eitaa logo
خزینة الجواهر
1.1هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
28.7هزار ویدیو
34.9هزار فایل
منبعی از محتوای ناب تبلیغی مناسبتی ارتباط باخادم كانال @a1nemati پستهای مفیدتان را به ما ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روزنه
وقتی به تاریخ درس میدهد! نتیجه ورود به عرصه های غیرتخصصی و سلیبریتی بازی امثال جعفریان، چیزی جز اینهم نیست! 🔶حاشیه روزنه 🔹از نزاع سطحی جعفریان و جهانپور که بگذریم، غش کردن یکشبه این جماعت به سمت هم عجیب است! اگر این چیزها را بلد بودید، آنهمه فحاشی و سیاه نمایی تان علیه طب سنتی چه بود؟ چرا فضا را برای طب سنتی به عرصه درمان کرونا ندادید؟ بازی با جان مردم، بزرگترین شیادی است! حالا که بخشی از حقایق معلوم شده و تیم برجامی مستقر در وزارت بهداشت در حال فرار از معرکه است، البته فرصت خوبی است برای جبران گذشته. 🔸راه همان است که پیشتر بارها گفته شد: طب دانشی تجربی است، فرصت آزمون و تجربه شدن باید به طب قدیم هم داده شود. خصوصا آنکه برخی داروهایش بسیار موثر بوده اند. مرجع تشخیص همچنان و همیشه همان وزارت بهداشت است اما در فرایند آزمایشات بالینی، باید از طبیبان سنتی و اسلامی استفاده شود تا روند درمان مورد ارزیابی و نظارت کیفی آنان باشد. نتیجه هر چه که باشد، در محافل نخبگانی و نزد عموم مردم، محترم است. @rozaneebefarda
نقدی بر آقای رسول جعفریان.doc
39.4K
📌جوابیه پاسخ گروه مؤسسه آموزشی امام خمینی(ر.ه) به سخنان اخیر آقای رسول درباره جایگاه و شخصیت علمی حضرت آیت الله . 👇👇 🌻 @ahlebait110
حیرت در حیرت درنگی در یادداشت ژورنالیستی مهدی نصیری در نقد آیت‌الله مصباح/قسمت دوم محمد جعفری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 💠رحمت و رضوان خداوند بر آن عالم بصیر و آن پیر فرزانه حضرت علامه آیت الله مصباح که در سخنرانی های روشنگرانه اش در اواخر دهه هفتاد، بارها بر این نکته پافشاری می نمود که زیانبارترین و خطرناکترین نظریه ای که از صدر اسلام تا کنون برآمده و کیان دیانت و ایمان را به سخره می گیرد، نظریه است. 🔹آری بر اساس این تئوری و مبتنی بر سیالیت فهم و اندیشه، دیگرجایی برای فهم اصیل و ناب از دین باقی نمی ماند و سَره و ناسَره و خالص و بدلی در دین به یکسان انگاشته می شود. مجتهد شبستری در آن ایام نوشته بود: « تمامى متون بدون استثناء، تفسيرهاى متعدد را برمى‏تابد و تنها تفسير ممكن و درست، اصلاً معنا ندارد». ( محمد مجتهدشبسترى، «قرائت رسمى از دين»، راه نو، ش 19، شهریور 1377، ص 20) و نیز وی حقیقت تدین را ، تعلق خاطر به حقيقت متعالى تعبیر می کرد كه با هرگونه حيات اجتماعى و سياسى مى‏تواند خود را وفق دهد ( محمد مجتهد شبستری، نقدی بر قرائت رسمی از دین ، صص 105- 106). 💠 آن چه امروزه در بیان برخی نویسندگان حوزوی همچون جناب مهدی نصیری و آقای رسول مشاهده می کنیم، ناخواسته و ناآگاهانه به نحوی بازگشت به همان نظریه قرائتها است. 🔹هر دو نویسنده محترم، تفکر و اندیشه استاد مصباح را مبتنی بر تفکر فلسفی دانسته اند که صرفاً یک قرائت از اسلام است و ناقدان بسیار دارد. مهدی نصیری می نویسد: « آیت الله مصباح در زمره فیلسوفان مسلمان بودند، در حالی که طیفی از عالمان شیعه یعنی متکلمان با فلسفه اسلامی و صدرایی مرزبندی داشته و آن را بر خلاف مبانی قران وسنت و عقل می دانند. حال اگر قرار باشد نوع برخورد آن مرحوم با مخالفان فکری خود صحیح باشد، باید به متکلمان شیعه حق داد که او را در زمره منحرفان و بددینان و مخالفان اسلام قلمداد کنند». و بعد در ادامه در راستای نظریه حیرت خویش نتیجه می گیرد: « التفات و توجه به شرایط عصر غیبت و به رسمیت شناختن اجتهادات و قرائت های روشمند گوناگون و پرهیز از ادعا و نمایندگی اسلام ناب از سوی هر عالم دینی (چه آن که نابیت فکری و اعتقادی در اختیار معصوم است و بس) می تواند پایان بخش بسیاری از نزاعهای زیانبارعقیدتی و سیاسی و فراهم کننده فضای آزاد برای تضارب آراء و اندیشه ها باشد» 💠 باید در نقد این سطحی نگری ها گفت بله اولا تفاسيري از دين که تحميل فلسفه بر دين باشد البته که انحراف است و آيت‌الله مصباح، به اذعان موافقان و مخالفانِ منصف، در مقام تفسير آيات و روايات، به شدت از تحميل ذهنيات بر متون ديني پرهيز مي‌کردند و ثانیا مهمترین ابتکار علمی استاد مصباح این بود که دین را منظومه ای می فهمید و این منظومه را در قالب مبانی اندیشه ای طراحی کرده بود. بدیهی است که اساس این مبانی برگرفته از مسلمات عقلی و معرفتی بود که بی آن که بخواهد خود را به مباحث اختلافی فلسفی درگیر کند، از معارف برهانی در تبیین و تثیبت ساختمان معارف دینی بهره می برد. این کجا و آمیخته کردن دین با فلسفه و صرفا قرائتی فلسفی از دین دادن؟ آیا اساسا بدون داشتن مبانی فکری صحیح و مبتنی بر عقلانیت و وحیانیت، جایی برای درک سلیم معارف تعالی بخش دین باقی می ماند؟ آیا با این توصیف، دیگر در دوره غیبت و حیرت، راه هدایتی باقی می ماند؟! آری وقتی دوره غیبت، عصر حیرت تلقی شد، طبعا دیگر مجالی برای بنیان سازی دینی و بنای ساختمانی محکم باقی نمی ماند. نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟ @rozaneebefarda
جایزه ویژه کتاب سال به به پاس خدمت به تمدن اسلامی! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ⭕️«جایزه ویژه» سی‌ و هشتمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی را به آقای جعفریان اهدا کردند. در اولین جمله تجلیل از ایشان نخستین مورد و دلیل اهدای این جایزه _به نقل از کانال کتابخانه دانشگاه تهران_ چنین آمده است: «به پاس شناسایی و شناساندن ابعاد تمدن اسلامی و ایرانی» 🔻لذا جا دارد برخی از تلاش‌های استاد جعفریان در شناساندن ابعاد تمدن اسلامی ایرانی را مرور کنیم: ◀رسول جعفریان می‌گوید ما نیازمند این هستیم که متون کهن علمی‌مان را بیشتر بخوانیم تا بفهمیم چرا ما در این تمدن نتوانستیم خود را از بند خرافات و لاطائلاتی که تحت عنوان علم در عمق تمدن اسلامی وجود داشته، نجات دهیم. t.me/jafarian1964/11392 ◀همه طب سنتی، اندازه آزمایش پاستور ارزش ندارد: t.me/jafarian1964/12312 ◀رسول جعفریان: چرا ما نمی‌توانیم کشف علمی در فیزیک و شیمی و نجوم داشته باشیم؟ https://t.me/nosakh_shii/1151 ◀حسن انصاری و انتقاد از هجمه‌های رسول جعفریان علیه علم و تمدن در جهان اسلام: t.me/nosakh_shii/1163 ◀پاسخ کانال راهک به مسخره کردن تمدن ایرانی توسط آقای جعفریان در اینکه ایرانیان حتی قرن‌ها قفسه‌بندی کتاب را هم بلد نبودند و از غربی‌ها یاد گرفتند: t.me/nosakh_shii/795 🔶حاشیه روزنه جناب آقای رسول جعفریان از چهره‌های نزدیک به خرده‌جریان اعتدال است که بیشتر به شاخه قم، یعنی آقای نزدیک است و از سال‌ها قبل تا کنون در حلقه حامیان حوزوی وی مشغول است. از این گذشته، روابط نزدیک وی با وزیر فرهنگ و ارشاد فعلی نیز نباید مغفول افتد! او اخیرا از به نحو ستایش آمیزی دفاع کرده بود و خواستار رأی آوری یک چهره در ۱۴۰۰ شده بود‌. دولت روحانی که به شدت به همه تحولات، از جمله تحولات فرهنگی، به چشم جناحی و باندی می‌نگرد، بعید نیست در مورد تجلیل از جعفریان نیز، رویکرد و مواضع اعتدالی او را لحاظ کرده باشد. البته چنانکه پیشتر نیز گفته شده، جناب جعفریان کارهای پژوهشی مطلوب و قابل دفاعی در کارنامه دارد که قابل تقدیر است و برای آن آثار بارها نیز از وی تجلیل شده، اما در ده سال گذشته، کار علمی ویژه‌ای ارائه نکرده که در خور جایزه ویژه کتاب سال جمهوری اسلامی باشد. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
📌سیر مطالعات تاریخ اسلام، سیره اهل بیت علیهم السلام، منابع تاریخ اسلام و تاریخ ایران معاصر بنا به درخواست مکرر علاقمندان به تاریخ اسلام منابعی که متقن هستند پیشنهاد می گردد. ◀️سیره رسول خدا(ص): رسول ◀️حیات فکری و سیاسی امامان شیعه: رسول جعفریان ◀️جهان در آستانه بعثت: محمدرضا ◀️تصویر عصر جاهلی در قرآن: انسیه ◀️آسیب شناسی حاکم بر مقارن ظهور اسلام سیدحامد ◀️پیامبر و یهود حجاز مصطفی ◀️تاریخ و سیره حضرت سلام الله علیها: محمد جواد سرتختی ◀️تاریخ محمد جواد یاوری سرتختی ◀️تاریخ اسلام: 2 جلد: از بعثت تا دوره خلفاء- از سقیفه تا کربلا: مهدی ◀️منابع تاریخ اسلام: رسول جعفریان ◀️تاریخ نگاری شیعه: محمدرضا هدایت پناه ◀️تاریخ تحلیلی اسلام: جواد ◀️عدالت در گرداب: جواد سلیمانی ◀️ریزش خواص: جواد سلیمانی ◀️نظام آموزشی شیعیان امامیه: محمد جواد یاوری سرتختی ◀️بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا: محمدرضا ◀️مناسبات انصار و مهاجرین: حسین مقدم ◀️سازمان وکالت: محمدرضا جباری ◀️مقتل جامع (ع): موسسه امام خمینی زیر نظر استاد مهدی پیشوایی ◀️سیره فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی اهل بیت علیهم السلام: علی اکبر ◀️سیمای کارگزاران: علی اکبر ذاکری ◀️جمال کعبه: حسین ◀️تاریخ تشیع: محمد جواد یاوری سرتختی ◀️زندگانی امام (عج) با عنوان منتخــب الاثــر فــی الامــام الثانــی عشــر: آیت الله لطــف الله گلپایگانی ◀️تاریخ تحلیلی نشانه های ظهور: مصطفی ◀️تاریخ معاصر ایران: جلال الدین مدنی ◀️تاریخ معاصر ایران: موسی و موسی ◀️تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت : رسول جعفریان ◀️تاریخ ایران اسلامی(از طاهریان تا صفویه) رسول جعفریان ◀️آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی: رضا ◀️تاریخ فرهنگ و تمدن اسالمی: محمد رضا ◀️چالش سیاست دینی و نظم سلطانی: نجف لک زایی ◀️منطق فهم حدیث: سیدکاظم تهیه و تنظیم: حجت الاسلام دکتر محمدجواد سرتختی 👇👇 🌻 @ahlebait110
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda