اگر این انگیزه و اهدافی که شبا داشتم صبح ها هم داشتم جهان رو فتح کرده بودم ، اما متاسفانه صبح ها میخام زندگی رو کلا ادامه ندم
"یؤتِکُم خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ"
قسم به خودم که برای تو بهتر از چیزی که از دست دادهای نصیبت میگردانم..
- آیه ۷۰ سوره انفال
باغ خرمالو؛
"یؤتِکُم خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ" قسم به خودم که برای تو بهتر از چیزی که از دست دادهای نصیبت
پشت همهی گریههات و از دست دادنهات
بدون که خدا برات جبران میکنه = )
واقعا دانش چه گاهی؟
برنامه امتحانی رو نگاه کردم و یه لحظه فکر کردم امتحانی که دوشنبه دارم رو امروز داشتم
واقعا یه لحظه سکته ریز زدم
جای دم و بازدمم تغییر کرد
باغ خرمالو؛
واقعا دانش چه گاهی؟ برنامه امتحانی رو نگاه کردم و یه لحظه فکر کردم امتحانی که دوشنبه دارم رو امروز د
میخواستم بشینم گریه کنم بزنم توی سر خودم
دیدم عع
نه من اشتباه دیدم
یادم میاد دبستانی که بودم منتظر بودم برم راهنمایی
رفتم راهنمایی ، منتظر بودم برم دبیرستان که واقعا حس کنم بزرگ شدم
دبیرستان که رفتم لحظهشماری میکردم بیام دانشگاه و از کنکور لعنتی خلاص بشم
هیچی دیگه الان منتظرم دانشگاه تموم بشه
همون راهنمایی و دبیرستان
دوستایی داشتم که ازدواج کردن و ترک تحصیل کردن
چندتاییشون رو دیدم که بلاگر شده بودن
هیچی خواستم بگم برد رو اونا کردن
بعد خوندن کتاب آن سوی مرگ
این کتاب به قدری روم تأثیر گذاشته بود که خودم رو به هر دری میزدم برم کما
روحم از تن جدا بشه تا منم بتونم تجربه کنم
البته وقتی این کتاب رو خوندم خیلی کم سن و سال بودم
آره دیگه دوستان
تا یه جایی تأثیر پذیر باشید
ماریاٰ؛Kimiya.mp3
زمان:
حجم:
3.6M
میتوانم ادعا کنم که عشق من به تو، به هیچ چیزی در دنیا شبیه نیست؛
این عشق، مخلوطی است از شعر و موسیقی و خودمان.
و ما ، من و تو فقط بدان جهت توانستهایم با این جذبه یکدیگر را دوست بداریم که در دنیای به این بزرگی، تنها دو نفری هستیم که جز خودمان به هیچ کس دیگری شبیه نیستیم..
2:21
باغ خرمالو؛
به قدری دلم براتون تنگ شده که میتونم با اشکهام سیل راه بندازم
شماهم دلتون برای من تنگ شده؟
بعضی اوقات پیش میاد که برم و به بالاترین پست این کانال برسم
و همینطوری که میام پایین و به پستهای کانال نگاه میکنم
اون لحظه و اون دقیقه برام یادآوری میشه
به یاد میارم که با هر پست چقدر گریه کردم یا لبهام خندیده
این تداعی خاطرات میتونه قشنگ باشه :)