#تلنگر
گفت:باز هم شهید آوردن؟
یک مشت استخوان☹️
شب خواب دید در یک باتلاقه!!
دستی او را گرفت...✨
گفت:کی هستی؟؟
گفت:من همان یک مشت استخوانم..‼️
#شهدا_دستگیرند💔
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ
🎤 #استاد_رائفی_پور
اگه مردی چهار رکعت درست نماز بخون‼️
🛑لطفا ویدیو را برای دوستان خود ارسال فرمایید...
@kheiybar
✍غفلت
#غفلتِ شیعه،همیشه
مصیبتسازاست،
یک بار امامی را به #گودیقتلگاه
میفرستد...💔
و بار دیگر امامی را هزار سال به
#زندانغیبت...
#بهخودبیاییماومنتظراست😞
@kheiybar
میگفت من در تمام عملیاتهایی که در سوریه، عراق، لبنان و دیگر جاها انجام میشد به شهید میرقاسم میرحسینی متوسل میشدم✨ و هر جا گیر میکردم با واسطه قرار دادن این شهید، کار راه میافتاد.😇☝️
#شهید_میرقاسم_میرحسینی🕊
#شهیدسپهبدحاجقاسم_سلیمانی🕊
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
روزی یكی از بعثی ها قصد اذیت و آزار یك نوجوان بسیجی را داشت. حسین_پیراینده با شجاعت و ایثار تمام او را از چنگال آ نها نجات داد و به همین علت به شدت شكنجه شد😞. در حین شكنجه، بعثی ها خواستند او را وادار به اهانت علیه امام خمینی کنند اما او عل یرغم شكنجۀ فراوان از این کار امتناع کرد.در این هنگام افسر بعثی به شكل زننده ای شروع به فحاشی کرد. حسین که طاقت این وضع را نداشت، خود را از چنگال بعثی ها رها ساخته و به او رساند و با ضربۀ مشتی باعث شكستن فك و در نهایت بیهوشی افسر بعثی شد.🚷پس از این اقدام حسین را به اردوگاه 18 بعقوبه كه مخصوص فعالین سیاسی بود منتقل کردند. اردوگاهی كه آزاده نستوه، حجت الاسلام والمسلمین ابوترابی نیز در آن حضور داشت. شرایط در این اردوگاه بسیار سخت بود. فضا برای هر اسیر تنها به اندازه 4 موزائیك بود و حسین پیراینده در آن جا دو سال تمام به صورت نشسته می-خوابید😔. این شرایط در نهایت منجر به از كار افتادن كلیه های حسین شد.حسین در روزهای آخر جمله ای به این مضمون به او گفت: من طعم شیرین جهاد در راه خدا را چشیده ام، جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) را تجربه كرده و اسارت حضرت زینب)س( را لمس كردهام و از طرفی مفقود هم بوده ام. تنها چیزی را كه از خدا می خواهم تجربه كنم، شهادت است، كه امیدوارم این آخری را هم قسمت من بگرداند.💔در تاریخ 26 مرداد ماه 1369 مصادف با اولین روز تبادل اسرا، عزیزان در بند تصمیم گرفتند منافقین كوردلی را فریاد یا محمدا کشتند اسیر بی دفاع كه تا كنون با نیروهای بعثی همكاری داشته و اسرا را شكنجه میکردند، تنبیه نمایند. در حین درگیری، افسر عراقی كه كینۀ زیادی از حسین در دل داشت از موقعیت استفاده نموده و او را به ضرب گلوله از ناحیۀ پهلو هدف قرار داد و به شهادت رساند.🕊سه هزار آزاده در هنگام بازگشت به وطن راضی نشدند كه به شهرهای خود بروند و ابتدا جهت عرض تهنیت و تسلیت به دیدار خانواده شهید پیراینده رفتند.😢 صحنه دیدار این عزیزان از خانواده شهید پیراینده كه با گلباران خانۀ شهید همراه شد، و غریو «فریاد یا محمدا ، کشتند اسیر بی دفاع » در خیابان خزانه بخارایی پیچید.😭
پس از 12 سال، دولت عراق خبر داد که قصد دارد پیكر شهدا و اسرای ایرانی را تحویل دهد و پیكر حسین نیز به ایران بازگردانده خواهد شد. این خبر با مخالفت خانوادۀ حسین مواجه شد؛ زیرا آن ها به هیچ قیمتی حاضر به نبش قبر نبودند☝️. اما بنابر مشیت الهی پیش از این موضوع توسط عراقی ها نبش قبر انجام شده بود و پس از چندین ماه پیكر به وطن بازگردانده شد🕊. پیکر مطهر شهید پس از 12 سال کاملا سالم بود و عطر خوش او و آثار خونابه بر تابوتش همه را متحیّر کرد.😭💔
#شهید_حسین_پیراینده
#اسرای_مظلوم
#ازادگان
@kheiybar
📱اسراف در خرید تلفن همراه
#رهبرانقلاب: باید خودمان را اصلاح کنیم باید الگوی مصرف کشور و جامعه اصلاح شود.✅ ما الگوی مصرفمان غلط است. چه جوری بخوریم؟ چه بخوریم؟ چه بپوشیم؟ تلفن همراه توی جیبمان گذاشتهایم؛ به مجرد اینکه یک مدل بالاتر وارد بازار میشود، این را دور میاندازیم و آن مدل جدید را باید بخریم؛چرا⁉️ این چه هوسبازی است که ما به آن دچار هستیم😞
۸۸/۶/۱
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
فصل اول قسمت2⃣ ابراهیم سرش راکنار گوش ژیلا برد و اهسته گفت:((راستش تازه فهمیدم که انتظار چقدر
#عاشقانه_به_سبک_حاجهمت😍
فصل اول
قسمت 3⃣
ژیلا گفت:حالا کجا داریم میریم
جایی گرفته ای؟؟☺️☺️
ابراهیم کمی باتاخیر رو کرد به ژیلا
وژیلا در نگاه او خیلی چیزها
راخواند واز سوالی که کرده بود
پشیمان شد😞😞
دلش نمی خواست ابراهیمش
رابرنجاند.دلش نمی خواست برق
یاس واندوه رادر چشم هایش
ببیند واز اینکه با این سوال این
جرقه را در چشم های زیبای
همسرش دید ناراحت شد اما
چیزی نگفت.😔😔😒
ابراهیم ولی گفت:فعلا می رویم
منزل یکی از دوستانم.ادم خوبی
است😊😊مسئول بسیج است .زن
وبچه دار ومحترم☺️☺️
خیلی اصرار کرد که یک مدتی
مهمانش باشیم!☺️☺️
یعنی داریم میریم خونه ی
مردم؟؟😁😳😳ژیلا با تعجب این
را پرسید وابراهیم بااشاره به
حمید قاضی که داشت رانندگی
می کرداهسته گفت😊😊
دنبال خانه ی مناسب هستم😔یه
چند شبی را باید اینجا باشیم😒😒
فصل اول
قسمت4⃣
ژیلا که نمی خواست همسرش را برنجاند
گفت:حرفی نیست،حالا که شما
می فرمایید خودش اصرار کرده ،من هم
حرفی ندارم ولی....😔😔😒😏
ولی چی؟؟😔😔
نمی خواهم مزاحم دیگران بشم،یعنی
خجالت می کشم😔😔😒😞
من هم بدتر از توام ولی فعلا زیاد سخت
نگیر😔😢😏😏
فعلا شرایط،شرایط جنگه و ما هم در
حال جنگیدن با دشمن ایم و زندگی
عادی نداریم.😔😔😏😞
ژیلا گفت:البته حق باشماست!😒😒
و همیشه همینطور بود . همیشه شرایط ،
شرایط عادی نبود و ژیلا هم البته این را
پذیرفته بود😞😔
برای او مهم این بود که در این شرایط
سخت جنگی،بتواند اگر نه در کنار لا اقل
نزدیک ابراهیم باشد.پس با این همه حالا
خوشحال بود.خوشحال بود که به هر
حال کنار ابراهیم نشسته بود،با ابراهیم
حرف می زد.☺️☺️
با ابراهیم به اطراف نگاه می کرد و با
ابراهیم نفس می کشید😊😊😒😢
#ادامه_دارد...
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به {حض
جمع کل صلوات
🌸9،363🌸
قبول باشه از همگی حاجت روا بشید ان شاءالله 💐
❣ #قرار_شبانه
🌸ختم صلوات به نیابت از
✨شهیدمحمدابراهیمهمت✨
✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨
هدیه به { امام حسن ع و امام حسین ع } برای سلامتی و تعجیل آقا امام زمان عج💐
🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺
تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii