«#سفر_با_کتاب✈️»
سفر به دنیای وحشت👻
📒نام کتاب: عمارت گالانت
👤نویسنده: ویکتوریا شواب
🗒تعداد صفحه: ۳۳۳
🔮سبک: ترسناک تخیلی
🌀نشر: تندیس
خب اومدیم با یه کتاب تخیلی و ترسناک، ازونایی که روح و شبح و سایه داره...
هنرمندی نوجوان به نام «الیویا»—که 14 ساله است و از طریق زبان اشاره ارتباط برقرار میکند—از یک سالگی در «مدرسه مریلانس برای دختران مستقل» زندگی کرده، اما هیچ وقت احساس نکرده که این مکان، خونه اونه. سایر ساکنین زبان اشاره نمیدونن، بعضی دخترها اون رو مورد آزار و اذیت قرار میدن و ساختمون مدرسه پر از موجوداتیه که فقط «الیویا» میتونه اونها رو ببینه. اون پس از مدتی، نامهای رو از طرف «عمو آرتور» دریافت میکنه که در آن، از او دعوت شده که برای زندگی به «عمارت گالانت» بره. «الیویا» اما به محض رسیدن به اونجا درمییابه که «آرتور» مرده، و نه پسرعموی بداخلاقش «متیو» و نه خدمتکاران مهربون عمارت، چیزی از سفر او نمیدونستن. «الیویا» حالا تصمیم گرفته که از حقایق اسرارآمیز مربوط به حضور خونوادهاش در این عمارت، پرده برداره.
📌معرفی کتاب از:
#فاطمه_زهرا_اسماعیلی
🍭@shakhee_nabat
«#برش_کتاب🍰»
با من بمان. با من بمان. با من بمان. حاضرم این کلمات را هزار بار بنویسم اگر میتوانند تو را اینجا نگه دارند.
🍭@shakhee_nabat
«#برش_کتاب🍰»
مهم نیست که اشکها از خشم هستند یا ناراحتی، از ترس هستند یا استیصال. تمام چیزی که دیگران میبینند، دختری در حال گریه کردن است.
🍭@shakhee_nabat
«🗓#یادداشت»
به نام خدا
روز اوّلِ مدرسه بعد از تعطیلات نوروز، بچهها با لباسهای نو به مدرسه جلوهی دیگری میدادند و چگونگی گذراندن تعطیلات نوروز هم موضوع درس انشاء بود که چند خط از انشای من چنین بود:
«صبحِ روز اول عید با "ننه جون" و "پدر" و "مادر" رفتیم محله قدیمیِ پدری، خانه "ماجو مریم" و "ماجو سکینه" و "بابارضا"؛ ظهر هم ناهار خانه "بابابزرگ" بودیم.»
حالا نه از ماجو مریم و بابارضا و ماجو سکینه و ننه جونم خبری هست و نه از اتاق و خانه همسایهداریِ آنها.
اتاقِ ماجو مریم در ضلع غربیِ خانه همسایهداریِ بزرگی بود که از طریق کوچه مشهور به "خَسرَلوُوِ" به آن خانه میرسیدیم؛ به غیر از ماجو مریم، عمو عباس دولتآبادی و مادر مرشدیها هم در آن ساکن بودند، بعدها "علی اکبر"، یکی از پسران عمو عباس در دوران دفاع مقدس شهید شد؛ اتاق ماجو مریم به هیات هبه شد و به همراهِ بیشتر بخشهای این خانه که خیابان شده، در دایره میدان با نمادِ مشک واقع است.
خانهی ماجو سکینه و بابارضا(موذن مسجد اعظم دهنو) و محل تولد حاج علی اخباری، مداح هیات، پشتِ مجموعه بازارچه و نانوایی سنگکی و حسینیهی قدیمی و آب انبار و در ابتدای کوچه دربند بود که همگی تخریب و محوطهی دانشگاه شده است.
ادامه در پست بعدی
🍭@shakhee_nabat
«🗓#یادداشت»
خانه بابابزرگ هم که روزگاری چاووشخوان هیات اباالفضلی بود، چند قدمیِ مدرسهی شاه عباس قدیم و وثوق زمان ما و در همسایگیِ خانه آقای استاد عباس موذنپور آرانی بود و از این خانه نیز مهدی سلمانی آرانی در دفاع از میهن شهید شد که یک محوطه باز شده است.
بعد از گذشت چهل سال از آن روزها، به این فکر میکنم که کاش برای احیای "هُویتِ" محلههای قدیمی و بزرگداشتِ داشتههای فرهنگیِ باارزش واقع در آنها، اهتمام بیشتری داشته باشیم تا برای فرداها سرمایهی بیشتری به یادگار بماند؛ یادشان بخیر خانه خانههایی که آن روزها اگر چه از اینترنت و تلفن همراه و فضای مجازی خبری نبود؛ اما محور اصلی خانهها، گفتگو و دیدار صمیمانهای بود که میان تمام عناصر خانواده برقرار بود؛ خانههایی که کانون گرم زندگی بودند و از داشتههای فرهنگیِ هر کدامشان نه یک صفحه انشای نوروزی یا یک پیام کوتاه در فضای مجازی بلکه کتابها میتوان نوشت؛ اما حیف که...
📌نوشته دکتر میثم نمکی
🍭@shakhee_nabat
«#دو_بیتی 🍒»
تا نیست نگردی، ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سررشته روشنی به دستت ندهند
#شیخ_بهایی
🍭@shakhee_nabat
🌱صبحمون رو با یه آیه از قرآن شروع کنیم
« #نور ✨ »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
بَلَىٰ ۚ إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَٰذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ
بلی اگر صبر و مقاومت پیشه کنید و پرهیزکار باشید، چون کافران بر سر شما شتابان بیایند خدا پنجهزار فرشته را با پرچمی که نشان مخصوص سپاه اسلام است به مدد شما میفرستد.
(آیه ۱۲۵ سوره آل عمران)
🍭@shakhee_nabat
« #گنج_سخن 🏺»
هر آن سرّی که داری، با دوست در میان منه، چه دانی که وقتی دشمن گردد، و هر گزندی که توانی به دشمن مرسان که وقتی دوست شود.
#امام_علی_علیهالسلام
بس آشنا که فردا بیگانه خواهد بود.
#احمد_غزالی
🍭 @shakhee_nabat
«#بهارونه🌸»
ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
لطایف حکمی با کتاب قرآنی
هزار سال بقا بخشدت مدایح من
چنین نفیس متاعی به چون تو ارزانی
سخن دراز کشیدم ولی امیدم هست
که ذیل عفو بدین ماجرا بپوشانی
همیشه تا به بهاران هوا به صفحهٔ باغ
هزار نقش نگارد ز خط ریحانی
به باغ ملک ز شاخ امل به عمر دراز
شکفته باد گل دولتت به آسانی
#حافظ
🍭@shakhee_nabat
«#نشست_ادبی»
🔹تحلیل حکایت های مثنوی🔹
با حضور دکتر سید علی اصغر میرباقری فرد
🍭@shakhee_nabat