eitaa logo
مجله تربیتی خورشید بی نشان
828 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
354 فایل
ارتباط با مدیر کانال @mahdavi255
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجله تربیتی خورشید بی نشان
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 ««قسمت ششم»» کاک رسول فورا
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 🔸🔸 🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 ««قسمت هفتم»» بابک رو برگردوند و صورتشو گرفت کنار سینه اش. قمقمش درآورد و چند قطره آب ریخت تو دهن و گلوی خشک بابک. دستمالش درآورد و صورت بابک رو یه کم تمیز کرد. هنوز صورت بابک طبیعی نبود و اثر خون و زخم، بیشتر از این حرفا وجود داشت. بعد از چند لحظه بابک رو بلند کرد و در حالی که رو دستش بی هوش بود، با احتیاط و قدم قدم از اونجا خارج شد. مرد داشت تو تاریکی و با چراغ خاموش رانندگی میکرد ولی از بابک روی صندلی های ماشینش خبری نبود! گوشیش رو درآورد و متن پیامکی را نوشت و برای کسی فرستاد که به جای اسمش، سه تا نقطه ذخیره کرده بود. متن پیامک این بود: جونوری که امروز با کابل افتادم به جونش به صبح نکشید و تموم کرد. میترسم اگه جنازه اش اینجا باشه، دردسر بشه. اینو نوشت و گوشیشو گذاشت روی صندلی بغلیش. بعد از چند دقیقه صدای پیامک اومد. برداشت و بازش کرد و دید نوشته: به درک! دفنش کن و خلاص. مرد که همون شکنجه گر3 بود، لبخندی زد و سیگاری از جیبش درآورد و روشنش کرد و یه آهنگ بی کلام گذاشت و به مسیرش ادامه داد. 🔹 شب – مسیر جاده خاکی مینی بوس دهاتی ها در مسیر جاده خاکی بود. ده دوازده نفر مسافر داشت که همشون خواب بودند و شاگرد شوفر هم روی صندلی بغل راننده خوابش برده بود. راننده هم گاهی خمیازه میکشید و دهانش را به پهنای صورتش باز میکرد. آهنگ قدیمی تُرکی هم روشن بود و وقتی راننده دید داره خوابش میبره، یه کم صداشو بلندتر کرد ولی اثری نداشت. ازطرف روبرو، پیرمرد موتوری در حال رفتن در مسیرش بود. چراغ موتورش سوسو میزد تا اینکه کلا خاموش شد. یکی دو بار با انگشت شستش، دکمه چراغ موتورش را امتحان کرد ببینه روشن میشه یا نه؟ دید روشن نمیشه. یکی دو بار با دست زد به جعبه چراغ جلویی اما دید کار نمیکنه. بی خیال شد و به راهش ادامه داد. از طرف دیگه، شکنجه گر3 همین طور که رانندگی میکرد به دور و برش دقت میکرد. انگار دنبال چیزی میگشت. حتی یکی دو بار هم سرعتش کم کرد و با دقت به دور و برش نگا کرد اما چیز خاصی ندید و به مسیرش ادامه داد. راننده مینی بوس دیگه نتونست خودشو کنترل کنه و مسیرش را تار میدید. تا اینکه بی اختیار گردنش کج و جاده از جلوی چشمش به طور کامل محو شد. موتوری روبرو هم به خیال اینکه از کنار مینی بوس رد میشه، خیلی عادی به مسیرش ادامه داد و به خاطر نور زیادی که از مینی بوس به چشمش میخورد، راننده خوابیده و گردن کج شده اش را ندید. تا اینکه دست راننده مینی بوس که روی فرمون بود، کم کم شل شد و فرمون به تدریج منحرف شد و به سمت دیگرِ جاده رفت. یعنی همان مسیری که پیرمرد موتور سوار داشت از روبرو می آمد. تا اینکه کامل به هم نزدیک شدند و مینی بوس با همان سرعتی که داشت، محکم با موتور و موتور سوار بیچاره برخورد کرد. شکنجه گر3 که به طرف پایین جاده رانندگی میکرد و به پایین تپه اِشراف داشت، ناگهان دید که صدای مهیبی اومد. فورا سرشو برگردوند به همان طرف که صدا آمد. تو همون تاریکی به زور دید که مینی بوس محکم به یک چیزی برخورد کرده و در حال چپ شدن به پایین تپه است. صحنه وحشتناکی بود. اینقدر که با دیدن غلت خوردن مینی بوس با صدای مهیب و برخورد با سنگ های بزرگ، چشمش گرد شده بود و به وحشت افتاد. توقف کرد و با چشمانش مسیر سقوط و لته پاره شدن مینی بوس به پایین تپه را تعقیب میکرد. فکری به ذهنش رسید. نگاهی از طریق آیینه جلو به طرف صندوق عقب کرد. دنده عوض کرد و راه افتاد. یک دو ساعت گذشت. جمعیت زیادی در حیاط و راهروی بیمارستان جمع شده بودند و در حال جا به جا کردن تصادفی ها و اموات و مجروحان از ماشین های آمبولانس و سایر ماشین ها به تخت های بیمارستان و بردن به طرف بخش اورژانس بودند. یکی از پرستارها از یکی از محلی ها پرسید: چند نفرن؟ مرد جواب داد: نمیدونم. کلا دوازده سیزده نفر! پرستار که مشخص بود با دیدن آن صحنه هولناک از آن همه آدم درب و داغون هول شده با صدای بلندتر به بقیه گفت: همشونو بیارین اینجا ... از این طرف ... سریع تر! مسیر آمبولانس ها تا بخش، مملو از رفت و آمد سریع دکتر و پرستار و مردم بود. ادامه دارد... به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 Join @khorshidebineshan 💕
🔴 مگر قرار نشد دیگر زنان متهمه و مجرم را که در بیرون هم چادری نیستند در جلسه دادگاه با چادر که پوشش زنان عفیفه و مومنه است نیاورید؟!!! 🔹 کمک به حجاب مردم نمی کنید، دیگر چرا چادر را سر زنان مجرم می کنید که این خود بالاترین تخریب و توهین به زنان چادری است ! 🔴 👇 Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🔴سیری بر زندگی آقا ابراهیم 🔴سلام بر ابراهیم/قسمت چهارم 🔷توسل 🔹ابراهیم مداحی میکرد؛ اما نه همه جا.
🔴سیری بر زندگی آقا ابراهیم 🔴سلام بر ابراهیم/قسمت پنجم 🔷نماز 🔹در سخت ترین شرایط، نمازش را اول وقت می خواند؛ حتی در دوره ی دبستان که کوچک بود نماز می خواند. به نماز جماعت آن هم در مسجد خیلی علاقه داشت. دیگران را هم به نماز جماعت دعوت میکرد. قبل از انقلاب، نمازهای صبح را در مسجد و به جماعت می خواند. 🔹در گود زورخانه وقتی اذان می گفتند، دست از ورزش می کشید و نماز جماعت برپا میکرد. 🔹به آداب مستحبی هم اهمیت می داد. یک شانه در جیبش داشت. قبل از نماز موها و محاسنش را شانه می کرد. بیشتر وقت ها با عبا نماز می خواند. 🔹به صورت مخفیانه قبل از سحر بیدار می شد و نماز شب می خواند. این اواخر، بیداری سحرهایش بیشتر شده بود. 🔹هر زمان که تهران بود، در نماز جمعه شرکت می کرد. می گفت:《نماز جمعه ثواب و برکات فراوانی دارد.》 ادامه دارد... Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🔴سیری بر زندگی آقا ابراهیم 🔴سلام بر ابراهیم/قسمت پنجم 🔷نماز 🔹در سخت ترین شرایط، نمازش را اول وقت
🔴سیری بر زندگی آقا ابراهیم 🔴سلام بر ابراهیم/قسمت ششم 🔷ورزش 🔹در ورزش، رتبه و مقام برایش مهم نبود. می گفت:《آدم باید ورزش را برای قوی شدن انجام بدهد،نه قهرمان شدن.》 🔹مرتب دعا میکرد:《خدایا بدنم را برای خدمت کردن به خودت قوی کن!》 🔹ورزش را از همان زورخانه با ورزش باستانی شروع کرد. در کشتی و والیبال بی نظیر بود. 🔹در نوجوانی در وزن۵۳کیلو کشتی حرفه ای را آغاز کرد. 🔹اوایل دهه۵۰ در مسابقات قهرمانی نوجوانان تهران شرکت کرد و همه ی حریفان را شکست داد. 🔹ابراهیم در حالی که ۱۵ سال بیشتر نداشت، برای مسابقات کشوری انتخاب شد؛ اما چون قرار بود جوایز برندگان را ولیعهد اهدا کند، ابراهیم در مسابقات شرکت نکرد. 🔹۱۸ساله بود که در وزن ۷۴کیلو قهرمان آموزشگاه ها شد. 🔹همیشه قبل از ورزش وضو میگرفت. 🔹قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز می خواند. در حال ورزش هم مشغول ذکر و دعا بود. 🔹ورزیدگی و تنومندی ای که با ورزش به دست آورده بود، خیلی جاها به کارش آمد: موقع فرار از دست ماموران ساواک، موقع حمل مجروح و پیکر شهدا در جبهه ها، در شناسایی مناطق دشمن و... ادامه دارد... Join @khorshidebineshan
☑️شهید مهدی زین الدین: هرکس درشب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. 💠شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان 🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋 🌹 🌹 🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @khorshidebineshan
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ دعای عهد کم حجم ✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ ظهور فرمانده ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ به نیابت از هدیه به محضر عج ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥جاده‌کش صهیونیست‌ها❗ 🔻وقتی در دادگاه‌ شهدای، با جوانانی مواجه می شویم که می‌گویند بخاطر فضای مجازی ول، مرتکب جنایت شدند؛ نباید هرگز کسانی که جاده‌کشی کردند تا رسانه‌های صهیونیستی قلب و مغز برخی جوانان را تصرف کنند از یاد ببریم 🔻امثال از شرکای اصلی این جنایاتند ✍حمیدرضا ابراهیمی 🔴 👇 @bidariymelat
🔴 احمق همیشه احمقه 🔹 هنوز چند روزی از خوش خدمتی این شخص به بن سلمان جلاد کودک کش و مفتضح شدنش نگذشته که ماشین حساب به دست گرفته و برای خط پایان رسم کرده!! 🔹 با حساب این احمق تمام آنهایی هم که در این ۷۰ روز به خیابان آمدند را جمع بزنیم حتی نیم درصد جمعیت ایران را هم شامل نشدند، پس نشانه ای است از پایان " زن هرزگی آزادی" و خواسته های دیگر! 🔹 یه روسری هم سر این متوهم میکردید میبردید بین‌ چند ده هزار نفر خانم محجبه ای که روز گذشته تو ورزشگاه شهید شیرودی جمع شده بودند تا بیشتر میفهمید مطالبه‌ مردم چیه؟ 🔹 احمق تر از این احمق کسانی هستند که اراجیف این احمق رو باور می کنن 🔴 👇 Join @khorshidebineshan
♦️رهبر معظم انقلاب: «میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا یک نه‌ی بزرگ گفت.» ۱۳۸۰/۰۲/۱۲ 🔹۱۱ آذر سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی 🕊شادی روح بلندش صلوات 🔴 👇 Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون برادر جلیل هست🥰✋ *شهیدے ڪه با روضه حضرتـــ رقیه(س) آسمانے شد*🕊️ *🌷شهید جلیل خادمی* تولد: ۱۵ / ۴ / ۱۳۵۶ شهادت: ۲۴ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: فارس/ فسا،امیر‌حاجیلو محل شهادت: سامرا *🌷همسرشهید← هر بار که اسم سوریه را می آورد دلم می لرزید و راضی نمی‌شدم.🥀یک روز به من گفت: «مانده‌ام با این همه اعتقاداتی که داری چرا راضی نمی‌شوی به سوریه بروم،‼️جواب حضرت زینب و رقیه را خودت بده...»🥀در باورم نمی‌گنجید که بخواهم جلیل را به این زودی از دست بدهم.🥀نگاهم در نگاهش قفل شد.🥀(با خود می‌گفتم مرا به که واگذار کردی ... راه برگشتی برای من نگذاشتی...)🥀شرمنده شدم سرم را پایین انداختم و همان لحظه از تمام وجودم جلیل را به حضرت زینب سپردم.جلیل حاجت قلبی‌اش را از حضرت فاطمه زهرا (س) گرفت و مدافع حرم شد🕊️علاقه زیادی به روضه حضرت رقیه(س) داشت🏴 به همین جهت هیئتی را به نام فاطمیه راه اندازی کرد. این هیئت متشکل بود از تمامی خویشاوندان دور و نزدیک💫هر هفته همه گرد هم می‌آمدیم و زیارت عاشورا میخواندیم📿سامرا که رفت زنگ زد📞 گفتم جلیل 5 صفر روضه حضرت رقیه را فراموش نکن🌙گفت همان روز به سامرا می روم و از آنجا نائب الزیاره همه هستم و تماس می‌گیرم.نمی‌دانستم روضه در آن روز شامل حال یتیمان من هم می شود🥀همزمان با لحظاتی که زمزمه زیارت عاشورا بر لبان ما بود🤲🏻 و اشک بر مظلومیت حضرت رقیه(س) می‌ریختیم🥀جلیل در جوار مرقد ملکوتی امام حسن عسکری(ع) و امام علی النقی (ع) در آستانه‌ی شهادت حضرت رقیه(س)🏴 آسمانی شد*🕊️ *شادی روحش صلوات*💙🌷 @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پزشک آگاه ▪️روایت جالب و شنیدنی از تلاش کادر درمان برای بازگرداندن بیمار از کما 👤تجربه‌گر: آقای محمد زینلی ✅ Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا