#غم_است_و_فراق_است_و_دل... #در_فراق_مادر غم است وفراق است ودل بیقرار ز هجران مادر شدم داغدار شب وسینه ازماتمی در خروش صدایی ز مادر نیاید بگوش عزیزان مرا مادر از دست رفت به وقت سفر سفره می بست رفت کسی زیر این آسمان کبود ز مادر مرا مهربانتر نبود مرا بوده هم مادر و هم رفیق ندارم دگر این رفیق ای دریغ صفا بخش هر خانه مادر بُوَد دریغا که روزی ز کف می رود زمان هرچه می شد جفاکارتر ولی مادرم شد فدا کارتر چه گویم ز حُسن فدا کاری اش به آن اشک ازدیدگان جاری اش ز فرزند خود گرچه دیده جفا بدرگاه حق می نمودش دعا صد افسوس آن مادر مهربان دگر زیر سنگ لحد شد نهان به زخم دلم غیر مرهم نزد جفا دیده بود از من و دم نزد خدا داند ای مادرم ای سترگ چه رنجی کشیدی شوم تابزرگ چه شبها نخفتی تو از اضطراب ولی دیگر ای مادرم خوش بخواب غم وغصه را در دل اندوختی ز دردت نگفتی چو شمع سوختی نبی درحدیثی چه زیبا نوشت بود زیر گام تو مادر، بهشت الهی که باشی به خلد برین تو بازینب و فاطمه هم نشین تو ای مادر من دراین روزگار شدی بهترین یار و آموزگار تودرگوش من خوانده ای بیت بیت مرا کرده ای عاشق اهل بیت تو آموزشم داده بودی بلی به هنگام برخاستن بگو «یا علی» تو عشق خدا در دل اندوختی به من «یاحسین» گفتن آموختی تو درگوش من کرده ای زمزمه به هرجا بگو ذکر «یا فاطمه» دعا کن که «مداح» به روز جزا نگردد ز فرزند زهرا جدا شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین