا دریاب
کرده مرا کباب
با یک دل بی تاب
عکست درون قاب
جانا مرا دریاب(2)
--------------------------------
گلی گم کرده ام ،که رفته زیر خاک
ز داغ تو چشمانم،بارانی و نمناک
غم ومصیبت حالا،نشسته روی سینه
تمام اهل بیتت،ببین غمینه
او پر کشیده
شب شد سپیده
ای نور دیده
اشکم چکیده(2)
امان امان ای دل(2)
🔸️شاعر:
# رسول_چهارمحالی(ساقی عطشان
#مادر_محلی_مازنی
مراسم چهلم مادر یا سالگرد
▪️زبانحال دختر..محلی مازنی
ــــــــــــــــــــ
نماشون رسنه دل گیرنه بونه..الا بمیره دتر
مه دل جا ته غم کنار نشونه " "
چهل روزه جان مار مه چشم به راهه
سرهٔ در هنوز ته وسه واهه
سره هنوز دنه ته عطر و بو ره
دارمه آرزو بـوینم ته رو ره
جانِ مار امسه بکشـــــی بلا
اتا دَم نکردی راحتِ دنیـــــا
هر وقت دل بونه تنگ ای مه جان مار
پنجشنبه نماشون امه ته مزار
▪️▪️▪️▪️▪️__________________
کانال ترحیم و ختم خوانی مجمع الذاکرین
@khatmkhanimajma
▪️زبانحال فرزندان حضرت زهرا(س)
▪#محلی_مازنی
عمو بلال امه مار دره میرنه
شه پی یره لباس ره کشه گیرنه
عمو بلال اَمه مار بيّه رها
ديگه خاموش بیه نکنده صدا
عمو بلال تره قسم به قرآن
دیگه خاموش بواش نهو ته اذان
خدا دونده که اَمه مار جوونه
بشكسّه پهلو و وه ناتوونه
هر وقتی که مه مار نفس کشنه
ونه زخمه سینه جه خون کَلِنه
صداي ته اذان بوره ونه گوش
ترسمبی عمو جان بوویم سیه پوش
چند روزه که امه مار حال نداره
ونه تن لو بخرده وه نخاره
اگه خانی یتیم نوویم عموجان
تره خدا دیگه وس هاکن اذان
قاسم جناتیان
@khatmkhanimajma
در مقام #مادر (ترکی)
قویدون منی بو ائوده ملر، آغلارام نهنه
گئتدین مزاره دلده شرر، آغلارام نهنه
نسگللرین دوشر یادیما قلبیم اودلانار
اللر ئورکده شام و سحر، آغلارام نهنه
یاد ائیلرم سنیله کئچن گونلری مدام
هاردان او گونلریم قییدر آغلارم نهنه
سسلردیم هر زماندا نهنه، سس گلردی جان
خوش گونلریم کی یاده دوشر آغلارام نهنه
دردین دییر آناسینا قیز دوشسه مشکله
نیلر آناسی اولماسا گر آغلارام نهنه
قارداش آتا باجی هامیسی، کیمسهدیر ولی
واردیر آنادا آیری ثمر آغلارام نهنه
ائوده آتا، آنا یئری وئرمز، یقیندی بو
هر گولده وار بیر عطرِ دِگَر، آغلارام نهنه
گون دؤنسه آی دولانسا گلر بایرام آخشامی
بایراملیق الده گؤرسم اگر، آغلارام نهنه
قارداش دا گئتمسه باجی دیدارینه اگر
دیلدن مگر آناسی دؤزر، آغلارام نهنه
هر کس گؤروب آنا داغینی یاخشی درک ائدر
قلبیم ندن غمونده اسر آغلارام نهنه
قلبیم دولان زماندا هی سسلرم سنی
گلمز منه جوابِ دِگَر، آغلارام نهنه
اما بو آغلاماق غمِ دیگر سالیر یادا
دیل یاندیرار او غملی خبر، آغلارام نهنه
آغلار او غمده زینب و کلثوم، حسین حسن
آغلار او غمده چوخ نهنهلر، آغلارام نهنه
زینب دییردی ای آتامین یاوری آنا
ائتدین ندن بو نوعی سفر، آغلارام نهنه
هانسی آنا سنین کیمی گؤز یاشلی باغریقان
گؤزدن آتار بالانی مگر، آغلارام نهنه
زینب هارا آنا بو قدر درد و غم هارا؟
هانسی ئورک بو درده دؤزر، آغلارام نهنه
آخشام اولان زمان چراغی ائولرین یانار
قلبیم دوباره غصّه لَنَر، آغلارام نهنه
کانال ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
@khatmkhanimajma
#ترکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح چهارشنبه شما خدایی
✨﷽✨
❤️اثر محبت اهل بیت (ع)
💠یکی از چیزهایی که انسان را در «قبر» از عذاب و ناراحتی نجات می دهد و از همه اعمال کارسازتر است، محبت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است.
💠حضرت امام رضا، علیه السلام، فرمود: «از مواردی که به زیارت زائرم می آیم شب اول قبر اوست».
مرحوم «محدث قمی» در مفاتیح نقل می کند که:
💠ظالمی پس از مرگ به خواب یکی از علما آمد. مرد عالم از او پرسید چگونه در راحتی بسر می بری حال آنکه باید دچار درد و شکنجه باشی؟ ظالم در پاسخ گفت: تا دیشب در عذاب می سوختم و قبرم مملو از آتش بود، ولی از دیشب تاکنون عذاب بطور موقت از قبرستان برداشته شده. زیرا، حضرت سید الشهداء، علیه السلام، دیشب سه بار به دیدن یک بانوی محترم آمد! مرد عالم به جستجو و تحقیق درباره این یانو پرداخت، تا همسر او را پیدا کرد. از او پرسید: «همسر شما چه اعمال نیکی انجام می داد که امام حسین، علیه السلام، به دیدنش آمده است؟!» مرد مقداری از اعمال صالح همسرش را برشمرد که از جمله آنها این بود که او بر خواندن زیارت عاشورا مداومت داشت. یک عمر #زیارت_عاشورا می خواند. با این سخن مرد عالم پی برد که چرا امام حسین (ع) در شب اول قبر به دیدن آن زن آمده بود.
#التماس_دعا
📚معاد در قرآن، ص 140.
🔴کانال ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
@khatmkhanimajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر روز چهارشنبه
#ختم مادر # روضه حضرت زینب س #
#مادر
روضه ی حضرت زینب(س)
کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر
گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش
دست این طایفه از سوی خدا نیست ببخش
در نبودت همه بازیچه ی این نفس شدیم
اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش
اصلا انگار نه انگار که تو را گم کردیم
بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش
نشده نیمه شبی با تو مناجات کنیم
نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش 2
سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته
در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش
از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم
خانه ی ما طرف کرببلا نیست ببخش
گریه کن های حسینیم ولی آقا جان
اشک ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش
السلام علیک یا ابا عبداله
بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه
بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی.
گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر.
فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه.
میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین).
زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین)
قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم)
اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین)
اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) .
یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه.
اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2)
حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی
معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین)
چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده ....
یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سربرادرزینب