✨﷽✨
🥀#داستان
🌹سليمان كنار ساحل دريا نشسته بود، چشمش به مورچهاى افتاد كه دانه گندمى را با خود به جانب دريا مي برد، سليمان چشم از او برنداشت تا به آب رسيد، ناگهان قورباغه اى سر از آب بيرون كرد و دهان گشود، مورچه به دهان قورباغه رفت و قورباغه شناكنان به داخل دريا رفت، در حالى كه زمانى طولانى بر اين داستان گذشت و سليمان در اين مسئله با شگفتى در انديشه بود!
⚪️پس از گذشت زمان معين قورباغه از آب بيرون آمد و دهان باز كرد و مورچه از دهانش خارج شد و دانه گندم با او نبود.
🌹سليمان مورچه را خواست و از حال و وضع و اين كه كجا بود پرسيد؟ مورچه گفت: اى پيامبر خدا در قعر دريائى كه مىبينى سنگى ميان تهى است و در آن كرم كورى قرار دارد، خداوند متعال او را در آن جا آفريده و او قدرت بيرون آمدن از آن را براى طلب معاش ندارد، مرا حضرت حق كارگزار روزى او قرار داده است و من روزى اش را براى او مي برم البته پروردگار اين قورباغه را مأمور حمل من قرار داده و آبى كه در دهان اوست زيانى به حال من ندارد، چون قورباغه به سنگ مى رسد دهانش را به روزنه سنگ مى گذارد و من وارد آن مى شوم، پس از اين كه روزى او را به او رسانيدم از روزنه بيرون آمده وارد دهان قورباغه مى شوم و او مرا از دريا بيرون مى آورد.
⚪️سليمان به مورچه گفت: آيا از آن كرم كور تسبيحى شنيدهاى؟ مورچه گفت: آرى مى گويد:
🌴«يا من لا ينسانى فى جوف هذه الصخره تحت هذه اللجة برزقك لا تنس عبادك المؤمنين برحمتك:»
🌹اى خدائى كه مرا در دل اين سنگ زيراين درياى عميق نسبت به رزق و روزى ات فراموش نمیکنی، به رحمتت اى مهربان خدا بندگان مؤمنت را فراموش مكن.
🥀#داستان اخلاقی آموزنده
🌹🍃مقیم لندن بود. تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که بر می گرداند 20 پنی اضافه تر می دهد! می گفت: «چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنی اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنی را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی.»
🔺گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: «آقا از شما ممنونم.»
❓پرسیدم: «بابت چی؟»
🌹🍃گفت: «می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنی را پس دادید بیایم. فردا خدمت می رسیم!»
⚪️🍃تعریف می کرد: «تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنی می فروختم!»
🌹🍃مضمون روایتی از امام صادق علیه السلام هست که می فرمایند: مردم رو با اعمال خودتون به دین دعوت کنین.
📝 از آنچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°'
🌺💚﷽ 💚🌺
#داستان واقعی
📣 وقتی پدر شهید آدرس منزلش را
برای ازدواج با دخترش را میدهد.
💚 #ایــن_اتفــــاق_واقعیستـــــــ 💚
◀️ ۲۳ مهر ماه ۹۶
در برنامه سمت خدا شبکه سوم صدا و سیما
🌹🍃حاج آقای قرائتی حفظه الله:
⚪️🍃من اصلا خواب را تعریف نمیکنم و چون این قضیه را تحقیق کردم و همین امروز صبح منزل آن شهید بودم و چون دیگر خواب صادقه هست و مثل بیداری است و چون خودم تحقیق کردم برای شما تعریف میکنم ...
🟢🍃قضیه از این قرار است که پسر شهیدی برایم تعریف کرد که چند جا خواستگاری رفتم و جور نشد ...
و در آخرخواستگاری دختری رفتم و خوشم آمد ، ولی دختر در صحبت خواستگاری به من گفت :
🌹🍃"چون پدرت شهید شده من جواب رد میدهم
من دوست دارم پدر شوهر داشته باشم."
🌷🍃پسر شهید گفت:
من با ناراحتی به خانه برگشتم و قاب عکس پدرم را برداشتم و با ناراحتی گفتم :
⚪️🍃"آخه چرا جنگ رفتی که من و ۵ - ۶ بچه یتیم شویم و اینقدر اذیت شویم و الان این حرفها را بشنویم !!! "
پسر شهید گفت :
بعد مدت کمی یهویی خوابم گرفت
در حالی که من هیچوقت در آن زمان نمیخوابیدم ...!!!
🟢🍃در خواب پدرم آمد و به حالت توبیخ گفت :
"من که از خودم جنگ نرفتم ، من با فتوی امام خمینی برای دفاع از مملکت به جنگ رفتم ، چرا می گویی چرا جنگ رفتی !!؟"
🌷🌷🌷ناگهان دیدم تمام شهدا وارد شدند ، و بعد امام خمینی اعلی الله مقامه وارد شد و همه شهدا به احترام امام خمینی ایستادند و راه باز کردند ، امام خمینی جلو آمد و با حالت توبیخ و تشر زدن به من گفت :
🔻🔻🔻
🥀#داستان
🌹🍃تعبير خواب حضرت #امام_خمینی رضوان الله علیه
🟢🍃زمانى كه حضرت امام خمينى قدس سره در نجف بودند، پسر ايشان آيت الله شهيد سيد مصطفى رضوان الله علیه در درس اخلاق كه به صورت خصوصى آيت الله كشميرى رحمة الله افاضه مى فرمودند شركت مى كرد
🔺و از ايشان براى حضرت امام خيلى تعريف مى كند.
⚪️🍃حضرت امام مى فرمايند: چيزهايى كه مى گويى صحيح است ولى من دليل مى خواهم ، برو به ايشان بگو: من در فلان تاريخ چه خوابى ديده ام ؟
🔺آقا سيد مصطفى هم جريان را به آقاى كشميرى رحمة الله گزارش مى دهد.
🔴🍃ايشان هم مى فرمايند: به پدرت بگو كه در خواب ديدى كه از دنيا رفته اى و در حالى كه جسدت در قبر قرار گرفت زير سرت سنگى اذيت مى كرد و على عليه السلام
🔺مى آيند و آن سنگ كه شما را ناراحت كرده بود را بر مى دارد.
🟢🍃وقتى مرحوم آقا مصطفى صحبت هاى آقاى كشميرى را به عرض امام مى رساند حضرت امام مى فرمايند: كاملاً صحيح است.
🔺برو و از ايشان تعبير خواب را هم بپرس
⚪️🍃براى مرتبه دوم آيت الله شهيد سیّد مصطفی خدمت آيت الله كشميرى مى رسد و تعبير خواب را مى خواهد،
🌹🍃آيت الله كشميرى مى فرمايند: به پدرت بگو نجف به منزله قم است براى شما، و آن سنگ موانعى است كه در كار شما بوجود آمده است كه انشاء الله با عنايت امير المؤمنين عليه السلام اين موانع حل مى شود و شما بر مى گرديد به ايران و به هدف تان هم مى رسيد
🔺و در ايران هم از دنيا مى رويد.
📗برگرفته از: کتاب داستان های عارفانه
https://eitaa.com/khoban72
🌷🍃 #داستان واقعی
🟢🍃#رضا سگ باز یه #لات بود تو مشهد، هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ستاد جنگهای نامنظم داره تعقیبش می کنه شهید_چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت:
🔺فکر کردی خیلی مردی؟
⚪️🍃رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!! چمران بهش گفت : اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
🔺مدتی بعد...
🌹🍃شهید_چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....! چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: این کیه آوردی جبهه؟! رضا شروع کرد به فحش دادن ، (فحشای رکیک!)
🔺اما #چمران مشغول نوشتن بود!
🔴🍃وقتی دید #چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: ”آهای کچل با تو ام.....! یک دفعه شهید_چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟ رضا گفت : داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم
🔺ولی با دژبان دعوام شد!!!!
🌹🍃#چمران : آقا رضا چی میکشی؟ برید براش بخرید و بیارید...چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
رضا به #چمران گفت : میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!! #شهید_چمران گفت : چرا؟! رضا گفت: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
🔺تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه...
🌷🍃#شهید_چمران گفت : اشتباه فکر می کنی.....! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
🔺هی آبرو بهم میده...
🔻🔻🔻
🔳 #داستان کوتاه
🌷از معجزات زیارت عاشورا🌷
🟢🍃علامه شیخ حسن فرید گلپایگانی از استاد خود مرحوم آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی
🔻نقل فرمود:
⚪️🍃 اوقاتی که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم اهالی سامراء به بیماری وباء و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند روزی به همراه جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سیّد محمّد فشارکی بودیم، ناگاه میرزا محمّد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وباء شد که همه در معرض خطر مرگ هستند.
🌷🍃مرحوم میرزا فرمود:
⁉️اگر من حکمی بدهم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟
✅ همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلی .
🔻سپس فرمود:
🌷🍃من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عجل الله فرجه) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند
🔺و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند.
🟢🍃از فردای ختم، تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه غیر شیعی ها می مردند به طوریکه بر همه آشکار گردید. برخی از آنها از آشناهای خود از شیعه ها پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما تلف نمی شوند چیست ؟
🔻به آنها گفته بودند:
🌷🍃زیارت عاشوراء، آنها هم مشغول شدند و بلاء از آنها هم بر طرف گردید.
🔻علامه فرید فرمودند:
🟢🍃وقتی گرفتاری سختی برایم پیش آمد فرمایش آن مرحوم بیادم آمد و از اول محرم سرگرم زیارت عاشوراء شدم روز هشتم بطور خارق العاده
🔺برایم فرج شد.
📗داستان های شگفت، مرحوم آیت الله دستغیب رضوان الله علیه
#محرم
#امام_حسین
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃#آقا_ماشاءالله
🟢🍃 #داستان جالب و زیبای شخصی که بر اثر بیماری در حال احتضار بود...
🌷🍃ولی لحظات آخر #امام_حسین علیه السلام به دیدار او آمد...
🌷#حتما_ببینید🌷
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢یکی از سوالاتی که خیلی از جوانها می پرسن اینه که اگر کسی کارهای خوب زیادی انجام میده ولی نماز نمی خونه میره جهنم؟
جواب بر اساس آیات قرآن...
سخنران:کامران صاحبی
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
🍀🍀احکام مصور 🍀🍀
🌼🌼
https://eitaa.com/joinchat/3010396160C2b8cef193c🌼🌼