✳️ مسلمانان پایه گذار «علوم تجربی»
🔹ابن سینا و زکریای رازی در طب؛
🔹جابربن حيّان در شیمی؛
🔹احمدبن کثیر، فرغانی و شبان البتانی، در علم مثلثات جدید؛
🔹ثابت بن قره در ریاضی؛
🔹زرقانی، ابوالوفا، قره حرابی، نورالدین البطروشی و ابن یونس در علم هیئت (دانش سیارات و ستارگان)؛
🔹حسن ابن هیثم (۱) قطب شیرازی و کمال الدین فارسی در فیزیک و ...
(۱) مؤلف کتاب «مناظر الحسن» که در فیزیک امروز نیز از منابع علمی معتبر محسوب می شود.
🟢همه از طریق مشاهده و تجربه، قوانین و معادلات علمی وضع کرده؛ و در خواص طبیعی اجسام و مدار کواکب و ماه تحقیقات و کشفیات علمی ارزشمندی نموده اند،
و ایجاد «رصدخانه» نیز بزرگترین دلیل بر توجه مسلمین به مشاهده و تجربه در مطالعات علمی بوده است.
💠چنانکه دکتر «گوستاو لوبون»، محقق فرانسوی می گوید:
"مسلمین اولین بار کشف کردند که برای درک حقایق، «مشاهدۀ علمی و تجربه»، بر هر کتابی برتری دارد."
💠«ویلهلم فون هومبولت» (فیلسوف آلمانی و بنیانگذار دانشگاه هومبولت ) ضمن تعریف از «روش تجربه و مشاهده مسلمانان»، می گوید:
"مسلمین این روش را - که پیشینیان آن را فاقد بودند - به دست آوردند."
💠«ژان لرون دالامبر» فیزیکدان و فیلسوف فرانسوی قرن ۱۸ می گوید:
"در یونان یک شیمیدانی که از راه تجربه وارد تحقیق شود وجود ندارد، ولی اکثر علمای اسلام این روش را انتخاب کرده اند."
💠بارُن کارول دوو (استاد معاصر دانشگاه کمبریج) می گوید:
"دانشمندان مسلمان مردان عمل بودند نه خیالباف و فرضیه ساز."
🌷اسلام راه تحقیق علم را بر روی همه باز گذارده و تحصیل علم را بر زن و مرد مسلمان «واجب» دانسته است
🔘«رنسانس»، تحولی بود که اروپا توانست سد کلیسا را بشکند و عطش خود را از «دریای دانش و معارف اسلامی» فرو نشاند.
(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۳۱ -«ویژگی های قرون جدید»- بخش «تاریخ تکامل فلسفه» ص ۲۲)
@Khode_Shariati
https://up.20script.ir/file/96cb-دانش-مسلمانان.jpg
🌺 شب قدر
شبی كه «باران» فرو می بارد،
و «هر قطره اش» فرشته ای است كه بر این كویر خشك و تافته،
در كام دانه ای، بوتۀ خشكی و درخت سوخته ای و جان عطشناك مزرعه ای فرو می افتد
و رویش و خرمی و باغ و گل سرخ را نوید میدهد.
🔺چه جهل زشتی است در این شبِ قدر بودن، و در زیر این باران ماندن،
اما قطره ای از آن را بر پوست تن و پیشانی و لب و چشم خویش حس نكردن!
خشك و غبار آلود زیستن و مردن ! ...
✳️ آن «روح» اكنون فرود آمده است،
در «شب قدر» به سر میبریم.
سالها، سالهای شب قدر است،
🔸در این شبی كه جهان، ما را در كام خود فرو برده است
و آسمان ما را سیاه كرده است؛
💦«باران غیبی» باریدن گرفته است،
گوش بدهید ... زمزمۀ نرم و خوش آهنگ آن را میشنوید،
حتی صدای روییدن گیاهان را در شب این كویر میتوان شنید.
🌸سلام بر این شب، شب قدر، شبی كه از هزار ماه، از هزار سال و هزار قرن برتر است،
سلام، سلام، سلام ... تا آن لحظه كه خورشید قلب این سنگستان را بناگاه بشكافد،
گل سرخ فلق برلب های فسردۀ این افق بشكفد
و نهر آفتاب بر زمین تیرۀ ما و بر ضمیر تباه ما نیز جاری گردد ...
🌷تا صبح بر این شب سلام !
(دكتر شریعتی، مجموعه آثار ۲ -«خودسازی انقلابی»- صفحات ۲۵۱ تا ۲۵۴ - خلاصه شده)
@Khode_Shariati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
💠دعای دکتر شریعتی در شب قدر سال ۱۳۵۱
✳️ ای خداوند
به علمای ما، مسئولیت؛
و به عوام ما، علم؛
و به دینداران ما، «دین»!
و به مومنان ما، روشنایی؛
و به روشنفکران ما، ایمان؛
و به متعصبین ما، فهم؛
و به فهمیدگان ما، تعصب؛
و به زنان ما، شعور؛
و به مردان ما، شرف؛
و به پیران ما، آگاهی؛
و به جوانان ما، اصالت؛
و به اساتید ما، عقیده؛
و به دانشجویان ما نیز، عقیده؛
و به خفتگان ما، بیداری؛
و به بیداران ما، اراده؛
و به نشستگان ما، قیام؛
و به خاموشان ما، فریاد؛
و به نویسندگان ما، تعهد؛
و به هنرمندان ما، «درد»؛
و به «شاعر»ان ما، «شعور»؛
و به محققان ما، هدف؛
و به مبلّغان ما، حقیقت؛
و به حسودان ما، شفا؛
و به خودبینان ما، انصاف؛
و به فحّاشان ما، ادب؛
و به فرقه های ما، وحدت؛
و به مردم ما، «خودآگاهی»؛
و به همۀ ملت ما، همّتِ تصمیم و استعدادِ فداکاری و «شایستگی نجات و عزّت»، ببخش.
@Khode_Shariati
.
✳️ و تو ای علی؛ ای شیر؛ مرد خدا و مردم
تو ستمی را بر یک زن یهودی - که در ذِمّۀ حکومتت میزیست - تاب نیاوردی،
🔺و اکنون، مسلمانان را در ذمۀ یهود ببین!
💢و ببین که بر آنان چه میگذرد ...
ای صاحب آن بازو که یک ضربه اش از عبادت هر دو جهان برتر است،
🔴 ضربه ای دیگر!
(دكتر شريعتی، مجموعه آثار ۸ -«نيايش»- صفحه ۱۱۹)
@Khode_Shariati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️دکتر شریعتی ۵۰ سال قبل:
🔺در چهار قدمی ات، مسلمانان هم عقیده ات را یهودی ها قتل عام می کنند؛
🔺و به خانه هایشان می آیند و بی ناموسی می کنند؛
🔺و خانه را با زن و بچه منفجر می کنند و می روند ...
و تو نه تنها کَکت نمی گزد!
❗️که اصلا اخبارش را هم گوش نمی دهی! ...
[و بهانه می آوری که:]
ما چه کار کنیم آقا؟! هر کس باید خودش را نجات بدهد!
❗️از کجا معلوم که همین فلسطینی ها از یهودی ها بدتر نباشند؟! ...
(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۲۲ -«مذهب علیه مذهب»- ص ۸۷)
@Khode_Shariati
.
‼️تمدن و جامعه های موزاییکی
... امروز اروپا، [و غرب] به همان میزان که توانسته مظاهری از تمدنش را وارد جامعه های غیر اروپایی بکند و کالاها و ابزارها و تولید مدرن و جدید خودش را در این جامعه ها به مصرف و فروش برساند،
⚠️به همان میزان توانسته یک نوع طرز تفکر فلسفی و عقاید و سلیقه ها و رفتارهای خاص جامعۀ خودش را وارد این جامعه ها بکند،
جامعه هایی که هرگز متناسب با آن رفتارها، آن طرز تفکرها، سلیقه ها و پسندها نیست.
به قول «علیون دیوپ»، متفکر بزرگ سیاهپوست:
به این صورت جامعه هایی به وجود آمده است، در خارج از تمدن اروپا - مثل جامعه های ما - جامعه های موزاییکی!
جامعۀ موزاییکی یعنی چه؟ یعنی مثل موزاییک که صدها سنگریزه رنگین دارد، به رنگها و شکلهای گوناگون، که همه در قالبی پرِس شده اند؛
⁉️اما چه شکلی را به وجود آوردهاند؟ هیچ شکلی!
این تمدنها هم تمدنهای موزاییکی هستند؛ یعنی تمدنهایی که در آنها مقداری مصالح از قدیم مانده، و یک مقدار هم مصالح بیشکل و بیرویه از اروپا وارد آن شده،
و بعد یک قالب موزاییکی به نام «جامعۀ نیمه متجدد» شده است!
«موزاییک»، یعنی ما برای ساختن تمدن در جامعۀ خودمان، «آنچه را که در تمدن اروپا به کار رفته است»، ما خود «انتخاب» نکرده ایم، برای آنکه ما نمی دانستیم تمدن چیست و چه شکلی دارد؟
‼️شکل آن را هم آنها دادند.
بنابراین ما بدون اینکه بدانیم که در این جامعه چه چیز را باید بسازیم،
و بدون اینکه قبلاً تصمیمی داشته باشیم که جامعۀ خودمان را با طرز تفکر خودمان، به چه شکلی باید در بیاوریم،
تا براساس نقشهای که از قبل در دست داریم، مصالحی را از خود یا دیگران بگیریم و در آن ساختمان بکار ببریم
- بدون آن طرح - مصالح مختلف را از اطراف گرفتیم و روی هم ریختیم.
مصالحی که هم بومی است هم اروپایی، هم از گذشته است هم از حال،و روی هم ریخته شده، بیشکل و بیقواره،
🔸و جامعه ای با طرز تفکری متشتّت، بیشکل و بیهدف درست شده است.
این جامعه ها، جامعه های غیر اروپایی هستند که توانسته اند در مدت یک قرن یا یک قرن و نیم مصالحی را به نام تمدن از اروپا بگیرند.
این «تمدن موزاییکی» در کشورهای غیر اروپایی - و یا به تعبیر من، جامعه های «شتر گاو پلنگی» - که شکل خاص و هدف خاص ندارد و معلوم نیست که این چگونه جامعه ای است،
و مردم و متفکران آن نمی توانند بفهمند که برای چه دارند زندگی می کنند و هدف و آینده شان و عقیده شان چیست،
❓چرا پدید آمد؟
ادامه دارد ...
📘(دکتر شریعتی، سال ۱۳۴۸ ، مجموعه آثار ۳۱ -ویژگی های قرون جدید- بخش «تمدن و تجدد»، ص ۳۴۲)
@Khode_Shariati
.
‼️دشمنی آلامدِ «مدعیان ایران دوستی» با دانشمندان ایرانی - اسلامی
اسلام را نگاه کنید:
در همان بیست سال اول حضور در ایران، به اندازه ای چهره های درخشان علمی طلوع می کند،
🔺که در هزار سال ایران باستانی هرچه میگردی یکیش را نمییابی.
این اواخر، در زمان انوشیروان و بعد از او، به اسم چند طبیب و حکیم بر می خوریم،
😎اما اسمها همه خارجی است! بختیشوع و ...
آری، اینها دانشمندان روم شرقیاند که از ترس مسیحی شدنِ [امپراطور روم] «ژوستینین» [و خود]،
دررفته اند به ایران آمده اند و دانشگاه گندی شاپور را ساخته اند،
پناهندگان سیاسیاند.
🔸پس اوّلین دانشگاه ما را هم در عصر طلایی باستان، یونانیها ساختند!
❓پس چرا پس از ورود اسلام به ایران، همین ملّتِ عقیم، چنان یکباره شکفت؟!
و بنیانگذار دانشگاه ها و مدرسه ها و کتابخانه های بینظیر در عالم (حتّی به نسبت امروز) شد؟
و صاحب آن همه کشف و کرامات در عالم بشری گشت؟
و سلطۀ نبوغ علمی و هنری و فکری و سیاسی اش از چین تا شمال افریقا و جنوب اروپا سایه افکند؟
و دامنه اش تا قلب «اروپای قرون وسطی» و «رنسانس و اروپای جدید» هم رفت؟
💠باز هم انقلاب؛
انقلاب فکری، ایمان داغ و نو و دگرگون کنندۀ روح و نژاد و بینش و همه چیز،
ایدئولوژی؛ آنچه خودجوشی و آفرینندگی و بارآوری و فرهنگ و تمدن راستین خلق میکند.
⚠️و چه «دوستی خاله خرسه ای» است دوستیِ ایران دوستان [مدعی]!
که به علّت دشمنی آلامد با اسلام!، خط بطلان بر روی این همه سرمایه های عظیم و افتخارات شخصيّتساز و گرانبهای ایرانیِ پس از اسلام میکشند.
✳️ نژاد ایرانی هیچگاه این چنین ندرخشیده و اسنادی اینگونهْ زنده و موجود - که دنیا به آن معترف است - از قدرت نبوغ و خلاقیت و شایستگی ذاتی خود در دست ندارد.
و آنگاه، پس از تحقیر یا کتمان این فرهنگ و تمدن عالمگیر [اسلامی - ایرانی]،
‼️باید بدوَند، دنبال سند قوميّت و افتخارات باستانی! و چون چیز قابلی گیر نمیآورند
ببافند که: بله! ، نخیر! بوده، خیلی هم بوده، اما همین عربها از بین بردهاند!
بوده، خیلی هم بوده، اما اسکندر ملعون برداشته و با خودش برده به یونان!
😎و بعد، [ادعا کنند که:] از روی همان «برده های ما» بوده که آن همه فیلسوف و هنرمند و دانشمند و ادیب درآمده و یونان، یونان شده است! ...
خوب حالا تکلیف ما چیست؟
‼️هیچی، فحش بدهیم به عربها و اسکندر!
و کودکانمان را از کودکی با بغض و دشمنی با اینها بارآوریم!
تا فردا که بزرگ شدند بدانند که چه کسانی آنها را به این روز انداختند!
تا دیگر گول اسکندر و عمر و یزید بن مهلب را نخورند،
و با «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» که تنها باقیماندۀ فرهنگ عظیم باستانی ما است زندگی کنند!
😉احسنت!!
📗(دكتر شریعتی، مجموعه آثار ۴ -«بازگشت به خویش»- بخش «بازگشت به كدام خویش؟»، ص ۱۸۹)
@Khode_Shariati
.
💢فریب بسیار بزرگ
آنچه میخواهم بگویم، اساسیترین و اصلیترین حرفی است که - امثال من - برای گفتن به شما دارد:
⚠️آگاه باشیم که با «اشباع علمی»، خود را از نظر «فکری»، اشباع یافته احساس نکنیم.
این یک نوع سیری بسیار کاذب، و یک نوع فریب بسیار بزرگ است،
که خاص تحصیلکرده هاست! خاص روشنفکر زمانۀ ماست.
که وقتی از لحاظ علمی اشباع میشود، تحصیلات بالا پیدا میکند؛
اطلاعات وسیع و درجات خیلی برجستهای مییابد؛
استادهای بزرگ و کتابهای بزرگ میبیند؛
نظریات علمی کاملاً بدیع فرا میگیرد،
در خود غرور و رضایتی احساس میکند،
‼️و خیال میکند که از نظر فکری به «منتها درجۀ یک انسان آگاه» رسیده است.
و این فریب کاذبی است.
یک استاد، یک مترجم، یک فیلسوف، یک صوفی، یک ادیب، یک مورخ،
غالباً فکر نمیکند که «از لحاظ فکری»، ممکن است کاملاً صفر باشد!
و از لحاظ شعوری، همچنان در سطح عامیترینِ عوام مانده باشد!
🔻و از لحاظ «آگاهی»، «خودآگاهی»، «جامعه آگاهی» و «زمان آگاهی»، از یک عامی، پایینتر باشد!
و این یک حالت بسیار رقّت بار است:
«دانشمندِ جاهل» بودن! «تحصیلکردۀ بی شعور» ماندن!
آدمی با تصدیقهای خیلی گُنده و تیترهای خیلی برجستۀ جدی،
چون: دکتر؛ مهندس؛ فوق لیسانس؛ فوق دکتر؛ پروفسور؛
اما از نظر شعور؛ فهم؛ آگاهی؛ «احساس مسئولیت در برابر زمان»؛
و تشخیص حرکت تاریخی که او را و جامعه را با خود میبَرد؛
🔻صفر بودن، کور بودن و کر بودن!
⚠️و این یک خطر بزرگ است: خطر عالم شدن اما جاهل ماندن!
خطرش از این جهت است که معمولاً آدم با علم که اشباع میشود، احساس «گرسنگی فکری» نمیکند! ...
📘(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۲۰ -«چه باید کرد؟»- بخش «خودآگاهی و استحمار» ص ۱۸۴)
@Khode_Shariati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️دکتر شریعتی، همکلاسی اش و توین بی!
🔹... «توین بی» [زادۀ ۱۸۸۹ - درگذشتۀ ۱۹۷۵ - تاریخدان، نویسنده و استاد تاریخ بین الملل دانشگاه لندن، صاحب «نظریۀ شکل گیری و فروپاشی تمدنها»] معتقد است:
👈تمام تاریخ بر اساس دو حالت «تدافع» و «تهاجم» حرکت دارد. این تهاجم و تدافع موجب می شود که نوعی فرهنگ و تمدن و جامعه به وجود بیاید؛ رشد کند؛ ضعیف و پیر شود؛ و در برابر تهاجمِ فرهنگ، جامعه یا تمدن دیگر، نابود شود
⚠️و بعد، تمدن و جامعه و فرهنگ جدید، باز سیرِ خود را بسوی رشد، کمال و پیری و مرگ طی کند و باز در برابر نیروی جوان و تازه ای قرار گیرد
این تهاجم و تدافع، هم «علت»، هم «عامل» حرکت تاریخ را نشان میدهد و هم خودبخود شکل حرکت تاریخ را مشخص می کند
🔸...در یک فرد نیز اینچنین است
🔸...در بازار و در کارهای اقتصادی نیز این حالت را میبینیم
🔶...سخن توین بی اینست که «حالت تهاجمی نسل بعد»، «حالت تدافعی نسل پیش» را تقویت می کند
مثلا کسی که به ۴۰ سالگی رسیده و به سراشیبی افتاده، ولی صاحب فرزندی نیست، «قوس نزولش» را کمتر حس می کند و خیلی دیر حالت تدافعی می گیرد ...
(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۱۷ -«اسلام شناسی جلد ۲»- ص ۵۳ - خلاصه شده)
🔹(ماجرای همکلاسی شریعتی در پاورقی ص۵۴ کتاب فوق آمده)
@Khode_Shariati
.
⁉️وظیفۀ علم، مسلح تر کردن انسان است؟ یا خودآگاهتر و نیکاندیشتر نمودن او؟
«فرانسیس بیکن» [Francis Bacon فیلسوف و نویسندۀ انگلیسی] اعلام کرد:
"تنها علمی، علم است و موردِ قبول؛
و تنها فلسفهای، فلسفه است و موردِ قبول؛
که منجر به «قدرت انسان» در زندگی بشود."
🔺و چنان که اکنون می بینیم، علم با این سرعت و پیشرفت شدیدی که در زندگی کرده است، فقط به قدرتمند شدن انسان کمک کرده،
و مقصود از قدرتمند شدن انسان هم این است که او را بر طبیعت مسلط کرده،
و مقصود از تسلط بر طبیعت هم اینست که طبیعت برای زندگی روزمرۀ انسان و برای برخورداریهای غریزی او، از مادیات و نعمات مادی که در روی این خاک هست بیشتر مُستَعِد بشود!
🔸این کوشش ها موجب شده که همۀ رشتههای فلسفی و علمی در سه قرن اخیر، منجر به قدرتمندتر کردن انسان - یعنی منجر به صنعتی شدن انسان - بشود.
🔹هدف فلسفهها و علومِ سابق، «معرفت و شناخت انسان نسبت به عالَم» بود،
🔺اما هدف علم امروز، منجر شدن علم و کوششهای علمی به صنعت است،
برای اینکه صنعت تنها وسیلهای است که علم را تبدیل به قدرت انسان در زندگی می کند.
💠در قدیم هر کس که دانشمندتر بود، آگاهتر و خودآگاهتر بود؛
اما بیکن می گوید این ارزش ندارد:
‼️"هر کس که دانشمندتر است یعنی اینکه مقتدرتر است، یعنی مسلحتر است، یعنی سرمایهدارتر و ثروتمندتر است!"
⚠️انحصارِ علم در چنین رسالتی [= فقط مسلح تر و مقتدرتر کردن انسان]، خیانتی به علم و به انسان بوده است؛
چنان که امروز عواقب «چنین حصری برای علم و برای اندیشۀ انسانی» کاملاً پدیدار شده.
زیرا رسالتِ والاتر و مقدستر از مُقتدر شدن انسان در زندگی ـ که علم باید آن رسالت را به دوش بکشد ـ
💠خوبتر شدن انسان در زندگی است،
و علم فقط ـ چنان که بیکن می گوید ـ به قدرتمندتر کردن انسان در زندگی و در طبیعت کمک می
کند،
👈و برای اینکه «چگونه انسان خوبتر بشود»، هیچ چارهای نیندیشیده!
و برای همین، "انسان امروز از هر موقعی و هر دورهای در تاریخ بر طبیعت مقتدرتر است،
🔺اما از همۀ دورههای تاریخ که انسان تمدن و فرهنگ داشته، بر خودش ضعیفتر است!"،
انسان از همۀ دورههای تاریخ نسبت به طبیعت آشناتر است،
🔺اما از همۀ دورههای تاریخ، نسبت به خودش «ناآگاهتر و نادانتر» است!" ...
📘(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۲۶ -«علی (ع) »- بخش «علی، حقیقتی بر گونۀ اساطیر» )
@Khode_Shariati
.
✳️مسئلۀ امامزاده ها و سادات
امروز، مسئلۀ وجود سادات، برای هر روشنفکری مسئلهای نژادی شده است،
در صورتی که اعتقاد به «برتری نژادی» اساساً با روح اسلام و نص صریح قرآن و سنت مغایر است،
و پیامبری که «نژادپرستی» را ریشهکن کرده و آن را بنام «سنتی جاهلی» میکوبد، نمیتواند خود منشأ نژادپرستی در جامعۀ خویش باشد.
در تاریخ اسلام و در نظامهای اجتماعی قدیم، «قبیله» اساساً یک «حزب» نیز هست،
دور از مسئلۀ نبوت و رسالت پیغمبر (ص)، به دو قبیله بنیامیه و بنیهاشم نگاه کنید:
حتی پیش از بعثت، بنیامیه از نظر انسانی و اخلاقی ضعیف است و از نظر ثروت، مقتدر و برتر،
و بنی هاشم از نظر ثروت پایینتر است و از نظر کرامت انسانی برتر.
اساساً در گذشته، قبائل «شجرۀ خونی، اعتقادی و اخلاقیشان» را با هم حفظ میکردند.
🔸زیرا مثل امروز برای فرد، «محیط، اجتماع، شهر و مملکت» نبود، بلکه محیط اجتماعی و تربیتش، «خاندانش» بود،
خاندان یک جامعۀ حقیقی مستقل بود، با یک روح قوی مشترک و خصائص مشابه.
💠سادات، خانوادۀ بزرگی بودند که مرکزشان علی (ع) بود،
و توجه به سادات و بنی علی، نفی بنیامیه و سپس بنی عباس بود،
وجود سادات خود پایگاهی بود علیه حکومتها و طبقات و رژیم حاکم.
🔺پس بیجهت نیست که بنی عباس و بنی امیه، فرمان قتل عام سادات را صادر میکنند،
و میخواهند که هر کجا نشانی از «آل علی» یافتند، محو کنند.
برای فهم این مدعا، در ایران و هند، تا شمال افریقا و الجزایر، بگردید و بپرسید:
❓چرا در هر تنگنا، هر گردنه، هر نقطه استراتژیکی و هر کوه و کمری، امامزادهای مدفون است؟
اینها تنها به دلیل انتساب خانوادگی و کرامت نژادی، مورد تعقیب حکومتها نبودند، زیرا در همین ایام برخی سادات سازشکار در دربار عزیز بودند،
👈بلکه هر یک عضوی از «حزب انقلابی علوی» بودند، که حکام را غاصب میدانستند و حکومتها را نمیپذیرفتند و با آنان میجنگیدند.
و از کمک و حمایت مردم عدالتخواه و مظلوم برخوردار بودند.
با آمدن ساداتی از «حسنیها» و طالبین به شمال ایران و پشت کوههای البرز،
آنهایی که با مسلمانشدن اکثریت ایران تا قرن چهارم و پنجم، هنوز مسلمان نشده و حکومت خلافت را نپذیرفته اند،
به تشیع میگروند و شیعه میشوند.
💠چون «سیدِ علوی» را، یک ضدخلیفه و ضدحکومت میشناسند، و به همین دلیل پول و کمک میدهند و حکومت گرگان و شمال را به آنها وامیگذارند.
👈پس، این همه حرمت و کمک قانونی و شرعی و اخلاقی به سادات، بهدلیل نژادی نبود، بلکه برای کمک به جبهۀ مبارزین و مجاهدین ضد حکومت بود.
سادات، تا این اواخر در کشورهای اسلامی حزب رسمی و ارگانیزاسیون داشتند، به نام اصل «نقیب و نقابت»،
و صاحب تشکیلات منظمی بودند (تشکیلات بخارا، تشکیلات بلخ، تشکیلات نیشابور...)
و نقباي مختلف با امام ارتباط داشتند و به منزلۀ دستهای امام و دستهای تبلیغاتی، اقتصادی و سیاسی بودند، که از مرکز هر تشکیلات، پول به مرکز میفرستادند،
و از مرکز و امام دستور مبارزه در محیط میگرفتند و به تشکیلاتشان میرساندند.
🔹نقبا، فقه و فرهنگ اهل بیت (ع) را که ممنوع و مورد تعقیب بود، در اذهان و سینههای مردم پخش میکردند و با حکومتها و تبلیغات گسترده و وسیع شان میجنگیدند.
✳️ مصرف خمس و زکات
زکات در آن روزگار «مالیاتی جبری» بوده که به دستگاه جلاد پرداخته میشده و به مصرف قتل عام زکات دهنده، و محرومان و تودۀ مردم میرسیده!
❓پس، در این میان، خرج رهبریِ مبارزه با جلادانِ زکات بگیر و دشمنان تودۀ محروم را از کجا باید تأمین کرد؟
مگر نه اینکه مبارزه به تشکیلات و مرکزیت و پول نیازمند است؟
اینجاست که خمس، بعنوان بودجه مبارزه پرداخت میشود، و تکیه و حسینیه بعنوان مرکز تشکیلات ضدحکومتی، ایجاد میگردد.
🔸زکات در اختیار حکومت است و در کار ویرانی و نابودی زندگی توده، و مسجد، مرکز تبلیغات و عابدنماییهای حکومت.
حکومت، با زکات کاخ میسازد، و کاخسازیاش را در منبر و مسجد توجیه میکند.
و سرمایهداران حکومتی، با پول زکات چاقتر میشوند.
🔹در برابر این غارت و هجوم است که شیعه خمس میپردازد تا مبارزهاش را وسعت دهد، و تکیه و حسینیه میسازد تا به جنگجویانش پناهگاهی ببخشد.
شیعه، که زکات را عامل خردکردن خویش میبیند، و مسجد را «قتلگاه علی در ابتدا» و «قتلگاه فکر علی» در انتهاء،
به خمس و حسینیه رو میکند، تا به مبارزه همیشه اش، از علی (ع) تا کنون، امکان و قدرت ببخشد.
چنین بود که ساختن هر حسینیه، ضربهای بود بر پیکر حکومت ...
📗(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۷ -«شیعه»، بخش «نقش انقلابی یاد و یادآوران»، ص ۴۵ تا ۴۹ - خلاصه شده)
@Khode_Shariati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
✍️بخشی از نامۀ دکتر شریعتی به پسرش «احسان» ۱۳ ساله، در ۲۴ آبان ۱۳۵۱
🔘حرف داریم تا حرف.
حرفی داریم که حرف است و حرف هم میماند؛
حرفی داریم که عمل میزایاند و حرکت میآفریند و بیداری میدهد و رسواگری میکند؛
و حرفی داریم که خودِ زدنش «عمل» است؛
و نیز حرفی داریم که عمل وسیلهای است برای زدن آن!
یعنی «حرفْ هدفِ عمل است» و عمل مقدمه و وسیلۀ حرف!
وانگهی «عملِ» یک نویسنده، سخنران، معلم، مترجم، ایدئولوگ و رهبر فکری، مورخ و روشنفکر، حرف زدن است.
مگر پیامبران که تاریخها را دگرگون کردهاند و زمانها را خلق و تمدنها را بنیاد، جز «پیام» را ابلاغ کردهاند؟
💠روشنفکر، پیامبر زمان و جامعۀ خویش است.
اگر با همۀ عشق و اخلاص و استقامت و بیباکی و هوشیاری و فداکاری و شایستگی و قدرت و هنرمندی خویش، بتواند پیام را به مردم خویش ابلاغ کند، رسالت خویش را عمل کرده است.
و اگر درست حرفش را بزند و حرفِ درست را بزند، دیگر فقط حرف نزده، عمل کرده است، چون عمل روشنفکر حرف زدن است...
⚠️ و تو پسرم، اگر نمیخواهی به دست هیچ دیکتاتوری گرفتار شوی فقط یک کار بکن:
بخوان و بخوان و بخوان!
(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۱ -«با مخاطب های آشنا»- ص ۶۷)
@Khode_Shariati