دیـدار تو گر صبــح ابـد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذّت این چشمبهراهی
#فریدون_مشیری
هدایت شده از انجمن ادبی شاخ نبات 🍭
« #شعر_نو 🌱 »
دیدی آن را که تو خواندی
به جهان یارترین ؟
سینه را ساختی
از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت ؛
منم بهر تو غمخوارترین !
چه دل آزارترین شد
چه دل آزارترین ...
#فریدون_مشیری
🍭@shakhee_nabat
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهٔ شراب
بیمار خندههای توام، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی، گرمتر بتاب
#فریدون_مشیری
کوچه
بیتو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم
همهتن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانهٔ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پَر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه، محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشهٔ ماه فروریخته در آب
شاخهها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
«یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن!
لحظهای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینهٔ عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!»
با تو گفتم: «حذر از عشق؟ ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم
نتوانم
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم...»
باز گفتم که: «تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همهجا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم»
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، نالهٔ تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که: دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم، نرمیدم
□
رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم...
بیتو، امّا، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...
#فریدون_مشیری
Fereydon Moshiriکوچه، فریدون مشیری.mp3
زمان:
حجم:
3.64M
بیتو،
مهتابشبی باز از آن کوچه گذشتم
شعر و خوانش:
#فریدون_مشیری
روی چمن از شکوفهها رنگین شد
وز عطر اقاقیا هوا سنگین شد
در نغمهٔ هر چلچله پیغامی هست
کای خفتهٔ روزگار، فروردین شد
#رباعی
#فریدون_مشیری
خوبان پارسیگو 🏴
سرچشمهٔ دردم و تویی مورفینم من با تو همیشه ماه فروردینم اوقـات مـرا تـلـخ نکن اوّل صـبـح بگذار کمی
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح!
بگذار تا بنوشمت ای چشمهٔ شراب!
بیمار خندههای توام بیشتر بخند!
خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب...
#فریدون_مشیری
زمان:
حجم:
699.6K
اشکی در گذرگاه تاریخ...
از #فریدون_مشیری
با صدای: عفت ک.
📍@golzareadabiyat