eitaa logo
رسانه فرهنگی مذهبی خیمه ابوتراب Haider's tent
485 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
13.3هزار ویدیو
78 فایل
🔴💠💢خیمه ابوتراب💢💠🔴 شروع۹۷ رسانه هیئات رسانه مجازی مساجد اطلاع رسانی هیئات #نایین_محمدیه ارتباط با ادمین👇 @Ya_Roghayyeh96 Haider's tent ✳️مرکز پخش و نشر : 🎧فایل های صوتی 📰گزارش تصویری لینک کانال👇
مشاهده در ایتا
دانلود
با محبت آمدی، صید کمندم کرده ای با همین ترفند ساده، پایبندم کرده ای بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود در میان عـاشقـانت ارجمـندم کرده ای بار سنگین گناهانم ذلیلم کرده بود با نگاه رحمت خود سربلندم کرده ای در پناه گرم آغـوشت مـرا جا داده ای در پناه خود مصون از هر گزندم کرده ای بیشتر از دیگران دارم صدایت می زنم بیشتر از دیگران چون دردمندم کرده ای راستش این است آقاجان اگر می خواهی ام چون محب مادرت بودم، پسندم کرده ای تا قیامت روزی ام از خوان زهرا می رسد شاکرت هستم که بر او مستمندم کرده ای : هرشب یتیم توست دل جمکرانی‌ام جانم به لب رسیده، بیا یار جانی‌ام روزتون معطر بنام
حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد این گدای بی وفا هم  واقعا نوکر نشد درد و غمهایم زیاد و این دلم آلوده است معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد توبه ها کردم ولی توبه شکستم بعد از آن این چنین بودم که درد من دوا دیگر نشد با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم من که دیدم غربتت اما دلم مضطر نشد خوب کن بدحالی ام، رو برنگردان از گدا غیر تو اصلا برای من کسی یاور نشد تو بیا کـرببلایی کن مرا آرزویی بهتر از شش گوشه ی دلبر نشد مادر ارباب ما در بستر و دردش زیاد چند روزی میشود هم صحبت حیدر نشد زینبش دیده میان شعله ها پهلو چه شد بعد از آن تب کرد و بهتر حال آن دختر نشد : بیا ای وارث حیدر که زخم سینه ی زهرا به شمشیر تو می‌گردد مداوا یا اباصالح روزتون معطر بنام بهشت رضوان محمدیه نایین
فکر تو نیستیم که مَحرم نمی‎شویم در انتظار شهره‎ی عالم نمی‎شویم دلشوره‎ی غریبیِ تو نیست بین ما یک ثانیه به یاد تو پر غم نمی‎شویم از مبحث امام‎شناسی جدا شدیم پس بی‎دلیل نیست که آدم نمی‎شویم تو هستی و گدای تعاریف مَردمیم مُستمسک وِلای شما هم، نمی‎شویم دریا کجاست؟ مثل کویریم، العجل با چشم پرگناه که زمزم نمی‎شویم باید زمینه‎ساز برای ظهور شد ما را ببخش خادم پرچم نمی‎شویم امسال فاطمیه به هر قیمتی شده شرمنده‎ی رسول مکرّم نمی‎شویم اسلام را میان مدینه زمین زدند پس بی‎خیال سیلی محکم نمی‎شویم : زمـزمه‌‌ی لبان من این طلب است از خدا کاش شـوم من عاقبت یک نفر از سپاه تو روزتون معطر بنام الحسین ع
نگو که خیر نداری برای ما آقا عزیز من، کرمت رفته پس کجا آقا چه اشتباه بزرگی ز نوکرت سر زد که آمده به سرش این همه بلا آقا به حُرمتِ نمک و نانِ سفره ات نزدم به روضه های حسینِ تو پشت پا آقا منی که شب، نجف و صبح، سامرا بودم تقاص پس بدهم این همه؟ چرا آقا شکایت دل خود را به فاطمه گفتم که بسته ای به رویم مشهدالرضا آقا اگـرچـه غـرق گناهم ز تو طلبکارم زدی به چوب جدایی کـربلا آقا قسم به آن بدنی که جدا جدا شده بود مرا ز گریه و هیئت مکن جدا آقا : تـو را ندیده‌ام حـتی به لحظه‌ای امّا دلم برای کسی که ندیدَمَش تنگ است💔 سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، معطر بنام
کـنـار قـبـر آن پهـلـو شکسته  کنون جای علی، مهدی نشسته بریزد اشک مهدی، همچو حیدر ولی ذکرش بود مظلومه مادر کـنـار تـربت مـخـفی زهــــرا دوباره بیت الاحزان کرده برپا همانجا که علی از پا فتاده همانجا که علی صورت نهاده خداوندا به پهـلـوی شکسته به آن چشم ز سیلی گشته بسته به آن شش ماهه ی نشکفته پرپر        به سـوز سیـنـه مجـروح مـادر بـده اذن ظـهـور مهـدی ات را رسان روز سرور مهدی ات را : به همان ناله‌ی بین در و دیوار قسم مادرت چشم به راهت به خدا مانده هنوز سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، معطر بنام
با نام و یاد عشقِ خدای سه شنبه ها لبیک، می شوم به ندای سه شنبه ها هر روز ما به نام و به یاد تو بگذرد اما در این میان، به فدای سه شنبه ها در جمکـرانِ یاد تو خواندم نمازها در استجابتت به دعای سه شنبه ها ، به مأموم کن نظر ما را سوا بکن تو برای سه شنبه ها ماها پیام آور عشق شما شدیم وحیِ تو میرسد به حرای سه شنبه ها جان را بپای عشق تو میریزم عاقبت قربانی ات شوم به منای سه شنبه ها تو یار، خواهی و به جوابت بهانه ام از من ببخش، چون و چرای سه شنبه ها ای کاش می شد اینکه کمی کم کنم گناه توبه کنم ز جرم و خطای سه شنبه ها : غمی به وسعت دریای بیکران دارم هوای گنبد زیبای دارم سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، معطر بنام
از خوب و بد هر عملت با خبرم من چون از رگ گردن به تو نزدیکترم من صد بار اگر توبه شکستی و گذشتم صدبار دگر توبه کنی می گذرم من درخواب فرو میروی و غافل از اینکه مشتاق به دیدار تو در هر سحرم من تو ثانیه ای حال خوش از خویش بیاور تا با همه ی جاه و جلالـم بخرم من وقت خوشی و خنده به من نیست حواست در وقت گرفتاریت اول نفرم من ترسی به دلت راه نده چون که برایت در واهمه ی روز قیامت سپرم من جز من نسپاری به کسی قلب و دلت را چون ساخته أم در دل پاک تو حرم من از رحمت و بخشندگی ام باخبری تو از خوب و بد هر عملت با خبرم من : سه شنبه ی دگر منتظر نشسته به راه به سر کشیده مِی هجر را به همره آه خدا کند که بیایی نگفته ام اما خدا کند که نبیبنی مرا به حال گناه سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام
دلم دوباره ببین که شده پریشانت عزیز فاطمه ای جان من به قربانت برای روز ظهورت، برای آمدنت چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟ بگو چگونه بیایم چگونه به جستجوی تو و خیمه و بیابانت به که قسم بخورم بی تو من کم آوردم بس است این همه دوری بس است هجرانت تو را قسم به صبوریِ قلب منتظران عزیز برگرد سوی کنعانت عدالت علویِ تو خواب این شهر است فدای آن لبه ی ذوالفقار برانت اگر چه لایق احسان تو نبودم من همیشه شامل من بوده است احسانت از این حجاب پر از ابر آسمان، آخر ظهور می کند آن روی ماه پنهانت : دیدار تو گر صبحِ ابــد هم دهَدَم دست من سرخوشم از لذت این چشم براهی سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام
چقدر منتظر و بی قرارمانی تو شبیه ابر بهاری ز مهربانی تو حضور گرم تو احساس می شود دائم همیشه و همه جا در کنارمانی تو بگیر دست مرا تا به آسمان برسم منم که اهل زمینم‌، وَ آسمانی تو کریمی و همه جا حرف این کرامت هاست خدا کند که مرا هم زِ در نرانی تو سه شنبه های توسل، میان زائرها گمان کنم که در این صحن جمکرانی تو دعای پشت سر ما دعای وتر شماست شبیه فاطمه در فکر نوکرانی تو چه حاجتم به دو دنیا، که من تو را دارم خوشم چو بنده، نوازی، به تکه نانی تو به یاد نوکری و نوکرت به یادت نیست به جان فاطمه امّا عزیزمانی تو خدا کند که بیایی شبی به این روضه خدا کند که شبی روضه را بخوانی تو بخوان به یاد غم عمه ای که می فرمود: عزیز فاطمه، مضروب خیزرانی تو عزیز فاطمه‌، خواهر نداشتی تو مگر که جای دامن من، دست این و آنی تو : بخوان دعای فرج را، زِ پشت پرده ی اشک کـه یـار، چشم عنایت بـه چشم تَـر دارد سلام عليكم ورحمة الله روزتون بخير، روزتون معطر بنام
این گدا بر سر راهت چه قَدَر بنشیند تا به کی شب به تمنای سحر بنشیند رفته بینایی یعقوب دوچشمم٬ یوسف تو بیا تا که غباری به بصر بنشیند نظری کن تو طبیبانه بر این غمزده تا شعله ی آتش این زخم جگر بنشیند من چه میخواهم ازاین عمراگریک روزی قَدَمَت بر سر این دیده ی تَر بنشیند کاش من روز طلوع تو به دنیا باشم آن زمانی که به پای تو قمر بنشیند تاج شاهی نپذیرم به سرم بگذارند بر سرم دست پر از مهرت اگر بنشیند آنقدر منتظر آمدنت خواهم ماند کز مزارم گل نرگس به ثمر بنشیند : دلم چو یوسفِ یعقوب وقت دلتنگی شود هوایی کنعان، عجیب دلتنگم سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام
فقط کلام تو چون آیه قاب خواهد شد دعا اگر تو کنی مستجاب خواهد شد کویر اگر تو بخندی شکوفه خواهد داد و بی نگاه تو دریا سراب خواهد شد حدیث این که به یک گل بهار می روید خزان اگر تو بخندی مجاب خواهد شد کسی که بی خبر از آستانه ی دریاست از آستانه ی چشمت جواب خواهد شد بنای پایه ی هر خانه ای مقوایی ست که با تلنگر آهی خراب خواهد شد بگو به عقربه ی دل گرفته ی خورشید که چند روز دگر آفتاب خواهد شد؟ بیا ترانه ی موعود کز شکنجه ی باد چو شمع، هستی ما بی تو آب خواهد شد : ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار زِ رخ پرده، که مشتاق لـقـاییم... سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام
حس من این است هردم بی وفاتر می شوم دائما از یوسف زهرا جداتر می شوم اشکهایش را نمی فهمد دل آلوده ام هرچه یادم می کند بی اعتناتر می شوم بنده ای بی دست و پا هستم، زمان معصیت دست و پا گم میکنم، بی دست و پاتر می شوم جای من العفو میگوید که راهم میدهند من ولی جای تشکر بی حیاتر می شوم با همه رسوایی ام وقتی به دادم میرسد با نگاه مهربانش آشناتر می شوم هرچه هم بد باشم آخر سائل این خانه ام با گداییِ کـریمان پربهاتر می شوم بر دل آلوده ی خود آب و جارو میزنم چون که بااین گریه کردن با صفاتر می شوم در میان روضه از نَفسَم رهایم می کنند با سلامی بر از خود رهاتر می شوم درد من جان کندن آقاست زیر نیزه ها حاجت درمان ندارم، مبتلاتر می شوم : گناه سهم من و گریه قسمت چشمت چقدر حضرت دل غصه جای ما خوردی سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که غافل از شبِ قبرُ لحد شدم اقرار میکنم که از آن بعد، بَد شدم آنقَدر که گناه ضرر زد به روحِ من چه زنده بودنی، که تماماً جسد شدم چشمم قدیم اینهمه که بی حیا  نبود انگار بی حیا شدنم را بلد شدم از دست رفت، دستِ تمیزی که داشتم هرکس که دوست داشت رفیقم  شود_ شدم من شیعه ی امامِ زمانم  ولی  چراااا از کوچه ای که یار نمیخواست رد شدم دور از شما شدن که بِغیر از ضرر نداشت امّا میانِ دل و شما، بنده سَد شدم شُکرِخدا که باز چنان گریه ام گرفت با گریه ی امام زمان گریه ام گرفت : میان من و شما، گرچه راه بسیار است اجازه هست که از دور عاشقت باشم؟ سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام
به چشم روشنی شام تار منتظرم به صبح آن قسم آشکار منتظرم بیا که عید بیاید به خانه‌ی دل ما حضور سبز تو را ای بهار منتظرم اگرچه دیر شده با گذشت اینهمه سال به حکم مطلق پروردگار منتظرم تورا نخواستم آنگونه‌ای که باید خواست شبیه مردم اهل شعار منتظرم زمانه می‌گذرد ناامید، اما من به رغم خستگی روزگار، منتظرم هنوز آمدنت آرزوی عقربه هاست به دیرپایی این انتظار منتظرم تو را ندارم و از هرکسی ندارترم کجاست آن کرم بی‌شمار؟ منتظرم میان روضه هوای مدینه پیچیده به خاک چادر آن بی مزار منتظرم : اگرچه این شب هجران هنوز تاریک است قسم به نور، که صبح ظهور نزدیک است سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام
چشم من خشک شده و گوهرم از دستم رفت دل من تیره شد و دلبرم از دستم رفت من که با گریه همه چیز به دست آوردم با گنه برکت چشمان تر از دستم رفت پای امروز به فردای خودم بد کردم عبد دنیا شدم و محشرم از دستم رفت آنقدر خدمتشان را ننمودم یک عمر که دعاهای پدر و مادرم از دستم رفت حیف شد نان حلالی که حرامش کردم شُبهه آمد وسط و باورم از دستم رفت گفتن من کیسه ی من را پر کرد دَرِ این خانه حساب کَرَم از دستم رفت همه گفتن و همه رفتن خاک عالم به سر من، حرم از دستم رفت شب سوم شده از نیزه صدا می آید ساربان تند مران دخترم از دستم رفت دختری در وسط معرکه فریاد کشید آه بابا کمکم کن پرم از دستم رفت دستی از پشت نگه داشته گیسوی مرا علت این بود که موی سرم از دستم رفت دست تو قطع شد انگشترت از دستت رفت گوش من زخم شد و زیورم از دستم رفت : روز سوم‌ آمد و یاد‌ رقیه‌ کرده‌ ام هدیه‌ کردم‌ روزه‌ام‌ را‌ من‌ به‌ بانوی‌ دمشق♥️ سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام
حضور دارد و ما فکر غیبتش هستیم غریب مانده و غافل ز غربتش هستیم سراغ از او نگرفتیم، او سراغ گرفت گله نکرده ز ما گرچه رعیتش هستیم به جای کار برایش همش طلبکاریم نه نوکریم نه در فکر خدمتش هستیم چقدر همت ما بوده مَحرمش باشیم؟ چقدر مونس ‎شبهای خلوتش هستیم؟ همیشه و همه جا او هوای ما را داشت همیشه و همه جا زیر منتش هستیم قرار بود بسوزیم ما ولی نگذاشت خدا گواه ‎ست اسیر رفاقتش هستیم خدا کند که به ما کـربلا افاضه کند که سالهای زیادی به حسرتش هستیم : فال فرج زدیم و جوابش چنین رسید راه میان ماست سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با صدای ربنا هردم به هنگام وضو نام زیبای تو را آهسته نجوا می کنم بعد مغرب وقت افطار و زمان عاشقی با زیارتنامه ات سجاده را تا می کنم روزه ی بی ذکرتواصلا نمی چسبد به من طول روزم کربلایت را تمنا می کنم با نگاهت برمن سائل کرامت داده ای قطره ی ناچیزم و رو سوی دریا می کنم سفره پهن است وکریمان منتظربر یک گدا کاسه ام را میبرم تقدیم زهرا می کنم در سحرها هم به فکر روضه هایت بوده ام در میان سینه ام یک تکیه برپا می کنم دور تسبیحم شد آقا من خودم رابین عشاق شما جا می کنم : ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بـردار زِ رخ پـرده، که مشتاق لـقـاییـم روزتون معطر بنام
این غربت آغشته با تحقیر کافی نیست؟ زخم زبان؛ کاری تر از شمشیر کافی نیست؟ هر روز قومی میشود قربانی سلطه روز مبادا هم که شد، تأخیر کافی نیست؟ پروانه جرمش عشق ورزیدن به گلها بود آیا برای بستنش زنجیر کافی نیست؟ هرزه علفها تا به کی مغرور و پابرجا سرهای سرخ ِ لاله باشد زیر کافی نیست؟ حرف خدا را بر زمین زد آدم از اول انسان شود بااصل خوددرگیر کافی نیست؟ حال جهان خوش نیست هذیان گفتن ِمحض است این واژگونی و ‌تبِ تغییر کافی نیست؟ تسبیح ِ طرح نرگسی را دست من دادی این خوابهای خالی از تعبیر کافی نیست؟ : گناه سهم من و گریه قسمت چشمت چقدر حضرت دل غصه جای ما خوردی سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام
قبل هجران تو آقا ما به هجران رفته ایم خودسرانه کو به کو دنبال شیطان رفته ایم یکهزاروسیصدوچندیست غیبت خورده ایم تو تماما حاضری و ما به هجران رفته ایم منتظَر هستی و عالم منتظِر بر دیدنت قرنها این جاده را با چشم گریان رفته ایم سیصد و اندی نشد یارت شویم از این همه با تأسف ما همه در چاه عصیان رفته ایم ادعای شیعگی داریم اما در عمل برخلاف گفته های شاه خوبان رفته ایم حال ما این است، فکری کن به حال ما خودت ما به دنبال گنه بسیار ارزان رفته ایم غیر تو بر هر که دل دادیم خسران دیده ایم بر خلاف مِیلتان با این و با آن رفته ایم حیف شد، قبلا تو بودی بهترین معشوق ما حال جای تو سراغ نفس، آسان رفته ایم خوب یا بد، هرچه هستیم آخرش مال توایم سالیانی می شود آقا به دنبال توایم : همه دم چشم و دلم بر ره کاشانه ی دوست چه غریب است وندانم به کجامنزل اوست سلام عليكم ورحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام بهشت رضوان محمدیه
دل کنده ایم از همه ی اشتیاقها خوش کرده ایم دل به همین اتفاقها حتما گناه باعث دوری ما دوتاست آری منم دلیل تمام فراقها دارد برای آمدنت به لب هر گوشه ای نشسته کسی در رواقها ای علت حیات تمامی ِ کائنات رنگ خزان گرفته بدون تو باغها در خانه ها نبودنت احساس می شود خالیست جای عکس تو بین اتاقها برگرد بی تو کل جهان نامنظم است خوش کرده ایم دل به همین اتفاقها : آخراین چشم انتظاری کاردستم میدهد ترسم ازاین است بمیرم روی زیبایت نبینم روزتون معطر بنام
من یه ساله دلواپس محرمتم من یه عمره گریون روضه ی غمتم مدیونم به تو از گذشته تا همیشه من حسین حسین نگم شبم روز نمیشه
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت یوسف‌ترین شهید خدا پیرهن نداشت