داغ خواهر
دشتي
گل رنگين کمونم رفتي ازدست
عزيزمهربونوم رفتي ازدست
ندارم طاقت دوريتوخواهر
همه روح وروونم رفتي ازدست
گل سرخوم گل نيلوفرينوم
کجايي خواهرم داغت نبينوم
توکه رفتي چرايادم نکردي
به گل چيدن تودلشادم نکردي
تورفتي جاي تودرخونه خاليست
تورفتي داغه توبردل نشسته
عزيزان گوشه اي غمگين وخسته
نگفتي که عزيزان چشم به راهن
تورفتي وشديم مادل شکسته
الهي هيچکس درزندگاني
نبيندداغه خواهرجواني
@khatmkhanimajma
سروده هاي بي نشان
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
در_فراق_پدر_جوان
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
بنال ای دل ز درد ناگهانی
پدر رفته ز دستم در جوانی
پدرگل بودوچون گل عمرکم داشت
فلک داغش بروی سینه بگذاشت
غم هجرش عجب بردل شرر زد
فراق او شرر بر خشک و تر زد
بنال ای دل از این درد یتیمی
ز دستم رفته بابای صمیمی
سلام ای گرمیِ کاشانه بابا
گل خوش رنگ وبوی خانه بابا
پدر یادت بخیر یادت گرامی
کنم از عمق جان برتو سلامی
دریغا ای دریغا ای پدر جان
ندارد درد هجران تو درمان
فدای قلب پاک و مهربانت
به این زودی شدم فاتحه خوانت
چه زود خانه به زیر گِل گرفتی
کجای آسمان منزل گرفتی?
دریغا زود پژمردی گُل ما
ز نغمه اوفتادی بلبل ما
تو رفتی خانه خالی ازصفاشد
دگر کاشانه ات ماتمسرا شد
ازآن روزی که داغت راچشیدم
به روی خویش لبخندی ندیدم
صفای خانه ی ما از صفایت
پدر جانم به قربان وفایت
ز داغ روی تو می سوزم ای وای
دوچشمم رابه راهت دوزم ای وای
که شاید لحظه ای هم شد بیایی
الهی بشکند دست جدایی
پدر, یعنی دگر خانه نیایی?
مگر ای نازنین من کجایی?
تو که دلتنگ ما بودی همیشه
به دیدارم میامدی همیشه
کجایی صد بغل دلتنگت هستم
یتیمانه سر قبرت نشستم
برآید هردم ازدل آه سخت است
غم و داغ پدر«مداح»سخت است
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
چهلم یا هفتم مادر یا پدر
مناسب برای مجلس ختم وترحیم🍀
🍂🍂🍂
چهل روزه دل من بیقراره🍃
چهل روزه دوچشمم انتظاره🍃
چهل روزه گلم در گلستان نیست🍃
رسد بویش ولی رویش عیان نیست🍃
چهل روزه که مادر زیرخاکه🎋
چهل روزه دل من چاک چاکه🎋
چهل روزه شده کارم بهانه🎋
چرا مادر نمیاید بخانه🎋
چهل روزه گل کاشانه ام نیست🌴
چهل روز چراغ خانه ام نیست🌴
چهل روزه عریب این دیارم🌴
بجز مادر کسی را من ندارم🌴
چهل روزه دم در می نشینم🍂
که شاید روی مادر را ببینم🍂
چهل روزه یگانه گوهرم نیست🍂
چه سازم مرگ مادر باورم نیست🍂
چهل روز دو دختر دل غمینه🌿
زداع مادرش ماتم نشینه🌿
چهل روزه پسرها دل غمینند🌿
همه از داغ او ماتم نشنینند🌿
بود هفت روز الا ای حی قهار🌱
شدم در ماتم مادر عزادار🌱
بجای چهل بود هفت روز یا بود سه🍀 روز یا بود یکسال میشه استفاده کرد🍀
سبک و اجرا مداح پیرزاده🍀🍀👇👇
سبکهای اجراشده در این متن
سبک اول گل نازم
سبک دوم .روضه دشتی
سبک سوم سه پنج روزه که
سبک چهارم سرکوه بلند
سبک پنجم گلی گم کرده ام
سبک ششم خدایا عاشقان را...
سبک هفتم خدا داند که من طاقت ندارم🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#فراق_مادر
(زندگی طعم خوشی داشت اگر مادر بود)
دلم زارم چه غمی داشت اگرمادربود
باغبان فلک از داغ به خاک دل من
بذراندوه نمیکاشت اگر مادر بود
هیچ غمهای جهان دردل حسرت زده ام
تا ابد پای نمیزاشت اگر مادر بود
خانه تاریک شده بی گل رویش حالا
خانه ام برگ وبری داشت اگر مادر بود
بال میزد دل من تا بخدا بانگهش
دل من بال وپری داشت اگر مادر بود
طاقت دیدن اشک منه غمدیده نداشت
گریه هایم ثمری داشت اگر مادر بود
التماسش کنم و گریه ی من بی ثمراست
التماسم ثمری داشت اگر مادر بود
گره درکارم و کس نیست دعایم بکند
که دعایش اثری داشت اگرمادربود
اشک من خشک شده ازجگرسوخته ام
صورتم چشم تری داشت اگرمادربود
روزگاراز غم بی مادری ام میگرید
چرخ بامانظری داشت اگرمادر بود
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
روضه ،ختم جوان
سبک دشتی
✍به قلم مریم صالحی مرزیجرانی
الهی ای فلک دیگر نگردی۲
عزیزم روبه زیر خاک وکردی
جوان بودی نه وقت رفتنت بود۲
نه وقت زیر خاک و خفتنت بود
چرا پرپر شدی آلاله ی من؟۲
کجا رفتی و دختر خاله ی من
بسوز ای دل از این جور زمونه۲
الهی مادری تنها نمونه
زداغ سینه سوزت ای عزیزم۲
ببین اشکهای حسرت که میریزم
خدا صبری بده طاقت بیارم۲
به یاد مهربونیش بی قرارم
گلی داشتم فلک از ریشه چیده۲
که او اززندگی خیری نديده
لالالالا بخواب ای یاس پرپر۲
میریزم خاک عالم بر روی سر
لا لا لا لالا لا نیلوفرمن۲
چه زود دامن کشیدی از برمن
خدا صبر دلم دیگه تمومه ۲
سرخاکت دلم میگیره بونه
بخواب آروم بخواب دورت بگردم۲
تو رفتی ازغمت دنیای دردم
😭😭😭😭😭
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
روضه ختم برادر
ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس با محنت و درد و غم ما رو به تو آوردیم
آقا زنجیر به پا داریم صد جور و جفا داریم زنجیر به پا داریم از بهر خدا عباس
آی آنهایی که کربلا رفته اید. آی جمعیتی که نهر علقمه رفته اید. امشب می خواهم برایتان زیارت ابالفضل(ع) بخوانم.
« اَلسّلامُ عَلَیکَ أیّهَا العَبدُ الصّالِحُ المُطیعُ لِلّهِ وَ لِرَسولِهِ وَ لاَ میرِالمُومنینَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَنِ أشهَدُ أنَّکَ قَد قُتِلتَ مظلوماً لَعَنَ اللهُ مَن قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللهُ مِن ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللهُ مَن حالَ بَینَکَ ماءِ الفُرات. »
راوی می گوید: یک وقت گرد و غبار بلندشد، دیگر من ابالفضل(ع) را ندیدم. رفتم بالای بلندی تا ببینم در چه حالی است. وقتی نگاه کردم، بمیرم دیدم خون از بازوهایش می ریزد. دستهایش را از بدن جدا کردند. اما دست شما شیعه ها سالم است تا خدمت کنند.
یا ربّ مددی که ره به جانان ببرم این آ ب فرات بهر طفلان ببرم
رنگ حسین(ع) پرید. حالش منقلب شد. آمد سر بالین برادر چه برادی!
قدر چمن را بلبل افسرده می داند غم مرگ برادر را برادر مرده می داند
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#ختم خوانی برادر
داغ برادر
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
♻️دوم به علی شیر دو عالم صلوات
♻️سوم به گل وجود پاک زهرا
♻️چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
♻️از بهر حسین آن شه کرببلا
♻️وآن تشنهٔ در مقتل ماتم صلوات
(✅(#السلامعلیکیااباعبداللهالسلامعلیالحسینوعلیعلیابنالحسینوعلیاولادالحسینوعلیاصحابالحسینعلیهالسلام))@roze_daftari
⏺مجلس و محفل به یاد یه عزیز برادره...
یاد کنیم همه برادرایی که اسیر خاکها هستند...
🔅تو بودی غمگسارم ای برادر
🔅همیشه در کنارم ای برادر
🔅تو رفتی قامتم از غم شکسته
🔅دگر یاری ندارم ای برادر
🔅پس از مرگ تو ای امید جانم
🔅سیه شد روزگارم ای برادر
🔅تو بودی یاورو پشت و پناهم
🔅ز هجرت بی قرارم ای برادر
⬅️آی کسی برادر از دست دادی...
آی کسی که داغ برادر دیدی...
داغ برادر سنگینه...
آخه برادر پشت و پناهه خواهره..
همهٔ امید خواهر برادره...
تو داغ برادر اونی که آتیش میگیره خواهره...
الهی خواهری داغ برادر نبینه...
امان امان...3
◀️یا رسول الله2
به پیغمبر خبر دادن.....یا رسول الله، عمه جانت صفیه داره میاد...
میخواد بدن مُثله شده برادرش حمزه سیدالشهدارو ببینه...
پیغمبر فرمود نزارید خواهر جلو بیاد..
نزارید خواهر بدن برادرو ببینه...
آخه خواهره طاقت نمیاره...
پیفمبر اومد عباشو رو بدن حمزه سیدالشهدا کشید...
(میگه صفیه اومد کنار بدن برادر...)
اما بمیرم..
همین که نگاهش به بدن برادر افتاد...
دیدن بی هوش شد رو زمین افتاد...
⬅️(نمیدونم این خواهر چطور با برادر خداحافظی کرد...)
(چی میخوام بگم)
میخوام بگم اونجا صفیه دو تا محرم داشت..
یه طرف پیغمبر، یه طرف امیرالمومنین...
زیر بغلاشو گرفتن...بلندش کردند...دلداریش دادن...احترامش کردند...
(حق صاحب عزاست دیگه)
☑️(..نام صاحب عزا...)نمیدونم اون لحظه ای که خبر فوت برادرتو نو دادن چه حالی داشتی...
همه اونایی که داغ برادر دیدن، میگن وقتی خبر به ما دادن زانوهامون سست شد...
بی اختیار نشستیم...دیگه توان برا حرکت نداشتیم..
انگار دنیا رو سرمون خراب شد..
عالم برا ما تیره و تار شد...
امان امان...
⬅️میخوام یه چیز بگم ....
آی داغ دیده ها...اگه داغ برادر دیدید...
همه اومدن دلداریت دادن...زیر بغلاتو گرفتن...تسلای دلت بودن...باهات عزاداری کردند...
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا....
(سبک عجب رسمیه)
▪️عجب رسمیه رسم زمونه
▪️برادر میره خواهر می مونه
▪️یکی اسیرو یکی شهیده
▪️ای وای حسینم ای وای حسینم
⬅️میخوام بگم ای کاش یه نفرم بود کریلا...زیر بغلای زینبو میگرفت...از کنار بدن برادر بلند میکرد...
اومدند زیر بغل زینب رو گرفتند نه والله...کسی اومد تسلیت بگه نه والله...
🔘اومد گودی قتلگاه...
دیگه نگم چه کردند ...
همین قدر بگم،.یه وقت صدای ناله بیبی سکینه بلند شد...
صدا زد... #یا_اَبتا_اُنظر_الی_عَمَتیَ_المَضروبه...
بابا پاشو ببین عمه جانم زینبُ دارن میزنن...
🔻آخ امان از دل زینب...
🔺چه خون شد دل زینب...
🔘الهی نبینی اونچه که زینب دید...
کاری کرده بودن با بدن حسینش....
خواهر بدن برادرو نشناخت...
🔈(نمیدونم این خواهر چطور با برادر وداع کرد)
اما بگم عمه سادات چطور وداع کرد؟؟ ...
یه وقت نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشت به رو رگهای بریدهٔ حسین....
🍁گر چه من دیگر نمیبینم گُلِ روی برادر را
🍁خاطراتش را در این غمخانه مهمان میکنم
🍁گوهر یکدانه ای نازنین برادرم
🍁تا ابد نامت درون سینه پنهان میکنم
.... #وسَیعلَمُالّذینَظَلَمواأَیمَنقَلَبٍینقَلِبونَ.....
(⭐️شعرا 227⭐️)
♦️ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات
♦️تا حضرت مرتضی است کشتی نجات
♦️در وقت سؤالشان بگو با دو مَلَک
♦️من شیعهٔ حیدرم به حیدر صلوات
@roze_daftari
#روضه_دفتری
#دختر_جوان
در عزای دختر یکی از ذاکرین نوشتم
💢💢💢💢♦️♦️♦️♦️🟢🟢🟢🟢⚫️⚫️✔️
فلک بردی ز باغم حاصل من _زدی آتش تو آخر بر دل من
ندیدی اشک چشم مادرش را _چرا بردی ز باغش حاصلشرا
عجب نامردی ای دنیای فانی _ربودی دخترم را در جوانی
ز خاک غم گِلِ من را سرشتند _به تقدیرم چنین غمرا نوشتند
عزیزم قامت بابا شکسته _شدم از زندگی بیزار و خسته
در و دیوار غبار غم گرفته _ چرا تقدیر ، شانسم کم گرفته
تو ای زیبا گل در خاک و خفته _درود زندگی را زود و گفته
چسازد بعد بابای زارت _بیاید هرشب جمعه مزارت
اگر چه داغ تو بنموده پیرم _مرا از زندگانی کرده سیرم
کنم در خاطرات خود مصوّر _غم آن نو جوان شهزاده اکبر
نبوده در تن تو زخم شمشیر _چو دیده زخم پیکر شد حسین پیر
ترا با عزّ و ناز بر دوش کشیدن _ولی جسم علی صد جا بریدن
نبوده جای بوسه بر تن او _ نموده اربأ اربا دشمن او
بده صبری تو ای خلاق باری _دگر بس کن (صفا) کم کن تو زاری
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#سالگرد پدر
@khatmkhanimajma
شده یکسال که من باباندارم
به روی قبراوسرمیگزارم
شده یک سال که اورامن ندیدم
چه سختیهازدوریش کشیدم
گلی خرمن کنم سایه نداره
غم داغه باباچاره نداره
یه ساله این خانواده داغه بابادیدن.یه ساله روی ماهه باباروندیدن.آی داغه بابادیده های.آی یتیمای مجلس.داغه باباسنگینه وسخته.ولی برادخترسخت تره.دختری که داغه باباببینه خیلی تنهاوبی پشت وپناه میشه.چون اگه دخترعزت داره احترام داره.همه ازوجودباباست...اگه بابانداشته باشی هیچی تودنیانداری
پس اونایی که بابادارن قدرباباشونوبدونن
هرکی که باباداره قدرباباشوبدونه
اونکه بابانداره ازدله ماخبرداره
اونکه بابانداره سرروی دیوارمیزاره
اونکه بابانداره تودنیاهیچی نداره
امون ازیتیمی.امون ازغریبی.یه ساله داغه بابادیدی.برابابات سالگردگرفتی.دوستان.اقوام.آشنایان اومدن براعرض تسلیت.براتون گل آوردن.گفتن این خونه داغداره.داغه بابادیده.بایدتسلای دلشون باشیم.بهتون احترام کردن...ولی گریه کنای مجلس بابا.یه دختری هم داغه بابادید.بجای اینکه بهش تسلیت بگن.تامیگفت بابا.سیلی میزدن.تازیانه میزدن...😭😭😭😭😭اگه رقیه هم باباداشت کسی جرات اهانت وسیلی زدن بهش نداشت
یتیمی دردبی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی دختی بی بابانباشد
اگرباشددرجمع مانباشد
الهی دختری درزندگانی
نبیندداغه باب مهربانی
سروده وروضه...بی نشان...خادم الزهرا
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از روضه دفتری
#روضه_دفتری_پدر
@roze_daftari
امروز به یاد دخترای...
این بابا بسوز برای رقیه سه ساله امام حسین ع
برا یتیم باید خیلی گریه کنی خیلی زار بزنی
داغدیده ها ی مجلس شما خیلی دلخوشی ها دارین
اگر چه بابا از دست دادین اما کسی به شما بی احترامی نکرد
همه ی مردم اومدن به شما تسلیت گفتن
لحظه ای که پشت سر تابوت بابا میرفتی
پاهات رمق نداشت این خواهرا این مادرا
زیر بغلاتونو گرفتن شما رو تسلیت دادن
کسی شما رو تازیانه نزد اما بمیرم
برا سه ساله ی امام حسین ع
یه دختر بگه بابا اما سر بریده ی بابا شو ببینه
آی مردم مگه قرآن سفارش بچه یتیم ونکرده
شما بگین مگه بچه یتیم سنگش میزنن
پس چرا رقیه ی سه ساله رو سنگش میزدن
دیدین یه دختر که باباش سفر میره یا فرزند شهید این عزیزان که بابا ندارن بعضی صبحها که پامیشن میگن مادر دیشب خواب بابا رو دیدم
آخ بمیرم رقیه هم سر رو خاک خرابه گذاشت
وقتی از خواب بیدار شد ظاهرا خواب باباشو دیده بود
دلش بهونه ی بابا گرفته اما سر بریده ی بابا رو براش آوردن
صدا زد عمه جان کمک کن تا که بردارم
سر بابام از روی زمبن
عمه جون دیگه دست وپام رمق نداره
آخ بمیرم سروگرفت رو سینه گذاشت باهاش درد دل میکنه
بابا ی خوبم بابای مهربونم آخ کی رگهای
گردنت رو بریده بابا بابا
آه بابا بابا چه کسی پیشونیتو شکسته بابا بابا
بابا چرا چند شب(وقته) خبر از بچه هات نگرفتی بابا..
عجب رسمیه. .....
مرگ بابا کمتر از آه دل یعقوب نیست
او پسر گم کرده بود وما پدر گم کرده ایم
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر
ای بهار جاودانی ای پدر یادت بخیر
روح پاکت ای پدر با امیر الموءمنین محشور باد
خانه ی قبرت زالطاف خدا پر نور باد
داغدیده های مجلس
شما هم داغ بابا دیدین اما بگین ببینم برا آخرین بار کجا بابارو دیدین
آخرین بار کجا با بابا وداع کردین
قربون بچه های ابی عبدالله ع برم وقتی آقا برا آخرین بار اومد تو خیمه ها خداحافظیشو کرد
اومد سوار بر ذوالجناح شد هر چه کرد دید اسب حرکت نمی کنه چته ذوالجناح چرا حرکت
نمی کنی یه وخ اسب آقا با سر اشاره ای به پایین کرد یعنی آقا یکی دست وپای منو گرفته
تا آقا نگاه کرد دید سکینه دختر نازدانه اش است
آخه مردم دختر خیلی باباییه
همه عالم میدونن که دخترا بابا ییند
بابا نیاد نمی خوابند منتظر لالاییند
گفت بابا جون نمیزارم بری بابا
بابابیا برا آخرین بار منو روزانوت بنشون بابا
دست نوازش به سرم بکش بابا
آخه امروز یه جور دیگه خداحافظی میکنی بابا
گذشت ماجرا
رقیه خواهرا عمه ها هم نشسته بودن
یه وخ صدای ذوالجناح بابا رو شنیدن
همه به خیال این که باباشون اومده
از خیمه بیرون اومدن آخ بمیرم
خدا امید هیچ کسی رو ناامید نکنه
همچین که اومد دید اسب بابا اومده اما بابا نیومده یال اسب بابا خونیه
ای وای ای وای...
بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است
وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است
هنگام وداع تو ز بس که گریه کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده است .
@roze_daftari
#روضه_دفتری
🍂🍁روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیها تقدیم به همه ی مادران شهداء _ حاج میثم مطیعی 🍁🍂
┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄
__
*امشب روضه مو اینجوری شروع می کنم،روز مادرانو و همسران شهداست،مجلس به پاست به یاد بی بی اُم البنین مادرشهید،همسر شهید...امشب با یاد شهدا بریم درِ خونه ی اُم البنین...
شهید علی اکبر رضایی منش،سال شصت و دو مفقود شده در کردستان،تا الان مادرش دَرِ خونه رو نمی بنده،میگه:عزیزم از سفر میاد،پسرم بر میگرده..میگن:وقتی بارون میاد،از خونه میاد بیرون..بهش میگن: مادر!بیا سردِ...میگه:نه الان پیکر بچه ام زیر بارونِ...وقتی برف میاد،ازخونه میاد بیرون..مادر! مریض میشی،حالت بد میشه...میگه:شماها نمی فهمید،من مادرم،بدن بچه ام الان زیر برف و بورانه....
یه مادری هم مدینه منتظربود مسافرش برگرده،ولی نه مسافر خودش،از بچگی براش مادری کرده،حسینم! من خدمت گذار شمام....
گفت:اون مادر شهید،احمدش رفت،والفجر مقدماتی شهید شد،همسایه ها فامیل اومدن گریه می کردن،چیزی نمی گفت،عملیات بعد ابوالقاسمش رفت شهید شد،دو تا پسر داد،به شوهر گفت:چرا نشسته ای؟پاشو اسلحه ی بچه هام رو بردار،همه دارن آماده میشن، رفت،والفجر هشت شد،همه اومدن،زن ها اومدن،فامیل اومدن توی خونه،خیلی بی تابی می کردن،جوانات رو از دست دادی،شوهرت رو از دست دادی..میگن:یه وقت بلند شد به سینه میزد،می گفت:*
تموم زندگیم مال حسینِ
دلم همواره دنبال حسینِ
*خودش رفت،توی اون حج خونین سال شصت و شش،گفته بود: حالا نوبت منِ،رفت،صف اول برائت از مشرکین شهید شد، "شهیده کبری تلخابی"...
عرض روضه من باشه،منم یه مادری رو میشناسم،همش صدا می زد:تموم زندگیم مال حسینِ.....
امشب مدینه ات رو بگیر،از بی بی اُم البنین مدینه بگیر،بری بین الحرمین،سر به دیوار بذاری براش روضه ی اباالفضل بخونی...*
این گدا سوی مدینه سفری میخواهد...
تا بیاید حرمت راهبری میخواهد
سلام من به بقیع و به چهار قبر خرابش
سلام من به بقیع و چهارقبر رفیعش
*مرحوم مامقانی نوشته در کتاب تنقیح المقال...: وقتی بشیر آمد وارد مدینه شد،مردم رو جمع کرد،بی بی ام البنین آمد،بی بی جان! بچه هات رو کشتن....از حسینم چه خبر؟ دستای علمدار کربلا رو جدا کردن..از حسینم چه خبر؟ بی بی جان! نبودی عمود آهن به سر پسرت زدن... از حسینم چه خبر؟ بی بی جان با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن... یه وقت صدا زد ای بشیر! " قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی " بندهای دلم رو پاره کردی..." أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین " همه ی زندگیم فدای حسین...همه ی بچه هام فدای حسین...*
تموم زندگیم مال حسینِ
دلم همواره دنبال حسینِ
#روضه
#مادر_شهید
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
بنال ای نی که دنیا بی وفاهه
خدا داند که دل بستن گناهه
چقدر خوب است که با ایمان بمیرم
بزیر سایهٔ قرآن بمیرم
چو مردان غیور و با سخاوت
که نائل گشته اند و بر شهادت
به مثل این که مادرشهید است
به دنیا زحمت بی حد کشیده است
به داغ لاله اش نالید و هرشب
فغان و ناله اش بود است و برلب
همی نالید شهیدم در کجایی
دوچشمم شد سفید هجر جدایی
پسرجان در عزایت من غمینم
چگونه جای تو خالی ببینم
امیدم هست بیایم در جوارت
بخوابم در لحد اندر کنارت
پسرجان سوز قلبم را ندانی
اگر گویم بسوزد هر زبانی
از آن روز که ترا تابوت دیدم
خدا داند کمان آسا خمیدم
زداغ تو پسر جان مرده بودم
چقدر قصه عزایت خورده بودم
اگر مردم مرا اندر کنارش
نمائید دفن مرا توی مزارش
که شاید روی زیبایش ببینم
گلی از گلبن رویش بچینم
خداداغ جوان درمان ندارد
جوانمرده به تن او جان ندارد
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#نوحه _ مادر_ شهید _
ای مادر شهید، ماه عزا رسید
دلم تنگه برای روضههای تو
دلم تنگه برا سوز دعای تو
دلم تنگه برا سوز دعای تو
مادر حلالم كن...
انگار تو حسینیه
چادر به كمر بستی
نذری میپزی مادر
مشغول دعا هستی
تا روز ابد هستم
مدیون دعای تو
مثل پسرت امسال
خالی شده جای تو
مادر حلالم كن...
تابوت شهیدت رو
وقتی كه بغل كردی
یك كربوبلا برپا
با اهل محل كردی
تو صحن حسینیه
با این گل پرپر
گفتی به همه: بچهم
قربون علیاكبر
مادر حلالم كن...
تو قلب حسینیه
عكس پسرت قابه
فردای قیامت هم
پشت سر اربابه
فرزندتو میدیدی
تو سینهزنا هر شب
اون مست علیاكبر
تو همنفس زینب
مادر حلالم كن...
یاد پسرت بودی
وقتی كه منو دیدی
یه چفیه بهم دادی
سربندمو بوسیدی
گفتی پسرم عباس
تو جبهه علمداره
پیغوم نبری مادر
چَن وقته كه بیماره
مادر حلالم كن...
افسوس نشد مادر
شمع پسرت باشم
افسوس نشد مادر
مثل پسرت باشم
گفتی نفس آخر
فردا رو میخوای مادر
دستت به ضریح دل
چشمت به لب رهبر
مادر حلالم كن...
.
ای مادر شهید، ماه عزا رسید
دلم تنگه برای روضههای تو
دلم تنگه برا سوز دعای تو
دلم تنگه برا سوز دعای تو
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
(#در مقام مادران شهید
⬛️⬛️⬛️🌹🌹🌹➖➖➖⬛️⬛️⬛️⬛️🌹🌹🌹➖➖⬛️⬛️⬛️
ای نام قشنگت سبب عزّ و وقارم
ای کوکب رخشان به میان شب تارم
ای تاج درخشندهٔ بر فرق سر من
یکتا گوهر عالم هستی مادر من
ای آنکه ندارد به جهان مهر تو همتا
غیر از احد و قادر سبحان ،حی یکتا
ای آنکه وجود تو بُوَد دار و ندارم
غم نیست به دل وقتی تو باشی به کنارم
ای خاک کف پای تو شد بوسه گه من
مهتاب تو هستی ، به شام سیه من
برعرش اگر جای تو باشد که عجب نیست
رضوان چو مأوای تو باشد بی سبب نیست
فرموده نبی تحت قدوم تو بهشت است
اینگونه بزرگی خدا بر تو نوشت است
من کمتر از آنم مدح تو شعر سُرایم
ترسم که از این امر خطیر بر نیایم
ای مادر نیکوی من ای نور امیدم
پرورده زدامان تو هستم که شهیدم
هر خصلت نیکو که بگویی ز تو دارم
آزادگی و درس شهامت شده کارم
نام تو بلند است که مادر به شهیدی
با هدیه فرزند به مقامت تو رسیدی
از دامن تو دسته گلی رفته به معراج
تا حشر به فرق تو کند جلوه چنان تاج
دانم که صفا مدح شهید از تو نیاید
الا که خدا قفل لبانت بگشاید
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatmkhanimajma
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
در فراق مادر دو شهید
الا ای مادر زحمت کشیده / در این عالم بجز محنت ندیده
الا ای مادر ای یارو وحیدم/ بدامان تو آزاد پروریدم
زشیر پاک شهیدان پرویدی / خدا داند چقدر سختی کشیدی
تو مادر لاله هایت سرفرازند/ براه دین و کشور عشق بازند
تو دیدی پیکر پاک و مطهر / دوفرزندت فدای دین و کشور
تو مادر معدن صدق وصفایی/ الان چند روزه که از ما جدایی
کنار سفرهٔ علی رضایی / گهی مهمان اصغر ماسوائی
تودر خلد برین مأوا گرفتی/ به پیش لاله هایت جا گرفتی
بلی داغ جوان دیدی بدوران/ دل تو خون شده در مرگ آنان
شکستی و خمیدی غصه خوردی / غریبانه تو مادر جان سپردی
فدای اون دل پر مهر مادر / که تا بودی به ما بودی تو یاور
چگویم مثل تو پیدا نگردد/ زنی با این خصال پیدا نگردد
دگر صوت مناجاتت نیاید / دگر کی بهر ما آغوش گشاید
شهیدان بهرتان مهمان رسیده / کنیز سیده حوران رسیده
الهی همنشین گردان به زهرا / که یک عمری به عشقش بوده دنیا
(صفا ) وصفش بر گو به یاران / که گردد همنشین با شهیدان
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatmkhanimajma
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#شعر در مقام مادر(ختم مادر شهید)
▪️▪️▪️▪️▪️__________________
ایثار یعنی یک نگاهت مادر من
گردم به پیری تکیه گاهت مادر من
دیگر به پایان آمد این چشم انتظاری
قربان چشمان به راهت مادر من
ایثار یعنی کودکی را شیر دادن
بعد از جوانی دست یک تقدیر دادن
ایثار یعنی مادری با قوت قلب
فرزند خود با صوت عالمگیر دادن
ایثار یعنی تا شهادت پیش رفتن
تا خانه ی معشوق بی تشویش رفتن
همچون گدایان طالب دیدار بودن
یا در ره دلدار ،چون درویش رفتن
تو مادر گلهای پاک جبهه هایی
در عشقبازی چون شهید کربلایی
باید ببوسد دستهای مهربانت
هر کس که باشد ذره ای در دل ولایی
خوش باشد اینکه مادر پاک شهیدی
در فصل پیری هم دمی راحت ندیدی
حسرت به دل ماندم به روز رفتن من
یک بوسه از رویم دم آخر نچیدی
مادر بیا تا شام هجران وصل گردد
پاینده تا روز ابد این نسل گردد
گفتی که غیر از راه حق فرع است هر راه
راه شهادت تا قیامت اصل گردد
شعر؛احمدصالحی
▪️▪️▪️▪️▪️__________________
@khatmkhanimajma
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#آسمانی شدن مادر شهید
سالها اشک غم از چشم پر از ناله چکید
قامتی راست ز سنگینی این غصه خمید
این همه سال چه آمد به سر دل ، چه گذشت
مادر از دوری فرزند عزیزش چه کشید
روز وشب ، سوخت به پای همه عشقش اما
شمع دل صحبت پروانه به گوشش نرسید
به در خانه نظر دوخته و چشم به راه
منتظر بود وغم انگیز به دل داشت امید
آه از آن لحظهی بدرود که دیگر پس از آن
مادر از شاخهی شمشاد به جز عکس ندید
تشنهی جرعهی وصل و دم آخر شده بود...
چقدر عاشق و مشتاق به دیدار شهید
علی صادقی
کانال ترحیم و ختم خوانی مجمع الذاکرین
ای غم گسار مرگ پسر مادر شهید
سنگ صبور خوب پدر مادر شهید
هر چند گفته اند كه در خون تپيده است
چشمت هنوز مانده به در مادر شهید
خم می کند زمانه کمر را زدرد و غم
چون کوه استوار مگر مادر شهید
بی قامت رشید پسر هم جهنم است
هر جا شود بهشت اگر مادر شهید
پر مي كشد دلت كه ببينيش يك نظر
هر وقت آورند خبر مادر شهید
آری زبانزد است شهیدت به خود ببال
عمرت نرفته است هدر مادر شهید
داماد می کنی پسرت را نه غم مخور
با حوریان تاج به سر مادر شهید
#مادر_شهید
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
امشب بیا یک سر به خوابم ماه تابان
حالی بپرس از مادر پیرت پسر جان
دیگر سراغ از ما نمی گیری، کجایی؟
شاید که یادت رفته قول زیر قرآن
دست تو از وقتی به دست حوریان است
کمتر می یفتی یاد این دستان لرزان
تو همنشینی با جوانان بهشتی
لطفی ندارد دیدن ما سالمندان
شرمنده ام مادر دلم خیلی گرفته
ناراحت از حرفم نشو رو برنگردان
پیش سماور رو به رویایش نشسته
مادربزرگ پیر من با چشم گریان
چیزی نمی گوید ولی از چشمهایش
میشد بفهمی در اتاقش هست مهمان
دارد برایش چای میریزد ولی او
مثل همیشه لب نخواهد زد به فنجان
عطر عجیبی خانه را پر کرده شاید
عطر گلی باشد که مانده زیر باران
#مادر_شهید
زبانحال
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
اهای مردم همه ی شما شاهد بودید که توی تشییع جنازه مادرشون این فرزندان مادر از دست داده چطور با صدای بلند ناله و ضجه می زدند مادر مادر می گفتند، دوستان این فرزندان هر کدام از بچه های مادر از دست داده رو مراقبت می کردند، همه سرسلامتی می دادند، ولی مدینه توی تشییع جنازه مادر سادات امیر المؤمنین به فرزندان خودش می گفت: فرزندان من؛ مبادا بلند بلند گریه کنید که این مردم مدینه از خواب بیدار شوند و از تشییع جنازه مادرتون خبردار شوند.
چقدر سخته کسی مادر از دست بده و نتونه بلند بلند گریه کنه، ای نانجیب مردم مدینه چکار کرده بودید که زهرا به علی وصیت کرد که یا علی: مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار...
من نمی دونم دیگه فاطمه اذیتی برای مردم مدینه نداشت آی نانجیب مردم مدینه مگه چه هیزم تری فاطمه یا باباش رسول خدا به شما فروخته بودند که حتی نذاشتید توی عزای باباش هم گریه کنه؛ که رفتید به امیر المؤمنین گفتید : به فاطمه بگو یا شب گریه کنه یا روز، خدا لعنتتون کنه آی نانجیب مردم...
فضه کنیز حضرت زهرا می گوید: پس از چند روزی که رسول خدا از دنیا رفته بود، حضرت زهرا شبانه روز گریه می کردند، بزرگان و پیرمردان مدینه نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند: یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه می کند، هیچ یک از ما نمی تواند شب ها راحت بخوابد و روزها نیز آسایش در کسب و کار و درآد نداریم، از تو می خواهیم از فاطمه درواست کنی که یا شب گریه کند یا روز.
حضرت فرمودند: بسیار خوب اقدام خواهم کرد، امیر المؤمنین نزد فاطمه آمدند ،حضرت با دیدن امیرالمؤمنین کمی آرام گرفتند، امیر المؤمنین فرمودند: مردم مدینه از من خواسته-اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز؛ حضرت فاطمه فرمودند: یا علی؛ من مدت زیادی در بین آن ها نخواهم ماند و به همین زودی از بین آن ها خواهم رفت به خدا سوگند که نه شب آرام می گیرم و نه روز تا به پدرم رسول الله ملحق شوم.
سپس امیر المؤمنین برای فاطمه به دور از شهر مدینه اتاقی به نام بیت الاحزان را بنا کردند و حضرت زهرا همراه با حسن و حسین روز به آن جا می رفتند و به گریه و عزاداری می-پرداختند.
آری این جا در مدینه امیر المؤمنین برای فاطمه سرپناهی بنا کرد تا بتواند برای پدرش رسول الله گریه کند اما کربلا بدن بی سر و قطعه قطعه و غرق به خون حسین سه روز و سه شب روی خاک گرم کربلاروی زمین بود بدون حتی یک سر پناه و هر کس که می خواست بالای سر او گریه و زاری کند با تازیانه از او دلجویی می شد...
#روضه
#مادر
#حضرت_زهرا
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
خوشا آندم که بودی در برمن
گل بی خار عمرم مادر من
زده هجران تو آتش به جانم
نمی گردد فراقت باور من
دلم تنگ است کو آغوش گرمت
بیا بگذار بر زانو سرمن
خوشا آن خاطرات کودکیها
که درهر حال بودی یاور من
خوشا آن نغمه های لای لایت
پرستاری کنار بستر من
دلم خوش بود زیر سایه سارت
کجا رفتی تو ای تاج سر من
غم بی مادری سخت است جانا
بسوزانده همه بال وپر من
بگویم اشک ریزان با مزارت
بود این حرفهای آخرمن
نگهداری نما از این امانت
که بوده او یگانه گوهر من
شاعر:اسماعیل تقوایی
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#روضه_ختم_پدر
روضه ختم پدر با موضوعیت حضرت امیر علیه السلام
برای شروع ختم پدر
پدرم بارش باران صفا بود
پدرم جلوه ايمان و رضا بود
پدرم بر سر ما مرغ هما بود
پدرم آينه آينده ما بود
پدرم در همه حال كارگشا بود
پدرم حاكم پيمان و وفا بود
مجلس فوت پدری مهربانه
خدا رحمت کنه همه پدر و مادرایی که از دنیا رفتن
خدا حفظ کنه پدر مادرایی که در قید حیاطن...
در این مجلسی که برای پدر بر پا شده بریم در خانه پدر شیعیان حضرت امیر علیه السلام یه سلام و توسلی به آقا داشته باشیم ...
السلام علیک یا امیر المومنین یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا ...
سلام ما, سلام ما به اسم اعظم علي سلام ما, سلام ما, به قلب پر غم علي
سلام ما, سلام ما به فرق منشقّ علي سلام ما, سلام ما, به عدل مطلق علي
سلام ما, سلام ما, به فرق لالهگون او سلام ما, سلام ما به ريش پرزخون او
دلها را روانة نجف كنيم, متوسّل شويم به آقا و مولايمان حضرت علي بن ابيطالب براي اوّلين مظلوم عالم گريه كنيم
در ظلمت شب نور جلي را كشتند
در مسلخ عاشقان , ولي را كشتند
در لوح تقدير نوشته با خط جلي
از شدّت عدالتش , علي را كشتند
علي(ع) در حال سجده بود خواست سر از سجده بردارد كه شمشير زهرآلود اب نملجم به فرق نازنين آن حضرت اصابت نمود, فرق آن بزرگوار تا پيشاني شكافته شد, صداي مولا و آقايمان بلند شد: بِسم اللّه وَ باالله و علي ملّة رسول الله, فُزتُ و ربّ الكعبه
قسم به پروردگار كعبه رستگار شدم
آخ بمیرم زیر بغلای مولا رو گرفتند سمت خانه تا رسیدند نزدیک خانه اقامون صدا زد منو رها کنید نمیخوام زینب مرا با این حال ببیند...
کربلایی ها کجایید
دلتون کجا رفت
گریز 👇👇👇👇👇
علی جان کجا بودی ببینی زینبت بالای گودال
ببینه شمشیر ها بر بدن حسین...
چه گويم در نخستين سجده چون شد
گل روي ولايت غرق خون شد
درخت عدل را از ريشه كندند
عدالت را بظلم از پا فكندند
از آن زخمي كه او را برسر افتاد
قد شير خدا از پا در افتاد
@khatmkhanimajma
#ارسالی عقیلی ازتهران
4_5931675016339914903.mp3
6.1M
.
عاشقانه و دلسوز با #مادر آسمانی
مناسب #دکلمه با #نی
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
تو کجایی مادر...؟!
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...
بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما مادر.
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
مادر ای یاد تو آرامش من...!
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
جانِ من زود بیا
بغلم کن مادر...!
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...
به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار...
گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو. ..
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
#ترحیم_خوانی مجمع الذاکرین
@khatmkhanimajma
نوحه یازمزمه ی
مراسم ختم (پدر)
درفغان و غم
هر زمان هردم
درفراق تو
دارم این ماتم
🌷
ای پدر جان بی تومن
غمگین و خسته
یک نظر بنگرمرا
قلبم شکسته
💦
داغ تو دراین دل من
سوزد هردم حاصل من
💦
ای پدرجان ای پدرجان
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
بنددوم
من یتیم هستم
کی کنم باور
گشته ام اینک
بی تو بی یاور
💦
ای تمام هستم و
دارو ندارم
بنگر این حال بد و
این روزگارم
💦
من شدم بی سرو سامان
غرق دردم ای پدرجان
💦
ای پدرجان ای پدرجان
✍کربلایی مجید مرادزاده
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
4_5985336092923002966.MP3
45.57M
در سوگ جوان
محمد رضا رفیعی
@khatmkhanimajma
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
زمزمه،ختم
زمزمه فراق در گذشت :
پدر، مادر، جوان،....مشترک
به سبک : نبسته ام به کس دل..
شب فراقت ای یار نگشته باور من
عزا گرفته ام بر نبودنت به گلشن
اسیر درد و داغم گرفته آتش این تن
بیا ببین شکسته زداغ تو دل من
کجایی ای عزیزم
غمت به سینه آتش کشیده بی قرارم
که سر به روی خاک مزار تو گذارم
رفتی و من نشستم غمین و خسته حالی
بیا ببین که جایت همیشه مانده خالی
کجایی ای عزیزم
داغ توام به سینه، فدای قلب پاکت
بگو به من خوش آمد، رسیده ام بخاکت
تو رفتیو سپردی، مرا به غصه و درد
در آسمان به حالم، ستاره گریه میکرد
کجایی ای عزیزم
:
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین🥀🥀🥀
4_5828133894683101066.mp3
1.33M
🕊﷽🕊
💐#سینه_زنی_ختم_مادر
💐#ختم_مادر
🍁#آقای_پیرزاده
🍁#کانال_روضه_دفتری
مادر ز غصهٔ تو غم بر دلم نشسته
رشتهٔ عشق وشادی ازیکدگر گسسته
در آتش فراغت شب تا سحر بسوزم
شیشهٔ صبر قلبم از دوری ات شکستـه
💐مادر شوم فدایت
میمیرم از برایت
💐امشب اگر بیایی
جان میدهم بپایت
مادر ببین چو شمعی میسوزم از برایت
در موج غم نشستم دارم بدل هوایت
روز من از غم تو گردیده چون شب تار
از دیده میچکد خون در مجلس عزایت
💐مادر شوم فدایت
میمیرم از برایت
💐امشب اگر بیایی
جان میدهم بپایت
ای مادر عزیزم چشمم بود براهت
خواهم که از محبت چون گل کنم نگاهت
برای آخرین بار چه می شود بیایی
گلبوسه ها بگیرم از روی همچو ماهت
💐مادر شوم فدایت
میمیرم از برایت
💐امشب اگر بیایی
جان میدهم بپایت
این زندگانی پس از تو مادر صفا ندارد
تشنه ی یک نگاهم دردم دوا ندارد
می سوزم از فراغت ای شمع دل فروزم
پروانه ام اما اشکم صدا نــدارد
💐مادرشوم فدایت
میمیرم از برایت
💐امشب اگر بیایی
جان میدهم بپایت
💐هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💐
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
✅چرا لحظات مرگ سخت میگذرد؟
✍از امام صادق علیه السلام پرسیدند که چرا روح هنگامی که از بدن خارج میشود، احساس ناراحتی میکند، ایشان جواب دادند: زیرا بدن با روح خو گرفته و رشد کرده است.
📚بحار الانوار ج۶ ص۱۵۸
💢مانند زمانی که میخواهند دندان فاسدی را از دهان بیرون بکشند؛ مسلما لحظه کشیدن دندان لحظه سخت و دردناکیست ولی بعد از آن، انسان احساس آرامش میکند. البته درد بزرگتر دیگر برای این است که انسان باید از تمام علائق خود که در دنیا با آنها انس پیدا کرده، دست بکشد .و میزان سختی جانکندن به میزان علاقه او به دنیاست
لذا هرچه انسان دلبستگی کمتری به دنیا داشته باشد و خود را بیشتر و بهتر برای سفر آخرت آماده کرده باشد، لحظههای جان کندن برایش راحت تر خواهد بود.
💥سختیهای جان کندن برای مومن باعث پاک شدن گناهانش میشود تا پاک و سبکبال به عالم برزخ قدم بگذارد و برای کافر، شروع عذابهای الهی است.
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین