هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
#سلام_امام_زمانم
از داغ غمـت کمـر خمیدهست،بیا
یکبار دگر «جمعه» رسیدهست،بیا💔
ای بـا خبـر از راز دل بیمـارم
تا عمر به آخر نرسیدهست ،بیا😔
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#جمعههایمهدوی💚
@Emame_zamanam
هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
#امام_زمان(عجـ)فرمودند:✍
هرکس در اجرای اوامر خداوند کوشا باشد🍃،خدا نیز وی را در دستیابی به حاجتش یاری می کند..!❤️
📚بحار الانوار؛ج 51؛ص 331✨
#اللهم_عجل_لولیک_الفرجـ
@Emame_zamanam
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#حاجی_زیارت_قبول
⭕ پس از بازگشت از این سفر معنوی (سفر حج)، #احمد_متوسلیان در رابطه با وقایع مهم این سفر گفته بود:👇
《...حین طواف دور خانه خدا بود که بنده، برادر عزیزمان #حاج_همت و #حاج_محمود_شهبازی زیر ناودان طلای #کعبه🕋 ، با هم وعده گذاشتیم و عهد بستیم که در بازگشت به ایران، با هم کار کنیم.》#محمود_شهبازی نیز درباره این سفر گفته بود:👇
《...در ایام حج با #احمد_متوسلیان و #همت یک تیم تبلیغاتی درست کردیم. مدام می رفتیم توی بعثه ها و چادرهای حجاجِ کشورهای اسلامی و با حاجی ها حشر و نشر داشتیم🙂؛ خصوصاً با تیپ های جوان و فرهنگی آن ها. یک روز، سه نفری رفتیم به جمع حاجیان مصری. آنجا چند جوان تحصیل کرده را پیدا کردیم و نشستیم با آن ها در مورد #انقلاب_اسلامی و رهبری حضرت امام خمینی صحبت کردیم. ما هِی می گفتیم: امام ما درباره #وحدت_اسلامی این طور فرمود، یا امام ما درباره #قدس عزیز فلان پیام را داد و...، که ناگهان دیدیم یکی از جوان های مصری به شدّت منقلب شد😢 و در حالی که اشک از چشم هایش سرازیر شده بود، به ما گفت: چرا مدام می گویید امامِ ما، امامِ ما؟ #خمینی فقط امام شما نیست☝️، او امام همه مسلمین جهان است. او امام ما هم هست❤️! بعد، محمود در تحلیل این خاطره می گفت: برادرها، به خدا قسم جوان های سایر کشورهای مسلمان، از متعهدترین بچه های ما هم دو آتشه تر هستند و عشق عجیبی به امام دارند.》
⚪ سفر حج و تجارب ارزشمند حاصل از این سفر معنوی، پیوند عمیقی در میان #حاج_احمد ، #حاج_همت و #حاج_محمود_شهبازی به وجود آورد👌؛ الفتی مستحکم که به فاصله کوتاه پس از این سفر، زمینه ساز همکاری و رزم مشترک آن سه در حساس ترین بُرهه های #دفاع_مقدس گردید.🌺
📚 منبع: کتاب جذاب و خواندنی #در_هاله_ای_از_غبار (سرگذشت نامه سردار بی نشان #حاج_احمد_متوسلیان ) به نوشته گلعلی بابایی✏️
📸 اطلاعات عکس اول از راست: پاییز ۱۳۶۰ ، #مکه_مکرمه ، حسین شریعت مداری ، #احمد_متوسلیان ، #حاج_ابراهیم_همت ⭐
@kheiybar
هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
آگاه باشید؛ کسی توانایی غلبه بر او (حضرت مهدی) را ندارد☝️
📝 فرازی از سخنان پیامبر اکرم در #خطبه_غدیر درباره امام زمان✨
@Emame_zamanam
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
🌸رمــــان #بـنـده_نـفــــس_تـا_بـنـــده_شـهـدا🌸
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ پنجاه_و_نهم
وقتی به خودم اومدم ک #حاج_ابراهیم رفته بود
زمانی بود که روبروی ضریح شش گوشه
#ابا_عبدالله_الحسین بودم
وقتی فهمیدم امروز روز آخری که #کربلام دلم شکست ...
دیگه نرفتم هتل
برگشتم رفتم حرم #حضرت_ابوالفضل(ع)
تا نماز مغرب حرم حضرت ابوالفضل(علیه السلام ) بودم
مجبور بودم برگردم هتل یه چیزی بخورم تا
توان موندن حرم داشته باشم ...
شام که خوردم سریع برگشتم #بین_الحرمین
برگشتم بین الحرمین تو حس و حال خودم بودم
دوست داشتم #حاجی باز بیاد
اما نیومد 😔😔....
روبروم گنبد اباعبدالله الحسین(علیه السلام) بود
و پشت سرم گنبد علمدارش ابوالفضل العباس (علیه السلام
اشکام خود به خود جاری شد
روبه ضریح امام حسین(علیه السلام)گفتم
میدونم حس و حال من مثل بقیه زائرینت نیست 😔😔...
#شهدای جنوب ایران را دوست دارم
ازتون میخوام کمکم کنید همیشه تو راهشون بمونم
سرمو بلند کردم که #زیارت_عاشورا بخونم چشمم
افتاد به #جانبازی که یه دستش قطع شده بود
یاد #شلمچه
یاد #هور
در دلم زنده شد،
#رضا 😭😭😭
#حاج_ابراهیم_همت .....
#ادامه_دارد ....
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر #صلوات مجاز است
#نویسنده: بانو....ش
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
💖💐💕🔆 #داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ پنجاه_و_نهم و
💖🍀🌺🌹❤️
#داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ شصتم
زمانی که نگاه خیره من را روی خودش دید
با خانمش بهم نزدیک شدن و یه ظرف غذای #نذری بهم دادن
وای تو عمرم غذا به این خوشمزه ای نخورده بودم ...
اعلام شد که فردا برمیگردیم #ایران
وقتی برگشتم با تحول عظیم خانواده روبرو شدم .......
#نماز میخوندم
#محجبه شدن خواهرم و مامانم
دیگه #پارتی رفتن ممنوع شده بود ....
همش سه ماه تا پایان سال ۹۲مونده سالی
که برای من به شدت زهر و تلخ بود
-شهادت رضا
-ورشکستگی بابا
و.....
از #کربلا که برگشتم یه دوسه روزی موندم خونه
تا بچه های حوزه و بسیج اومدن خونه دیدنم
از حوزه انصراف دادم چون حوادث سال
۹۲ روح و روانم را داغون کرده بود ....
بعداز چندروز برگشتم پایگاه
یه اطلاعیه نظرم جلب کرد
سپاه میخواست از بسیجی ها نیرو جذب
کنه برای دوره #روایتگری_شهدا....
باید میرفتیم سپاه قسمت #فرهنگی ثبت نام میکردیم....
اومدم از پایگاه برم بیرون
که لیلا وارد شد
-سلام
لیلا: برفرض علیک
-وا این چه وضع حرف زدنه 😒😒
#ادامه_دارد ...
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر #صلوات مجاز است
#نویسنده: بانو....ش
@kheiybar