میگفت اگر میخوای بدونی خدا دوستت داره یا نه،
ببین عشق امامحسین[ع] توی دلت هست یا نه..
خداجونم، منم دوستت دارم خب :)
بر سر بزن و با اهل حرم یکصدا شو:
[ ایاهل حرم میر و علمدار نیامد؛
سقای حسین، سید و سالار نیامد💔 ]
روز آخری که کربلا بودم
هی توی بینالحرمین توی رفت و آمد بودم
هی میرفتم سمت حرم امام حسین و برمیگشتم سمت حرم حضرت عباس
دروغ چرا
اصلا دل خداحافظی نداشتم
چشمهای اشک آلودهم رو میدوختم به گنبد امام حسین و زمزمه میکردم یعنی تموم شد؟
باید برم؟
من که دل رفتن ندارم آخه ، چطوری وداع کنم باهات ؟
اشک میریختم و نشسته بودم یه گوشه و به ماه و گنبد حضرت عباس نگاه میکردم
چه تشابه قشنگی داشتن..
زمزمه میکردم و میگفتم عباس میدونی دل رفتن ندارم..
میگن تو تمام امید امام حسین بودی
الآنم تمام امید منی عباس..
من بهت امید دارم که دوباره دعوتم کنی و بیام
زمزمه میکردم و اشک میریختم
و من هنوز امید دارم به دیدار دوباره ..
با گوشهٔ آستین پیراهن مشکیاش اشكِ
چشمانش را پاک کرد و گفت : ‹ عباس را
نمیخواستم و او براتِ شفای فرزندم را
بهدستم داد ، حق دارند که میگویند :
" امیرِ سرزمینِ دلهاست عباس "
او دلسوز است به شیعیانِ علی ›
الحمدلله برای امروز ..
تاسوعای سال هزار و چهارصد و چهار /*
وطن با حضور نوابغ زندگی میکند
و با خون شهدا زنده می ماند :)