eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.4هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
معلم خوب از معبر حرفهایش درهای بهشت را باز می‌کند🕊 به روی شاگردانی که در ملکوت قلب او❤️ آماده درس گرفتن هستند✨ سلام بر معلمانی که راه‌های آسمانی را به شاگردانشان نشان دادند سلام بر شهدا معلمان مکتب عشق✋ 😍 @kheiybar
📌 🔆 امام زمان فرمودند: دعای افتتاح را در تمام شب های ماه رمضان بخوانید🍃 زیرا فرشتگان به آن گوش می دهند و برای خواننده ان طلب آمرزش می کنند❤️ @kheiybar
❗️ ، از همان ابتدا سعی می‌کند دانش آموزان را با راه و روش و افکار امام خمینی(ره) آشنا کند👌 و همین می‌شود که از ساواک کارت قرمز می‌گیرد♨️. حضور سیاسی و انقلابی روز به روز پر رنگ‌تر می‌شود✌️ تا جایی که برای اولین بار در ایران، مجسمه شاه توسط او در شهرضا پایین کشیده می‌شود و همین جسارت‌ها و رشادت‌ها، حکم اعدامش را هم روی میز ساواک می‌گذارد😱. مادر از فعالیت‌های دوران انقلاب و جسارت و نترس بودن بی حد و حسابش تعریف می‌کند و می‌گوید: «نزدیک انقلاب که شد، درس و مدرسه را گذاشت کنار؛ گفت فقط امام! جانش بود و حضرت امام...!🙂👌 می‌رفت زیرزمین، موزاییک ها را برمی‌داشت و اعلامیه‌های امام را آنجا پنهان می‌کرد🙊. رویش هم خاک می‌ریخت که پیدا نباشد. البته پدرش خیلی موافق این کارهایش نبود و می‌گفت اگر ساواک اینها را پیدا کند، بیچاره‌ات می‌کند🙁! هم فقط در جواب شان می‌گفت: شما نگران من نباشید.»😊😉 :مادرشهید ❤️ @kheiybar
Tahdir-joze7.mp3
4.22M
تند خوانی قرآن✨ استاد معتز آقایی🎤 📿 به نیابت از 🕊 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ میهمان جلال طالبانی بودم؛ آن روزها رئیس‌جمهور عراق بود. پرسید: «می‌دونی اینجایی که نشستی، چند وقت پیش کی نشسته بود؟»☝️ ــ نه، از کجا باید بدونم. خاطره‌اش را برایم تعریف کرد. «ژنرال سلیمانی چند وقت پیش اینجا نشسته بود.😇🌹 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️دنیا برای امام زمان عین الله الناظره و اذنه الواعیه را اینگونه بشناسیم.‌.. صحبت های آیت الله ناصری👆 🌹امام صادق (ع) فرمود: «همه دنیا هماند یک حبه گردو در برابر امام، نمایان است و چیزی از آن بر او پوشیده نیست. از هر طرف بخواهد در آن تصرف می کند، آن چنان که یکی از شما در سفره ای که در برابرتان گسترده است، از هر طرف بخواهد دست می برد و از آن بهره می گیرد.☝️ اختصاص مفید، ص 217؛ بحارالانوار، ج 25، ص 367📚 @kheiybar
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه⁉️ گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره،...☝️ بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم ❇️ برای ‌ عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم👌، کاری که تاحدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدیم....!!! @kheiybar
✍آیت‌الله بهجت (ره): راه خلاص از گرفتاری‌ها منحصر است به دعا در خلوات برای فرج ولی‌عصر (عج)☝️ نه دعای همیشگی و لقلقه زبان، بلکه دعای باخلوص و صدق نیت و همراه با توبه.✨ 📚 درمحضربهجت، ج۲، ص۳۴۷ @kheiybar
🔰پویش قرائت هرشب ساعت ۸ به وقت امام رضا 🌹 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به روایت همسر قسمت 7⃣2⃣ گاهی حتی با دوست هام شوخی می کنم، می گویم : " من ابراهیم را سه طلاقه اش کرده ام." دیگر مثل قبل نمی سوزم، شاید به همین دلیل بود که با چند تا از زن های شهید تصمیم گرفتیم برویم قم زندگی کنیم. درس می دادم آنجا، شیمی،الان هم شیمی درس می دهم. اصفهان البته، و اصلا ناراحت نیستم که زمانی قم بودم و خانه مان شده بود ماءمن دوست های ابراهیم و خانواده شان.☺️ سختی هارا تحمل می کردم، گاهی هم کم می آوردم. مثل آن بار یکی از پسر ها نیمه شب داشت توی تب می سوخت. کسی نبود. نمی دانستم چی کار کنم. آن شب نه بچه خوابید نه من. دم دمای صبح، نزدیك اذان، گریه ام گرفت. به ابراهیم گفتم : " بی معرفت! دست کم دو دقیقه بیا این بچه را نگه دار ساکتش کن! "😞 خوابم نبرد، مطمئنم، ولی در حالتی بین خواب و بیداری دیدم ابراهیم آمد😍 بچه را ازم گرفت، دو سه بار دست کشید به سرش و.... من به خودم آمدم دیدم بچه آرام خوابیده.☺️ به خودم گفتم : "این حالت حتماً از نشانه‌های قبل از مرگ بچه است. " خیلی ترسیدم. آفتاب که زد، بی قرار و گریان، بلند شدم رفتم دکتر. 😢 دکتر گفت : " این بچه که چیزیش نیست. "😭 حضورش را گاهی این طور حس می کردیم.او همه جا با ماست، یقین دارم. بخصوص وقتی می روم سراغ آخرین یادداشتی که برای من نوشت، در آن روزها که ما خانه نبودیم. 😢 نوشته بود : سلام به همسر مومن و مهربان و خوبم.😌 گرچه بی تو ماندن در این خانه برایم بسیار سخت بود، ولیکن یک شب را تنهایی در این جا به سر آوردم.مدام تورا در اینجا می دیدم. خداوند نگهداری تو باشد و نگهدار مهدی،که بعد از خدا و امام همه چیز من هستید😌. ان شاءالله که سالم می رسید. کمی میوه گرفتم. نوش جان کنید. تورا به خدا به خودتان برسید، خصوصاً آن کوچولوی خوابیده در شکم که مدام گرسنه است. از همه شما التماس دعا دارم. ان شاءالله به زودی به خانه امیدم می آیم.😌✌️ 📝 1362/7/12 این نامه را وقتی نوشت که من اصفهان بودم و اصرار داشتم بروم پیشش. می گفت : "تو الان مشکل داری. نمی توانی بیایی با آن وضعیت و با آن مهدی شیطان بلا. " می گفتم : " دیگر نمی خواهم چیزی بشنوم، من می آیم. "🙁 وقتی رسیدم، خانه مثل دسته گل بود.😌 عکس خودش را هم گذاشته بود کنار یک دسته گل و همین یادداشتی که برایتان خواندم. او از خیلی چیزها خبر داشت. در یکی از آخرین دیدار هایمان گفت : " من بزودی می روم، بدون اینکه کسی بفهمد همت کی بود. " 😔☝️ یا می گفت : "ما راهی جز رفتن نداریم."🕊 این روزها زیاد به این چیزها فکر نمی کنم، که کسی بداند یا بفهمد یا نخواهد بداند و بفهمد ابراهیم چه کسی بود، چه کار کرده، کجا بوده،به کجا رسیده یا نرسیده. مهم فقط شیرینی تحمل سختی هایی ست که من کنار او کشیدم و می کشم. همین فقط مهم است. و این برای من یک سوختن شیرین است.💔 پایان. @kheiybar @shahedaneosve
🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { حضرت محمد ص } برای سلامتی و تعجیل آقا امام زمان عج💐 🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺 تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ #هشتمین_روز اسٺ ودل درآسمان مشهد اسٺ میهمان یک روسیاه و میزبان درد آشنا🌱 خوشبحال عاشقی که ماه مهمانی حق🕊 نیٺ دَه روزه کرد آمد بہ‌پابوس رضا_ع😍 #السلام‌علیڪ_یاشمس‌الشموس✋ @kheiybar
صبح✨ یعنی طلوعِ ” تو ”😍 بر مَدارِ بی قراریِ من . .💚 🌹 @kheiybar
(ص): بدبخـتـ واقعى😞 كسى است كه این ماه( ) را پشت سر گذارد و آمرزیده نشود.😔💔 📚ميزان الحكمه ، ح 7458 @kheiybar
عاشق بود.😍 یکبار در جلسه خواهران بسیج، دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند او هم همان طرف اما چند صندلی آن طرف تر نشسته است طوری که در خواهران نباشد❌ و چهره در چهره نباشند. می گفت: نمیخوام رودرروی خانمها باشم❗️ طوری مینشینم که عکس هم در مقابلم باشه😊. حاج قاسم میگفت این شهید منو یاد می انداخت.☺️♥️ @kheiybar
هدایت شده از پست‌های‌آماده‌کانال‌شهیدهمت
Tahdir-joze8.mp3
4.07M
تند خوانی قرآن✨ استاد معتز آقایی🎤 📿 به نیابت از 🕊 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عهد کردم تا آخر عمر آب خنک نخورم😔👆 @kheiybar
یهو میومد میگفت "چرا شماها بیکارید"⁉️ میگفتیم "حاجی! نمیبینی اسلحه دستمونه؟! یا ماموریت هستیم و مشغولیم؟!" میگفت "نه .. بیکار نباش! زبونت به ذکر خدا بچرخه پسر ..📿 همینطور که نشستی، هرکاری که میکنی ذکر هم بگو".. وقتی هم کنار فرودگاه بغداد زدنش تو ماشینش کتاب دعا و قرآنش بود ..💔 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گفتم آقا یک ناهارم با شما آرزوست! رهبر انقلاب فرمودند من ناهار رو با شما نمی‌خورم با خانواده می‌خورم!😌☝️ #رهبرانه✨ @kheiybar
: 🌸در هــر فرصتی از شب‌ها و روزهای این مبارک که مقـدور شد مشغـول عبادت و دعا و تــــوجه‌ به حق ‌تعالی شوید☝️ تا حدّأقل لحظه‌ای جانتان به دریای ‌‌توحید وصل‌ شده و چشمه علم و حکمت و معرفت از قلبتان‌ بجوشد✨ و بقاء در جوار قرب حق تعالی را بیابید!🌹 @kheiybar
⭕️ توصیه حاج قاسم: نافله شب را ترک نکنید... همرزمانش شهادت می‌دهند در هیچ‌کجا نافله شب‌اش ترک نشد☝️ و حاجتش را نیز در همین نافله‌ها گرفت و رفت...🕊 ما ماندیم با داغی که هر روز سوزان‌تر می‌شود...😔 @kheiybar
هدایت شده از پست‌های‌آماده‌کانال‌شهیدهمت
1_208537320.mp3
11.47M
🔰پویش قرائت 🌹 هرشب ساعت ۸ به وقت امام رضا 🎼🎤حاج محمود کریمی @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘 قسمت 1⃣ راوی: مادرشهید پاییز سال 1333بود که با همسرم و جمعی از دوستان، قصد زیارت امام حسین علیه السلام را کردیم و راهی کربلا شدیم☺️. آن موقع ابراهیم را باردار بودم، خیلی ها مرا از این سفر منع می کردند، اما به خدا توکل کردم☝️ و به شوق زیارت اباعبدالله علیه السلام راهی کربلا شدم. با اتوبوس تا کرمانشاه آمدیم و از انجا به مرز خسروی رفتیم. راه بسیار سخت و طاقت فرسایی بود😞،با جاده های خاکی و ماشین های قراضه... صبح روز بعد، ماموران مرزی عراق اجازه دادند که حرکت کنیم. هوا بسیار گرم بود و راه هم پر از دست انداز. از طرفی گرد وغباری که داخل ماشین میپیچید😞، کم کم حال مرا دگرگون کرد. تمام روز در راه بودیم و بلاخره پیش از غروب به کربلا رسیدیم💔. چشمهایم سیاهی میرفت و حالم به کلی بد شده بود.😢 ... @kheiybar @shahedaneosve