هدایت شده از آتشِ دل
🔶 اگر او شهید نمیشد...
🔻رزق لایحتسب ما بود. منتظر بودیم تا ماشینی پیدا کنیم که وقتی فهمید مسیرمان به طرف روضه است، به آن شیخ گفت میرسانمشان. حتی برای دریافت پول بنزین که مسئلهای رایج است، گفت حرفش را نزنید.
🔻«السید حسن إستشهد. هذا شي طبیعي. هذا الشي صح. أنه السید حسن اذا ما إستشهد یعني في شي غلط بالعقیدة في شي غلط بالولایة. لأنه مشروعه الشهادة.»
🔻اینها را چنان محکم و رسا میگوید که گویی یک خطیب ماهر برایت سخنرانی میکند؛ و چنان با اعتقاد و ایمان میگوید که انگار از بداهت روشنی روز حرف میزند. اما او نه خطیب است و نه شاید چندان درسخوانده؛ او یک #انسان_مجاهد است. مجاهدِ مقاوم.
🔻حرفش این است که اگر سید حسن شهید نمیشد، یک جای کار میلنگید. باورهایمان غلط میشد. البته منظورش اصل شهادت اوست و در مقایسه با مرگ معمولی آن را میگوید.
«یموت علی الفرشة؟! ألف ضربة بالسیف و لا میتة علی الفراش.» نکند توقع دارید در بستر میمرد؟!... یعنی ترجمان دیگری از جملهی ناب «شهید نشوی میمیری!»
🔻از بُن دندان باور دارد به حقانیت مسیر و اینکه طی این طریق باشکوه، وابستهی به افراد نیست و راه را باید پیمود، چنانکه رهروان رفتند. «مسیرة قادتها شهداء تنتصر.» و این دلیل متقنی است برای این عزم عظیم.
🔻کلامها آشناست. صحنهها روضه است. روضهای که بهشت است. میگوید: وقتی امیرالمؤمنین شهید شد، نوهاش نشود؟ «نحن مشروعنا الشهادة.»
🔻طنین صدای زینالعابدین در دل تاریخ به این سرزمین رسیده... «أبالقتل تهدّدني!؟» آنها ما را میکشند ولی ما #شهید میشویم. «أما علمتَ بأنّ القتل لنا عادة وكرامتنا من الله الشهادة.»
@AatasheDel