eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
36.1هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
16 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
دو اسطوره دفاع مقدس✌️ جاویدنشان حاج احمد متوسلیان ، فرمانده سپاه مریوان شهید ابراهیم همت، فرمانده
محبت حاج احمد 💎 حاج محمود شهبازی داشت برای بچه های اعزامی سپاه استان صحبت می کرد که سر و کله و پیدا شد. از همان دم ورودی سرداب، خیلی با حوصله با تک به تک بچّه ها سلام و علیک کرد و خیلی قرص و محکم دستشان را فشار می داد، بغل شان می گرفت و سر و صورت آنها را می بوسید و پی در پی با یک لحن گرم و محبت آمیزی می گفت: "خوش آمدی برادر جان...صفا آوردی برادر جان!"☺️ طوری به آنها خوش آمدگویی می کرد که هرکس می دید، خیال می کرد با یک یک بچّه های ما لابد سالها رفاقت داشته. به خاطر دارم بعد از آن سلام و علیک، تعدادی از بچّه ها یواشکی آمدند پیش من گفتند: "برادر همدانی! دست های ما را ببین!" نگاه کردم، دیدم انگشتر عقیق این بچه ها، توی گوشت دستشان فرو رفته! بس که موقع دست دادن با اینها، به دست هایشان فشار آورده بود. بچّه ها می گفتند: "هزار ماشاءالله چه دست پر زوری دارد این برادر ؛ با آن که دستمان را آش و لاش کرد، خیلی سلام و علیکش به دلمان نشسته."☺️ از همین اولین دیدار، همه بچّه های ما را مجذوب محبت خودش کرد. طوری که به شخصه معتقدم اگر همین برخورد گرم و پرشور اوّلیه ی او با آن بچّه ها نبود، چه بسا بعدها که در جریان تأسیس، سازماندهی و آموزش عناصر تیپ ۲۷ روی دیگر سکّه ی شخصیتش را به نمایش گذاشت و خیلی به بچه ها سخت گرفت، قطعاً عده زیادی از آنها، از شدّت عمل و خشونت ظاهری او می بُریدند و به همدان برمی گشتند. منتها هُنرِ همین بود که در همان اولین لحظه های دیدار با بچّه ها، خیلی ظریف نوک قلّاب محبتش را به عمق دل آنها بند کرد و بچّه های ما، صیدِ صفا و صمیمیت بی انتهای این مرد شدند.☝️ 📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی به روایت سردار نوشته "گلعلی بابایی" صفحه ۱۵۹ و ۱۶۰🌹 @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
حاج محمود شهبازی داشت برای بچه های اعزامی سپاه استان صحبت می کرد که سر و کله و پیدا شد. از همان دم ورودی سرداب، خیلی با حوصله با تک به تک بچّه ها سلام و علیک کرد و خیلی قرص و محکم دستشان را فشار می داد، بغل شان می گرفت و سر و صورت آنها را می بوسید☺️ و پی در پی با یک لحن گرم و محبت آمیزی می گفت: "خوش آمدی برادر جان...صفا آوردی برادر جان!"☺️ طوری به آنها خوش آمدگویی می کرد که هرکس می دید، خیال می کرد با یک یک بچّه های ما لابد سالها رفاقت داشته. به خاطر دارم بعد از آن سلام و علیک، تعدادی از بچّه ها یواشکی آمدند پیش من گفتند: "برادر همدانی! دست های ما را ببین!" نگاه کردم، دیدم انگشتر عقیق این بچه ها، توی گوشت دستشان فرو رفته! بس که موقع دست دادن با اینها، به دست هایشان فشار آورده بود. بچّه ها می گفتند: "هزار ماشاءالله چه دست پر زوری دارد این برادر ؛ با آن که دستمان را آش و لاش کرد، خیلی سلام و علیکش به دلمان نشسته."❤️ از همین اولین دیدار، همه بچّه های ما را مجذوب محبت خودش کرد. طوری که به شخصه معتقدم اگر همین برخورد گرم و پرشور اوّلیه ی او با آن بچّه ها نبود، چه بسا بعدها که در جریان تأسیس، سازماندهی و آموزش عناصر تیپ ۲۷ روی دیگر سکّه ی شخصیتش را به نمایش گذاشت و خیلی به بچه ها سخت گرفت، قطعاً عده زیادی از آنها، از شدّت عمل و خشونت ظاهری او می بُریدند و به همدان برمی گشتند. منتها هُنرِ همین بود که در همان اولین لحظه های دیدار با بچّه ها، خیلی ظریف نوک قلّاب محبتش را به عمق دل آنها بند کرد و بچّه های ما، صیدِ صفا و صمیمیت بی انتهای این مرد شدند.☝️ 📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی به روایت سردار نوشته "گلعلی بابایی" صفحه ۱۵۹ و ۱۶۰ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 لحظاتی کمتر دیده شده از وداع جـ😭ـانسوز شهید سلیمانی با پیکر شهید کاظمی 🔰 ۱۹دی‌ماه؛ سالروز شهادت سردار سرلشکر حاج احمد کاظمی کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
😊 «... نسبت به نام تیپ خودش، تعصب بسیار زیادی داشت. خدا گواه است هیچ‌وقت از او نشنیدم بگوید ۲۷ یا تیپ حضرت رسول. مُصِر بود با کلماتی شمرده بگوید . می‌گفت: این اسم مظهر قدرت این تیپ است و به رزمندگان تیپ ما برکت می‌دهد. من از نام‌گزاری یگان خودمان به این نام نیّت مهمی داشتم؛ دلم می‌خواست تا هر زمان که جنگ ادامه پیدا کند، در هر جا اگر اسم این تیپ آورده شود، گوینده و شنوندگان ملزم شوند بر جمال دل‌آرای خاتم‌الانبیا صلوات بفرستند، تا من هم در ثواب آن شریک بشوم. او یک چنین نیّتی داشت. حالا چون بعد از گذشت ۲۴ سال، هنوز هم شهادتِ او رسماً و قطعی اعلام نشده، بنده به یاد و شادی ارواح طیبه‌ی همه‌ی همرزمان شهیدمان در ۲۷_محمد_رسول_الله (ع) صلوات می‌فرستم...» ✅ از بیانات شریف و نورانی سردار سرلشکر پاسدار به نقل از کتاب ارزشمند و فاخر ، صفحه ۴۹۸🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
📷 عکاس و خبرنگاری که معاون اطلاعات شد 🔺 ، دست پرورده مکتب شهید بود و از خطرات راه نمی ترسید.او حدود یک سال و نیم در جبهه بود و همه عشقش آنجا بود و در سه جنگ نامنظم در کنار شرکت داشت. من هم مدتی در همان ستاد جنگ های نامنظم و در زمان محاصره سوسنگرد بودم. کاظم در جنگ، معاون اطلاعات عملیات در بود و همواره دوربین در دست داشت و لحظات ناب صحنه های نبرد را به تصویر می کشید📷 کاظم در عملیات و آزادسازی خرمشهر با بود و به نظرم آغاز آشنایی آن ها از آن دوران آغاز شد. در جریان اعزام قوای محمدرسول الله (ص) به لبنان، او علیرغم اینکه بسیاری از دوستانش به او گفتند که سفر خطرناکی را انتخاب کرده و می خواستند وی را از رفتن پشیمان کنند، ولی قبول کرد که با و یارانش همراه شود. در آن زمان شرایط سختی در بود و در محاصره اسرائیلی های غاصب قرار داشت و راه های مختلف بسته شده بود اما کاظم، هدفی مقدس را دنبال می کرد و داوطلبانه به این سفر رفت. (راوی: همکار کاظم اخوان در خبرگزاری جمهوری اسلامی) کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
😠 حاج‌محمود شهبازی وابستگی عاطفی‌ بسیار شدیدی به مادرش داشت. چند روز مانده به عملیات فتح‌المبین از اصفهان تماس گرفتند و به او گفتند حال مادرت اصلا خوب نیست و اگر می‌توانی، حتما بیا عیادت مادر.حاج‌محمود هم مدام به تعویق می‌انداخت و هرگاه بحث این قضیه می‌شد،طفره می‌رفت.دست آخر، وقتی حاج ا‌حمدمتوسلیان از این قضیه مطّلع شد، آمد و با یک تاکید شدیدی به او گفت:«حاج‌آقا شهبازی! شما هرچه سریع‌تر، شده برای ۴۸ ساعت، برو سری به اصفهان بزن و از مادرت عیادت کن.»امّا حاج‌محمود زیر بار نرفت و گفت:«الآن حضور من در تیپ، ضرورت بیشتری دارد. اگر بروم، تو و تنها می‌مانید.بعدِ عملیات می‌روم.» این بار گفت:«باباجان! حرف گوش کن.شما برو، من از شرفم ضمانت می‌دهم به محض این که از رده‌ی بالا خبر قطعی روز و ساعت شروع حمله را به ما بدهند، خبرش را تلفنی به تو در اصفهان می‌دهم تا هرچه سریع‌تر، خودت را به ما برسانی.»هرچه حاجی به او تاکید کرد، قبول نکرد. طوری شد که در آن چند روز، حاجی با شهبازی قدری با دلخوری صحبت می‌کرد. حاج‌محمود هم با آن شیطنت و بازیگوشی خاص خودش می‌گفت: «اشکال ندارد! فعلا کسی بهونه دست احمد نداده که سرش یه دادی بکشه!! قول میدم بهتون همچین که سر یکی دو نفر هوار بکشه، تنگی خُلقِش درست میشه!»😅 👈 برگرفته از متن مصاحبه‌ی با سردار شهیدحاج حسین همدانی در کتاب ارزشمند و فاخر ،صفحات ۴۷۱ و ۴۷۲ با تخلیص و اختصار. شهیدمحمودشهبازی نفر اول ایستاده از سمت راست جاویدالاثرحاج احمدمتوسلیان شهیدهمدانی🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
«این که یک عدّه می‌گویند شهید شده، یک عدّه می‌گویند زنده است، هیچ‌کس خبر ندارد؛ فقط خدا می‌داند چه شده و کجاست!» - مادرِ سردار رشید اسلام، کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
😊 «... نسبت به نام تیپ خودش، تعصب بسیار زیادی داشت. خدا گواه است هیچ‌وقت از او نشنیدم بگوید یا تیپ حضرت رسول. مُصِر بود با کلماتی شمرده بگوید . می‌گفت: این اسم مظهر قدرت این تیپ است و به رزمندگان تیپ ما برکت می‌دهد. من از نام‌گزاری یگان خودمان به این نام نیّت مهمی داشتم؛ دلم می‌خواست تا هر زمان که جنگ ادامه پیدا کند، در هر جا اگر اسم این تیپ آورده شود، گوینده و شنوندگان ملزم شوند بر جمال دل‌آرای خاتم‌الانبیا صلوات بفرستند، تا من هم در ثواب آن شریک بشوم. او یک چنین نیّتی داشت. حالا چون بعد از گذشت ۲۴ سال، هنوز هم شهادتِ او رسماً و قطعی اعلام نشده، بنده به یاد و شادی ارواح طیبه‌ی همه‌ی همرزمان شهیدمان در (ع) صلوات می‌فرستم...» ✅ از بیانات شریف و نورانی سردار سرلشکر پاسدار به نقل از کتاب ارزشمند و فاخر ، صفحه ۴۹۸🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🌹 🙂 💠 [ بعد از پایان عملیات ] ، شب آخری که در بودیم، با تاکید به همه ما گفته بود شما موظفید در بازگشت به شهر و دیارتان، پیش از هر کار دیگری، اوّل به زیارت خانواده های معظّم بروید. آقای سماوات یک لبخند قشنگی زد و پرسید: "این تعبیرِ را به کار برد؟" گفتم: "بله، عادت ندارد بگویند ملاقات با ." آقای سماوات گفت: "احسنت به این همه معرفت! همین است که این مرد را " " کرده. بسیار خوب، پس ما الآن تلفنی به منازل اطلاع می دهیم که قرار است شما به قول ؛ به زیارتشان بروید. 📘 برگرفته از کتاب جذاب و دوست داشتنی ، سرگذشت نامه سردار ، صفحه ۲۳۱ ✔️ 📸 اطلاعات عکس: خرداد ۱۳۶۱ ، پس از فتح خرمشهر، ، منزل سردار از راست: نفر دوم، سردار - نفر سوم، سردار نفر دوم از چپ: پدرِ 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🍁 🔥 ♡ ♥︎ ● پنج‌شنبه ۱۲ آبان ۱۳۶۲ شرق پنجوین منطقه آزادشده طی مرحله سوم عملیات از راست: سردار ، حسین حاج‌قربان و سردار . ★ دوستان عزیز و بزرگوار این آخرین عکس هستش... علی‌اکبرِ فرداش (۱۳ آبان) پشت خاکریزهای دشت قزلچه پرپر شد...❤🚩 شادی روحِ پاکش صلواتی هدیه بفرمایید. °•°• •°•° کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
.زب.الله 🚩 ★ ♥︎ 🟡 روز ۱۳ تیر به درخواست جلسه‌ای گذاشتیم تا او با بچه‌های سوری و لبنانی خداحافظی کند. برخلاف همیشه که در دفتر خودمان جلسه می‌گرفتیم، آن‌روز به یک خانه رفتیم. از کسانی که آنجا بودند کاظم رفیعی، و آقای ربیعی را خاطرم هست. سران گروه س.ید،عب.اس موسوی، شیخ صبحی الطفیلی و دیگر گروه‌های لبنانی هم بودند. ابتدا برای آن‌ها صحبت کرد؛ از انقلاب و جنگ گفت؛ از عملیات‌هایی که در مریوان و جنوب انجام دادیم. تسلط خوبی هم داشت و خوب حرف می‌زد. می‌گفت: - شما فکر می‌کنید ما با چند نفر نیرو در عملیات الی بیت المقدس پیروز شدیم؟‌ شما باید وحدت داشته باشید. فقط در این صورت است که مردم با شما خواهند بود. اگر اختلاف نداشته باشید، مردم همراهتان هستند. اگر موفق شدید که هیچ، اگر هم نشدید تکلیف خود را انجام داده‌اید. در همین جلسه بود که پیشنهاد داد همه آن گروه‌ها تحت یک پرچم به نام ح.زب.الله جمع شوند؛ از همین رو بنده مدعی هستم به نوعی بنیان‌گذار ح.زب.الله فعلی، است. 🌼 👤 ○ به روایت منصور کوچک محسنی؛ جانشین قوای محمدرسول‌الله(ص) در لبنان- صفحه ۱۱۱ کتاب •°• °•° کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 لحظاتی کمتر دیده شده از وداع جـ😭ـانسوز شهید سلیمانی با پیکر شهید کاظمی 🔰 ۱۹دی‌ماه؛ سالروز شهادت سردار سرلشکر حاج احمد کاظمی کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar