eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.9هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج‌همت😍 فصل اول قسمت 3⃣1⃣ وژیلا حس کرد که راهی جز برگشت به اتاق ندارد و برگشت.
😍 فصل اول قسمت 5⃣1⃣ ابراهیم همت گرچه غرق در کارهای سروسامان دادن و راه اندازی تیپ ۲۷ لشکر محمد رسول الله و غرق در آشناشدن با منطقه جنوب و محاسن و معایب جنگیدن در دشت با نیروهای دشمن بود😔 اماحتی یک لحظه هم خیالش از یاد همسرش ،تنهایے،غربت و مشکلات زندگے اش،خالی و آسوده نبود😒😒😒 هر جا مے رفت و هر کارے مے کرد ژیلا هم با او بود.😔😒 با او راه مے رفت.با او حرف مے زد،با او سرما و گرما را تجربه مے ڪرد و با او به دفاع از کشورش مے پرداخت.😔😔 ژیلا هم همین طور بود .توے خواب،توی بیدارے، توے کوچه،توے خیابان و هرجا ڪه بود ،هرجا ڪه خیالش مے رفت ،با ابراهیم بود.😔😒 با همسرش ڪه تازه یڪ ماه بود با او عروسے کرده بود و هنوز نتوانسته بود ،با آرامش،بدون دغدغه ی خاطر و به دور از اضطراب ڪنارش بنشیند،😔😒😞 نگاهش کند،دست هایش را بگیرد و سر بگذارد روے شانه هایش و خستگے اش را بگیرد😔😒😞 فصل اول قسمت 6⃣1⃣ ابراهیم مے آمد .مے گفت ،مے شنید ومے رفت. ژیلا هر بار ڪہ ابراهیم را مے دید ،هربار ڪه دلتنگے به او فشار مے اورد سر بر شانہ ی او مے گذاشت و گریہ مے ڪرد😔😭 چیزے نمے گفت .فقط گریہ مے ڪرد نہ گلہ اے،نہ شڪایتے ونہ هیچ حرف وحدیث دیگرے.😞😔 ڪلام ڪم مے آورد هیچ حرفے نمے توانست شوریدگے و سرگشتگے اش را توصیف ڪند.😔😭😒 فقط سڪوت مے ڪرد .فقط گریہ مے کرد😔😭 چے شده ژیلا ؟؟😞😞😔 هیچے فقط دلم تنگ شده😔😒 ابراهیم هم نمے دانست چه بگوید.حال او را مے فهمید اما حرفے ڪہ بتواند ثقل شیدایے او را تاب آورد و بیان ڪند .پیدا ڪند 😔😭 چہ عریان وشڪننده بودند ڪلمات. چقدر تهے از معنا .ابراهیم هم ناگزیر سڪوت مے ڪرد وفقط به او ،بہ ژیلا نگاه مے ڪرد.😔😔 نگاهش مے ڪرد و چون چیز دیگرے نمے توانست بگوید ناچار مے پرسید :😔😒😞 ((ناراحتے ،مے روم خط.))😒😢 ناراحتم؟؟ ((نہ .بہ گریہ هام نگاه نڪن .ناراحت هم نشو و از گریہ هام .اگر مے بینے ڪه دل تنگے مے ڪنم فقط بہ خاطر این است ڪہ رزمنده اے .😔 غیر از این بود .اصلا دلم برایت تنگ نمے شد😞😞😔 ... @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #سردار_سلیمانی: معتقدم حکومتی که امام زمان (عج) تشکیل خواهند داد قله‌اش اتفاقاتی است که در دفاع مقدس دیدیم...☝️ @kheiybar
🖤ماسک، گرما، فاصله، ضدعفونی،وقت کم... روضه هایت ناز دارد؟ هر چه باشد می خرم🖤 ❤️🍁🍂🥀 @kheiybar
: 🔴 اگر معیار تقوا در جامعه عوض شد، معلوم است که انسان با تقوایی مثل حسین ‌بن ‌علی(ع) باید خونش ریخته شود.💔 ۷۱/۴/۲۲ @kheiybar
😔🥀 در دفتر شعرِ کربلا این خاتون عمریست به «دُردانه» تخلص دارد بالای ضریح او مَلَک حک کرده در دادن حاجات تخصص دارد✋ 💔 @kheiybar
🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به {حضرت علی ع،حضرت فاطمه‌الزهرا سلام‌الله‌علیها} برای سلامتی و تعجیل آقا امام‌زمان‌عج💐 🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺 تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی‌فایده‌ست روضه و ماتم‌بدون‌تو💔 بی‌فایده‌ست اشک دمادم بدون تو😭 ای منتقم.... جان عمو جان تان بیا✋ بی فایده ست ماه محرم بدون تو😔 چنگی‌به دل نمیزند آقای‌غصه‌دار🍁 بیرق علم سیاهی و پرچم‌بدون‌تو🏴 @kheiybar
دل ما هم رفیقے✨ از جنس شما می‌خواهد🌱 در آغوش هم تا عرش اعلے🕊 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
✨امام رضا علیه‌السلام فرمودند: اگر دوست داری بدون گناه به ملاقات خدا بروی در دنیا به زیارت امام حسین(ع) برو. ✨☝️ @kheiybar
🌸 داستان من و حاج داداش 👈قسمت چهارم چند سالی از دوستی با حاج داداش و بسیجی شدنم گذشته بود بعلت جریاناتی حال روحی خوبی نداشتم حتی بسیج هم سر نمی زدم و رشته ی امور از دستم خارج شده بود با حاجی درد دل کردم و گفتم حالم بده داداش کجایی نمیخوای کمکم کنی؟ شبش خواب دیدم از یکی از خیابون های شهر عبور میکردم یهو چشمم افتاد به حاج داداش با ذوق دویدم سمتشون 😍😍 گفتم سلام داداش خداقوت شما کجا اینجا کجا. چه خبره؟ جوابم رو با خوشرویی داد و در حالیکه به یک سری پوستر و عکس و چسب اشاره میکرد گفت خبر که زیاده گفتم کمک نمیخواین؟ با لبخند گفتن چرا که نه بوقتش خبرت میکنم😊 یه خانمی رد میشد گفت ایشون کی هستن،؟ گفتم مگه نمیدونی ایشون شهید همتن حاج داداش بنده اومد سلام کرد و التماس دعا گفت گفتم حاجی میدونستی به داشتن همچین فرمانده ای افتخار میکنیم با خنده گفت. میدونستی ما فرمانده ها هم به داشتن تو افتخار میکنیم؟ هردو خندیدیم یهو یه جیپ اومد ایستاد و گفت حاجی بریم ناهار. حاجی بهش نگاه کرد و گفت باشه رو کرد سمت منو گفت ناهار خونه خواهر دعوتم میای بریم؟ روم نمیشد گفتم نه زشته شما بفرمایید گفت بیا بریم خوشحال میشن بعدم میرسونمت گفتم نه ممنون داداش مزاحم نمیشم بفرمایید با خنده رفت برام دست تکون داد گفت منتظر باش خبرت میکنم😊👋 یک هفته از خوابی که دیدم گذشت از بسیج بهم زنگ زدن برای یادمان کمک خواستن آدرس گرفتم رفتم برای دیدن محل برگزاری یاااااخدا چی میدیدم😳همون مکان که حاجی رو دیدم رفتم مقر بچه ها با کلی عکس و پوستر و چسب و نوار روبرو شدم😭 تو گوشم یه چیز مدام تکرار میشد منتظر باش خبرت میکنم منتظر باش خبرت میکنم منتظر باش خبرت میکنم حاجی خودش خواست اون یادمان انجام بدم😭😭😭 @Enayate_shahidhemat
گفتم: دارم‌ از استرس‌ می‌میرم😞 گفت‌: یہ ‌ذڪر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر ڪردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی‌ڪار ِ‌منم‌ همین ‌باز ڪرد💔 (آخہ ‌خودشم‌ بہ‌ سختـی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) گفتم: باشہ ‌داداش ‌بگو، گفت: تسبیح ‌داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی ‌بالرقیہ ‌سلام ‌الله ‌علیها"... حتمـا ‌سہ‌ سـالہ‌‌ی‌ ارباب ‌نظر می‌ڪنہ، منتظرتم و قطع‌ ڪردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ ڪردم: الهی ‌بالرقیہ ‌سلام‌الله‌علیها الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌الله‌علیها...✨ ۱۰تا‌ نگفتم ‌ڪہ ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفـر آخرین ‌لیستہ، بقیہ‌اش ‌فـردا‼️، توجہ‌ نڪردم‌ همینجور ‌ذڪر می‌گفتم ڪہ ‌یهو اسمم ‌رو خوندن، بغضم ‌ترڪید با گریہ ‌رفتم‌ سمت ‌خونہ حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست‌شد😭، اشڪ ‌تو چشمش ‌حلقہ ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌ الله ‌علیها"... 🌺 @kheiybar
17.2K
ذکر الهی به رقیه شهید حسین معز غلامی🌹 التماس دعا از تمام اعضای کانال و همچنین شهید معز غلامی ان‌شاءلله امروز از دستای سه‌ساله‌ی ارباب❤️ کربلامونو بگیریم چون از قدیم گفتن گر دخترکی پیش پدر ناز کند... گره‌ی کرببلای همه را باز کند... به نیت حاجت روایی این ذکر رو امروز بگیم. یا رقیه نگاهی..💔 @kheiybar
نه فقط ماهِ محرم ، همه‌ی سال عزاست بهر آنکس که به هر صبح و شبش می‌گریَد💔 لأَندُبَنَّک صَباحاً و مَساءً و لأَبکینَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً. [زیارت‌ناحیه مقدسه] هر صبح و شام بر تو گریه و شیون می‌کنم و در مصیبت تو به جای اشک خون می گریم ....😔 @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج‌همت😍 فصل اول قسمت 5⃣1⃣ ابراهیم همت گرچه غرق در کارهای سروسامان دادن و راه اند
😍 فصل اول قسمت 7⃣1⃣ و ابراهیم لبخند بر لب سڪوت مے ڪرد تاژیلا حرفش را ادامہ دهد و ژیلا ادامہ مے داد: همین رفتن های توست ڪہ باعث مے شود من اینقدر بے قرارے ڪنم😢 ژیلا همین قدر مے گفت و سڪوت مے کرد . دلش نمے خواست از دزفول بگوید و از احساس تنهایے وحشتناڪے ڪہ در این خانہ بہ جانش چنگ انداختہ بود😞 دلش نمے خواست بہ ابراهیم از احساس مزاحمتے ڪہ در خانہ ی مردم مے ڪرد ،چیزے بگوید.🙁 ژیلا در آن جا اصلا آرام و قرار نداشت .احساس مے کرد نفس هایش را مے شمارند.😢 از نگاه آن ها ،از حرف هاے آن ها مے گریخت اما بہ ڪجا؟؟😞 نہ راهے داشت و نہ جایے و نہ کسے و نہ چاره اے .مے دید ڪہ ابراهیم بہ شدت درگیر مشڪلات جبهہ است و درگیر سروسامان دادن . بسیجے ها و آماده ڪردن لشڪر براے حملہ ای تازه و نمے خواست در چنین شرایطی ،مشڪلے بر مشڪلاتش بیفزاید. بلڪہ دلش مے خواست همیشہ همراه و همگام ابراهیم اش باشد و لاغیر...😔😞 حرفت را بہ من نمے زنے ژیلا؟؟😒😒 چہ حرفے را؟؟ مے دانم چیزے در دلت هست ڪہ بر زبان اش نمے آورے ، و این مرا ناراحت و نگران مے ڪند. درستہ؟؟☹️ فصل اول قسمت 8⃣1⃣ ژیلا کمی تامل کرد ،بعد گفت: راستش من اینجا راحت نیستم،اذیت می شوم😞 ابراهیم،لحظه ای سکوت کرد ،و بعد گفت:صبر کن ببینم این جا می تونم کاری بکنم یا نه.😊 اگر نشد چی؟؟؟اگر نتوانستی کاری بکنی چی؟؟ آن وقت برگرد برو اصفهان . این جوری خیال من هم راحت تر است. 😢 ماندن تو زیر این موشک باران هیچ کمکی به من نمی کند جز این که بیشتر نگرانم می کند😢 ژیلا اما این را نمی خواست.موشک باران هرروز بود روزی چندین مرتبه و هر بار او هم همراه در ودیوار می لرزید اما او اینجا نیامده بود که برگرد😞 آمده بود که بماند .آمده بود که کنار ابراهیم باشد اما بیشتر دلش می خواست که هر روز همراه او به جبهه برود همراه او تفنگ بردارد،بدود،بجنگد و مثل سایر رزمنده ها مستقیما درگیر جهاد وشهادت باشد .✌️ اما هربار که این حرف را به ابراهیم می گفت ،ابراهیم او را از چنین فکرهایی منصرف می کرد و می گفت:مطمئن باش اگر امکانش فراهم باشد که تو توی خط باشی،توی خط مقدم باشی،خودم تورا می برم😇 و او تا می آمد بگوید چرانیست؟؟ ابراهیم رفته بود😢 ... @kheiybar
طفل قامت خمیده دیده کسی؟!  😔        مثل من داغدیده، دیده کسی؟! بر روی دست دختر کوچک   سر از تن بریده دیده کسی؟!😔 من نگویم به من تبسّم کن  با نگاهت کمی تکلّم کن💔 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 رفته بود کرمان درسش را ادامه بدهد، اما جوانی نبود که بخواهد عاطل و باطل بگردد. 🔸کنار درس و مشق، گشت دنبال کاری تالقمه حلال دربیاورد.😊 هتل کسری نیرو می خواست. 🔹هنوز یکی دو هفته نگدشته،به چشم همه آمد. رئیس هتل نه به اندازه یک گارسون که بیشتر از چشمهایش به او اعتماد داشت. 🔸بعد انقلاب خیلی ها اهل احتیاط شدند، اما قاسم از قبلش هم رعایت میکرد. از همکارانش در هتل کسی یاد ندارد که حتی یک بار غذایی را مزه کرده باشد.💔 ✍راوی: حجت الاسلام عارفی @kheiybar
این تا برسد به دست تو ؛ هم از کوچه های مدینه گذشته🍂 هم از ڪربلا هم از بازار شــام‌❗️ را در آغوش بگیر و بگو برایتـ روضه بخوانـد...💔 😇✌️ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 نماز برترین چیزی است که می‌تواند همه افراد جامعه مسلمان را به تهذیب اخلاقی و تعالی روحی و معنوی برساند✅☝️ @kheiybar
بارها توبه شکستَم تو ولی بخشیدی کِی شَوَد حُر شَوَم و توبه ی مردانه کنم؟😔 💔🥀 @kheiybar