#سوگواری_بر_مرگ_برادر
ای برادر ای تمام هستی ام
ای برادر ای نگارمستیام
ای برادر ای كه هم مادر بدی و هم پدر
ای كه در عمرت بدی خونین جگر
از چه گویم از دلت یا از سرت
یا كه از درد تمام پیكرت
پیكرت ریش ریش شد ریش ریش شد
جان مولا جان من آتیش شد
ای برادر با رفتنت پشتم شكست
روح از تنت رفت و جانم ز تن برفت
ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را
جان مولا این چه كاری بود ما را
این چه رسمی بود كرد با ما روزگار
پدر رفت و برادر هم برفت
پدر گر رفت برادر بود جایش
برادر رفت ولی هیچكس نیست جایش
:
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
مادرم به مرگ برادر زاری بکرد
گریبان زسر تا بپا چاک کرد
خراشید روی خود بسر خاک کرد
همی ریخت اشک خون بر مذار
همی میگفت با دیده گان اشک بار
که این چه مصیبت است بر من پیرزار
همی آرام می گرفت نظر می کرد بر آن خاک پاک
همی هق هقش بلند می شد بر آسمان
زدل در خود میکرد دعوای خون
با صدایی لرزان با سینه ی پر زسوز
گلی از باغ قلبش رفته بود
خنجری بر قلب پیرش رفته بود
خدا را ندا میداد که این چه بیهمتی ست
منه فرتوت مانده ام بر این زمین
جوان ناکامم گرفتی بری از کفم این چنین...
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
برادر وقتی رفت جبهه لبش خندون بود
ولی پشته خندیدنش غمی پنهون بود
توی کولهاش چندتا گردو یه مشت کشمش داشت
توی چشماش دریای عشق و آرامش داشت
لباسش خاکی به پاش پوتین بود
یه سرو آزاد برادر این بود
برادر کوهه برادر دریاست
به قول مادر همیشه با ماست...
برادر وقتی برمیگشت تنش گل گون بود
لباسه خاکی پاره اش به رنگ خون بود
توی سینه اش جای قلبش یه مشت ترکش داشت
تو چشماش باز دریای عشق و آرامش داشت
تویه تابوتش یه تک پوتین بود
که اون جفتش توی میدون مین بود
برادر کوهه برادر دریاست
هنوزم با ماست هنوزم اینجاست
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
بخواب ای مهربان ای یار
بخواب ای کشته ی بیدار
بخواب ای خفته ی گلگون
بخواب ای غوطه ور در خون
سکوت سرخ خاک تو
صدای نینوا دارد
در این دم کرده گورستان
تگرگ مرگ می بارد
به سوگ تو در این مقتل
کدامین مویه و شیون
سکوت یأس در خانه
هجوم مرگ در برزن
تمام سینه ها عریان
تمام چهره ها خونین
تمام دست ها خالی
تمام چشم ها غمگین
به خاک مسلخ افتادند
در این صحرای خونباران
برادرها جدا از هم
پدرها بی پسرهاشان
تو ای تن خفته ی گمنام
بخواب اکنون که بسیاری
لا لا لا لا ، لا لا لا لا
بخواب آری که بیداری
در این ویرانه خاک تو
که شد یک باره چون صحرا
به یادت باغ می
سازند
برادرهای فرداها
به سوگ تو در این مقتل
کدامین مویه و شیون
سکوت خشم در خانه
هجوم مرگ در برزن
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
حال و هوای مستی ام از سر پرانده و رفت
پیمانه را زمین زد و پیشم نمانده و رفت
پروانه شد به روزنه در نگاه کرد
روح از عذاب پیله ی دنیا رهاند و رفت
هر چند غزل بود و نگاهش پر از غزل
با برگ های یخ زده مرثیه خواند و رفت
می گفت زندگی نفسش را بریده است
از پیش و روی خویش مرا نیز راند و رفت
مثل اثیر مانده درون سیاه چال
مهتاب را به روزنه در رساند و رفت
لبخند زد به دور و بر خویش ناگهان....
غمهای روی شانه ی خود را تکاند و رفت
زیباترین ستاره ی خوش یمن قصه ها...
افلاک را به ماتم عظما کشاند و رفت
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
آه ای فلک ز دست تو و جور اخترت کردی چو خاک پست مرا، خاک بر سرت
جز عکس مدعا ز تو کس صورتی ندید تاریک باد آینهی مهر انورت
مشمار برق آه جگر سوز من به هیچ با خاک تیره گر ننمایم برابرت
شد کشته عالم و تو همان در مقام جنگ ای تیز جنگ کند نگردید خنجرت
تا چند تلخ کام جهان را کنی هلاک هرگز تهی نمیشود از زهر ساغرت
سد داد خواه هر طرفی ایستاده لیک دست که میرسد به عنان تکاورت
چندین شکست کار من دلشکسته چیست ای هرزه گرد نیست مگر کار دیگرت
کشتی مرا ز کینه به تیغ زبون کشی گویا نشد دچار کس از من زبون ترت
بادا سپاه روز تو یارب که هیچ یار نور وفا نیافت زشمع مه وخورت
چون جویم از تو مهر که برخاکش افکنی گیرد اگر چه مهر جهانگیر در برت
بگسل طناب خیمهی لعبت که سوختم زین بازی ملال فزای مکررت
گو زرد از خزان فنا شو که هیچ بار جز بار دی ندید کس از چرخ اخضرت
نسبت به من غریب طریقی گزیدهای
گویا هنوز شعله آهم ندیدهای
یاران رفیق و همنفس و یار من کجاست مردم ز غم ، برادر غمخوار من کجاست
من بیخودانه سینه بسی کندهام زدرد گویید مرهم دل افکار من کجاست
دارم تنی به صورت طاووس داغ داغ توتی زبان نادره گفتار من کجاست
بگداختم چنانکه نشستم به روز شمع آتش نشان آه شرربار من کجاست
بی یار و بیکسم ، چه کنم چیست فکر من آنکس که بود یار وفادار من کجاست
بیمار بود آنکه غمش ساخت بیخودم آگاهیم دهید که بیمار من کجاست
با خواب نور دیده به سیلاب گریه رفت آن نوربخش دیده بیدار من کجاست
دل زار شد ز نوحه من نامراد را ای همدمان مراد دل زار من کجاست
روز خزان نهاد گلستان عمر من آن گل که بود رونق گلزار من کجاست
گوهرشناس و جوهری نظم و نثر کو جوهر فزای گوهر اشعار من کجاست
یاری نماند و کار من از دست میرود آن یار را که بود غم کار من کجاست
در خاک رفت گنج مرادی که داشتیم
ما را نماند خاطر شادی که داشتیم
#شاعر؟
:
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
ای برادر ای تمام هستی ام
ای برادر ای نگارمستیام
ای برادر ای كه هم مادر بدی و هم پدر
ای كه در عمرت بدی خونین جگر
از چه گویم از دلت یا از سرت
یا كه از درد تمام پیكرت
پیكرت ریش ریش شد ریش ریش شد
جان مولا جان من آتیش شد
ای برادر با رفتنت پشتم شكست
روح از تنت رفت و جانم ز تن برفت
ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را
جان مولا این چه كاری بود ما را
این چه رسمی بود كرد با ما روزگار
پدر رفت و برادر هم برفت
پدر گر رفت برادر بود جایش
برادر رفت ولی هیچكس نیست جایش
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
مناسب مجالس ختم در مصائب برادر جوان، زبان حال خواهر غمديده
برادر جان غمت بر من گران است ندارم چاره يي اشكم روان است
برادر جان تو بودي جانِ خواهر اميد اين دل بريان خواهر
تمام آرزوهايم تو بودي تو رفتي قلب زارم را ربودي
عروسيات عزا شد واي بر من غمت بي منتها شد واي بر من
چرا تعجيل كردي مهربانم تو بودي زين جهان آرام جانم
اجل آيد الهي من بميرم كه بعدِ مرگ تو از عمر سيرم
نباشد اين مصيبت را دوايي بُود اين امتحان امر خدايي
«محمّدي» شريك درد ما شد كه با غم وارد ماتم سرا شد
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
مناسب مجالس ختم در مصائب برادر جوان، زبان حال خواهر غمديده
برادر جان غمت بر من گران است ندارم چاره يي اشكم روان است
برادر جان تو بودي جانِ خواهر اميد اين دل بريان خواهر
تمام آرزوهايم تو بودي تو رفتي قلب زارم را ربودي
عروسيات عزا شد واي بر من غمت بي منتها شد واي بر من
چرا تعجيل كردي مهربانم تو بودي زين جهان آرام جانم
اجل آيد الهي من بميرم كه بعدِ مرگ تو از عمر سيرم
نباشد اين مصيبت را دوايي بُود اين امتحان امر خدايي
«محمّدي» شريك درد ما شد كه با غم وارد ماتم سرا شد
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
ای برادر ای تمام هستی ام
ای برادر ای نگارمستیام
ای برادر ای كه هم مادر بدی و هم پدر
ای كه در عمرت بدی خونین جگر
از چه گویم از دلت یا از سرت
یا كه از درد تمام پیكرت
پیكرت ریش ریش شد ریش ریش شد
جان مولا جان من آتیش شد
ای برادر با رفتنت پشتم شكست
روح از تنت رفت و جانم ز تن برفت
ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را
جان مولا این چه كاری بود ما را
این چه رسمی بود كرد با ما روزگار
پدر رفت و برادر هم برفت
پدر گر رفت برادر بود جایش
برادر رفت ولی هیچكس نیست جایش
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین