💚 بگذارید بچّه هاتون از سن تکلیف #روزه بگیرن.. نگید جثه ات کوچیکه.. جون نداری و.. حتی در صورت عدم توان خودتون یا نوجوان تون: روزه #کله_گنجشکی
غیر از فواید معنوی.. با روزه شما سلامتی شو تضمین میکنید.. تا در آینده #دیابت و سرطان و انواع بیماری ها ازش دور باشه..
کاشف #اتوفازی به هنگام #گرسنگی و #روزه_داری جایزه #نوبل گرفت. 👆
#حجاب
#چرا_حجاب
#کلاس_چرا_حجاب
🌺 @khorshidbineshan
▪️استاد ریاضی گفت: بچه ها به جای #روزه گرفتن ، دلی را به دست آورید ، #گرسنه ای را سیر کنید!
✖️گفتم استاد: اگر ما به جای معادله #ریاضی در برگه امتحانی برای تو #شعر زیبایی بنویسیم به ما نمره قبولی می دهی؟
این دیالوگ، یکی از #مغالطه های مشهور در جامعه ماست
👈این به جای اون.. اون به جای این..
نوعی بهانه جویی برای کتمان دو امر مطلوب
#مغالطه ای برای کنار زدن امر خدا
✍
🔴به کمپین #ما بپیوندید👇
@khorshidbineshan
8611-fa-khazaen.pdf
4.07M
👆👆
✅کتاب زیبا و کاربردی خزائن
👌نویسنده؛ ملا احمد نراقی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
❤️پيامبر صلى الله عليه و آله :
مؤمن كم خوراك است و منافق #پرخور .
📗وسائل الشيعه ج 24، ص 241
❤️پيامبر صلى الله عليه و آله :
همّت مؤمن در #نماز و #روزه و عبادت است و همّت منافق در #خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات.
📗تنبيه الخواطر و نزهه النواظر (معروف به مجموعه ورام) ،ج1، ص 99
❤️پيامبر صلى الله عليه و آله :
مَثَل مؤمن مانند ساقه كاشته است كه بادها آن را به اين سو و آن سو خم مى كند هم چنين مؤمن را دردها و بيماريها خم مى كند و مثل منافق مانند عصاى آهنى است كه چيزى به او نمى رسد تا اينكه #مرگ او فرا رسد و او را سخت مى شكند.
📗الكافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص 258
❤️پيامبر صلى الله عليه و آله :
زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى انديشد و سپس آن را مى گويد اما زبان #منافق جلوى دل اوست هرگاه قصد سخن كند آن را به زبان مى آورد و درباره آن نمى انديشد.
📗تنبيه الخواطر و نزهه النواظر (معروف به مجموعه ورام)، ج1، ص 106
❤️ امام على عليه السلام :
#مؤمن هنگام بى نيازى #شكر مى گزارد و منافق هرگاه بى نياز شود طغيان مى كند.
📗تحف العقول، ص212
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
#کتاب #همراه_با_علما #کاربردی #تربیتی #حدیث #همراه_با_اهلبیت
#pdf
5⃣ با انتشار کتب #دینی و #اخلاقی این کانال به فرهنگ کتابخوانی کمک کنیم.
👇👇
🆔 @khorshidbineshan
🔴 آقا بهتر نیست پول حج رو بدیم به فقرا؟ یا هزینه یه ازدواج رو مهیاکنیم؟ یا بدیم سیل زدهها؟
درجواب باید به چند نکته توجه داشت
اول اینکه، واجبات الهی مثل، حج، #روزه، کمک به فقرا، #نماز رو باید دونه دونه انجام داد. نه اینکه بهصورت سلف سرویس یکیشو انتخاب کرد. هیچ منافاتی نداره همهش رو باهم انجام بدیم. بله اگه در احکام اومده بود که یا حج رو بهجا بیار یا فقیری رو کمک کن، یا اسباب #ازدواج کسیو فراهم کن بله میشد. مثل #کفاره روزه که سه راه براش معین شده، یا گرفتن شصت روز روزه، یا اطعام فقیر یا آزاد کردن بنده. هرکدومو انجام بدی درسته
دوران #دبیرستان معلم مطالعات اجتماعیمون تو کلاس همین موضوعو مطرح کرد، که آقا حج مهمه یا کمک به فقرا؟ بهترنیست بجای حج به فقرا کمک کنیم؟ یه روز که امتحان مطالعات داشتیم، تو جواب سوالا، فرمولهای #ریاضی نوشتم. بعدش معلمم گفت اینا چیه نوشتی؟ گفتم فرمول ریاضی. گفت خب چه ربطی داره؟ گفتم رشته ما ریاضیه، مطالعات اجتماعی چه اهمیتی داره؟ بهتر نیست فقط به ریاضی بپردازیم؟
اونم بهجای اینکه متنبه بشه و ایمان بیاره که #حج و کمک به فقرا هر دومهمه و سرجای خودش باید انجام بشه، منو رد کرد. بهجاش من فهمیدم ریاضی و مطالعات هردو مهمه
نکته دوم اینکه، آیا تابحال کسی رو دیدید که بیاد معادل هزینه حج رو بده به یه #فقیر؟ 40میلیون جیرینگی بده بگه این هزینه حج امسالم بود، نمیرم؟
سوم اینکه، مگه کسی که میره حج، گفته هیچ کمکی به #فقرا نمیکنم؟ که بگیم حالا که میخوای فقط یکیو انجام بدی بیا اینو انجام بده؟ اتفاقا انسان های #مومن و معتقد خیلی بیشتر به مستمندان کمک میکنن. چون دستورات #دین توصیه اکید میکنه به کمک به فقرا
چهارم اینکه، اگه شرط رفتن به حج، این باشه که هیچ فقیری وجود نداشته باشه. پس حج باید تعطیل بشه. چون در طول #تاریخ، هیچ حکومتی نبوده که بتونه #فقر رو ریشهکن کنه
درجواب شاعر که میگه:
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید؟ معشوق همینجاست بیایید بیایید
باید بگیم که اتفاقا خود #معشوق گفته بیایید بیایید اینجا مکه و این اعمالو انجام بدید و هرکی شرایطشو داشته باشه و نیاد و از دنیا بره #مسلمون از دنیا نرفته. ماهم بلند میشیم میریم، اگه خود معشوق نگفته بود عاقلانه نبود کسی 40میلیون بده، این همه راه بره اونجا، یکماه تو گرما. بعد بفهمه معشوق جای دیگه بوده؟
معشوق همه جاهست. چه تو #خونه، چه تو #مغازه، چه تو #اداره، چه تو حج. باید همه جا بامعشوق بود و برای رضایت معشوق کار کرد. آیا میشه گفت معشوق فقط تو خونهاس؟ تو خونه خوب باش، خوش اخلاق باش. بقیه جاهارو ول کن؟
✍حسین دارابی
🔴به کمپین #ما بپیوندید👇
@khorshidbineshan
#علی_باش_فاطمه_ات_میشوم💕
✍ چای☕️ را میگردانم و به تو میرسم
سر به زیری☺️،همانطور فنجان چای را برمیداری و زیر لب تشکر میکنی!
آرام و باوقار شروع میکنی از خودت و تحصیلاتت🗣 میگویی،
از خانواده ی مهربان 😍و بافرهنگت!
از دین و ایمانت!👌
مال و ثروتی نداری،😕
یک شغل معمولی و یک مدرک دانشگاهی،👏
اما مردانه میگویی نان حلال 🍞🌮درمی آوری و تلاش میکنی،
خانواده راضی😒 نیست خب دلشان بهترین ها را برای دخترشان میخواهد،
اما من دلم ❤️میان #چشمان_معصوم👀 و #ریش های مرتبت میگردد🙄
،#صدای_محکم_مردانه ات دلم را لرزاند،🙈
به اصرار خانواده ی تو به خلوت میرویم تا ببینیم نظر من چه میشود!
بلند میشوم🚶♀،پشت سرم🚶 به حیاط می آیی،
کنار گلدان های شمعدانی🌺 با فاصله مینشینم، و میگویی:
نه بابا پولدارم!نه حقوقم میتونه یه زندگی آنچنانی بسازه🚗🏡!
اما آدمم!پیرو #مولا_علی👌 و #عاشق_حسین👌!
منم و یه مدرک دانشگاهی،شغلم به رشته م میخوره🤔،یه ماشینی هم دارم،خونه هم خدا بزرگه😌 اگه #بانو😯 افتخار بدن به برکت وجودتون و لطف خدا میخریم!
منظورت از بانو من بودم!😌😍
اصلا نام #علی را آوردی فهمیدم چرا دلم به تو گره خورد!💖
چیزی نمیگویم و ادامه میدهی: #اخلاق و رفتارم رو نمیتونم بگم شاید بگید از خودم تعریف😲 میکنم!
#خنده ام میگیرد🤣 چه اعتماد به نفسی داری آقا!خودت هم لبخندی به لب داری!😊
باز ادامه میدهی:نمیتونم عروسی چندصد ملیونی بگیرم، اما قول میدم در حد توانم کم نذارم ! ماه عسل هم هرجا تصمیم گرفته بشه جز خارج از ایران بچه پولدار که نیستم!
بچه مذهبی ام !☺️
#نماز و #روزه م همیشه سرجاشه باهاشون آرامش😍 میگیرم! دنیام #هیات_حسین! وسعم به این میرسه که هرسال بریم #پابوس امام_هشتم و #جنوب!😍
نظر شما چیه؟منتظر باشم فکر کنید🤔 و خبر بدید؟
بلند میشوم،چادرم را مرتب میکنم و همانطور که به سمت جمع میروم میگویم:
#علی_باش_فاطمه_ات_میشوم ! 💑
________نشرحداکثری🙏
.•°°•.💞.•°°•.
❤ 💙
`•.¸ ༄༅ @khorshidebineshan
°•.¸¸.•
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_هفدهم
💠 ما زنها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست #داعشیها همه تن و بدنمان میلرزید.
اما #غیرت عمو اجازه تسلیم شدن نمیداد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رختخوابها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!»
💠 چهارچوب فلزی پنجرههای خانه مدام از موج #انفجار میلرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم.
آخرین نفر زنعمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکشهای انفجار بهتون نمیخوره!»
💠 اما من میدانستم این کمد آخرین #سنگر عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپشهای قلب #عاشقش را در قفسه سینهام احساس کردم.
من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر میشد؟
💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما #دفاع کند. دلواپسی زنعمو هم از دریای دلشوره عمو آب میخورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد :«بیاید دعای #توسل بخونیم!»
در فشار وحشت و حملات بیامان داعشیها، کلمات دعا یادمان نمیآمد و با هرآنچه به خاطرمان میرسید از #اهل_بیت (علیهمالسلام) تمنا میکردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه میلرزد.
💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفسمان را در سینه حبس کرد. نمیفهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجرههای اتاق رفت.
حلیه صورت ظریف یوسف را به گونهاش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا میکرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد :«جنگندهها شمال شهر رو بمبارون میکنن!»
💠 داعش که هواپیما نداشت و نمیدانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره #آمرلی آمده است. هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتشبازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم.
تحمل اینهمه ترس و وحشت، جانمان را گرفته و باز از همه سختتر گریههای یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش میکرد و من میدیدم برادرزادهام چطور دست و پا میزند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد.
💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمیدانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان میداد و مظلومانه گریه میکرد و خدا به اشک #عاشقانه او رحم کرد که عباس از در وارد شد.
مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرتزده نگاهش میکرد و من با زبان #روزه جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم.
💠 ما مثل #پروانه دور عباس میچرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل #شمع میسوخت.
یوسف را به سینهاش چسباند و میدید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد :«قراره دولت با هلیکوپتر غذا بفرسته!» و عمو با تعجب پرسید :«حمله هوایی هم کار دولت بود؟»
💠 عباس همانطور که یوسف را میبویید، با لحنی مردد پاسخ داد :«نمیدونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح #مقاومت کردیم، دیگه تانکهاشون پیدا بود که نزدیک شهر میشدن.»
از تصور حملهای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد :«نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانکها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچهها میگفتن #ایرانیها بودن، بعضیهام میگفتن کار دولته.» و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد :«بچهها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برقها تموم نشده میتونیم گوشیهامون رو شارژ کنیم!»
💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لبهای خشکم به خنده باز شد.
به #همت جوانان شهر، در همه خانهها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباطمان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بیپاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید :«نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!»
💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد.
نمیدانست از اینکه صدایم را میشنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بیخبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید :«تو که منو کشتی دختر!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ @khorshidebineshan
بسم الله الرحمن الرحیم
مادری میگفت دوست داشتم بیشتر برای خودم وقت بگذارم ، دوست دارم روزه بگیرم ، بیشتر قرآن بخوانم و بیشتر با خودم خلوت کنم، بخاطر بچه ها نمی توانم.
انکار نمی کنم گاهی همه ما به سکوت و خلوت احتیاج داریم. خوب است اگر کمک کنیم این فرصت برای همه فراهم شود.
اما سوالی ذهنم را مشغول کرده!
آیا هدف تمام عبادات قرب به خدا نیست؟
یعنی ما قرار است عبادت را برای رضای خودمان انجام دهیم یا خدا؟
من عارف و سالک نیستم، اما شنیده ام در سیر و سلوک از مهمترین مسائل، گذشت از نفس و مبارزه با نفس است.
مادری که مثل همه انسان ها دوست دارد سبک بار باشد اما چند ماه بار سنگین ( وهن علی وهن) و امانت مهمی را با خود حمل می کند، سختی به نفس خود می دهد، آیا مبارزه با نفس نکرده؟
مادری که مثل همه انسان ها تمایل به خوابیدن در شب دارد اما به خاطر فرزند خود بی خوابی می کشد آیا با نفس خود به چالش نیفتاده؟
مادری که آماده به خدمت و آماده به رکاب در خدمت بنده ای از بندگان خدا روزها را سپری می کند و هرزمان که او نیاز دارد، حضور پیدا می کند آیا از نفس خود نگذشته؟!
مادری که همگام با رشد فرزندش، خودش هم دارد رشد می کند، تربیت می شود آیا در حال سیر و سلوک نیست؟
خدا از ما روزه خواست برای اینکه نفس سرکش را مهار و در خدمت خود درآوریم. حالا اگر بارداری یا فرزند شیرخوار داری و دلت برای روزه گرفتن لک زده بدان که مهار این نفس به وسیله عبور از تمایلات خود و رسیدن به رضای خداست. اگر رضای خدا در چیز دیگری است، رضای تو هم در آن باشد و یادت باشد که عبادت را برای خدا قرار است داشته باشیم نه برای رضایت خودمان...
مادری شروع یک سیر و سلوک عارفانه است.
همانجا که واسطه خلقت می شوی، همانجا که واسطه رزق می شوی، همانجا که واسطه رشد می شوی...
و این شروع یک بحث جذاب و قابل تامل است.
#خانواده_چند_فرزن
#روزه_بارداری
#روزه_شیردهی
#روزه
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
🔴 تدابیر پس از حمام
✍آب سرد ننوشید، زیرا بدلیل گرمای #حمام، بدن گرم شده و سلولهای بدن به نوعی تشنهاند و سریع آب سردی را که همدمای بدن نیست، جذب میکنند که موجب کاهش #حرارت_غریزی بدن میشود.
یکدفعه از حمام خارج نشوید و خود را سرد و گرم نکنید، زیرا بدلیل حرارت و رطوبت حمام، منافذ پوست باز شده و هوای سرد سریع جذب بدن میشود، بخصوص در فصل زمستان. در #تابستان نیز پس از حمام خود را در معرض مستقیم #باد_کولر قرار ندهید.
بلافاصله پس از خروج از حمام، #غذا میل نکنید، زیرا بدلیل گرمای حمام، حرارت از درون بدن به سمت ظاهر و سطح بدن میآید و بدلیل نبودن حرارت درونی در باطن بدن، #هضم ضعیف میشود. برای رفع این مشکل #خواب_کوتاه و سبکی پس از حمام برای رجوع حرارت به باطل بدن، توصیه میشود، پس از کمی خواب، غذا میل کنید تا حرارتی که با خواب به تن برگشته، به هضم غذا کمک کند.
#ورزش_سنگین و #خستگی مفرط، #خشم و عصبانیت، #جماع و #روزه گرفتن پس از حمام کاملی که آداب حمام (چرک کردن، تعریق و...) رعایت شده باشد، توصیه نمیشود، چون باعث #خشکی بدن، #لاغری و ضعف میشود، زیرا گرمای حمام با حرارت خود رطوبت بدن را کم کرده است، این امور نیز پس از حمام با افزایش حرارت بدن، منجر به کاهش حرارت و رطوبت غریزی بدن میشوند.
افرادی که میخواهند لاغر شوند، ناشتا حمام بروند وسعی کنند با تعریق، رطوبات و بلغم اضافی بدن خود را پایین بیاورند. افرادی که میخواهند چاق شوند، پس از هضم اول غذا (هضم معدی) حدودا دو ساعت پس از خوردن غذا، که معده سبک شده باشد، حمام بروند.
☜【طب شیعه】
🍏 @khorshidebineshan 🌿
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍁
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋
📌#تا_خدا_فاصله_ای_نیست
#قسمت2
👈🏼گفت مادر منو میبرن #جهنم میدونم الان میان منو میبرن برادرم اصلا اهل ترس نبود چون بیش از سنش #شجاع و نترس بود و عموم چند دفعه روش #شرط بسته بود ولی وقتی نگاش میکردم ترس رو تو وجودش میدیدم آنقدر ترسیده بود که اصلا #پلک نمیزد همش به این اون طرف نگاه میکرد ، مادرم گفت این چه حرفیه پسرم بخدا همیشه برات #دعا میکنم گفت مادرم خدا کجا هست؟ میخوام ازش بخوام بهم فرصت بده آخه هزار تا آرزو دارم...
مادرم به پدرم زنگ زدم گفت احسان ترسیده زود بیا پدرم گفت آخه این موقع شب؟ مادرم گفت بخدا راست میگم شوخی چیه پدرم گفت آخه احسان و ترس! چی داری میگی مادر گفت بیا با خودش حرف بزن گوشی رو گذاشت رو بلندگو برادرم گفت پدر کجایی زود بیا هر چی میخوان بهشون بده زود بیا پدرم گفت چیشد پسرم گفت پدر دارم میمیرم آمدن دنبالم منو میبرن جهنم زود بیا...
پدرم به مادرم گفت این پسر چرا داره هزیون میگه مادرم گفت نمیدونم فلانی به رحمت خدا رفته امشب به جای تو فرستادمش سر خاک الان اومده...
پدرم گفت براش #آیه_الکرسی بخون ان شاءالله که چیزی نیست ، مادرم گفت کی میای گفت تا آخر هفته کار دارم اگه شد زودتر میام
مادرم شروع کرد به خوندن آیه الکرسی وقتی میخوند برادرم داشت آروم تر میشد گفت مادر این چی بود؟ دوباره برام بخون چشماش رو بست کم کم داشت اروم میشد گفت دوباره بخون چند بار براش خوند بعد گفت مادر من اگر بمیرم میرم جهنم درسته مادرم گفت فکر بد نکن خدا نکنه بمیری هزار تا آرزو دارم برات باید برات زن بگیرم بچه دار بشی تو هنوز جوونی ، خدا صاحب رحم و بخششه گفت مادر اگر یکی به پدر یا من #توهین کنه چیکار میکنی گفت ازش ناراحت میشم باهاش دعوا میکنم.
😔گفت پس مادر چطور #خدا منو میبخشه من که همیشه #کفر گفتم همیشه ازش #بد گفتم تازه من که چیزی ندارم منو ببخشه نه #نماز نه #روزه هیچی ندارم میدونم من میرم جهنم...
گفت مادر تا حالا جهنم رو دیدی ؟ گفت نه پسرم کسی ندیده... گفت مادر ولی امشب من دیدم یه گوششو به جون تو قسم دروغ نمیگم دیدم
مادرم گفت سعی کن بخوابی فکر بد نکن این قدر ترسیده بودم که داشتم نفس نفس میزدم
مادرم داشت دل داریش میداد که چیزی نیست برات دعا میکنم از #بهشت براش میگفت برادرم گفت مادر چرا داری اینار و میگی من که اهل جهنمم... تا صبح نخوابیدیم وقت نماز #صبح مادرم نماز خوند برادرم بهش نگاه میکرد چشم ازش بر نمیداشت...
صبح برادرم هنوز میترسید بره بیرون بهم گفت میتونی برام اونی که شب مادر برام خوند بخونی گفتم زیاد بلد نیستم گفت میتونی برام گیر بیاری رفتم بیرون یه #کتابخونه مذهبی پیدا کردم گفتم آیه الکرسی میخوام یه سی دی پر کردم از قرآن آیه الکرسی براش بردم خونه...
وقتی بردم خونه براش گذاشتم فقط گوش میداد چیزی نمیگفت انگار داشت ازش #خوشش میومد گفت میدونی داره چی میگه گفتم نه گفت کم کم #استرسش کمتر میشد چند روزی از خونه بیرون نمیرفته بود فقط به #قران گوش میداد میخوابید وقتی قرآن خاموش میکردم از خواب میپرید میگفت چرا خاموش کردی؟
میترسید انگار باصدای قرآن #اروم میشد شبا پیش مادرم میخوابید انگار دیگه هیچ #جرئتی براش نمونده بود...
👌🏼تا روز صبح جمعه که پدرم از #سفر برگشت...
ادامه دارد....
📝نویسنده:حزین خوش نظر
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
⁉️چرا #روزه؟
روزه عامل از بین رفتن سلولهای سرطانی و معیوب است...
#ماه_رمضان
#رمضان
╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═
بما بپیوندید 👇
.@khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═