بعد خوندن کتاب آن سوی مرگ این کتاب به قدری روم تأثیر گذاشته بود که خودم رو به هر دری میزدم برم کما روحم از تن جدا بشه تا منم بتونم تجربه کنم البته وقتی این کتاب رو خوندم خیلی کم سن و سال بودم آره دیگه دوستان تا یه جایی تأثیر پذیر باشید

می‌توانم ادعا کنم که عشق من به تو، به هیچ چیزی در دنیا شبیه نیست؛ این عشق، مخلوطی است از شعر و موسیقی و خودمان. و ما ، من و تو فقط بدان جهت توانسته‌ایم با این جذبه یکدیگر را دوست بداریم که در دنیای به این بزرگی، تنها دو نفری هستیم که جز خودمان به هیچ کس دیگری شبیه نیستیم.. 2:21

به قدری دلم براتون تنگ شده که میتونم با اشک‌هام سیل راه بندازم شماهم دلتون برای من تنگ شده؟

بعضی اوقات پیش میاد که برم و به بالاترین پست این کانال برسم و همینطوری که میام پایین و به پست‌های کانال نگاه میکنم اون لحظه و اون دقیقه‌ برام یادآوری میشه به یاد میارم که با هر پست چقدر گریه کردم یا لب‌هام خندیده این تداعی خاطرات می‌تونه قشنگ باشه :)

وقتی اون دوستت جعبه سیاهه و آمار همه رو داره بهت اطلاعات میده:

وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى ~و به زودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد تا خشنود شوی ؛ آیه پنجم سوره‌ی ضحی

خدایا قربونت برم من خسته‌ام زودتر منو بغل بگیر:)

از آدم هایی که کپی میکنن دل خوشی ندارم ، از کسایی که براش بهونه میارن بیشتر.

با دیدنش یاد تو افتادم یاد اون درخت پیر کنار خونه یاد تموم آدمایی که با تمام زخم هاشون بازم درِقلبشون و باز میذارن میذارن از حضور تو بطن ماجراجویی های زندگیشون لذت ببری تو رو حبس خودشون نمیکنن خونه ات میشن.

اینو باید بفرستم برای تک تک کسایی که توی دانشگاه هستن آدم باش آدددم

دلم میخواست یه فنجون چای برمیداشتم و زیر نور خونین ماه می‌خوردم اما متاسفانه امتحان دارم ، باید جزوه بخونم

هر ۳۰۰ سال یکبار اتفاق میوفته، یعنی چی که زیاد بهش نگاه نکنم؟