#ترحیم_نامه
#اشعار_در_مقام_پدر
به یاد پدر -(پدرم یاد تو آرامش این جان من است)
?تقدیم به همه پدرانی که آسمانی شدند
پدرم یاد تو آرامش این جان من است
ذکر تو جان پدر قوت ایمان من است
تا که رفت سایه ی پر مهر تو از روی سرم
آتش افتاد همان دم به همه بال و پرم
قاب عکست شده بعد از تو پدر همدم من
درد دل با تو بگویم که تویی محرم من
کاش بودی، به قدومت سر و جان میدادم
جان که قابل نبود بهتر از آن میدادم
حیف از دست من آن گوهر دردانه برفت
سرو رعنای من آن اسوه ی مردانه برفت
بعد تو سنگ مزارت شده غم خانه من
گشته تاریک چراغ دل و کاشانه من
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
رفتی ای نور تو با خاک هم آغوش شدی
شاعر: #وحید_زحمتکش_شهری
@khatmkhanimajma
#ترحیم_نامه
#اشعار_در_مقام_پدر
اشعار در سوگ پدر از حاج غلامرضا سازگار -( گل محبتت از دل زند جوانه پدر )
گل محبتت از دل زند جوانه پدر
چراغ دوستی ات گرم و جاودانه پدر
قسم به عشق که هرگز نمی روی از یاد
هزار سال اگر بگذرد زمانه پدر
هنوز از اثر بوسه های گرم لبت
بُود به صورت و پیشانی ام نشانه پدر
برای یافتنم کوچه کوچه می گذشتی
چو می شدم قدمی دور از آشیانه پدر
ز چهره با لب خندان خویش کردی پاک
دمی که بود مرا اشک دانه دانه پدر
مرا به دست محبت می نشاندی تو
گهی به زانو و گاهی به روی شانه پدر
هماره قهر نمودم تو آشتی کردی
به بوسه های دل انگیز عاشقانه پدر
به چهره می زدی ام بوسه تا به بستر خواب
می آمدی دل شب خسته چون به خانه پدر
نگه مکن که نشستیم به گوشه ای خاموش
به یاد تو است وجودم پر از ترانه پدر
چنان که « میثم » در مطلع کلامش گفت:
گل محبتت از دل زند جوانه پدر
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
@khatmkhanimajma
#ترحیم_نامه
#اشعار_در_مقام_مادر
مراسم چهلم مادر یا پدر -(شد چهل روز ندیدم گل رویت مادر)
مادر
شد چهل روز ندیدم گل رویت مادر
مرغ دل پرزند هر لحظه بسویت مادر
شد چهل روز که بار غم تو بر دوش است
بی تو ای نور وفا خانۀ ما خاموش است
شد چهل روز مسافر به دل گور شدی
از چه رو این همه از محفل ما دور شدی
شد چهل روز شدم خوندل و محزون گریم
جای خالیِّ تو را مینگرم خون گریم
شد چهل روز که اشک غم من نیسان است
ای امیدم مگر هجران رُخَت آسان است؟
شد چهل روز سیه گشته چه روشن روزم
یاورم رفته و از داغ غمش می سوزم
شد چهل روز که سوز دل من افزون است
خواهر چشم به راهم که دلش پر خون است
پدر
شد چهل روز ندیدم گل رویت بابا
مرغ دل پرزند هر لحظه بسویت بابا
شد چهل روز که بار غم تو بر دوش است
بی تو ای نور وفا خانۀ ما خاموش است
شد چهل روز مسافر به دل گور شدی
از چه رو این همه از محفل ما دور شدی
شد چهل روز شدم خوندل و محزون گریم
جای خالیِّ تو را مینگرم خون گریم
شد چهل روز که اشک غم من نیسان است
ای امیدم مگر هجران رُخَت آسان است؟
شد چهل روز سیه گشته چه روشن روزم
یاورم رفته و از داغ غمش می سوزم
شد چهل روز که سوز دل من افزون است
خواهر چشم به راهم که دلش پر خون است
شاعر: #سیف_الله_آذری
@khatmkhanimajma
#ترحیم_نامه
#اشعار_در_مقام_پدر
تقدیم به روحِ پدری که به فرزندش میگفت سعی کن همیشه اشکهایت را خرج عزای امام حسین (ع) کنی -(بر دوش کشم بار فراق پدرم را)
بر دوش کشم بار فراق پدرم را
خم کرده دگر این غم سنگین کمرم را
گاهی به لب این زمزمه دارم که بیامرز
یا رب ز کرم روح بلند پدرم را
میگفت مرا غیر در خانه ارباب
جایی نفشانم ز رخ اشک بصرم را
بال و پرم از عشق حسین است نسوزد
عالم اگر آتش بزند بال و پرم را
در روز جزا بهر شفاعت بدهیدم
یک رشته ی زلف شه والا گُهرم را
اندازه ی ریگی ز بیابان نشود گر
بر پاش بریزم همه ذوق وهنرم را
در روضه او جای سرشکم بگذارید
تقدیم کنم قطره به قطره جگرم را
بر منبر نی رفت وَ فرمود که ای عشق
تفسیر نما بر همه آیات سرم را
آگاه کن از حجت حق بر سر نیزه
هر کوردلی را که ندارد خبرم را
من سرور شمس وقمرم منشاء نورم
جوینده ی معراج بیابد اثرم را
شاعر: #حسنعلی_بالایی
@khatmkhanimajma
#ترحیم_نامه
#اشعار_در_مقام_مادر
هجران مادر -(خوشا آندم که بودی در بر من )
خوشا آندم که بودی در برمن
گل بی خار عمرم مادر من
زده هجران تو آتش به جانم
نمی گردد فراقت باور من
دلم تنگ است کو آغوش گرمت
بیا بگذار بر زانو سرمن
خوشا آن خاطرات کودکیها
که درهر حال بودی یاور من
خوشا آن نغمه های لای لایت
پرستاری کنار بستر من
دلم خوش بود زیر سایه سارت
کجا رفتی تو ای تاج سر من
غم بی مادری سخت است جانا
بسوزانده همه بال وپر من
بگویم اشک ریزان با مزارت
بود این حرفهای آخرمن
نگهداری نما از این امانت
که بوده او یگانه گوهر من
شاعر: #اسماعیل_تقوایی
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#ترحیم_نامه
#اشعار_در_مقام_پدر
تقدیم به روحِ پدری که به فرزندش میگفت سعی کن همیشه اشکهایت را خرج عزای امام حسین (ع) کنی -(بر دوش کشم بار فراق پدرم را)
بر دوش کشم بار فراق پدرم را
خم کرده دگر این غم سنگین کمرم را
گاهی به لب این زمزمه دارم که بیامرز
یا رب ز کرم روح بلند پدرم را
میگفت مرا غیر در خانه ارباب
جایی نفشانم ز رخ اشک بصرم را
بال و پرم از عشق حسین است نسوزد
عالم اگر آتش بزند بال و پرم را
در روز جزا بهر شفاعت بدهیدم
یک رشته ی زلف شه والا گُهرم را
اندازه ی ریگی ز بیابان نشود گر
بر پاش بریزم همه ذوق وهنرم را
در روضه او جای سرشکم بگذارید
تقدیم کنم قطره به قطره جگرم را
بر منبر نی رفت وَ فرمود که ای عشق
تفسیر نما بر همه آیات سرم را
آگاه کن از حجت حق بر سر نیزه
هر کوردلی را که ندارد خبرم را
من سرور شمس وقمرم منشاء نورم
جوینده ی معراج بیابد اثرم را
شاعر: #حسنعلی_بالایی
@khatmkhanimajma
#ترحیم_نامه
#اشعار_در_مقام_مادر
در رثای مادر_سنگ صبورم، غمگسارم، مادر من
در رثای مادر
سنگ صبورم، غمگسارم، مادر من
هجران جانسوزت نباشد باور من
برخیز وبین ای گنج ایثار ومحبت
اندر فراق تو چه آمد بر سر من
دلتنگ آغوش پر از مهر تو هستم
خالی شده از شهد مهرت ساغر من
رفتی دل آرامم، آرام از دلم رفت
دل مرده گشتم بعد تو ای دلبر من
در حسرت زانوی پر مهر تو هستم
تا که گذاری روی زانویت سر من
یاد آورم آن خاطرات کودکی را
در هر زمان بودی تویار ویاور من
تا آخر عمرم عزادار تو باشم
ای در تمام زندگانی گوهر من
شعر:اسماعیل تقوایی
شاعر: #اسماعیل_تقوایی
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#ترحیم_نامه
#اشعار_در_مقام_مادر
در رثای مادر (سبک دامن کشان رفتی) _مادر تو رفتی ودلم بیقراره...
مادر تو رفتی و، دلم بیقراره، دلم بیقراره، دلم بیقراره
این خونه بعد از تو، صفایی نداره، صفایی نداره، صفایی نداره
سرم رو روی خاکت میذارم من
الهی دیگه سر بر ندارم من، ندارم من، ندارم من
داغ تو زده شرر، بر این جان من، بر این جان من، بر این جان من
گشته زندگی خزان، بهاران من، بهاران من، بهاران من
____________________________
جز خوبی از تو من، به خاطر ندارم، به خاطر ندارم، به خاطر ندارم
پا شو دوباره سر، به پایت گذارم، به پایت گذارم، به پایت گذارم
دلم تنگ آغوشت شده مادر
چگونه هجرانت را کنم باور، کنم باور، کنم باور
خونه بعداز تو شده، چه تاریک وسرد، چه تاریک وسرد، چه تاریک وسرد
دارم از فراق تو، دلی پر زدرد، دلی پر زدرد، دلی پر زدرد
شعر:اسماعیل تقوایی
شاعر: #اسماعیل_تقوایی
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#ترحیم_نامه
#اشعار_در_مقام_مادر
ترحیم (مادر) -(خدایا مادرم دراین جهان رفته زدستم
سبک خدایا عاشقان را بل غم عشق از افتخاری
خدایا مادرم دراین جهان رفته زدستم
دگرازهجررویش زارو دل افسرده هستم
امان از داغ مادر-شدم دلخون ومضطر
نمیدانم چه سازم-زبعدمرگ مادر
بدست اجل-گلم چیده شد-زخانه پرکشیده
غمم شدفزون-دلم گشته خون -غمم برلب رسیده
__
الا ای خیل یاران قدرمادر رابدانید
که تا ناگه زهجرروی مادروانمانید
که مادربی قرین است-به بحر دل نگین است
میان اهل عالم-دل اوبهترین است
مبادادمی-دل مادرت زخودآزردا سازی
که همچون گل است-اگربدکنی-دلش آزرده سازی
__
خداداندکه ازغمها دلی آزرده دارم
به خاک مادرم ازداغ او سرمیگذارم
خدایاغصه دارم-دگرمادرندارم
به دیده داغ مادر-میان گریه دارم
غم مادر-زدآتش بدل-زهجرش بیقرارم
امان ازجهان-زداغ گریان-دگرمادر ندارم
#علی اصغرخواجه_زاده
شاعر: #علی_اصغر_خواجه_زاده