eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ از اول نامزدیمون...💍 با خودم کنار اومده بودم که من، اینو تا ابد ڪنارم نخواهم داشت...💔 یه روزے از دستش میدم...😞 اونم با #شهادت... وقتی كه گفت میخواد بره...🚶 انگار ته دلم ،آخرین بند پاره شد...💔 انگار میدونستم ڪہ دیگه برنمیگرده... اونقد ناراحت بودم... نمیتونستم گریه کنم... چون میترسیدم اگه گریه ڪنم، بعداً پیش ائمه(ع) #شرمنده شمـ 😞 يه سمت #ايمانم بود و يه سمت #احساسم... احساسم ميگفت جلوش وایسا نذار بره...❌ ولی ایمانم اجازه نمیداد... یعنی همش به این فکر میکردم که #قیامت... چطور میتونم تو چشماے #امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و... انتظار شفاعت داشته باشم...😕 در حالےکه هیچ کاری تو این دنیا نکردم... اشکامو که دید...😢😭 دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت...😭 "دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیـــــا..." راحت کلمه ی... ❤...دوستت دارم...❤ 💕...عاشقتم...💕 رو بیان میڪرد... روزی که میخواست بره گفت... #عاشقت_هستم_شدیدا_دوستت_دارم_ولی… #دلبری_ها_یت_بماند_بعد_فتح_سوریه… "من جلو دوستام،پشت تلفن نمیتونم بگم... ❤...دوستت دارم...❤ میتونم بگم... 💔...دلم برات تنگ شده...💔 ولی نمیتونم بگم #دوستت_دارم... چیکار کنم...؟!" گفتم... "تو بگو یادت باشه، من یادم میفته...☺️ از پله ها که میرفت پایین... بلند بلند داد میزد... ❣یادت باشـہ... ❣یادت باشـہ... منم میخندیدم و میگفتم: 💕یادم هسسست... 💕یادم هسسست...😭 ✍همسر شهید،حمید سیاهکالی مرادی #همسر_شهید #شهید_مدافع_حرم #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شهادت #صبر_زینبی #همسران_شهدا ╭❀❁❀─────╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰─────❁❀❁ ╯
هدایت شده از خشتـــ بهشتـــ
‌ از اول نامزدیمون...💍 با خودم کنار اومده بودم که من، اینو تا ابد ڪنارم نخواهم داشت...💔 یه روزے از دستش میدم...😞 اونم با #شهادت... وقتی كه گفت میخواد بره...🚶 انگار ته دلم ،آخرین بند پاره شد...💔 انگار میدونستم ڪہ دیگه برنمیگرده... اونقد ناراحت بودم... نمیتونستم گریه کنم... چون میترسیدم اگه گریه ڪنم، بعداً پیش ائمه(ع) #شرمنده شمـ 😞 يه سمت #ايمانم بود و يه سمت #احساسم... احساسم ميگفت جلوش وایسا نذار بره...❌ ولی ایمانم اجازه نمیداد... یعنی همش به این فکر میکردم که #قیامت... چطور میتونم تو چشماے #امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و... انتظار شفاعت داشته باشم...😕 در حالےکه هیچ کاری تو این دنیا نکردم... اشکامو که دید...😢😭 دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت...😭 "دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیـــــا..." راحت کلمه ی... ❤...دوستت دارم...❤ 💕...عاشقتم...💕 رو بیان میڪرد... روزی که میخواست بره گفت... #عاشقت_هستم_شدیدا_دوستت_دارم_ولی… #دلبری_ها_یت_بماند_بعد_فتح_سوریه… "من جلو دوستام،پشت تلفن نمیتونم بگم... ❤...دوستت دارم...❤ میتونم بگم... 💔...دلم برات تنگ شده...💔 ولی نمیتونم بگم #دوستت_دارم... چیکار کنم...؟!" گفتم... "تو بگو یادت باشه، من یادم میفته...☺️ از پله ها که میرفت پایین... بلند بلند داد میزد... ❣یادت باشـہ... ❣یادت باشـہ... منم میخندیدم و میگفتم: 💕یادم هسسست... 💕یادم هسسست...😭 ✍همسر شهید،حمید سیاهکالی مرادی #همسر_شهید #شهید_مدافع_حرم #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شهادت #صبر_زینبی #همسران_شهدا ╭❀❁❀─────╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰─────❁❀❁ ╯
💢 #جواب_دنیاتون_با_من 🍃 #شهیدمهدی_زین_الدین🌷 وقتی از دورهٔ آموزش اطلاعات برگشت، خیلی نماند؛ دستور بود برود جنوب. هر قدر هم واحد تلاش کرد از دستش ندهد حریف نشد. رفت، اما زود برگشت. مسئولیت اطلاعات #سپاه_قم را گذاشته بودند روی دوشش. با همهٔ توان کار می کرد، اما #مهدی همیشگی نبود. حالت پرنده ای را داشت که طعم آزادی را چشیده و دوباره افتاده توی قفس. روز اول مسئولیت جلسه گذاشت. همه خودشان را معرفی کردند و از داشته ها و نداشته ها گفتند... به میز جلوی در اشاره کرد و پرسید:" این میز برای چی اينجاست؟" گفتیم:"میز حضور و غیابه." نگاهش روی تک تکمان چرخید و با لحنی تحکم آمیز گفت:" دیگه نیاز نیست. کسی که لباس پاسداری پوشیده، حضور و غیاب براش معنی نداره. اگه اونقدر #شهامت دارید که تأخیر بکنید و فردای #قیامت بتونید جواب بدید، جواب دنیاتون با من. نه کسی حق حضور و غیاب داره، نه حق اینکه بپرسه فلانی چرا دیر اومدی و کجا بودی." حرف های آن روزش بچه ها را تکان داد؛ حتی بعضی نیم ساعت زودتر می آمدند، نرمش می کردند و آماده می شدند برای شروع کار. 📚تنها زیر باران، مهدی قربانی، ص٩٩ #رسانه‌شهدایے‌معرفت‌ ||•🇮🇷 @marefat_ir ‌||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
🍃قلم های بسیاری خوبی هایش را بر صفحه کاغذ داده و کتاب ها دقایق زندگی اش را روایت گر بوده اند. های زیادی به امید شفاعتِ او می تپند و شلوغی همیشگی مزارش نشان از بی قراری دلهایی است که با فاتحه ای ، آرام می شوند ❤️ . 🍃فرمانده ... حال روزهایمان خوب نیست.نبض ایمانمان کند می زند و توکلمان از نفس افتاده .روزگار بلاتکلیفی را برایمان دیکته می کند و از سنگینی بارِ گناه، کمر خم کرده ایم.😔 . 🍃نمازهایمان حسرت ِ اول وقت بر دل داشتند و حال به وقت بی خیالی، می شوند. ناله ی وجدانمان را نمی شنویم. گاهی می شویم و یادمان می رود برای چه آمده ایم.😞 . 🍃از باقیمانده محبت در دل گاهی می خوانیم با فراز ‌ بغض می کنیم و با  دل می شکند. شرمنده حسین زمان شده ایم که با اعمالمان خنجر به قلب اش می زنیم.از او دور شده ایم و دلمان گرم به دوستان حقیقی و مجازیِ بسیاری است که ما را سرگرم کرده اند به . گناهانی که را بلعیده و وجدانمان را به مهمانی بی خیالی دعوت کرده اند. ظاهرمان آهِ حسرت بر دل دیگران می نشاند و باطنمان آهِ شرمندگی بر دل.💔 . 🍃ای شهید این روزها کسی دلش برای دیگری نمی سوزد . را فراموش کرده ایم و ظلم کردن شده عادتمان . و اعمال روزانه زندگی شده و قلب های شکسته بسیاری را در پرونده اعمالمان بایگانی کرده ایم. اینجا تکلیف را خیلی ها از یاد برده اند و بی خیالِ ،به فکر هستند😓 . 🍃گناهان بسیارند و ها گلوگیر ، راه فراری نداریم.نفسمان به تنگ آمده، زمین گیر شده ایم و آرزوییست دست نیافتنی. فرمانده برگرد.اینجا زمین و زمان تو را کم دارد.بیا و با خودت و را بیاور. بده غرق شدگان در محاصره دنیا را 😭 . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . ✍️نویسنده: . 📅تاریخ تولد: ۱۸مهر ۱۳۳۸ . 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳.سردشت . 📅تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۹ . 🥀محل دفن: گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفر قم . •••♥️👇 http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34