هر چہ بہ تماشای
لبخندتان بنشینیمـ
باز همـ ڪمـ است...✨
کجا میتوانیمـ این همہ🌱
سادگی را بہ نظاره بنشینیمـ.؟😍
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_متبرڪ_به_لبخندشهید🌹
@kheiybar
🌙 #مـــاهبندگـــۍخــداღ
📜 #حــدیثروز
قـاݪرسوݪالله(ص):
۞کسۍڪه روزه او را ازغذاهاۍ مورد علاقہاشبازدارد🌱،برخداستـــ ڪه به او
از غذاهاۍ بهشتی بخوراند✨و از
شرابـــ های بهشتۍ بہاوبنوشاند۞👌
🔅بحارالانوار-ج۹۳-ص۳۳۱🔅
@kheiybar
خيلي عصباني بود ...
سرباز بود و مسئول آشپزخانه كرده بودندش.😐
ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحري بهش ميرساند.🙂
ولي يك هفته نشده، خبر سحري دادنها به گوش سرلشكر ناجي رسيده بود.
او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همهي سربازها به خط شوند😕 و بعد،
يكي يك ليوان آب به خوردشان داده بود😤 كه «سربازها را چه به روزه گرفتن
و حالا #ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه
#ابراهيم با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييكها را برق انداختند و منتظر شدند ،🙊
براي اولين بار خدا خدا ميكردند سرلشكر ناجي سر برسد
ناجي در درگاهِ آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكي به اطراف كرد و وارد شد. ولي اولين قدم را كه گذاشته بود،
تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد ...!😂👌
پاي سرلشكر شكسته بود و ميبايست چند صباحي توي بيمارستان بماند😏 ؛
تا آخر ماه رمضان، بچهها با خيال راحت روزه گرفتند....🙂😂
#ماه_رمضان 💛
#شهید_محمدابراهیم_همت ❤️
@kheiybar
پشت لباس سرباز روسی نوشته بود
🌹جانم فدای رهبر🌹😳
عکس باز شود👆👆👆
@kheiybar
❁❁
با دسٺ کوچش گره ها باز میکند
طفلسہسالہایسٺکهاعجاز میکند✨
بالوپرششکسته،ولیاو بدونبال💔
با ذکر نام فاطمہ پرواز میکند🕊
#روز_سوم_ماه_رمضان
#یا_رقیه_بنت_الحسين💚
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حاج_همت از زبان #حاج_قاسم
"حکومت کننده بر جان ها"💔
اصلا با شما قابل مقایسه هستیم؟؟😔
#شهیدحاجمحمدابراهیمهمت
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@kheiybar
#ببینید_اینطوری_هستید⁉️
میرزا حسینقلی همدانی عارف بزرگ به عنوان آخرین توصیه به یکی از شاگردهاش میگه:
هر وقت تونستی کفش کسانی رو که باهاشون مشکل داری جفت کنی اون وقت آدم شدی."☝️
@kheiybar
◀ #روزه_داری
بعضی وقتها چای یا شکلات تعارفش میکردم، میگفت: میل ندارم.
یادم می افتاد که امروز دوشنبہ است یا پنجشنبه، اغلب این دو روز را #روزه می گرفت.😉
چشـم هایـش نافـذ و پـرنور بود✨
همہ گردان میدانستند محسن اهـل #نمـاز و #گـریـههای شبـانـه اسـت.🌿
شهید محسن حججی🌹
بـرشی از کتاب #سرمشق
@kheiybar
1_208537320.mp3
11.47M
🔰پویش قرائت #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه🌹
هرشب ساعت ۸ به وقت امام رضا
🎼🎤حاج محمود کریمی
#نشرحداکثری
#کرونا
@kheiybar
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 3⃣2⃣
ابراهیم نمی دیدش، محلش نمی گذاشت.
سعی کردم خودم را کنترل کنم. نتوانستم،
گفتم : " تو خیلی بی عاطفه شده ای، ابراهیم.
از دیشب تا حالا که به من محل نمی دهی، حالا هم که به این بچهها. "😢
جوابم را نداد. روش را کرد آن طرف.
عصبانی شدم،
گفتم : " با تو هستم مرد، نه با دیوار. "
رفتم روبروش نشستم، خواستم حرف بزنم، که دیدم اشک تمام صورتش را خیس کرده.😔
گفتم : " حالا من هیچی، این بچه چه گناهی کرده که.... "
بریده شدنش را دیدم. دیگر آن دلبستگی قبلی را به ما نداشت. دفعه های قبل می آمد دورمان می چرخید، قربان صدقه مان می رفت، می گفت، می خندید.
ولی آن شب فقط آمده بود یک بار دیگر ما را ببیند خیالش راحت بشود برود.💔
صدا که حمله که از رادیو بلند شد
گفت : "عملیات در جزیره مجنون ست.
به خودم گفتم :
"نکند شوخی های ما از لیلی و مجنون بی حکمت نبود، که ابراهیم حالا باید برود جزیره مجنون و من بمانم این جا؟☹️
فهرستی را یادم آمد که ابراهیم آن بار آورد نشانم داد و
گفت : " همه شان به جز یک نفر شهید شده اند. "
گفت : " چهره اینها نشان می دهد که آماده رفتن هستند و توی عملیات بعدی شهید می شوند. "🕊
عملیات خیبر را می گفت، در جزیره مجنون.
تعدادشان سیزده نفر بود. ابراهیم پایین فهرست نوشت چهارده و جلوش سه تا نقطه گذاشت.
گفتم : " این چهاردهمی؟ "
گفت : " نمی دانم. "
لبخند زد. نمی خواستم آن لحظه بفهمم منظورش از آن چهارده و از آن سه نقطه و آن لبخند چیست.😞
بعدها یقین پیدا کردم آمده از همه مان دل بکند.چون مثل هر بار نرفت بند پوتین های گشاد و کهنه اش را توی ماشین ببندد.
نشست دم در، با آرامش تمام بند های پوتینش را بست. بعد بلند شد رفت مهدی را بغل کرد که با هم برویم به خانه عبادیان سفارش کند ما پیش آنها زندگی کنیم تا بنایی تمام شود.👌
توی راه می خندید، به مهدی
می گفت : " بابا تو روز به روز داری تپل مپل تر می شوی. فکر نمی کنی این مادرت چطور می خواهد بزرگت کند؟ "
اصلا نمی گفت :من یا ما. فقط می گفت : " مادرت. "😔
وقتی در زد و خانم عبادیان آمد،یکی از بچهها را داد دستش، ازش تشکر کرد، دعایش کرد که چطور زحمت مارا می کشد. بخصوص برای مصطفی، که آنجا به دنیا آمده بود و تمام بی خوابی ها و سختی های آمدنش روی دوش او بود،
می خواست حسابش را صاف کند با تشکر هایی که می کرد یا عذرهایی که می خواست.
به من مثل همیشه فقط گفت :
" حلالم کن، ژیلا. "😢
خندید رفت.
دنبالش نرفتم. همان جا ایستادم، نگاهش کردم که چطور گردنش را راست گرفته بودو قدش از همیشه بلند تر به نظر می رسید. که چطور داشت می رفت. که چطور داشت از دستم می رفت. و چقدر آن لباس سبز بهش می آمد.
از همان لحظه داشت دلم براش تنگ می شد.😢
می خواستم بدوم بروم پیشش. نشد. نرفتم. نخواستم. به خودم گفتم :باز بر می گردد. مطمئنم.
هر چه منتظر روشن شدن ماشین شدم، صدایی نیامد. بیست دقیقه ای حتی طول کشید. به خانم عبادیان
گفتم : "بروم ببینم چی شده که ماشین راه نیفتاده. "
تا بلند شدم صدای ماشین آمد. در را باز کردم. سرما زد توی صورتم. ماشین راه افتاد. چشم هام پر اشک شدند.😭
به خودم دلداری دادم که بر می گردد. مثل همیشه بر می گردد. آن قدر نماز می خوانم، آن قدر دعا می کنم که برگردد
مگر جرات دارد بر نگردد؟😔
#ادامه_دارد...
@kheiybar
@shahedaneosve
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهیدمحمدابراهیمهمت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { اما
جمع کل صلوات
🌸8,826🌸
قبول باشه از همگی حاجت روا بشید ان شاءالله💐
❣ #قرار_شبانه
🌸ختم صلوات به نیابت از
✨شهید محمد ابراهیم همت✨
✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨
هدیه به { امامسجاد ع،امام محمدباقر ع، و امام جعفرصادق ع} برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج💐
🌺مهلت صلواتفرستان تا فرداشب ساعت۲۱🌺
تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii
ایـݩ ڪانال وقف آقای غریبمان است😔👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2779709457Cea40fa4630
312+1=???
او شاید #منتظر_تُــوست👆😔
💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔
گاهے بعضی نگاه ها
چشـــــم دل را
رو بسوی خـدا باز مےڪند!🕊
مخصوصاً اگر آن نگاه
از قابِ چشم های✨
آسمانی شهید باشد😍
روحت جاودانه برادر شهیدم✨
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_مزیݩ_به_نگاهشهید🌹
@kheiybar
#امام_باقر (علیه السلام) :
☑️ بدانید کسی که #منتظر حکومت حق باشد☝️ ، پاداش او همانند پاداش #روزه دار شب زنده دار است.✨📿
📚اصول کافی جلد ۲صفحه۱۷۶
@kheiybar
#خاطراتشهیدهمتماهرمضان
#ابراهيم و يونس در تاريكي به نماز ايستادهاند. گروهبان، سـيني غـذا و آب را
كنارشان ميگذارد و با حسرت نگاهشان ميكند🙁. يك لحظه به ياد مرخصي #ابراهيم
ميافتد. #ابراهيم ميتوانست اين لحظات ماه رمضان را در كنار خانواده و در راحتي و آسايش
سپري كند👌. او روزه گرفتن در محلة دلنشين خودشان، نمازهاي جماعـت مسـجد
محل و افطاري در ايوان باصفاي خانه🙂 ـ آن هم در كنار كربلايي و ننه نصرت را
خيلي دوست داشت☺️، اما گروهبان خـوب مـيدانسـت كـه روزهـاي سـخت و
طاقتفرساي بازداشتگاه و در کنار بقیه سربازها براي او لذتبخشتر از هر چيز ديگري است.🌹
#شهیدحاجمحمدابراهیمهمت
@kheiybar
Tahdir-joze4.mp3
4.12M
تند خوانی قرآن✨
استاد معتز آقایی🎤
#جــزء_چهارم
#ماه_رمضان📿
به نیابت از #شهید_مدافع_حرم_علیرضا_نوری 🕊
@kheiybar