eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.5هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
به یاد اسطوره سپاه اسلام افتخار حزب الله فرمانده دلاور ۲۷_محمد_رسول_الله_ص شهادت ۶۶/۰۱/۱۹ ۸🕊 يكي از گردان‌هاي به نام لشكر ۲۷ بود كه معروف بود👌 بچه‌هايش داش مشتي هستند."برف شديدي باريده بود. وقتي قطار وارد ايستگاه تهران شد ساعت دو نيمه شب بود. با چند نفر از رفقا حركت كرديم .علي اصغر را جلوي خانه شان در پياده كرديم، پاي او هنوز مجروح بود😞.فردا رفتيم به علي اصغر سر بزنیم، وقتي وارد خانه شديم مادرش جلو آمد، بي مقدمه گفت: آقا سيد شما يه چيزي بگو!؟ بعد ادامه داد:ديشب دو ساعت با پاي مجروح پشت  در خانه  تو برف نشسته  اما راضي نشده در بزنه و ما رو صدا كنه،😢 صبح كه پدرش مي خواسته بره مسجد اصغر رو ديده! از علي اصغر اين كارها بعيد نبود. احترامي عجيبي بع پدر و مادرش مي گذاشت☝️.ادب بالاترين شاخصه او بود. اين روحيه را در جبهه هم از او ديده بودم. بچه ها عاشق او بودند. فراموش نمي كنم پيك گردان لباسهاي كثيف خودش را براي شستن آماده كرد.بعد جايي رفت و برگشت.وقتي آمد لباسهايش شسته شده روي بند بود☹️! خيلي پرس و جو كرد . بعدها فهميد اين كار توسط فرمانده او علي اصغر ارسنجاني انجام شده☺️!در مجالس اهل بيت سنگ تمام مي گذاشت. با بدن مجروح خودش ساعتها بر سر و سينه مي زد. در دو كوهه به او و چند نفر ديگر بكائون (كساني كه زياد در خوف خدا اشك مي ريزند) مي گفتند.😢از مطرح شدن فراري بود. تلاش مي كرد كسي او را نشناسد. از جايي عبور مي كرديم. پاچه شلوارش توي جوراب بود. براي يك فرمانده صحنه جالبي نبود . اشاره كردم كه درست كند. اما او از قصد درست نكرد!بعداً از او سوال كردم. گفت: بگذار فكر كنند ما چيزي حاليمون نيست😊! اينطوري كسي رو ما حساب نمي كرد! كمتر مطرح ميشيم ! اهميت اين فرمانده لايق را فهميده بود.براي فرماندهي گردان او را انتخاب كرد✨. هم جانشين او بود.مدتي بعد با حاج همت براي شناسايي به منطقه رفتند.همانجا هم به سختي مجروح شد🍁.اين مجروحيت دو سال او را از ميادين رزم دور كرد...سال۶۵ دوباره فرماندهي گردان_ميثم را برعهده گرفت.همه كارهاي او براي رضاي خدا🌱 بود. اصطلاحات جالبي داشت. مي گفت: اين فرماندهي گردان ما رو باد مي كنه! اگر به خودمان سوزن نزنيم، دنيا به ما سوزن مي زنه!👌 . .🌹 @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
14 🗻 در واپسین روزهای اردیبهشت ۱۳۶۲، محمد_ابراهیم_همت پس از رایزنی با کادرهای ارشد واحدهای طرح و شناسایی و اطلاعات عملیات لشکر ۲۷، نقطه کانونی شناسایی‌های جدید را روی محور بمو دربندی‌خان قرار داد که این تصمیم فرمانده لشکر ۲۷ به منزله آغاز دور جدید مأموریت‌های اکتشافی کوه عظیم و ناشناخته‌ای به نام بود. رزمندگان تیم‌های شناسایی در گام نخست بر آن شدند تا ضمن حضور در موضوع دیدگاه مستقر بر روی کوه سلمانه با ویژگی‌های منحصر به فرد ارتفاعِ تا به آن روز ناشناخته‌ی بمو و دیگر ارتفاعات منطقه دربندی‌خان آشنایی حاصل نمایند. در ذیل به بخشی از مهم‌ترین ارتفاعات این محور اشاره خواهیم داشت:👇 ۱- ارتفاع بمو: ارتفاعی بلند و صخره‌ای به طول ۱۳ کیلومتر. ۲- ارتفاع شاخ خُشیک: مستقر در شمال بمو و ارتفاعی صخره‌ای به طول ۹ کیلومتر. این ارتفاع از سمت جنوب با ارتفاع بمو تنگه‌ی بسیار مهمی به نام «سَرتَک» را تشکیل می‌دهند و از سمت شمال، با ارتفاع زیمناکوه، تنگه‌ی «کَرگَمِل» را به وجود می‌آورد. ۳- ارتفاع زیمناکوه: این ارتفاع از سمت شرق به سدّ دربندی‌خان متّصل است. این کوه بلند صخره‌ای، دارای شیب‌های تند و شیارهایی عمیق است.👌 ۴- ارتفاعات بَردَدکان: این دو ارتفاع؛ در شمال شرقی زیمناکوه و شرق دریاچه دربندی‌خان قرار دارند و صخره‌ای هستند. ۵- ارتفاع شاخ‌شمیران: ارتفاع یادشده در شمالی‌ترین منطقه‌ی خشکی و در کرانه‌ی شرقی دریاچه دربندی‌خان قرار گرفته است. این ارتفاع بر دشت‌های وسیعی از استان سلیمانیه‌ی عراق و شهرهای حلبچه، سید صادق و شانه‌دری اشراف دارد. ⚫️ احمد استادباقر؛ سرتیم شناسایی واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۷ می گوید:👇 «... مامور شدیم به بمو برویم. کوهی نفوذناپذیر که می‌باید هزار جان می‌داشتیم تا از موانع بسیار آن می گذشتیم و طلسم‌هایش را می‌شکستیم. هدف شناسایی منطقه و سد دربندی‌خان عراق بود که در پناه این غول مغرور آرمیده بود. وقتی از بالای کوه سلمانه، بمو را تماشا کردیم دیگر در زیر دید ما قرار داشت. نزدیک دهکده‌ی مخروبه‌ای به نام حسین‌آباد، مکان مورد نظر ما بود. در کنار جاده‌ی خاکی سوله‌ای نیمه‌ویران در دل کوه بود. آن سوله را برای راه‌اندازی مقرر اصلی در نظر گرفتیم که بعد چندروز مقر اصلی را به روستای انتقال دادیم.» ☑️ با اندکی تخلیص 📸 شهریور ۱۳۶۲، روستای شیخ‌صله. از راست: سردار ؛ معاون واحد، ، سعید عظیمی؛ فرمانده واحد اطلاعات عملیات سپاه جوانرود و ؛ رئیس‌ واحد.🌹 🔥 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
25 😠 می‌گوید: «... مشکلاتی که در روند انجام شناسایی‌های داشتیم، سرانجام منجر به آن شدند که بچّه‌هایی مثل: ، حجت معارف‌وند، احمد استادباقر، و...با زاویه پیدا کنند و علناً در مقابل دیدگاه‌های او، موضع بگیرند. اگر اشتباه نکنم؛ صبح روز دهم مهر ۶۲ بود که دست‌جمعی برای زدن حرف‌هایمان به حاجی، به قلّاجه رفتیم. در آن جلسه؛ حرف ما بچّه‌های اطلاعات عملیات با این بود که آقاجان؛ خودمان در جریان ماموریت‌های شبانه‌ای که توسط تیم های دو سه نفره انجام می‌دهیم، با هزار مصیبت از این صخره‌ها و ارتفاعات بالا می کشیم، چطور می‌خواهیم شب عملیات آن همه نیروی بسیجی را از این معبرهای تنگ و صعب‌العبور، حرکت بدهیم؟ چابک‌ترین افراد ما از قبیل شیخ‌احمد؛ به زحمت خودشان را از تیغه‌های صخره‌ای و دیواره‌های سنگی اینجا و راهکارهایی مثل بُزمُرده عبور می‌دهند،☝️ با چه مبنایی فکر می‌کنید یک گردان بسیجی بتواند از چنان راهکارهایی بگذرد؟ این بچّه‌ها می‌گفتند: با توجّه به جنس نیروهای پیاده‌ی بسیجی گردان‌های لشکر که عموماً هیچ سابقه و تجربه‌ای از زندگی و جنگیدن در کوهستان را نداشتند، این محور؛ جای مناسبی برای انجام چنان عملیات کوهستانی پیچیده‌ای نیست. می‌ترسیم عمده‌ی نیروها در این راهکارها، بی‌خود و بی‌جهت بسوزند. با توجّه به تمام این ملاحظات منطقی، چرا اصرار دارید که در اینجا عملیات بکنیم؟ در جواب آنها؛ می‌گفت: 👇 ...این‌قدر هِی نگوید بزمرده، بزمرده! الان سه ماه آزگار است در قلّاجه، فرمانده گردان‌ها با اجرای مانورهای کوهستانی هفتاد و دو ساعته، نیروی بسیجی ما را جوری پرورش داده‌اند که هر کدام آن‌ها، شده‌اند یک شیر کوهی! ندیدید توی ۳ ، بسیجی‌های گردان کمیل و گردان مقداد ما، چطور کلّه‌قندی ۳۴۳ را گرفتند و آن سرهنگ جاسم بعثی را اسیر کردند و شاخ بعثی‌های پدرسوخته‌ی تیپ ۴۱۷ کوهستانی صدّام را شکستند؟ حالا شما لاشیه‌ی آن بُزِ مرده را به رخ من می‌کشید؟! 😒 نبینم دیگه کسی بگوید بزمرده، بزمرده! بچّه‌ها وقتی دیدند با حاجی نمی‌توانند کنار بیایند، دنبال راهکارهای دیگر رفتند. آنها از آن به بعد؛ دیگر فقط سر آن داشتند تا به هر نحوی که ممکن بود، جلوی اجرایی شدن طرح عملیات در بمو را بگیرند.»☝️ 🔥 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar