eitaa logo
🥀 خیمه گاه ثائر 🥀
327 دنبال‌کننده
414 عکس
77 ویدیو
6 فایل
طراحی و صحنه سازی های مذهبی و فرهنگی، برگزاری نمایشگاه سیر تاریخی عاشورای حسینی... ارتباط با گروه ثائر: غلامرضایی ۰۹۱۳۶۵۴۱۰۲۴ ‏‪ موسوی ‏۰۹۱۰۳۵۴۰۵۰۱ ترابی ۰۹۱۳۸۲۴۸۱۱۳ رئیسی ۰۹۱۳۸۳۳۷۹۴۶ اسلامی ۰۹۱۳۴۲۶۵۵۸۹ ‬‏ رئیسی ۰۹۱۰۳۰۲۲۲۱۲
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃گلبرگ زندگی🍃 در تاریخ ۱۳۴۲/۰۵/۲۰ در شهر جندق در خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در دامان مادر سپری کرد و با ورود به سن هفت سالگی دوران ابتدائی را در روستای چاهملک، مشغول به تحصیل شد و با توجه به تمام مشکلات توانست به کلاس پنجم راه یافته و دروان ابتدائی را به اتمام برساند بعد از اینکه موفق به اخذ گواهینامه ابتدائی شد به همراه پدر و مادر به جندق نقل مکان کرد و در این شهر مشغول زندگی شد. این فرزند خانواده با وجود کمبود امکانات تحصیلی و کمبود درآمد به مطالعه کتاب‌های مختلف بسیار علاقمند بود و علاوه بر آن را مد نظر خود قرار می‌داد در این زمان به کمک پدر و مادر خود در کارهای بیرون و درون خانه با شوق فراوان می‌پرداخت تا اینکه بالاخره توانست با کمک‌های اعضای اصلی خانواده خود در سن ۱۵ سالگی به شغل بنائی ساختمان مشغول و در خدمت استادانی از جندق این حرفه را آموزش دید در این هنگام که به امورات استادکاری ساختمان مشغول بود روزها مرتب کار را انجام داده و از مسائل شرعی را اول وقت بجا می آورد و نیز به کمک پدر و مادر خود در کارهای خانه فعالیت داشت از نظر اجتماعی در بین اهالی بسیار آداب معاشرت خوبی داشت و در بین جوانان هم سن خود از جهات اخلاق و رفت و آمد بسیار موفق و پیروز بود عصرها پس از اتمام کار با هم سنین خود به بازی‌های محلی مشغول می‌شد زمانی که با موفقیت و سربلندی استاد کار کامل و مشغول ساخت و ساز منازل شد بسیار شادمان بود که توانسته علاوه بر فراگیری علم مشغول کار و فعالیت شده و کمک خرج معیشتی والدین خود باشد بالاخره پس از چند سال تلاش و کوشش و خدمت به مردم و جامعه ، عازم گذراندن دوران مقدس سربازی شد و پس از این خود شخصاً در این امر اقدام نموده و معرفی به پاسگاه بخش خور از آنجا به شهر نائین و سپس به پایگاه آموزشی چهل دختر راه یافته و مشغول دوران آموزشی می‌شود. در این شرایط پدر و مادر و همسایگان و اهالی بسیار ناراحت و اندوهگین ولی خودش با خوشحالی هرچه تمام تر مشغول گذراندن وظایف خودش شد. پس از اتمام مراحل آموزشی به پادگان اهواز_خرمشهر انتقال یافته و در آن جا به وظیفه خود لبیک گفته است. در این دوران که زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز با مشقت و سختی روبرو بوده‌اند ولی وی با همه این مسائل و مشکلات مبارزه و استقامت نموده است و در خدمت مقدس سربازی که هر یک وظیفه ای را عهده‌دار هستند غلامحسن در قسمت تیربارچی فعالیت داشته است. در این زمان به اتفاق شخصی دیگری بنام مسلم سلمان از اهالی روستای جعفر آباد هم سنگر بوده و بسیاری از این برادر یاد نموده و بسیار راضی و خشنود بوده است. تا اینکه پس از مدتی تحمل دوران جنگ توانست یکبار دیگر به آغوش خانواده باز گشته و پس از چند مرخصی بتواند با کسانی که توانسته‌اند با رنج و مشقت او را تحویل اجتماع نموده دیدار نماید هر چند که در این مدت استراحت همیشه از خاطرات و حال و هوای منطقه یاد نموده و فکر بازگشت را داشته است بالاخره در اسفند ماه سال ۱۳۶۲ به محل عملیات خود مراجعت و در شب اول عملیات که با همسنگر خود (سلمان) بسیار صحبت و تعریف از چند روز مرخصی نموده است. پس از گذراندن قسمتی از شب در نیمه های شب به ایستاده و برای همراه خود تعریف کرده است که من اول شب خوابی را دیده ام و بسیار خوشحال هستم که فردا روز عملیات می باشد. روز عملیات فرارسیده و در زمان حمله به دشمن در به درجه رفیع نائل آمده است. مدتی بود که خانواده اش از فرزند خود خبری نداشته و نمی دانستند که اوضاع و احوالش چگونه است و زمان دوری و فراغت این برادر بزرگوار از خانواده اش شروع شده بود غلامحسن که لایق شهادت بوده و خداوند نیز او را بسیار دوست داشته که به جمع پیوسته است. وان‌شاءالله با شهدای کربلا مشهور بفرماید. از زمان شهادت مدت زیادی گذشته و تعدادی از اسرا آزاد شده و به آغوش گرم خانواده و اجتماع ملحق شده اند ولی این خانواده هنوز به انتظار نشسته اند. از مفقود الاثر شدن او مدتی می گذرد هیچ کدام از اعضاء خانواده خودش نتوانسته‌اند جنازه فرزند خود را از نزدیک نظاره گر باشند در ابتدای زندگی با سختی‌ها روبرو اکنون نیز در عذاب دوری این عزیز از دست رفته می‌باشند. بالاخره با لطف و مساعدت خداوند متعال و فعالیت برادران فداکار و دلسوز نیروی زمینی جمهوری اسلامی پیکر تفحص با تلاش شبانه روزی در اوایل سال ۱۳۷۵ پس از تشیع در گلزار شهداء شهر جندق خبر قطعی را به خانواده‌اش برسانند و این خانواده عزیز و سختکوش را از نگرانی بدر آورند در شش ماهه اول سال ۱۳۷۵ پیکر از شهر خور به جندق انتقال یافته و پس از تشییع موفق به دفن پیکر شهید پس از سال‌ها دوری و فراغت در جندق در جوار شش شهید دیگر شده‌اند. 🥀@kheyme_saer🥀 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄