نوشتن برايت يك جور عبادت است حضور قلب میخواهد..

گاها غبطه میخورم به آدما ، به روابطی که دارن ، به تعداد آدم‌هایی که نگران‌شون هستن و یهو پرت میشم به زندگی خودم ، انگار کسی منتظر من نیست و این بده ، غمناکه ، ناراحت‌کننده‌ست حتی انسان‌های برون‌گرایی مثل منو هم تبدیل به آدم آروم و ساکت می‌کنه..

0:53

خوشحال باش! برو، بدو، پرواز کن، آرزو کن، بزرگ شو، درد بکش یا خوش گذرانی کن؛ ولی زندگی کن، کمی زندگی کن.

تار پود مرا؛بابا علی ساخت

برای روز پدر کاش در نجف بودم که باز سر بگذارم به زیر پای علی

آن قدر با چشم هایت دلبری کردی که شیخ ؛ جرات این را ندارد صحبت از منـطق کند !

من ‏پارسال این موقع چهارپنج سال جوون‌تر بودم

لحظه‌ی بغض نشد حفظ کنم چشمم را در دل ِ ابر نگهداریِ باران سخت است

در برهوتِ تنهایی‌ام ‏روییده است هزاران تک درخت...

حقیقتِ آدمیزاد است؛ گرچه دلش مچاله‌ی غم گشته اما، چنان لبخند برلب دارد که گویی اندوهی نیست.