eitaa logo
خشت اول ⁦↔️⁩ کلاس⁦ اولی ها کلاس اول اول ابتدایی اول دبستان کلاس اولیها
4.9هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
3.9هزار ویدیو
1.8هزار فایل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿۱﴾ 🎓کانال پایه اول ابتدایی مجموعه خشت اول 🏷زیر نظر مربیان رسمی آموزش و پرورش ✅آموزش با رویکرد های نوین و جذاب ارسال مطالب فقط با لینک جایز ارتباط با مدیر مجموعه👇 @Sh2Barazandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥👈 تدریس نشانه پـ پ ❇️👈 ۱۰:پرواز 🔖👈 📗📕📒📚 ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄ ‍_پ
نمونه متن املا ای از نشانه های یک🌼🌼 اسمان پر از ستاره بود و نور مهتاب همه جارا روشن کرده بود . ژاله شاد بود زیرا نوروز نزدیک بود.خواهر او نرگس ،تازه به دنیا امده بود. مادر از او خواست که مراقب خواهرش باشد تا به بازار برود. ژاله کتاب داستان را برداشت تا برای خواهر خود داستان بخواندولی او خواب بود. مادر بزرگ کنار اتاق نشسته بود و داشت یک ژاکت سفید برای او می بافت. ژاله دفترش را باز کرد. رودخانه ای زیبا کشید. سپس جنگل , چمن و خورشید را کشید و وقتی تمام شد ؛ ان را به مادربزرگ نشان داد. او گفت: افرین دختر نازم ! ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
40.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📘آموزش تعطیل شدنی نیست 📗 📚 📚 📚 ۲۱قسمت اول 📚آموزگار :آقای ❗فروردین ۹۹❗ ✴لینک کانال را برای دوستانتان بفرستید. ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📘آموزش تعطیل شدنی نیست 📗 📚 📚 📚 دوم(ساعت) 📚آموزگار :آقای ✴لینک کانال را برای دوستانتان بفرستید ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
4_5841686509366810917.mp3
زمان: حجم: 5.27M
فایل صوتی املا تا درس مهتاب ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
4_5830402925905575975.ogg
زمان: حجم: 954.3K
فایل صوتی املا تا درس مهتاب •┈┈•••✾•🍃 🌺🍃•✾•••┈┈•         ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
نمونه متن املا ای از نشانه های یک🌼🌼 اسمان پر از ستاره بود و نور مهتاب همه جارا روشن کرده بود . ژاله شاد بود زیرا نوروز نزدیک بود.خواهر او نرگس ،تازه به دنیا امده بود. مادر از او خواست که مراقب خواهرش باشد تا به بازار برود. ژاله کتاب داستان را برداشت تا برای خواهر خود داستان بخواندولی او خواب بود. مادر بزرگ کنار اتاق نشسته بود و داشت یک ژاکت سفید برای او می بافت. ژاله دفترش را باز کرد. رودخانه ای زیبا کشید. سپس جنگل , چمن و خورشید را کشید و وقتی تمام شد ؛ ان را به مادربزرگ نشان داد. او گفت: افرین دختر نازم ! ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
12.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📘آموزش تعطیل شدنی نیست 📗 📚 📚 📚 ۲۳ 📚آموزگار :آقای ❗فروردین ۹۹❗ ✴لینک کانال را برای دوستانتان بفرستید. ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄