خیس میشوم ؛
زیر بارانی که شما را
در من تازه میکند ...👌
از سمت چپ :
#شهید_محمد_عظیمی
#شهید_محمود_تاج_الدین
#رزمنده_فائزی
#دفاع_مقدس🌹
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️انتقاد شهید حاج حسین همدانی به قدم زدن ظریف با جان کری
نتیجه قدم زدن با شیطان حالا مشخص میشه😒
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
⭕️و جماعتی که پشت چفیه خونین شهیدان، خود را پنهان کردند ...
✍️ مهندسِ چای آورِ خانواده!!
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
ختم #صلوات به نیت:🔰 #شهید_مهرداد_میرشکار🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و مولا امیرالمومنی
جمع کل صلوات
🌸17،478🌸
قبول باشه از همگی حاجت روا بشید ان شاءالله 💐💐💐
ختم #صلوات به نیت:🔰
#شهید_مجید_پازوکی
#سالروز_شهادت💔
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و مولا امیرالمومنین علیه السلام و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
@Behzadii
﷽
مادرم بعد خدا نام تو را یادم داد
عادتِ کودکی ماست،علی گفتـنּ ما😍
هر که آمد نجف از هیبت تو زانو زد
بی سبب نیست سراسیمه زمین خوردن ما☝️
#یکشنبه_های_علوی
#فقط_حیدر_امیرالمؤمنین_است
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
#حدیث_نور
✨امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها به بزرگى ياد شود و گويند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد.✨
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
نگاههایتان ...
تسبیح ذکرخداوند بود...✨
که اینگونه دلنشین مانده است😍
صبح دلنشینی میشود با نگاه شما📿
#شهیدابراهیمهمت
#روزتون_متبرک_به_نگاه_شهید✨
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
صبح پیروزی نزدیکست ...😇✌️
#تبلیغات
#تابلو_نوشته
#دفاع_مقدس🌹
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#به_یاد_حاج_احمد
مجتبی عسکری؛ جانشین وقت واحد بهداری رزمی #لشکر_۲۷ ؛ ضمن بازروایی خود از دوران دفاع مقدّس ، اشارات زیبایی به ماجرای مکانیابی همّت جهت انتقال #لشکر۲۷ از #دوکوهه به غرب داشته است. او میگوید:👇
«... به دستور #همت، در دوکوهه یکسری کلاسهای آموزشی رزمی برای تربیت کادرهای گردانی تشکیل شده بود و حالوهوای یک پادگان آموزشی بر دوکوهه حاکم بود. یک روز صبح، برای انجام کاری عازم ستاد لشکر شدم. همان جلوی درگاه ورودی ساختمان ستاد،ناغافل با حاجی مواجه شدیم. تروتمیز بود و مرتب، با پیراهن خاکی کرهای و شلوار استتاری کهنهی دوخت وطن به تن، موهای سروریش به تازگی از زیر دست سلمانی درآمده و لبخندی که دیدنش، روح تو را جلا میداد.در سلام به من پیشدستی کرد و گفت: بهبه؛ برادر عسکری، کجا با این عجله؟ گفتم: مخلصیم، با بچّههای ستاد کار داشتم. گفت: از اسفند پارسال که به لشکر آمدی، مجال نشد با هم بنشینیم دو کلام اختلاط کنیم. الآن این کاری که داری، فوریفوتی است یا بعداً هم میتوانی به آن برسی؟ از خداخواسته گفتم: مطلب مهمی نبود، در خدمتیم.گفت: پس با من بیا.ماشین خاکیرنگ تویوتا لندکروزِر استیشن فرماندهی، همان بغل ستاد پارک بود و راننده داشت شیشهها را پاک میکرد، حاجی به او گفت: صد بار به تو گفتم شیشههایش را برق نینداز😕، داریم میزنیم به بیابان، هم زحمتت هدر میرود، هم اگر سمت خط برویم، با انعکاس نور خورشید روی شیشهها، این ماشین را دیدهبانهای دشمن از شش فرسخی میبینند و به طرفش گلوله خمپاره روانه میکنند! زودتر آتیش کن برویم، که خیلی کار داریم. راننده - که اسمش یادم رفته - خندید😁 و جلدی پرید پشت رُل و استارت زد. آمدم درِ طرفِ شاگرد را برای حاجی باز کنم که آن را بست، مچ دستم را گرفت دنبال خودش کشید. در عقب را باز کرد و با هم سوار شدیم. از دروازه دژبانی پادگان که بیرون میزدیم، به راننده گفت: برو سمت پلدختر. بعد هم؛ همانطور که شانهبهشانهی همدیگر نشسته بودیم، سرش را به صورتم نزدیک کرد و با صدایی زیرتر از حد معمول و لحنی خودمانی گفت: خب؛ برادر مجتبی، من اوصاف تو را از #حاجاحمد و چراغی و ممقانی زیاد شنیده بودم. با آنکه میدانستی ما در بهداری لشکر چقدر به کادرهای قوی و با سابقه احتیاج داریم، باز برای آمدن از مریوان به لشکر ، یک سال دست به دست کردی؟! گفتم: نه به خدا؛ وقتی قرار شد بچّهها برای تشکیل تیپ از مریوان به جنوب بروند، این #حاج_احمد بود که ممقانی را انتخاب کرد و به من هم تکلیف شرعی کرد بالای سر تشکیلات بهداری در مریوان بمانم. او به من ولایت داشت، نمیتوانستم خلاف امرش رفتار کنم.☝️
حاجی با شنیدن اسم #حاجاحمد، یک آه سردی کشید و گفت: هنوز هم معتقدم اگر بعد از گرفتاری #حاجاحمد، اجازه یک عملیات محدود در لبنان را به ما میدادند، میتوانستیم او و همراهانش را از چنگ فالانژیستها آزاد کنیم، امّا چه کنیم، نگذاشتند... چند دقیقهای ساکت بود و از شیشه پنجره، با آن چشمهای درشتش در سکوت به بیابان زل زده بود...😢
📚 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی #کوهستان
سرد ، نوشته گلعلی بابایی ، صفحه ۸۷
#حاج_احمد_متوسليان
#حاج_همت🌹
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
ڪسی کہ
از دنیا با وضو بمیرد
#شهید است ...💔
(نوشته ی تانکر آب سمت راست)
#نماز
#دفاع_مقدس🌹
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar