eitaa logo
خدایی در همین نزدیکی
1.8هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5.3هزار ویدیو
38 فایل
سعی ما بر این است که بشرط توفیق جرعه ای از نور قرآن، جامی از نهج البلاغه و رقعه ای از صحیفه سجادیه را با اهداء به اهلبیت در روح و جان خود تثبیت کنیم به انضمام یادآوری اوقات نماز و کلیپ های مذهبی ارتباط با ادمین @Ya_mahdii40 @khodaye_man313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لازم به ذکر است هدف از ارائه خاطرات کربلا ، یادآوری برخی موارد است که شاید امروزه و در زمان اخیر ، به دلیل امکان آسان سفر به کربلا و حتی سفر های مکرر به عتبات ، شاید برای برخی از جمله جوانان ، این خاطرات کمی تعجب برانگیز باشد . اما باید به این نکته توجه کرد که در آن زمان هنوز صدام حاکمیت عراق را بر عهده داشت و رفتن به این سفر کار بسیار دشواری بود و هزینه های زیادی به همراه داشت که امکان این نبود که مثل امروز ، راحت و بی دغدغه ، بار سفر ببندیم و عازم عتبات شویم . برای همین سفر های ناگهانی واقعا در حکم معجزه بود اگر چه هم اکنون هم تا اِذن و دعوت حضرت سیدالشهداء نباشد این سفر عرفانی و مقدس نصیب هر کسی نمی شود . اما امروزه بسیاری از سختیها و مشکلات گذشته در رابطه با سفر به عتبات ، مرتفع شده و عاشقان و ارادتمندان اهل بیت ع ، راحت و بی دغدغه عازم سفر می شوند بویژه در سفر میلیونی اربعین که تمامی مردم به راحتی و با کمترین هزینه می توانند مشرف شوند . @khodaye_man313
سفر عشق؛ ۱۳۸۱/۷/۵ قسمت نهم ؛ دعای پدر و مادر : صبح بنا به قرار قبلی بر سر مزار شهدا رفتیم ، قبر پدر و مادرم و ... خوب آب و جارو کردیم و فاتحه و قرآن خواندیم ، از آنها خواستیم برایمان دعا کنند تا اگر قسمتمان شده که به زیارت سیدالشهداء برویم ، کارهایمان خیلی راحت ردیف شود و پول سفر نیز جور شود . بعد از زیارت اهل قبور با عجله به خانه مادر بزرگم رفتم تا از پدر بزرگ و مادر بزرگمم طلب دعا کنم ، معمولا هر وقت از کرج به تهران می آمدیم قبل از هر کار ، به دیدنشان می رفتم و از آنها می خواستم موقع نماز دستاشونو بالا ببرند و برای ما و بچه ها دعا کنند . خیلی به دعای آنها اعتقاد داشتم ، گاهی هم با شوخی می گفتم تا باچشم خودم نبینم که برای عاقبت بخیری بچه ها دعا می کنید ، نمی روم ، اما این بار تاکید و سفارش بیشتری داشتم که سر نماز با دستای رو به آسمون خیلی دعامون کنند. @khodaye_man313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️السَّلامُ عَلیك یا وَعدَاللّه الَّذی ضَمِنَه❤️ کاش می شد نفسَت، کار مسيحا مي کرد گره از کار فرو بسته ی ما وا می کرد کاش می شد که گشايش برسانی به جهان فرَجَت، چاره ی کار دل دنيا می کرد کاش می شد تن بيمار زمان را ز کَرَم نفس و عطر خوشت زنده و احيا می کرد کاش می شد نفس ناب و مسيحايی تو درد و رنج همه را جمله مداوا می کرد کاش می شد که شوی ای گل نرگس تو عيان و ظهورت همه را واله و شيدا می کرد کاش می شد بنمايی رخ زيبا به جهان روی خوبت همه را غرق تمنّا می کرد کاش می شد که شوی طالع هر کوی و مکان و حضورت همه جا وِلوِله برپا می کرد پرتو نور تو می شد چو نماينده صبح معجز ناب وجود تو چه غوغا می کرد کاش می شد که به لطف قدم و برکت تو خانه را،فيض خدا،خوب و مصفا می کرد کاش می شد که رسد از تو نشانی به دلم عاشق خسته رَهِ، کوی تو پيدا می کرد.... @khodaye_man313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفر عشق ؛ قسمت دهم ؛ اولین ریسک زندگی : آخر شب با حسرت و آرزو ، به سمت کرج حرکت کردیم ، در حالی که برگه مربوط به ثبت نام کربلا ، جلوی ماشین خودنمایی می کرد و من و همسرم و بچه ها در سکوتی عمیق فرو رفته بودیم . تا مسافتی طولانی از تهران تا کرج ، نتوانستیم حرفی بزنیم ومن فقط اشک می ریختم ، حتی شرم داشتم که خودم با زبان خودم دعا کنم و پولی بخواهم ، به هر حال خدا که آگاهتر بود به حال ما ... ما عشق می خواستیم نه مال و مقام ... و این سودا را خودشان در سرمان انداخته بودند و ما را برده بودند در فضای عرشی و عرفانی ! در افکار خودم غوطه ور بودم که همسرم پرسید : عکس داری ؟ اشک هایم را پاک کردم و فقط نگاهش کردم ! گفت فردا بابد مدارک را تحویل دهیم . مو بر پشتم راست شد ! چی ؟ فردا ؟ و این کلماتی بود که فقط بر ذهنم گذشت چرا که زبانم لال شده بود و فقط به همسرم نگاه می کردم !!! گفت یکی از دوستان در مسجد گفت پول سفر را دو سه ماهه قرض میدهد ، حالا می گیریم تا دوسه ماهه دیگر خدا بزرگه . بغضم ترکید و سیل اشک صورتم را پوشاند . در طول زندگی ۱۵ ساله امان ، همسرم هیچ وقت اهل ریسک کردن نبود بویژه در رابطه با قرض گرفتن از دیگران ، به هیچ وجه زیر بار نمی رفت البته من هم همیشه محتاط بودم و این بزرگ منشی و مناعت طبعش را دوست داشتم . و این اولین باری بود که بدون هیچ تردیدی ، مصمم برای این کار بود ، و چون خواب دیده بودم ، هر دو مطمئن بودیم این ها همه نشانه هایی است که خداوند بر سر راه ما گذاشته و هیچیک از این اتفاقات تصادفی نیست ... @khodaye_man313
تلنگر قرآنی : و لَقَد یَسّرنا القرآن لَلذّکر ، فهَل مِن مُدّکِر ؟ و ما قرآن را برای فهم آسان کردیم ، آیا پند گیرنده ای هست ؟؟ سوره مبارکه قمر آیه ۱۷ @khodaye_man31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله ناصری ره :‏من و شما اگر به گناهانی که شیوع پیدا کرده است راضی باشیم، همان آثار گناه را برای ما هم مي‌نویسند، ولو آن گناهان را انجام نداده باشيم. @khodaye_man313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفر عشق ؛ نیمه شب جمعه ۱۳۸۱/۷/۵ قسمت یازدهم : ناتوان از شُکر گزاری : دیوانه وار اشک می ریختم ، نمی دانستم با چه زبان و چه قدرتی از کدام امام تشکر کنم ، امام زمان ؟ امام حسین ؟ حضرت موسی بن جعفر ؟ امام رضا یا مولا ابوالفضل العباس که در حرم امام رضاع ، (در شهریور ماه که رفته بودیم ) برای اولین بار جرائت کردم و به ایشان توسل کردم ، همیشه یک جور حیا و خجالتی ویژه از حضرت ابوالفضل ع داشتم ... ولی آن روز ، تو حرم امام رضا...وقتی دلم شکسته بود بر زبانم آمد : مولا جان می گویند شما باید امضا کنید ، شما را قسم به مادربزرگوارتان ، ما را هم تایید کنید و معرفت زیارت ... را به ما هم عنایت کنید . عشقی که در وجودم بود صد چندان شده بود و من خودم را لایق هیچ یک از الطاف ائمه نمی دیدم و این امر بیشتر دلم را می شکست ...یاد درد و دل هایم با امام زمان افتادم ... دیگر خودم نبودم ... بدنم داغ داغ شده بود و هیچ نمی فهمیدم . تا خود کرج آهسته و آرام اشک ریختم ...و گاهگاهی هم شاهد اشک ریختن همسرم بودم ، بچه ها هم از این همه شور و عشق ما به اهل بیت ع ، شگفت زده بودند ... وقتی به خانه رسیدیم همسرم مشغول آماده کردن مدارک شد ...ذالک فَضل الله ، یوتیه ِ مَن یَشاء . @khodaye_man313
🌹ماییم و هوایِ بغض آلود فقط😥 دلواپسی و غصّۂ مشهود فقط😥 والله که آسان شود این سختی ها با آمدنِ حضرتِ موعود فقط 🌹 @khodaye_man313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اکنون که التهابی عظیم جامعه را فرا گرفته و برخی از جوانان و حتی بزرگترها ، تحت تاثیر این التهابات ، دچار تردید شده اند ، سعی بر آن است به یاری خداوند و مدد اهل بیت ع ، در مسیر تقویت باورها و ازرش های الهی ، و در راستای بیدار شدن وجدان ها و فطرت های پاکی که توسط شیاطین ، آلوده شده اند و مظلومانه در این جنگ فرهنگی ، به اسارت شیاطین انس و جن در آمده اند ، موثر باشیم و در جهت نجات عزیزان این مرز و بوم از ورطه هلاکت و خسران دنیا و آخرت کوتاهی نکرده باشیم و گامی هر چند ناچیز برداریم ، باشد که به درگاه الهی مقبول افتد . @khodaye_man313