🚧 دو رویکرد نابود کننده 🚧
خیلیا هستن چون دوست دارن کارهاشون
بدون هیییییچ اشتباهی انجام بشه، اصلا
کاری انجام نمیدن🤨
یعنی فکر میکنه اگر بخاد راننده بشه باید
اصلا تصادف نکنه.. مگه میشه؟ تو هم نزنی
یکی دیگه بهت میزنه..
اما بالاخره این اشتباه در همه کارها و
اقدامات احتمال داره رخ بده..
بعد جالبه برام اینکه این افراد از بچگی
بلد بودن حرف بزنن و راه برن و غذا بخورن
و همه کارها رو انجام بدن؟
یا اینکه اول خواستن انجام بدن و اشتباه
کردن و بعدش فهمیدن راه درست چیه؟
حالا تو کارهات اگر فکر میکنی قراره هیچ
اشتباهی پیش نیاد، در بزرگترین اشتباه به
سر میبری..
چون افراد موفق از حل کردن مشکلات و
مسائل و درست کردن اشتباهات موفق شدند
رویکرد غلط دوم اینه که اگر یه اشتباهی
رو انجام دادی و فهمیدی اشتباهه ولی
توجیهش کنی و ادامه بدی، در حالی که
راه برگشت و تغییر وجود داره..
این از قبلی هم بدتره..
فهمیدی یک مدل روابط، تعامل، مشارکت،
برخورد، استخدام و و و تو کارهات ایراد داره
ولی مجدد بی جهت همون راه رو ادامه بدی
و تقصیر رو بندازی گردن جامعه و مسئولین
و نخواهی اشتباه خودت رو قبول کنی..
این دومی خطرناک تره چون به یک اشتباه
در خارج عمل میکنی و ادامه میدی و اثر
بیرونی میگذاری ولی اشتباه اول تو رو مانع
میکنه و کاری انجام نمیدی که بخواهی
توجیهش کنی
پس..
1⃣ از احتمال اشتباه کردن نترسید
2⃣ اگر متوجه اشتباه کارتون شدید،
اشتباه خودتون رو قبول و اصلاح کنید
@khorasaniacademy
سلام به همه عزیزان
از امروز به بعد در روزهای چهارشنبه تا جمعه هر هفته مشاوره رایگان داریم.
هر یک از عزیزان در مورد کسب و کار، راه اندازی کسب و کار،فروش، استخدام و... سوالی داشته باشن میتونن مستقیما با آقای خراسانی در ارتباط باشن.
یادتون باشه این مشاوره ها رایگان هست.🌹
@khorasani_academy
خراسانی | مشاور کسب و کار
میدونی فرق بین آدم باهوش با آدم عاقل چیه؟؟🤔
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خراسانی | مشاور کسب و کار
تصور کن هر کسب و کاری صبر کنه تا بهتر بشه و بعد خدماتشو ارائه بده؛
اینجوری چه اتفاقی میوفتاد؟؟؟
دیگه خیلی از کسب و کارها و صنایعی که ما باهاشون سر و کار داریم کلا وجود نداشتن
پس یادت باشه ...
"همیشه تو هر وضعیتی که هستی شروع کن و بعد به مرور بهترش کن"
فصل اول کتاب صفر تا صد
برای دریافت کامل کتاب (به صورت چاپی یا پیدیاف) به آیدی زیر پیام بدید👇🏼
@khorasani_academy
#داستان_آموزشی
مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرده بود و در آن ساندویچ میفروخت. چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت. چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمیخواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و ویژگی های ساندویچ های خود را شرح داده بود. خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق میکرد.
مردم هم می خریدند.
کارش بالا گرفت؛ بنابراین کارش را گسترش داد به طوری که وقتی پسرش از مدرسه برمی گشت به او کمک می کرد.
کم کم وضع عوض شد. پسرش گفت: «پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند، کاروبار همه خراب می شود. شاید یک کسادی عمومی به وجود آید. باید خودت را برای این کسادی آماده کی.» پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته و به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند، پس حتما آنچه می گوید درست است.
بنابراین کمتر از گذشته، نان و گوشت سفارش می داد و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد. فروش او ناگهان شدیدا کاهش یافت. او رو به فرزند خود کرد و گفت: «پسر جان حق با توست. کسادی عمومی شروع شده است!»
آنتونی رابینز جمله بسیار زیبایی در این باره دارد:
«اندیشه های خود را شکل ببخشید وگرنه دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی میکنند.»
در واقع آن پدر داشت بهترین روش کاسبی را انجام می داد اما به خاطر افکار پسرش، تصمیمش را عوض کرد. افکار پسر آنقدر روی او تاثیر گذاشت که فراموش کرد که خودش دارد باعث ورشکستگی خودش میشود و تلقین بحران مالی کشور، باعث شد که زندگی او عوض شود.
قبل از اینکه دیگران برای ما تصمیم هایی بگیرند که بعدا ما را پشیمان کند، کمی فکر کنیم و راه درست را انتخاب کنیم و با انتخاب یک هدف درست، از زندگی لذت ببریم
چون زندگی مال ماست.