دغدغه های یک طلبه
#داستان_یک_قطره_آب ♨️قسمت چهاردهم 🔹طرف حق یا باطل به راه خود ادامه می دادیم و جاری بودیم و زندگ
#داستان_یک_قطره_آب
♨️قسمت پانزدهم
🔹آب های عطشان
هر چه جلوتر می رفتیم؛دوستان و اطرافیان ما هم به درون مشک و ظرف آب می رفتند و جایشان را دیگران پر می کردند
خبر آورده بودند که جنگ بین دو گروه عادی نیست
بین خوب و شر است؛ اشرار زیاد هستند و هر لحظه به تعدادشان افزوده میشود
خوب ها اما کم تعدادند و بیشتر زن و بچه با خود به همراه دارند
تعجب کردیم زن و بچه و کودکان سرما و گرما نچشیده و ناز پرورده در بحبوحه ی این جنگ نابرابر چه می کردند
کودکی که خون ندیده چگونه نظاره خون ریزی خواهد بود؟
در دلم غوغایی بپا شد؛دلشوره م تبدیل به دلهره شد
دلم میخواست بیشتر از آنان بشنوم و بدانم
اما کسی خبری نمی داد
حرکتی ایجاد کردم و حرارت درونم باعث ایجاد موجی شد که خودش را به سنگ های بزرگ کنار رود می زد.سرعتمان تا حدودی کم شد.
در آن فاصله چشم مان چیزی نمیدید..خودم را هر طور بود به بالای سنگ بلندی که وسط رود بود رساندم تا کمی از عطش کنجکاوی م را برطرف کنم.اما چیزی معلوم نبود!
جز صفی از اسب ها و آدمیان که مثل دیواری شده بودند بین ما و دیگرانی که نمیدانستم چه کسانی هستند و سر چه به جنگ روی آورده بودند
هر چه بودند اما نباید مانع از رسیدنشان به آب می شدند؛
آخر خدا ما را برای همه حلال کرده بود؛حتی برای کفار و حیوان های وحشی
همین طور که داشتم به آن دیواری از آدمهای پست و سیاه دل و قرمز پوش نگاه میکردم
ناگهان همه شان جایی رفتند و جمع شدند؛
صدای برخورد شمشیرها با هم به گوش می رسید
دو لشکر به جنگ هم آمده بودند اما چرا کنار رود؟
گاه برق شمیشری بالا و پایین می رفت و صدای رجز خواندن کسی در آن صحرای بلا میپیچید
کسی فریاد زد بروید کمک صدا کنید
عباس خودش یک لشکر است ما را توان مقابله با او نیست
از آن دیوار مستحکم خبری نبود؛در آن هوای غبار آلود که چیزی مشخص نبود؛ناگهان دیدم سواری خوش سیما و خوش قد و قامت تنهایی نزدیک رود شد
تنها بود اسبش شیهه یی کشید.
هم همه ی بین ما افتاد هر قطره یی راه خودش را به سمت او کج کرد!
کج کردن راه به سمت او؛ راه درستی بود که از اعماق دلمان به او ایمان داشتیم
من از روی سنگ پایین آمدم و خودم را به زور هر چه تمام به سمتش کشاندم
انگار ما تشنه ی لب های او بودیم نه او تشنه ی یک از قطره از ما
با آرامش از اسب پیاده شد؛ولی مشخص بود عجله داشت
علت عجله اش را بعدها فهمیدم
ترک های لب هایش و نگاه خسته ش نشان از عطش شدیدی داشت
وارد آب شد؛ همه خود را نزدیک او رساندیم تا مگر قسمت ما او شود و او قسمت ما...
نگاهی روی آب ها انداخت ؛ برای انتخاب کردن داشت تامل می کرد.
خم شد و کف دست هایش را به آب فرو برد و بالا آورد میان آن قطره ها بودم چون بالاتر آمده بودم و به لب هایش نزدیک تر شده بوپ
بالاتر و بالاتر آمدیم...؛التماسش میکردیم که بنوشد؛او اما باز داشت ناز میکرد
نگاهش به من افتاد هنوز چشم هایش را خوب به خاطر دارم..
چه چشم های گیرایی داشت!
شنیدم چشم هایش را طوری زخمی کردند که نتوانست حسین را ببیند از بس تیر و شمشیر زدند!
شنیدم از آن قامت رشید چیزی نمانده بود
کاش آن چشم ها را ندیده بودم؛لااقل حسرتم کم میشد
بنظرم خودش خواست چشم هایش دیگر نبیند تا اگر رو در رو با آن ناز دختران و مادران چشم انتظار شد؛ خجالتش کم باشد.
آخر این چشم ها نمی توانست چشم های مادر شش ماهه که منتظر آب آوردن عباس بود را تحمل کند...چشم ها حرفهایشان بیشتر از زبان است
چشم های همه به عباس دوخته شده بود و
چشم عباس از خجالت به خون تبدیل شد!
فدای آن چشم ها..
#دغدغه_های_یک_طلبه
#سلام_امام_زمانم 💚 🤚
چہ دلنشین است
صبح را با نام شما آغاز ڪردن
و با سلام بر شما جان گرفتن
و با یاد شما پرواز ڪردن...
چہ روح انگیز است
با آفتاب محبت شما روییدن
و با عطر آشناے حضورتان
دل بہ دریا زدن
و در سایہ سار لبخند زیبایتان
امید یافتن...
شڪر خدا ڪہ در پناه شمائیم
#اللّٰھُمَعجِّلْلِّوَلیڪَالفࢪَج_ 🤲🌿
#دغدغه_های_یک_طلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بهترین گوشهی دنیا
خانهایست که
کودکیهایت میان گلهای
باغچهاش نفس میکشد
🌸بهترین کاخ دنیا
را هم که برایت بسازند
هیچ کجا خانهی پدریات نخواهد شد
#دغدغه_های_یک_طلبه
دعای-عهد-با-صوت-استاد-فرهمند.mp3
1.82M
#امام_زمان
دعای عهد
هر سحر عهد کنیم که هنوز در سپاهش هستیم
#دغدغه_های_یک_طلبه
14.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥انتهای مسیر کشف حجاب کجاست؟
آیا نباید درباره نتایج این پدیده فکر کنیم؟
بیایید خیال کنیم که سالها گذشت...
مرزهای پوشش کمکم شکست...
🎞 تیزر فرهنگی غیرعادی ؛ روایتگر داستانی خیالی از آیندهی ایرانِ بدون هنجارها
📡این محتوای دقیق و شناختی را لازم است همه ایرانیان ببینند؛
#انتشار_حداکثری_با_شما
دوستان حتما این کلیپ رو ببینند و برای همه ی دوستان و آشناهاتون بفرستید. خیلی دقیق و زیبا، نتیجه ابتذال و بی بندوباری رو نشون داده است.
#دغدغه_های_یک_طلبه
مداحی آنلاین - امامت علی بن موسی الرضا - رهبر معظم انقلاب.mp3
1.3M
🏴 #شهادت_امام_رضا(ع)
♨️امامت علی بن موسی الرضا(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙مقام معظم رهبری
#دغدغه_های_یک_طلبه
⚫️ تصویری از حرم مطهر حضرت رضا سلام الله علیه در شب شهادتش و خیل جمعیت زوار
ارسالی مخاطبین
#دغدغه_های_یک_طلبه
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹
🔸آب حیات، افسانه نیست🔸
#آب_حیات، افسانه نیست! همین #زیارت امام رضا (علیه السلام) آب حیات است! نگو آبی که انسان را برای همیشه زنده کند، افسانه است. نه! نه! اگر از این زیارت نصیب تو شد و یک زیارت از تو قبول شد، آب حیات خوردهای و #دیگر_نمیمیری!
#امام_رضا (علیه السلام) محبوب خداست. #کاسبی کرده است! یعنی هرچه خدا به او داده است را در راه رضای خدا خرج کرده است. الان شده است محبوب خدا. رودخانۀ رحمت الهی شده است. مردم میآیند از این رودخانه که آب حیات است، به اندازۀ ظرف خود، آب رحمت بر میدارند.
#دغدغه_های_یک_طلبه
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 سلام امام رضا (ع)...💔
#دغدغه_های_یک_طلبه
در روز شهادت امام رضا حرم رضوی را از طریق لینک زیر زنده ببینید
https://stream01.gaplication.com/hls/Razavi1400hxkdvxgspqbs/index.m3u8
#دغدغه_های_یک_طلبه