همسرانه👰🤵
💞 تفاهم به معنی اختلاف نداشتن و توافق کامل با طرف مقابل نیست!
👈 بلكه تفاهم یعنی فهمیدن و فهماندن.
💞 از آنجا كه سوتفاهم به معنی فهم مطلبی بر خلاف واقعیت است؛
👈 پس تفاهم یعنی فهم درست واقعیتها.
💞 تفاهم بین زوجین یعنی:
👈 فهم درست شخصیت همسر و فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود به همسر.
#همسرانه #خوشبختی #تفاهم
┏━━━•✾•💁♂•✾•━━━┓
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
┗━━━•✾•💁♀•✾•━━━┛
🔴 آقایان اطلاع رسانی کنند‼️
✅ دیر رفتن به منزل را به همسرتان اطلاع دهید.
✅ زمانی که مشغله کاری زیادی دارید و یا به هر دلیلی مجبورید دیرتر به خانه بروید با تلفن به او اطلاع دهید که دیرتر به منزل میرسم تا موجب نگرانی او نشوید.
✅ ظاهر این کار، ساده و کوچک است اما به معنای توجه شما به همسرتان است که برای زنان خیلی مهم و دلگرم کننده است.
#سیاستهای_مردانه #همسرانه #تحکیم_روابط_خانواده
┏━━━•✾•💁♂•✾•━━━┓
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
┗━━━•✾•💁♀•✾•━━━┛
سلام دوستان از امشب با کتاب زیبایی که خاطرات مدافعان حرم است در خدمت شما هستیم👇👇👇
سلام شبتان مهدوی
🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید تا ان شاءالله داستان جدید #مرتضیومصطفی* تقدیم نگاه مهربانتان شود☺️👇👇👇
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋
.• کتابِ مرتضی و مصطفی •.
" قسمت۱ "
|فصل اول : شما کہ ایرانی هستی|
...💔...
مرتضی عطایی
نام جهادی : ابوعلی
ولادت : ۴ اسفند ۱۳۵۵ ، مشهد
ازدواج : ۲۶ بهمن ۱۳۷۸
ثمره ازدواج : یک دختر ( نفیسه ، متولد ۱۳۸۰ و یک پسر ( علی ، متولد ۱۳۸۲ )
شهادت : ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ ، لاذقیه سوریه
💟 مقدمہ
شماره اش 📱 را از دانیال گرفتم ؛ شماره ابوعلی را . اواخر سال ۱۳۹۴ برنامه ای با موضوع شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده از سیما 📺 پخش شد . خیلی به دلم ❤️ نشست . همان جا تصمیم گرفتم درباره او کاری انجام دهم 🙇♂، کار من هم که معلوم است ، کتاب صلی علی 📙.
بعد از پایان برنامه شماره دانیال را گرفتم. دانیال از رزمندگان لشکر فاطمیون🕊 و از برادران با صفا و مخلص افغانستانی است. صدرزاده از رزمندگان همین لشکر بود که با نام افغانستانی به منطقه رفته بود.
تصمیمم را که به دانیال گفتم ، حسابی استقبال کرد 😍 و گفت : دمت گرم ، خدا خیرت بده✋، حالا چه کمکی از دست من بر میاد؟🤔 گفتم : هیچی، تو فقط چند تا شماره از این رفقای صدرزاده رو به من بده ؛ همین . چهار پنج تا شماره به من داد . غیر از یکی که بچه محل اش بود و شهریار زندگی می کرد ، بقیه شهرستان بودند؛ مشهد و کرمان. مشهد برایم راه دست تر بود. با مشهدی ها هماهنگ کردم و راهی دیار امام رضا شدم. 💚
ابوعلی جزو شماره های لیستم بود. دانیال روی اسم او سفارش کرد و گفت : ابوعلی هم جانشین سید ابراهیم بوده، هم حسابی با هم جیک تو جیک 😉بودند. سید ابراهیم نام جهادی مصطفی صدرزاده بود. با ابوعلی تماس☎️ گرفتم. استقبال کرد و گفت حتما وقت می گذارد⏰، قرار شد خودش زنگ📞 بزند.
دو روز گذشت، اما خبری از ابوعلی نشد.🤐 تماس📞 گرفتم و پیگیر شدم. عذرخواهی کرد🙏 و گفت فردا زنگ ☎️ خواهد زد و قرار می گذارد. فردا هم آمد و خبری نشد😐. پس فردا زنگ زدم و بگی نگی توپم پر 😠 بود. گفتم: مومن خدا سه روز منو سر کار گذاشتی! بگو کجایی، من بیام پیشت. ☹️
گفت : جای شما کجاست؟ گفتم : یه جا نزدیک باب الجواد🏢. گفت: فردا بعد از ظهر خوبه؟!؟ یعنی یک روز دیگر.😩
چاره ای نداشتم و گفتم : آدرس را برایت پیامک می کنم فقط جان هر کی دوست داری سر کارمون نذار😕. گفت: نه حتما میام.🙌
فردا ساعت ۴ عصر بالاخره چشمم به جمال جناب ابوعلی روشن شد🤗. با موتور 🛵 آمده بود. موتور را داخل حیاط گذاشت و رفتیم برای مصاحبه🎤.
کمی خوش و بش کردیم😉 و گلایه بابت سه ، چهار روز سرکار گذاشتن اش😢.
گفت: پیگیر کارهای اعزامم هستم. شروع کردیم🎙:
بسم الله الرحمن الرحیم. ۱۱ خرداد ۱۳۹۵. مشهد ، حسینیه چهارده معصوم حضرت عبدالعظیمی ها. در خدمت آقای ابوعلی هستیم. البته اسم جهادی ایشان ابوعلی است. خودتان را معرفی کنید.
_ خدمت شما عرض شود که ابوعلی هستم، در خدمت شما. حالا قرار نیست این مصاحبه منتشر بشود که ؟ چون اگر منتشر شود، به قول ما اسم و رسم اصلی ما دیگر لو می رود.
+ نه ، اسم و رسم شما محفوظ است ، خیالتان راحت✋ .
_ زنده باشید ان شالله. مرتضی عطایی هستم. حالا شما همان ابوعلی در نظر بگیرید. در خدمتتان هستم.
و الی آخر... یک ساعت و ۴۸ دقیقه صحبت کردیم. مصاحبه ناتمام ماند. همان جا وعده ی جلسه بعدی را از ابوعلی گرفتم. گفت: فردا کار دارم ، ان شاالله برای پس فردا ساعتی 🕒 را هماهنگ کنیم.
این پس فردا شد چهار روز بعد😑. طی این چند روز با دوستان دیگر صدرزاده صحبت کردم.🙋♂
۱۵ خرداد ۱۳۹۵ مصاحبه دوم انجام شد. این بار دو ساعت و ۲۴ دقیقه. طی این دو نوبت مصاحبه ، شیفتگی او به سید ابراهیم ♥️ از سر و رویش می بارید، یک سید ابراهیم 😢 می گفت ، ده تا سید ابراهیم از بغلش 💔 در میآمد .
خیلی از ابوعلی خوشم آمد😌؛ او هم شاید . چرا که هم در زمان مصاحبه، هم خارج از آن، بگو مگوهای😊 زیادی برایم گفت.
درد دلهای زیادی داشت😢💔، خیلی گریه😭 می کرد. می گفت: نمی گذارند بروم. من با تعجب گفتم: آخه یعنی چی؟ با این همه مسئولیت؟ مگه میشه؟ گفت: حالا که شده.🤷♂
از اتفاقات ناگوار و بعضی افراد در لشکر فاطمیون حسابی گله مند بود😖. آن روز خداحافظی و روبوسی کردیم؛ او را به خیر و ما را هم به سلامت. برگشتم تهران و مشغول کارهای روزمره شدم😎.
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋
یک شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ طبق روال هر ساله روز عرفه راهی صنف لباس 👕فروشی ها شدم. با نوای گرم🎤 حاج آقا منصور ارضی که خداوند بر تاییدات و طول عمر ایشان بیفزاید، از روضه حضرت آقا سید الشهدا {صلوات الله علیهم} مستفیض گردیدم.
ساعت پنج ، پنج و نیم جلسه تمام شد. همراه با خیل جمعیت به طرف میدان توپخانه میرفتم. طی مسیر، گوشی همراهم 📱 را روشن کردم پیام ها پشت سر هم آمد. شروع کردم به چک کردن. به یکی از آنها که رسیدم، درجا میخکوب شدم:😓
" مرتضی عطایی ابوعلی به یاران شهیدش پیوست. "😭💔
تازه از روضه آمده بودم. دلم رقیق شده بود. خبر شهادت ابوعلی حسابی منقلبم کرد و ریختم بهم. بی اختیار اشکم سرازیر شد😭. با خودم زمزمه می کردم : چقدر راحت اینها شهادت را میگیرند، چقدر راحت قید همه چیز را زده و دنیا را سه طلاقه میکنند، خوش به حالت ابوعلی! خوش به حالت! روز عرفه رفتی پیش ارباب.😟
روز عرفه رفتی پیش رفیق جون جونیت سید ابراهیم♥️. تو را به خدا یک نگاهی به ما کن. ابوعلی قربانت بروم. ابوعلی فدایت بشوم...
این ها را میگفتم و مثل باران اشک😢 می ریختم و مسیر را میآمدم.
همان جا تصمیم گرفتم، تا چهلمش نشده صحبتهایم با ابوعلی را کتاب کنم.📚 سریع دادم مصاحبه ها 🎙 را پیاده کردند. خیلی تلاش کردم، اما قسمت نشد کار تا چهلم آماده شود.
و امروز در سالگرد جناب مرتضی عطایی این افتخار نصیبم شد که بتوانم این مصحف 📖 را تقدیم درگاهش کنم؛ ان شاالله که توشه ای باشد برای آخرتم.
در پایان ضمن عرض ارادت به تمام کسانی که در تهیه این کتاب یاری ام کردند، دست بوس همه ی آن ها هستم؛ دانیال عزیز که علاوه بر معرفی دوستان شهید، تصاویر زیادی از ابوعلی را در اختیارم گذاشت؛ جنابان 'جرجانی' پدر و برادر خانم همسر شهید مرتضی عطایی که حدود ۱۰۰ تصویر به بنده دادند؛ مهدی شهبازی که زحمت پیاده کردن مصاحبه ها را متقبل شد و صمدی عزیزم که همیشه در کنارم بوده و خواهد بود.
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک
ان شاالله 🙏💚
علی اکبری مزدآبادی
۲۰ مرداد ۱۳۹۶
...💔...
⚪️ ادامہ دارد ...
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺
═══✼🍃🌹🍃✼═══
دعای عهد کم حجم
✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان #حضـــرتصاحـــبالـــزمانعج🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🌹 #سلام_بر_حسین_علیهالسلام 🌹
🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تندخوانی_تصویری #جزء17قرآن کریم استاد معتز آقایی
حدود۳۰دقیقه
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#سربازان ظهور فرمانده
#منهنوزلبخندفرماندهراندیدم
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
به نیابت از #امامزمان عج هدیه به محضر #حضرتزینب علیها السلام
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
سلام علیکم
از امروز قراراست برایتان داستان زندگینامه #داداش_رضا وتجربیاتش را بگذاریم بگذاریم
لطفا نظرات به ایدی زیر:👇
@mahdavi255
با ما همراه باشید😊
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋
از سفیر ابلیس تا سفیر پاکی 1
مقدمه
سلام...رضا هستم.
متولد 19 مرداد سال 1393 و دقیقا پنج سالمه !
شاید از نگاه خیلی ها من 26 سالم باشه...اما خودم به همه میگم پنج سالمه...
تعجبی هم نداره...چون از نظر من سن آدما از لحظه ای که مامانشون اونارو به دنیا میاره حساب نمیشه...بلکه عمر آدما از زمانی آغاز میشه که دوباره به خودشون میان و میخوان به تموم چیزایی که شنیده بودن شک کنن و زندگی خودشونو از صفر بسازن!
من از یه خونواده نسبتا غیر مذهبی به دنیا اومدم و متاسفانه از همون بچگی خلا عاطفی داشتم...یعنی کلا کسی بهم محبت نمیکرد و از طرفی پدرم چون یکم اعصابش خرابه مدام منو تحقیر میکرد و میزد...
با اینکه خیلی پسر آروم و ساده و صادقی بودم، اما کلا کسی بهم توجه نمیکرد و ماجرای تلخ من از جایی شروع شد که از همون سن های کم بلوغ زودرس داشتم و از سن 8 سالگی تموم مسائل جنسی رو میدونستم و تو ذهنم مدام فکر جنسی میکردم.
وقتی 13 سالم شد تو مدرسه دوستام بهم یه سی دی فیلم پورن دادن که از همون موقع شروع کردم به دیدن اینجور فیلما...
به دلیل داشتن یه ذهن تخیل پرداز قوی، این تصاویر جنسی مدام با من بود و روز به روز منو بیشتر به سمت خودش میکشید...
اوایل از روی کنجکاوی و شیطنت بود...اما بعدا کم کم تبدیل به نیاز شد..
تقریبا از 15 سالگی بود که ذهنم کاملا آلوده شده بود و چون همزمان هم خلا عاطفی داشتم و عزت نفس نداشتم یه جورایی اشتباهاتم تو زندگی شروع شد و عملا استارت کج رویم خورده شد...
من تو 15 سالگی یه چهره جذاب و بی بی فیسی داشتم که نمیدونم چرا دخترا خیلی خوششون میومد.
کلا تو نوجوونی خیلی خوشگل بودم.اینو همه بهم میگفتن...
ولی خب...این برای منی که خلاء عاطفی داشتم زیاد خوب نبود...آخه وقتی کسی بهم محبت میکرد خوشم میومد...
یکی از دلایلی که به سمت دختر ها کشش پیدا کردم همین بود...چون بهم توجه میکردن ...
تو خونه همش دعوا و استرس بود...ولی وقتی بیرون میرفتم دخترا نگام میکردن و من خوشم میومد...بخاطر همین سعی میکردم لباسای قشنگ بپوشم تا بیشتر نگام کنن.
واقعا کسی بهم تو خونه محبت نمیکرد. همیشه با دعوای پدر مادرم از خواب پا میشدم و کلا خونمون همش استرس بود.
ولی وقتی بیرون میرفتم همه بهم توجه میکردن.
من اولین باری که یه دختری بهم گفت دوسِت دارم تا سه روز خوابم نبرد...آخه کسی تو خونه اینو بهم نمیگفت ... همیشه هم احساس "تو انسان بدی هستی بهم تلقین میکردن...در صورتی که واقعا بد نبودم...
از بس اینارو بهم میگفتن که باورم نمیشد لایق این باشم که کسی بهم محبت کنه...
این خلاء های عاطفی رو تا 17 سالگی همراه خودم داشتم..
مادرم بنده خدا خیلی برام زحمت کشیده...اما خب...تو محبت کردن کلامی و همینطور توجه کردن خیلی خیلی برام کم گذاشت...
بخاطر همین به سمت دخترا همش کشیده میشدم.
مادرم بیشتر برام غذا میپخت که بخورم نمیرم همین...وگرنه محبت هیچی...بازم ازش سپاسگزارم...واقعا نمیتونم از مامانم ایرادی بگیرم،چون دوستش دارم...من بیشتر از پدرم ناراحتم که واقعا ستون خوبی برای تکیه کردن نبود.چون اعتیادش و اخلاق بدش مانع این میشد که مادرم آرامش داشته باشه...من از مادرم هیچ گله ای ندارم و خیلی هم دوستش دارم.به هر حال امتحان زندگی من پدرم بود.
مادرم خودشم سختی کشیده هستش...نباید ازش انتظار محبت داشته باشم.چون محبت از درون به بیرون ساطع میشه...مادرم چیزی از درون نداشت که بهم بده...مادرمم کم اذیت نشد.
خلاصه همینجوری ادامه دادم تا به سن 17 سالگی رسیدم...
تو 17 سالگی یه شکست عشقی افتضاح خوردم که تا مدت ها داغون بودم...دقیقا تا 20 سالگی همش فکرم درگیر این قضیه بود و بد جوری شکستم. (این اتفاق خیلی درسا بهم داد...چون من خیلی ساده و احمق بودم.دیگه بعد این قضیه فهمیدم که نباید انقدر ساده باشم)
اینا همه مقدمه ای بود که برسم به سن 20 سالگیم!
من تو 20 سالگی تبدیل به یه حیوون شده بودم.چون همه جوره زخمی بودم...
از طرفی مدام با پدرم دعوا میگرفتم و از طرفی بخاطر خلاء های عاطفی و کمبود عزت نفس و دیدن فیلم پورن و کلا خیلی کارا...کاملا از انسانیت فاصله گرفتم.
کلا یکی مثل من که زخمی هستش دیگه هیچی براش مهم نیست...
بابامم همیشه بهم فحش میداد و توهین میکرد و میگفت تو هیچ گهی نمیشی.
همیشه این حرفارو میزد.
و من تو سن 21 سالگی به پوچی مطلق رسیدم و دیگه کلا هیچی برام مهم نبود.
من همه کار کردم...
همه کار...
ولی یه کاریو هیچوقت نکردم...
میدونی اون کار چی بود ؟
اون یه کارم این بود که هیچوقت تو زندگیم سمت سیگار و دود نرفتم.
هیچوقت!
میدونی چرا؟
چون بابای من معتاد بود...و من از اینکه مصرف میکنه حالم به هم میخورد...
خیلی وقتا دوستام سیگاری میکشیدن یا قلیون میکشیدن ... خیلی هم تعارف میکردن که رضا بیا بزن...ولی من این یه مورد خاص خط قرمزم بود و هرگز سمتش نرفتم.
من تا پنج سال دلیل اصلی توبه گردنم بنا به دلایلی به بچه های سایت نمی گفتم...
ولی در همین حد بدونید که من خیلی درگیر مسائل کج بودم
من سال ۹۱ فروشنده فیلم بودم و سال ۹۳ به دلیل شناسایی شدنم چهار شب بازداشتگاه استان مرکزی اراک بودم.
چون فعالیت گسترده داشتم و تو سایت معروف فیلم پورن آپلود میکردم.
وقتی اون شب شناسایی شدم توبه کردم و چون کیس کامپیوترم کشف و ضبط شده بود از خدا خواستم کاری کنه لو نرم...
وقتی پلیس کامپیوترمو روشن کرد هیچ فیلمی توش ندید و تبرئه شدم...
این بود داستان اصلی توبه کردنم...
وقتی برگشتم و توبه کردم خدا تموم گناه هامو پاک کرد.
البته خیلی کلی گفتم...اصلا حوصله ندارم در مورد اون لحظات باهاتون حرف بزنم.
چون خیلی روزای سختی رو گذروندم...
همش استرس و ترس بود...
خدارو شکر تموم شد.
شما هم لطفا دیگه ازم چیزی نپرسید...در همین حد کافیه...
نمیخوام از اون روزا کسی ازم سوال کنه...
وقتی پلیسا کیسمو روشن کردن رو صفحه دکستاپش هیچی پیدا نکردن و تموم درایوهام خالی بود و
در کمال تعجب ایمیل هام اصلا باز نمیشد...به نظر شما اینا شانسی بود
😞😞
نه...
اینا همش بخاطر توبه کردنم بود.
تو راه که داشتن منو میبردن بازداشتگاه اراک همش میگفتن دهنتو سرویس میکنیم و منو همش میترسوندن...
اطلاعات اراک شناساییم کرده بود و اومدن از گرگان دستگیرم کردم.
اگه اون روز ایمیل هام باز میشد و صفحه هیستوری مرورگرم باز میشد ...حداقل ۲۰۰ ضربه شلاق و
۱۹ سال زندانی داشتم .
خیلی معجزه ها تو زندگیم اتفاق افتاد...
مثلا موقع گشتن گوشی موبایلمو اصلا پیدا نکردن...
با اینکه تو شلوارم بود و توش پره مدرک بود...
اما
گوشی موبایلمو پیدا نکردن...
✍دستنویس های ؛ #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
#لبخند_های_پشت_خاکریز 😅
آموزش خمپاره انداز بود️ و تفاوت آنها با یکدیگر ، اینکه بعضی صدا و صوت ندارند و ناغافل می آیند و چطور می شود از ترکش آنها در امان بود.
مسئول آموزش می گفت : گاهی آدم زمانی به خودش می آید که دیگر خیلی دیر است. خمپاره درست بالا سرت است ، حتی فرصت اینکه بنشینی نداری.
صحبت که به اینجا رسید کسی از میان جمع برخاست و گفت : در چنین شرایطی واقعاً چه می شود کرد؟🤔
گفت : هیچی اینکه زرنگی کنی و آن را روی هوا بگیری و نگذاری بیفتد روی زمین و منفجر بشود ! 😐😂
📚از کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی
سلام و عرض ادب
💝💚💝
مخاطبین باصفایی داریم که مطالب کانال را به کانالها و گروههای خودشون بازنشر میکنند. لذا بازدید برخی مطالب به هزارنفر هم میرسد.
ان شاءالله شما هم به جمع باصفاها بپیوندید و پس از مشاهده، اول پست ها رو فوروارد و سپس به سراغ دیگر کانالهاتون برید.
🌺💐🌺
این کانال را دلی زدیم و تاحالا تبلیغ وسیعی هم برایش نکردیم. تا الان هم که علیرغم مشغله فراوان مان پابرجاست بخاطر پیگیری شما مخاطبین است . پس خودتان تبلیغش کنید.
رمانهای جذاب و آموزنده و مذهبی🌺💐🌺
قسمت اول #رهایی_از_شب 👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/16012
قسمت اول #رایحهمحراب👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/10439
قسمت اول #از_روزی_که_رفتی 👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/13294
قسمت اول #تا_تلاقی_خطوط_موازی
https://eitaa.com/khorshidebineshan/20397
قسمت اول داستان واقعی #سه_دقیقه_درقیامت👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/21126
قسمت اول #ژنرالهایجنگاقتصادی بر اساس #واقعیت👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/31363
قسمت اول رمان دورهمی👇👇👇
https://eitaa.com/JazreTanhaee/995
قسمت اول رمان #بودنت_هست 👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/24171
قسمت اول رمان #رابطه👇👇👇
براساس #واقعیت
https://eitaa.com/khorshidebineshan/24910
قسمت اول رمان #چمران_از_زبان_غاده👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/25802
قسمت اول#مزد_خون👇👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/28042
قسمت اول داستان واقعی
#پازل👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/28519
قسمت اول #بدونتوهرگز براساس #واقعیت
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/29196
💚💝💚💝💚
قسمت اول #سمِمهلک #بر اساس واقعیت
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/30523
قسمت اول #فنجانی_چای_باخدا👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/32233
قسمت اول #ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/33900
قسمت اول #کتاب_مرتضیومصطفی👇👇👇
https://eitaa.com/khorshidebineshan/33890
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
#صندوق_قرض_الحسنه_خورشیدپنهان
🌸پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «ماه شعبان، ماه من و ماه رمضان، ماه خدای تعالی است و آن ماه ، بهار فقیران و تنگ دستان است.»🌸
🌸امام صادق عليه السلام فرموند: بر درب بهشت نوشته شده است: قرض دادن هجده برابر پاداش دارد و صدقه ده برابر.🌸
👈 *قرض الحسنه وام دادن به خداست و كدام مؤمن است كه از وام دادن به خدا احساس تردید کند؟*
دوستان عزیز تصمیم داریم با کمک شما صندوق قرض الحسنه خورشید پنهان را با هدف ایجاد اشتغال و رفع نیازهای ضروریِ خانواده های نیازمند راه اندازی کنیم.
شما هم میتوانید یک باقیات الصالحات ماندگار از خودتان بجا بگذارید.
شماره کارت برای واریز
👇👇👇👇
#6037997950400177
بنام موسسه نیکوکاری خورشید پنهان با مجوز رسمی از مراکز ذیصلاح
⚪ اطلاعات بیشتر ازطریق ایدی 👇
🆔@mahdavi255
✋پخش این بنر صدقه جاریست
✅ ما را در شبکه های اجتماعی به دوستان خود معرفی بفرمایید
👇👇👇
🔹ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/573636754Cdcec2736d0
✅خرما سرشار از کلسیم
✍اگر کسی به پوکی استخوان مبتلا است و یا اگر عضلات بدنش شل است و درد میکند و با کوچکترین تحرکی عضلاتش میگیرد این علامت آن است که کلسیم بدنش کم است.
خرما سرشار از املاحی از جمله کلسیم میباشد. در بیست و چهار ساعت چهارده عدد خرما برای این منظور مفید است. به همین دلیل در روایت است که اگر جیرهی غذایی کسی خرما نباشد گویا غذای کاملی در منزل او یافت نمیشود.
☜【طب شیعه】
🍏 @khorshidebineshan 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خواص #سنجد و راز دوقلو زایی
✍از زبان استاد حسین خیراندیش
☜【طب شیعه】
🍏 @khorshidebineshan 🌿