eitaa logo
مجله تربیتی خورشید بی نشان
828 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
354 فایل
ارتباط با مدیر کانال @mahdavi255
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ ظهور فرمانده ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ به نیابت از هدیه به محضر عج ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥جاده‌کش صهیونیست‌ها❗ 🔻وقتی در دادگاه‌ شهدای، با جوانانی مواجه می شویم که می‌گویند بخاطر فضای مجازی ول، مرتکب جنایت شدند؛ نباید هرگز کسانی که جاده‌کشی کردند تا رسانه‌های صهیونیستی قلب و مغز برخی جوانان را تصرف کنند از یاد ببریم 🔻امثال از شرکای اصلی این جنایاتند ✍حمیدرضا ابراهیمی 🔴 👇 @bidariymelat
🔴 احمق همیشه احمقه 🔹 هنوز چند روزی از خوش خدمتی این شخص به بن سلمان جلاد کودک کش و مفتضح شدنش نگذشته که ماشین حساب به دست گرفته و برای خط پایان رسم کرده!! 🔹 با حساب این احمق تمام آنهایی هم که در این ۷۰ روز به خیابان آمدند را جمع بزنیم حتی نیم درصد جمعیت ایران را هم شامل نشدند، پس نشانه ای است از پایان " زن هرزگی آزادی" و خواسته های دیگر! 🔹 یه روسری هم سر این متوهم میکردید میبردید بین‌ چند ده هزار نفر خانم محجبه ای که روز گذشته تو ورزشگاه شهید شیرودی جمع شده بودند تا بیشتر میفهمید مطالبه‌ مردم چیه؟ 🔹 احمق تر از این احمق کسانی هستند که اراجیف این احمق رو باور می کنن 🔴 👇 Join @khorshidebineshan
♦️رهبر معظم انقلاب: «میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا یک نه‌ی بزرگ گفت.» ۱۳۸۰/۰۲/۱۲ 🔹۱۱ آذر سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی 🕊شادی روح بلندش صلوات 🔴 👇 Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون برادر جلیل هست🥰✋ *شهیدے ڪه با روضه حضرتـــ رقیه(س) آسمانے شد*🕊️ *🌷شهید جلیل خادمی* تولد: ۱۵ / ۴ / ۱۳۵۶ شهادت: ۲۴ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: فارس/ فسا،امیر‌حاجیلو محل شهادت: سامرا *🌷همسرشهید← هر بار که اسم سوریه را می آورد دلم می لرزید و راضی نمی‌شدم.🥀یک روز به من گفت: «مانده‌ام با این همه اعتقاداتی که داری چرا راضی نمی‌شوی به سوریه بروم،‼️جواب حضرت زینب و رقیه را خودت بده...»🥀در باورم نمی‌گنجید که بخواهم جلیل را به این زودی از دست بدهم.🥀نگاهم در نگاهش قفل شد.🥀(با خود می‌گفتم مرا به که واگذار کردی ... راه برگشتی برای من نگذاشتی...)🥀شرمنده شدم سرم را پایین انداختم و همان لحظه از تمام وجودم جلیل را به حضرت زینب سپردم.جلیل حاجت قلبی‌اش را از حضرت فاطمه زهرا (س) گرفت و مدافع حرم شد🕊️علاقه زیادی به روضه حضرت رقیه(س) داشت🏴 به همین جهت هیئتی را به نام فاطمیه راه اندازی کرد. این هیئت متشکل بود از تمامی خویشاوندان دور و نزدیک💫هر هفته همه گرد هم می‌آمدیم و زیارت عاشورا میخواندیم📿سامرا که رفت زنگ زد📞 گفتم جلیل 5 صفر روضه حضرت رقیه را فراموش نکن🌙گفت همان روز به سامرا می روم و از آنجا نائب الزیاره همه هستم و تماس می‌گیرم.نمی‌دانستم روضه در آن روز شامل حال یتیمان من هم می شود🥀همزمان با لحظاتی که زمزمه زیارت عاشورا بر لبان ما بود🤲🏻 و اشک بر مظلومیت حضرت رقیه(س) می‌ریختیم🥀جلیل در جوار مرقد ملکوتی امام حسن عسکری(ع) و امام علی النقی (ع) در آستانه‌ی شهادت حضرت رقیه(س)🏴 آسمانی شد*🕊️ *شادی روحش صلوات*💙🌷 @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پزشک آگاه ▪️روایت جالب و شنیدنی از تلاش کادر درمان برای بازگرداندن بیمار از کما 👤تجربه‌گر: آقای محمد زینلی ✅ Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 : ✅ 📽 📺 این قسمت : 🛑 رعایت نوبت در صحبت کردن 👋 ✅🌈 مهارت‌های زندگی : موارد مورد نیاز برای زندگی اجتماعی و نکات مربوط به آداب معاشرت در جامعه را به زبان ساده و زیبا آموزش می دهد .👆 Join @khorshidebineshan
📣 : 💠 🌺 امام علی دوست دانای بچه ها گفتن: چیزی که دوست نداری دیگران در موردت بگن، تو هم در مورد اونا نگو! 📗 برگرفته از نامه ۳۱ نهج البلاغه‌ 🤝 Join @khorshidebineshan 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و عرض ادب 💝💚💝 مخاطبین باصفایی داریم که مطالب کانال را به کانالها و گروههای خودشون بازنشر میکنند. لذا بازدید برخی مطالب به هزارنفر هم میرسد. ان شاءالله شما هم به جمع باصفاها بپیوندید و پس از مشاهده، اول پست ها رو فوروارد و سپس به سراغ دیگر کانالهاتون برید. 🌺💐🌺 این کانال را دلی زدیم و تاحالا تبلیغ وسیعی هم برایش نکردیم. تا الان هم که علیرغم مشغله فراوان مان پابرجاست بخاطر پیگیری شما مخاطبین است . پس خودتان تبلیغش کنید.
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 سلام وقتتون بخیر 🔸️امام حسين عليه السلام فرمودند: نياز مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شما است ؛ از اين نعمت افسرده و بيزار نباشيد.» ☘️ دوستان گرامی از همه شما مهربانان دعوت می نمائیم تا با مشارکت و همراهی ما دل فرزندان ایران زمین را شاد نمایید. 👌🏻 ° [ آنچه می ماند فقط کار نکوست ]° 🌺💚🌺💚🌺💚🌺 با سهیم شدن در موسسه نیکوکاری خورشید پنهان اینکار را پا پرداخت هزینه حتی ۵۰ هزار تومان میتوانید انجام دهید😉: 👇👇👇 از کارهای مجموعه میتوان به این موارد اشاره کرد:👇👇👇 ۱. جهت ایجاد اشتغال و توانمندسازی خانواده های نیازمند ۲. تهیه لوازم التحریر برای این عزیزان ۳. تهیه جوایز فرهنگی با طرح ایرانی اسلامی برای دانش آموزان فعال قرآنی ۴.تهیه و توزیع کتابهای مفید و انجام مسابقات فرهنگی ۵. آموزش رایگان فرزندان این خانواده‌ها در زمینه های قرآنی، چرتکه، زبان و کارهای هنری و توانمندسازی ایشان. ۶. حمایت بیماران نیازمند. ۷. مشاوره و خدمات اجتماعی و.... 🌺💚🌺💚🌺💚🌺 💚شما عزیزان میتوانید در این راه با کمکهای نقدی،نذرهای فرهنگی و یا معرفی موسسه به دیگران یاور ما باشید و لبخند بر لب امام زمانمان بنشانید💚 💚حتی فقط نفری ۱۰هزارتومان قطره‌هایی میشود به وسعت دریا💚 👇👇👇👇👇 ۶۰۳۷۹۹۷۹۵۰۴۰۰۱۷۷ را به دوستانتان معرفی کنید ⚪ ✋پخش این بنر صدقه جاریست
رمانهای جذاب و آموزنده و مذهبی🌺💐🌺 قسمت اول 👇👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/16012 قسمت اول 👇👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/13294 قسمت اول https://eitaa.com/khorshidebineshan/20397 قسمت اول داستان واقعی 👇👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/21126 قسمت اول بر اساس 👇👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/31363 قسمت اول رمان دورهمی👇👇👇 https://eitaa.com/JazreTanhaee/995 قسمت اول رمان 👇👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/24171 قسمت اول رمان 👇👇براساس https://eitaa.com/khorshidebineshan/24910 قسمت اول رمان 👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/25802 قسمت اول👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/28042 قسمت اول داستان واقعی 👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/28519 قسمت اول براساس 👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/29196 قسمت اول اساس واقعیت 👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/30523 قسمت اول 👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/32233 قسمت اول 👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/33891 قسمت اول 👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/33899 قسمت اول 👇👇 https://eitaa.com/khorshidebineshan/35749
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴صدای کشتی گیرها هم در آمد / سلبریتی پروری احمقانه تون رو ادامه میدید حداقل عدالت رو رعایت کنید! 🔸‏وقتی خودت حواله ی خودروی خارجی به فوتبالیست ها میدهی که خودت محدودش کردی یعنی هیچ اعتقادی به آن سیاستت نداری. 🔹بحث رانت و ویژه خواری و ... هم بماند. ظاهرا قرار نیست این رویه های زشت و بد عوض بشود. 🔸چه مملکت قشنگی داریم. ظاهراً هیچ چیزی عوض نشده و سلبریتی پروری با قدرت ادامه دارد. بابت شش تا شش تا خوردنشان، بابت ناز و کرشمه و اطوارشان در سرود خواندن، بابت همه پست های اینستا، باید هم که مژدگانی ویژه بگیرند! فقط یادتان نرود به سردار آزمون دو تا بدهید. مکشوفات 🔴 👇 Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 🔸🔸 #تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 ««قسمت هفتم»» بابک رو برگردوند و
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 🔸🔸🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 ««قسمت هشتم»» مسیر آمبولانس ها تا بخش، مملو از رفت و آمد سریع دکتر و پرستار و مردم بود. یه پرستار دیگه در بخش ایستاده بود و بقیه را رهنمایی میکرد: همین جا ... به ترتیب ... جا برای همشون هست ... پرستار اولی چشمانش را مالوند تا چهره ها را بهتر ببیند. سپس صداشو بلندتر کرد و به محلی ها گفت: اگه کسی اینا را میشناسه بمونه تا شناسایی بشن. یکی از محلی ها گفت: من مال همون اطرافم. پرستار پرسید: شما زنگ زدین اورژانس؟ مرد جواب داد: نه ... دیدم یه ماشین کنار جاده ایستاده و درِ صندوق عقبش بالاست. وایسادم ببینم چی به چیه؟ که دیدم یه مرد از پایینِ تپه اومد بالا و در صندوق عقبش بست و سوارش شد و رفت. فکر کنم اون زنگ زده. پرستار دوم پرسید: پس چرا رفت؟ کسی اونو ندیده؟ محلی گفت: ندیدمش. شاید ترسیده بمونه. همشون خوابیدند ردیف هم. سر و وضعشون خونی و همه بیهوش. پرستار از نفر اول شروع کرد و با چک لیستی که داشت، با همون محلی که گفته بود من اهل همونجام، شروع کردند به شناسایی. پرستار: اینو میشناسی؟ مرد: آره بیچاره. رانندشه. مرده؟ پرستار: آره. مرد: این چی؟ شاگرد شوفره! پرستار: اینم آره ... مُرده بنده خدا. مرد: این فلانیه ... اینم فلانی ... اینو نمیشناسم ... اینم آره ... مال روستای بغلیه ... اینم پسر فلانیه ... تا اینکه مرد محلی و پرستار به تخت آخر رسیدند. یه تکون هایی میخورد و حالش از بقیه بهتر بود اما تو حال خودش نبود و گاهی کلمات بی ربط و هذیان میگفت. پرستار: فقط این بی هوش نشده. اینو میشناسی؟ مرد سرشو به پسری که روی تخت خوابیده بود نزدیکتر کرد و گفت: نه ... نمیشناسم ... اصلا ندیدمش ... پرستار: داره هذیون میگه. فارسی حرف میزنه؟ مرد: آره انگار. خیلی واضح نیست. ولی آره ... فارسی حرف میزنه. پرستار: شاید پناهنده است. مرد: شاید ... ولی تو مینی بوس چی میخواسته؟ این مینی بوس داشته برمیگشته روستا! پرستار: چه میدونم آقا ... چه سوالایی میپرسی! خب دیگه ممنون ... دیگه به کمک شما نیازی نیست ... بفرمایید ... بفرمایید. مرد محلی که مشخص بود مشکوک شده، همینجوری که داشت از تصادفی ها دور میشد، چشمش به تخت آخر دوخته شده بود. برای چند ثانیه چشم ازش برنداشت. تا اینکه دیگه به سمت در رفت از بخش خارج شد. شکنجه گر3 دید که اون مردی که برای شناسایی رفته بود داخل، خارج شد و در حالی که پشتش به اون بود، از کنارش رد شد و رفت بیرون. شکنجه گر که داشت از آب سرد کنِ کنار بخش آب برمیداشت، چرخید و از لا به لای در نگاهی به تخت تصادفی ها کرد و بابک را دقیق تر روی تخت آخر دید زد. وقتی دیدش انگار خیالش راحت شد. گوشیشو بیرون آورد و همین طور که داشت آب میخورد، یواشکی از بابک از فاصله دور عکس گرفت و بعدش گوشیشو گذاشت تو جیبش. آب خوردنش که تموم شد، لیوانش انداخت تو سطل و مثل یه مراجعه کننده معمولی، از بیمارستان خارج شد و رفت. ادامه دارد... به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 Join @khorshidebineshan 💕
سلام روزتان مهدوی 🌹۵ صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید تا ان شاءالله قسمت جدید * تقدیم نگاه مهربانتان شود☺️👇👇👇
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 #معجزه_زندگی_من #نویسنده_رز_سرخ #قسمت_سی . . . حسین رفت با بابا صحبت کنه حسابی
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 . . زینبو برداشتیم رفتیم بیمارستان بابا پول عملو واریز کرد چند ساعت دیگه قراره عملش کنن منو زینب رفتیم پیش نرگس خانوم بنده خدا از درد کبود شده بود خداکنه عملش موفق باشه زینب_نرگس جون استرس بچه هارو نداشته باش ما کنارشون هستیم نرگس_نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم حلماعزیزم الهی خوشبخت بشی ممنون بابت تمام زحماتتون حسن بهم گفت که پول عمل رو پدرشمامیده من ندیدمشون ازشون تشکر کن ان شاالله اگر عمری باشه جبران میکنم حلما_ان شاالله که به سلامتی بیاین و سایتون بالاسرحسن و هدیه باشه به هیچی جز سلامتیتون فکرنکنید تا وقتی حالتون کامل خوب شه ما مراقب بچه ها هستیم😍😍 اومدیم بیرون از بخش حسن و هدیه پیش حسین و علی بودن هدیه رو از دور دیدم داره گریه میکنه تا زینبو دید پرید بغلش حسن هم باقیافه مظلوم نشسته بود رو صندلی حسین و علی داشتن دلداریش میدادن هدیه_خاله اگه مامانم یچیزیش بشه ما چیکار کنیم😭😭 حلما_عزیزدلم گریه نکن دکترش گفته عمل کنه خوبه خوب میشه توام براش دعا کن خب؟ زینب_علی چند ساعت دیگه عملشون میکنن؟ علی_دوساعت دیگه ان شاالله شما بچه هارو بردارین برین خونه اینجا که کاری از دستون برنمیاد حلما_اره زینب بیاد بریم خونه ما مامان منتظره حسن_اگه اجازه بدین من میخوام بمونم هدیه رو ببرید زینب_باشه پس مارو بیخبر نزارید حلما_حسین میمونی توام؟ حسین_نه صبر کنید میرسونمتون _علی داداش کاری نیست دیگه؟ علی_نه قربونت خیلی زحمت کشیدی برو داداش حسین_حسن جان شماکاری نداری حسن_دستتون درد نکنه حسین آقا نه ممنون برید به سلامت حسین_باشه مارو بی خبر نزارید فعلا یا علی . . . حسین مارو رسوند خونه خودش رفت سرکار مامان_سلام دخترا خوش اومدین خوبی هدیه جان هدیه_ممنون خاله خوبم مامان_ برین لباساتون رو عوض کنید بیاین ناهار زینب_چشم دستتون درد نکنه افتادین تو زحمت مامان_نه عزیزم این چه حرفیه ساعت نزدیک دوِ عمل نرگس ساعت سهِ به هدیه چیزی نگفتیم همینجوری کلی استرس داره بچه علی قراره به زینب خبر بده نتیجه رو خداکنه بخیر بگذره زینب_شما برید غذا بخورید منم نمازبخونم میام حلما_باشه چادرووجانماز اینجاست 😘 زینب_مرسی گلم❤️ حلما_هدیه جان بیا عزیزم به به دستت درد نکنه مامان جونم چه کردی مامان_زینب کو پس حلما_گفت نمازبخونم میام نشسته بودیم سرمیز برای هدیه غذا کشیدم ما صبر کردیم تا زینب بیاد... ساعت نزدیکه 8بود علی زنگ زد به زینب و خبر داد حال نرگس خانوم خوبه و عملش موفق بوده خداروشکر یه حس خوبی اومد سراغم خوش حال بابت این که تونستیم به یه خونواده کمک کنیم هدیه با زینب احساس صمیمیت بیشتری میکرد قرار شد ببرتش پیش خودش خب حقم داره بچه زینبو بیشتر از من دیده علی اومد دنبالشون بعد کلی تشکر رفتن بعد رفتن اونا بابا و حسین هم اومدن دورهم نشسته بودیم از اتفاقای امروز صحبت میکردیم حلما_باباجونم من بهت افتخار میکنم😍😍😍 راستی نرگس خانوم قبل عمل ازم خواست ازتون تشکر کنم بابا_من کاری نکردم که دخترم خواست خدا بوده و ما وسیله شدیم مامان_بله خداروشکر که بخیر گذشت _ راستی حاجی برای پس فردا یه سری خرید دارم زحمتشو بکش بابا_چشم خانوم حسین_چخبره پس فردا🤔🤔 مامان_قراره حاج کاظم اینا بیان دیگه😕 حسین_آهان😊 به سلامتی . . عههه اصلا یادم نبود انقدر تو این یکی دو روز اتفاقای مختلف افتاد پاک یادم رفته بود این مهمونی مزخرفو😩😩 چاره ای نیست بخاطر مامان و بابا باید چند ساعتی رو تحمل کنم دیگه ... Join @khorshidebineshan