هدایت شده از استیکر و عکس پروفایل ثامن
دو فتوای جدید از سلبریتی های مجتهد❗️
هانیه توسلی:
کی میخوایم بفهمیم سگ #نجس نیست!!
نازنین کریمی:
زندگی با سگ #لیاقت میخواد!!
خدایا شکرت؛🙏
که ما ازین لیاقتها نداریم.... 😏
🌸 صدای مردم را در کانال مردمی ثائر ببینید
🆔 @saeer_ir
#قسمت_چهل_و_پنجم 🦋
((پاسگاه زید))
سال شصت و چهار، بعد از #عملیات_بدر در پاسگاه زید بودیم. همه شناسایی ها در هور انجام می شد!
به همین دلیل تمام زندگی مان روی آب بود.
یک شب که دو نفر از بچه ها برای #شناسایی رفته بودند، دیگر برنگشتند. محمد حسین طبق معمول بچه هارا تا نزدیک معبر همراهی کرد و بعد همان جا منتظر ماند تا برگردند.
آن شب خیلی دیر کرد؛ همه نگران شده بودیم، معمولا ساعت حرکت و بازگشت بچه ها مشخص بود، اما این بار از ساعت مقرر خیلی گذشته بود! معلوم بود که حتما اتفاقی افتاده است..
اواخر شب دیدیم #محمد_حسین آمد؛ ناراحت وافسرده😔 و با حالی خراب، توی خودش بود. زیر لب اشعاری را زمزمه می کرد.
بغض گلویش را گرفته بود، اما گریه
نمی کرد!!
شاید ملاحظه نیروها را می کرد. گویا در طول مسیر بچّهها، خمپاره ای به بلمشان🛶 اصابت کرده و هر دو #شهید شده بودند و محمد حسین که ابتدای محور منتظرشان بود، زودتر از همه با خبر شد.
حالا دست خالی آمده بود و غم رفتن بچّهها بر دلش سنگینی می کرد.💔
از ته دل آه می کشید!
و می گفت: «آقا اینها رسیدند، به مقصد خودشان، امّا ما هنوز مانده ایم..!
آن ها هم رفتند.»
حسرت می خورد که چرا خودش مانده است.
به من گفت:«مرتضی من #لیاقت #شهادت ندارم.»
گفتم: «این حرف ها چیه که می زنی؟! »
گفت: «باور کن من لیاقت ندارم. من همیشه قبل از #عملیات زخمی می شوم، می دانی علّتش چیه!؟»
گفتم: «خب! اتّفاقی است، مثل اینکه فراموش کردی برای شما بیشتر خطرات، قبل از عملیّات ها و در شناسایی منطقه است.»
گفت: «نه! علّتش این است که من طاقت #مقاومت در عملیّات را ندارم،#خداوند زودتر مرا زخمی می کند که بروم و از منطقه خارج شوم.»
گفتم: «آخه چرا این فکر می کنی؟!»
گفت : «خودم از #خدا خواستم تا هر عملیّاتی که می داند توان و تحمّل ندارم، مرا #مجروح کند.»
این حرف را محمد حسین به چند نفر دیگر هم گفته بود.
بالاخره خداوند او را طلبید.
سماجتش برای حضور در آخرین عملیّات نشانه پروازش بود.
💠یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که #یوسف به زر ناسره بفروخته بود
@khorshidebineshan