eitaa logo
مجله تربیتی خورشید بی نشان
828 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
354 فایل
ارتباط با مدیر کانال @mahdavi255
مشاهده در ایتا
دانلود
مجله تربیتی خورشید بی نشان
در جلسه ایی با نوجوانان در بحث نیاز وخواسته ها راجع به تکنولوژی صحبت کردیم از آنها پرسیدم که گوشی مو
ما به جای پردازش ذهنی یک نکته را وارد ذهنمان می کنیم ومتوقف می شویم و اجازه می دهیم که تمام ذهن ما راهمین یک مسئله اشغال کند ومملو از انباشت می کنیم. حال این انباشت ممکن است دوست یا همسر یا کنکور و یا هر چیز دیگر باشد. وقتی ذهن قدرت پردازش نداشته باشد یک موضوعی را که به آن بدهیم آن موضوع را دائماً تکرارمی کند و به انباشت می رسد. وقتی انباشت کرد از مسیر خارج می شود وقدرت پردازش نخواهد داشت حال ما باید کاری کنیم که برگردد. برای اینکه این اتفاق ها برای بچه هایمان نیفتد محیط را باید غنی کنیم. وقتی ذهن بهم می ریزد قدرت تفکر پایین می آید تفکر که پایین بیاید کاهش هوش هم صورت می گیرد و تکرار، جایگزین پردازش می شود و در نتیجه حفظ کردن صورت می گیرد درحالیکه حفظ کردن اصلاًبه تشکیل شبکه عصبی هیچ کمکی نمی کند. شبکه عصبی از اتصال سلول های عصبی وتشکیل میدان های مغناطیسی فقط و فقط دراثر تجربه به وجودمی آید نه با حفظ کردن. وقتی تکرار جایگزین پردازش شد و شبکه ی عصبی شکل نگرفت قدرت هوش ضعیف می شود و باانباشت مطالب درمغز، دیگر قدرت عامل شدن را نخواهیم داشت وحافظه به جای اینکه سیستماتیک عمل کند ورمز گردانی را به طور کامل انجام دهد تبدیل می شود به یک انبار مطالب راکد. دیدید گاهی می گوییم که من دیگه هیچی یادم نمی مونه! خب برای اینکه اینقدر داستان های گذشته را در ذهنمان مرور کرده ایم که دیگرحافظه قدرت هیچ چیزدیگری را ندارد. هدف مااین است که به والدین آگاهی بدهیم تامحیط زندگی کودک را در 6 سال اول قبل از سن ورودش به جامعه غنی کرده تا شخصیت واقعی او ساخته شود یعنی "پی" محکم ساخته شود زمانی که شخصیت واقعی کودک شکل بگیرد و پی مستحکم باشد دیگر هنجارهای جامعه اورا آزار نخواهد داد. (ادامه دارد....) {قسمت25} [مباحث کودک متعادل ] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
ما به جای پردازش ذهنی یک نکته را وارد ذهنمان می کنیم ومتوقف می شویم و اجازه می دهیم که تمام ذهن ما ر
چگونه ذهن منفعل را به ذهن فعال تبدیل کنیم در ابتدا راهکارهایی که ارائه می کنیم برای شما والدین است. چون اگر والدین ذهن فعال داشته باشند، بچه ها نیز ذهن فعال خواهند داشت و خواهند توانست ذهن منفعل را به ذهن فعال تبدیل کنند. ما گفتیم هر انسانی از خودش، سه درک: مقصر، مظلوم و مسئول دارد. درک مقصر و مظلوم متعلق به ذهن منفعل یا بسته هستند و درک مسئول متعلق به ذهن باز یا فعال است. درک مقصر دارای واکنش  یا احساس درونی سرزنش است؛ واکنش بیرونی او عذرخواهی، توجیه و فرار است و خودش را به همه بدهکار می داند و خودش را باید فدای همه بکند. درک مظلوم احساس یا واکنش درونی تنهایی دارد با خودش سوگواری و عزاداری دارد و مرتب برای خودش دل می سوزاند و عزاداری می کند و واکنش بیرونی اش یعنی رفتارش: غر زدن، شکایت از زمین و زمان، بچه ها، همسر و مادر شوهر وغیره می باشد. مقصر به همه بدهکار است و مظلوم از همه طلبکار ومسئول از همه سپاسگزار است و می گوید: خدارو شکر که این مسائل پیش آمد که باعث رشد من می شوند. مقصر همیشه منتظر مجازات و جهنم است مظلوم همیشه توقع بهشت دارد "انشاءالله به بهشت می روم" اما مسئول همیشه در بهشت و آرامش زندگی می کندو سپاسگزار است. برای تغییر، فقط خودتان را نگاه کنید و هر عملی که می کنید بدون سرزنش بررسی کنید و مدام از خودتان بپرسید این کار یا تصمیم یا حرف با کدام درک بود؟ برای درک مقصر و مسئول مثالی میزنم. من یک لیوان چای داغ در دست دارم و به یک دوست تعارف می کنم اما لیوان از دست من می افتد و روی پایشان می ریزد، لباسشان کثیف می شود پایشان می سوزد، حال اگر من درک مسئول داشته باشم: مسئولیت کارم را به عهده می گیرم ابراز تأسف می کنم عذرخواهی می کنم لباسشان را می شورم یا می دهم خشکشویی، محل سوختگی را پماد می زنم یا دکتر می برمشان واشتباهم را جبران می کنم و تمام می شود. مسئول وقتی بها می پردازد و جبران می کند قضیه برایش تمام می شود.  اما وقتی درک مقصر داشته باشم خودم را ول نمی کنم، چند دست لباس برای دوستم می خرم تا بلکه جبران شود و اگر 20 سال هم از قضیه بگذرد باز هم می گویم عجب غلطی کردم و هر وقت یادم بیفتد عذاب می کشم و همیشه خودم را سرزنش می کنم. (ادامه دارد...) {قسمت26} Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
چگونه ذهن منفعل را به ذهن فعال تبدیل کنیم در ابتدا راهکارهایی که ارائه می کنیم برای شما والدین است.
سه عامل مهم درپردازش ذهنی کودک: 1.حافظه حافظه ی سیستماتیک مطالب را ثبت می کند، در زمان خودش آن ها را باز می کند و دوباره کدگذاری کرده و سرجای خودش می گذارد. بدون ایجاد خستگی. علت این که ذهن های ما خسته است این است که از حافظه مان خوب استفاده نمی کنیم و حافظه های ما غیر سیستماتیک شده است  2. تقلید عامل دوم پردازش تقلید است. رشد ذهنی ومغزی کودک با تقلید انجام می شود و تقلید را باید در پردازش استفاده کنیم نه همه جا درادامه تقلیدهای مخرب راخواهیم گفت. کودک بخشی از صحبت کردنش را از والدین تقلید می کند. وقتی با نوزاد صحبت می کنید، درست روبه روی او باشید تا حرکات لب های شما را ببیند. 3. تکرار  عامل سوم تکرار است. اما نه در تجربه. کودک با تکرار زیاد یاد می گیرد. دیدید کودک گاهی به یک داستان بند می کند و می خواهد که بارها آن را برایش تکرار کنید؟ این جا تکرار هست اما در این تکرار کشف وجود دارد. ذهن کودک به دلیل فرم خاصی که دارد همیشه به دنبال کشف است، هرگز عادت نمی کند، به هر چیزی که عادت کند بلافاصله به دنبالش ترک عادت می آید و کنار می گذارد. بارها دیدیم بچه ها بعضی از اسباب بازی ها را فقط یک بار بازی می کنند و بعد کنار می گذارند چون دیگر چیز جدیدی برایشان ندارد. کودک عادت نمی کند این بزرگسال است که عادت می کند. عادت به ذهن نیمه آگاه می رود و در آنجا ماندگار می شود که بعداً این موضوع را بررسی خواهیم کرد. (ادامه دارد...) {قسمت27} [مباحث کودک متعادل] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
سه عامل مهم درپردازش ذهنی کودک: 1.حافظه حافظه ی سیستماتیک مطالب را ثبت می کند، در زمان خودش آن ها ر
در 6 سال اول قدرت یادگیری و عقل و خرد کودک با هم متناسب نیستند. قدرت یادگیری کودک بسیار بالاست ولی عقل به آرامی رشد می کند. اوج توانایی و قدرت یادگیری کودک در 3 سالگی است و عقل در این سن در پایین ترین سطح است. این فاصله ای که وجود دارد وظیفه ی مادر را سنگین می کند. منظور از عقل، شناخت و مهارت است که کودک در این دوران شناخت ندارد، مهارت ندارد و توانایی اش کم است، خطر می کند که وظیفه ی پدر ومادر این است که این خلأ را با حمایت کودک پرکنند، اما ما بازدارندگی می کنیم.  از حدود 3 سالگی قدرت یادگیری کم کم کاهش پیدا می کند و در 7سالگی این دو نمودار به هم می رسند و درک انتزاعی شروع می شود. در 3 سال اول در مغز کودک پنج فایل یا پنج بسته باز وجود دارد و حواس پنجگانه مستقیم در جای خودشان می روند به همین دلیل کودک وقت زیادی برای پردازش نیاز دارد چون کشف و دریافت اطلاعات بسیار بالاست و کودک حتماً باید بخوابد تا این سنگینی را متعادل کند به همین دلیل است که نوزاد خیلی می خوابد چون پردازش مغزش خیلی خیلی بالاست. ما والدین به دلیل ذهنیتی که داریم و چهار عامل « نظافت، نظم، آموزش و تربیت»، از 3 سالگی مانع کودک می شویم و جلوی توانایی های کودک را می گیریم و در نتیجه تعادل بین توانایی و عقل و شناخت کودک را برهم می زنیم که در این حالت میزان هوشمندی پایین می آید. بچه ها احتیاج به حمایت دارند نباید مانع تلاش آنها شویم. (ادامه دارد...) {قسمت28} [مباحث کودک متعادل] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
در 6 سال اول قدرت یادگیری و عقل و خرد کودک با هم متناسب نیستند. قدرت یادگیری کودک بسیار بالاست ولی ع
یکی از توانایی های پردازش که اگر درست استفاده شود بسیار عالی است و اگر در جای خودش از آن استفاده نشود بسیار مخرب است است. گفتیم هر تجربه ی حواس پنجگانه یک اتصال سیناپسی در مغز به وجود می آورد که در اثر تکرار آن تجربه، تبدیل به میدان مغناطیسی می شود. (رفتار و عکس العمل والدین) یک اتصال عاطفی در کنار این اتصال حاصل از تجربه به وجود می آید در واقع یک حس به وجود می آورد. یعنی هر تجربه ایی که کودک می کند، یک علامت هم در کنار آن ثبت می شود، خود تجربه به توانایی مغز کمک می کند و بخش عاطفی آن می گوید که این تجربه چطور انجام شده؟ احساس خوشایند یا احساس ناخوشایند، و کودک به این ترتیب شرطی می شود. کودک برای اولین بار یک لیوان آب را در دستش می گیرد، کودکی که برای اولین بار لیوان پر از آب را می بیند برایش هیچ فرقی بین آب و لیوان قایل نیست. چه موقع این تفاوت را متوجه می شود؟ وقتی لیوان را پرت می کند زمین! حالا یکی ریخت(آب) ویکی جیرینگ شکست (لیوان). این تجربه در مغز ثبت می شود و میدان مغناطیسی تشکیل می شود. حالا آب را فهمیدم و تجربه انجام شد. حالا، کودک چه احساسی را دریافت می کند؟ خودش احساس خوشایند دارد چون کشف همیشه احساس خوب دارد. اگر احساس خوشایند توسط مادر تأیید شود و مادر هم خوشحال شود این احساس تثبیت می شود. کودک باخود میگوید از این کار من خوشش آمد من خوشحال شدم مامان هم خوشحال شد پس "من خوبم، تو هم خوبی" کودک لیوان پر از آب رازمین می میزند لیوان میشکند و زمین خیس میشود کودک ازاین تجربه لذت میبرد چون فرق بین آب ولیوان راکشف میکند حال اگر از این تجربه از طرف مادرتأیید نشود و به کودک احساس ناخوشایند بدهد و با کودک دعوا کند کودک با خودش می گوید: من خوش حال شدم ولی مامان خوش حال نشد، من بدم مامان رو اذیت کردم پس «من بدم، تو خوبی» کودک برای خودش ارزش قایل نیست مادر برایش مهم است؛ اخمهایش رفت تو هم، زد پشت دستم، کودک نتیجه گیری می کند و می گوید انداختن لیوان روی زمین و شکستن آن تجربه خوبی بود اما احساس بدی دارم پس دوستش ندارم، نمی خوام. (ادامه دارد...) {قسمت29} [مباحث کودک متعادل ] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
یکی از توانایی های پردازش که اگر درست استفاده شود بسیار عالی است و اگر در جای خودش از آن استفاده نشو
‌ ‌درک مقصر: درکی است که همیشه خودمان رامقصربدانیم وعذاب وجدان واحساس گناه داشته باشیم در کل درک مقصر درکودک به این منوال شکل می گیرد. دائم در هر کاری سرزنش، در هر کاری توبیخ، البته توبیخ های والدین کاملاً از سر دلسوزی است. ما دنبال مقصر نمی گردیم. مادر و پدر می خواهند کودکشان به بهترین نحو تربیت شود و رشد کند اما مرتب به او احساس گناه می دهند و احساس گناه درک مقصر را می سازد. همه ما یک بخش مهمی از شرطی شدن ذهنمان همراه با احساس گناه است. درهر اتفاقی خودمان را مقصرمیدانیم به گونه ایی با ما رفتار شده که حق اشتباه کردن نداریم.اشتباه یعنی گناه و گناه مستوجب کیفر است بنابراین با درک مقصر و احساس گناه بزرگ می شویم و شرطی می شویم. دیده اید وقتی دچار یک اشتباه می شویم چه قدر از وقتمان به سرزنش خودمان می گذرد؟؟؟ (ادامه دارد...) به خودتان وفرزندانتان اجازه اشتباه کردن بدهید ولی مسوولانه پای اشتباهتان بایستید وبدون احساس گناه آن راجبران کنید {قسمت30} [مباحث کودک متعادل ] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
‌ ‌درک مقصر: درکی است که همیشه خودمان رامقصربدانیم وعذاب وجدان واحساس گناه داشته باشیم در کل درک مقص
شرطی شدن چه موقعی خوب است؟ وقتی که برای پردازش باشد. از درون احساس خوب بگیرد و از بیرون هم تأیید شود. حالا این شرطی شدن خوب است. یعنی همیشه کودک کامیاب شود و این احساس کامیابی در مقابل؛ تجربه و یک عمل واقعی است. منظور از تأیید هم تأیید ذهنی نیست. دیدید وقتی می خواهیم بچه ها را تشویق کنیم القابی به آنها می دهیم که اصلاً نیستند، چیزهایی را در وجودشان بزرگ می کنیم که اصلاً در ظرفیت کودک نیست.  مثلاً کودکی که تنبک زدن یاد گرفته را هنرمند خطاب می کنیم. هنرمند یعنی چی؟؟؟ این کودک صرفاً می تواند تنبک بزند.و یاموارد دیگر. هنرمند تعریف دارد. اما ما می گوییم تو هنرمندی تو نابغه ایی تو یه دونه ایی و .... وقتی به کودک لقب میدهیم، یاخود شیفتگی ایجاد کرده ایم یا حقارت. وقتی لقب های "بی شعور و کودن و احمق" می دهیم، تحقیر می کنیم و وقتی لقب های "دکتر، مهندس، هنرمند و فرشته"می دهیم،خودشیفته اش می کنیم. بدون اینکه عملی انجام داده باشه و بدون اینکه به کارش اشاره کنیم و کارش را نقد یا تأیید کنیم. تأیید برای کار است، نه برای ذهنیت او. کودک باید عمل کند و تأیید شود و حتی وقتی عمل کرد و عملش اشتباه بود، اشتباهش هم تأیید می شود ولی بعدازاشتباه به اومسوولیت میدهیم تاجبران کند. بچه ها در اشتباه نباید سرزنش شوند. (ادامه دارد...) {قسمت31} [مباحث کودک متعادل] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
شرطی شدن چه موقعی خوب است؟ وقتی که برای پردازش باشد. از درون احساس خوب بگیرد و از بیرون هم تأیید شود
هوش و یادگیری با مبحث امنیت و شخصیت ارتباط تنگاتنگ دارد که چندین جلسه درباره آن بحث کردیم. امنیت و شخصیت بستر  رشد و هوش  و خلاقیت هستند. بچه ها باید اشتباه کنند و اشتباهشان هم تأیید شود، نه اینکه کار درستی کرده بلکه باید کار یا عمل کودک را از وجود او جدا کنیم؛ کارش را نقد کنیم و وجودش را تأیید کنیم.  کودک را حمایت می کنیم تا مهارتش بالا برود که در 12 سال اول این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار است. بگوییم " نه عزیزم اینطوری نیست اینطوریه" به جای " آخه ابله احمق بیشعور هنوز نمی فهمی این اینطوریه نه اونطوری". نقد ِکار همراه تأیید وجود، بچه ها را شرطی مثبت می کند. نقد کار همراه تأیید وجود، بچه ها را شرطی مثبت می کند؛ از درون خودشان احساس خوشایند می گیرند و نیازی به تأیید از بیرون در  بزرگسالی پیدا نمی کنند و نیز نیازی به جایزه و تشویق بیرون پیدا نمی کنند. در شرطی شدن مثبت، بچه ها با احساس خوشایند، قدرت و اعتماد به نفس از درون خودشان تأیید می شوند و هر بار که اشتباه می کنند سپاسگزار هستند وسرخورده نمیشوند چون اشتباه ابزار رشد است. (ادامه دارد...) {قسمت32} [مباحث کودک Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
هوش و یادگیری با مبحث امنیت و شخصیت ارتباط تنگاتنگ دارد که چندین جلسه درباره آن بحث کردیم. امنیت و ش
3نوع درک داریم ✔️درک مقصر ✔️ درک مظلوم ✔️ درک مسوول درک مقصر اشتباه را موجب سرزنش می داند. و دایم خودش راسرزنش میکند درک مظلوم احساس تنهایی و بی کسی می کند و دیگران را مقصر می داند در واقع سرریز درک مقصر است یعنی درک مقصر ادامه پیدا می کند و آنقدر به آن دامن زده می شود تا به درک مظلوم تبدیل می شود، اگر اول خودش را مقصر می دانست حالا دیگر، دیگران را مقصر می داند. درک مسئول است که احساس قدرت می کند. شرطی مثبت درک مسئول می سازد و بچه ها را مسئولیت پذیر می سازد. که اگر اشتباه کردند مسوولیت بپذیرند ومسوولانه اشتباهشان راجبران کنند. درک مقصر: دایم خودمان را مقصر بدانیم وسرزنش بکنیم درک مظلوم: خودمان را مظلوم بدانیم ودیگران را مقصر این دو درک مانع رشد هستند شرطی شدن منفی بچه ها را با درک مقصر و مظلوم بار می آورد. پس بچه ها باید شرطی بشوند منتهی شرطی مثبت. شرطی شدنی که به آنها احساس خوشایند و قدرت و امیدواری و خوش بینی بدهد. (ادامه دارد...) {قسمت33} [مباحث کودک متعادل] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
3نوع درک داریم ✔️درک مقصر ✔️ درک مظلوم ✔️ درک مسوول درک مقصر اشتباه را موجب سرزنش می داند. و دایم
ما از ذهنمان یا فعال استفاده می کنیم یا منفعل. تجربه نمی کند حفظ می کند، هر چیزی که من حفظ کردم تحویل بچه ام می دهم، کشف ِ خودم نیست،لذا احساس خوشایندی به من نخواهدداد چون" من" نبودم بلکه به من تحمیل شده است. وقتی محفوظات را منتقل کردیم به جای کشف و دیدن الگو میدهیم." همینه که هست". پس آموزش یعنی الگو دادن. وقتی قبل از سن یادگیری کودک به او یاد دادن را تحمیل کنیم (یعنی ما یک الگو به تو می دهیم تو این الگو را حفظ کن، زبان، شعر و...)و بعد به جای پردازش که خود یک فرآیند است و در برگیرنده ی حافظه و شرطی شدن و تکرار و... است، فقط تکرار به تنهایی را جایگزین می کنیم. عمل نکن، کشف نکن، ابداع نکن فقط الگویی که بهت دادیم را تکرار کن بگو و حفظ شو. هیچ کاری وجود ندارد که نشود جبران کرد به عنوان مثال بدترین حالت ممکن بچه ام را طوری زدم که مُرد! چند سال هم حبس کشیدم حالا اومدم بیرون دوتا راه بیشتر پیش رو ندارم یکی این که دیوانه بشوم و در تیمارستان بستری شوم و یکی دیگه اینکه به دنبال راهی باشم که بچه های دیگر به این بلا دچار نشوند. جبران در هر سطحی امکان دارد هرچه بالاتر رویم در سطوح بالاتر جبران می کنیم. بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان ما (در امور مختلف مانند نظریاتشان) در حال جبران هستند و جبران آنها بسیار ارزش والایی دارد. در مورد شخص خودم فرزند پسرم همیشه به من می گفت که بابا خیلی حرف های قشنگی بلدی بزنی اما دوران بچگی ما این کارها را نمی کردی من هم جواب دادم بله من آن موقع این حرف ها را بلد نبودم ولی حالا دارم کار می کنم که تو یاد بگیری و بدانی که با فرزندانت چگونه رفتار کنی.  من در مورد بچه های خودم دیگر نمی توانم جبران کنم بسیاری از صحبت هایی  که می کنم را در مورد بچه های خودم انجام نداده ام؛ اگر دانش ِ امروزم را سی سال پیش داشتم بچه های من به گونه ایی دیگر بزرگ می شدند و حالا من به عنوان یک مسئول تلاش تحقیق می کنم تا شما با فرزندانتان درست رفتار کنید و همین طور بچه های من با فرزندانشان درست رفتار کنند. (ادامه دارد) {قسمت34} [مباحث کودک متعادل ] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
ما از ذهنمان یا فعال استفاده می کنیم یا منفعل. #ذهن_منفعل تجربه نمی کند حفظ می کند، هر چیزی که من ح
بنابر نظریه «ژان پیاژه» یکی از معتبرترین نظریه پردازان در زمینهٔ هوش، تولد تا 18 سالگی سال های شکل گیری هوش است. 🔸دوره اول تولد تا ۲سالگی،  (دورهٔ حسی-حرکتی): در این دوره مغز کودک توسط حواس پنج گانه تحریک می شود؛ اتصال ها برقرارمی شوند. در 2سال اول حواس پنجگانهٔ کودک باید فعال باشند.محیط برای او باید غنی باشد. خوب ببیند، بشنود، دست ورزی کند (دست بزند) بو کند و بچشد. مهمترین این ها دیدن و شنیدن است که ما مهمترین را دست ورزی گذاشته ایم. چون معتقدیم محیط زندگی مدرن از نظر رنگ غنی است از نظر صدا نیز غنی است.  نوجوانی داشتیم که در مقطع سوم راهنمایی در اثر مردودی های زیاد ترک تحصیل کرد با یک معلم ریاضی روی او تحقیق کردیم و متوجه شدیم که همه ی دروس او خوب است و فقط در ریاضی مشکل دارد با بررسی ها متوجه شدیم که مفهوم کوچک و بزرگ را از دوران مهدکودک، درک نکرده و مشکل دارد و فقط آن را حفظ کرده است. 🔸دوره دوم 2_6سال. اگر در این دوره بچه ها مفاهیم منطقی و ریاضی و علوم مثل پر و خالی و زبر و نرم و سرد و گرم را درک نکنند و فقط حفظ کنند ذهنشان تبدیل به ذهن منفعل و محفوظات خواهد شد. و بعد در دوران تحصیل به مشکل برخواهند خورد. یکی از دلایل افت بالای تحصیلی بچه ها ی ما در دوران راهنمایی و دبیرستان همین است. (ادامه دارد...) {قسمت35} [مباحث کودک متعادل] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
بنابر نظریه «ژان پیاژه» یکی از معتبرترین نظریه پردازان در زمینهٔ هوش، تولد تا 18 سالگی سال های شکل
🔸دوره ی سوم 6 تا 12 سال دوره ی عملیاتی، یعنی عملیات ذهنی انجام می شود؛ درک انتزاعی شروع می شود و ذهن قادر به انجام عملیات ذهنی خواهد شد. آرام آرام سمبل شناسی شروع می شود. خط را می شناسد و قدرت خواندن و نوشتن پیدا می کند. در دوره ی ادراکی (2-6 سال) کودک خط را نمی شناسد سعی نکنید که به او در این سنین خواندن و نوشتن بیاموزید بلکه در این دوره باید مهارت خواندن را به دست بیاورد نه خود خواندن را. در دوره ی عملیاتی ذهن رشد بیشتری پیدا می کند و درک انتزاعی شروع می شود و توانایی شناسایی سمبل اعداد و سمبل حروف را پیدا می کند. 🔸دوره ی چهارم، دوره ی درک مفاهیم انتزاعی است. مفاهیم انتزاعی یعنی مفاهیمی که با حواس پنجگانه درک نمی شوند. یاد دادن در حقیقت از 12 سالگی شروع می شود و در سیستم های جدید آموزشی از 10 سالگی شروع می کنند. تا قبل از 10 سالگی تماماً یادگیری است. اگر یادگیری درست انجام نشود، یاد دادن فایده ای نخواهد داشت و فقط باعث آزار کودک خواهد شد. یاد دادن یا آموزش از دوره ی چهارم شروع می شود و حالا می توانیم مفاهیم عینی را با کلام منتقل کنیم. مثل کلاس درس که معلم صحبت می کند و دانش آموزان گوش می کنند و یاد می گیرند چون درک انتزاعی دارند. انتقال علم از طریق کلام و نوشته از دوره ی سوم(عملیاتی) به بعد شروع می شود. کودک زیر 6 سال همه چیز را خودش باید تجربه کند. (ادامه دارد...) {قسمت36} [مباحث کودک متعادل] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🔸دوره ی سوم 6 تا 12 سال دوره ی عملیاتی، یعنی عملیات ذهنی انجام می شود؛ درک انتزاعی شروع می شود و ذهن
کودک زیر 6 سال همه چیز را خودش باید تجربه کند، از حدود 9 سالگی به بعد و با شروع درک انتزاعی می توانیم تولید و ابداع دیگران را منتقل کنیم به صورت ماده ی اولیه ی تجربه. مثل کاری که من در کلاس برای شما انجام می دهم من در این کلاس ها چی به شما انتقال می دهم؟ این حرف ها محفوظات من است یا ابداع من؟ آن چیزی که من برای شما بیان می کنم ابداعات من است؛ محفوظات و تجربیات من به ابداع نظریه هایی منجر شده که حالا در این جا برای شما بیان می کنم. من در این جا کتاب حفظ نکرده ام  و برای شما بخوانم. تا حالا از من شنیده اید که بگم ببینید این حرف هایی که می زنم به من ربط نداره مثلاً پیاژه میگه، من نمی گم!! و من فقط راوی هستم ! نه من راوی نیستم، این مطالب حاصل تجربیات و محفوظاتی است که کشف و پردازش شده و به ابداع رسیده. اما قرار نیست که من از اول برم و خط را اختراع کنم یا قرار نیست مثلاً برای تولید ماشین چرخ را اختراع کنیم بلکه باید تجربیات دیگران را بگیریم و تبدیل کنیم به ماده اولیه ی تجربیات خودمان. از دوره ی 12_18سال تا آخرعمر ما می توانیم تولیدات دیگران را به عنوان ماده اولیه استفاده کنیم و در آن ها نکته پیدا کنیم و پردازش کنیم و پردازش خودمان را اجرا می کنیم چون تک تک ما متفاوت و منحصر به فرد هستیم؛ اگر قرار باشه که عیناً تئوری ها را در زندگی پیاده کنیم به بن بست خواهیم خورد؛ کاری که الآنه خیلی از مادرها می کنند و به مشکل برمی خورند.  چه قدر می گیم که این همه کتاب خوندم بدتر از بد شده! مادرم یا قدیمی ها که اصلاً کتاب نخوانده اند از ما خیلی بهترند! چون مادرهای ما در ابداع خودشان بودند؛ به درست و اشتباه بودن آن هم کاری ندارم، مادر قدیمی اگر کتک می زد با اعتقاد کامل این کار را می کرد در کار خودش شک نمی کرد حالا وارد بررسی آن نمی شویم که این کار درست بوده یا نه، ولی مادر امروزی چندین کتاب خوانده هر کدام هم متضاد دیگری و هر کدام با یک نظریه ی متفاوت و حال می خواهد به تئوری هایی که آموخته عمل کند اما نمی داند که به کدام آن ها باید استناد کند. (ادامه دارد...) {قسمت37} [مباحث کودک متعادل] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
کودک زیر 6 سال همه چیز را خودش باید تجربه کند، از حدود 9 سالگی به بعد و با شروع درک انتزاعی می توانی
همیشه سؤال است که چرا در کشور ما مطالعه کم است؟ چرا باسوادهای ما کتاب نمی خوانند. دیدید بچه ها تا دوران دبستان خوب کتاب می خوانند اما در دوران راهنمایی کم می شود و در دبیرستان دیگه اصلاً کتاب نمی خوانند، اکثریت جامعه ی ایران کتاب نمی خوانند با شعر و ادبیات آشنا نیستند و یا فیلم های معنادار را متوجه نمی شوند، چرا؟ چون این ساختار چهار مرحله 0_2سال و 2_6سال و 6_12سال و 12_18سال درست شکل نگرفته و درک انتزاعی در ما ضعیف است و فقط در حد گفتگو با هم است که در آن هم همیشه کلی مشکل پیدا می کنیم. بعد از درک انتزاعی مرحله خردمندی است. برای عالم شدن به ذهن باز و شناخت نیاز داریم؛ با ذهن بسته ممکن است که متخصص شویم ولی هرگز عالم نمی شویم. ذهن باز توانایی دریافت از هستی را دارد و کارآیی دیدن در ذهن باز است؛ ما لحظه به لحظه در معرض بارش اطلاعات از هستی هستیم وقتی ذهنمان بسته باشد دریافت نخواهیم داشت. ذهن بسته فقط در حافظه اش انباشت اطلاعات دارد ولی ذهن باز به قول ابن سینا با معلم شروع می کند، ولی در آموزه های معلم نمی ماند و با کمک کتاب از معلم عبور می کند و به شهود می رسد. یک عالم هیچ چیزی را حفظ نیست چون کار ذهن باز حفظ کردن نیست بلکه کارش رمز گردانی است. در ذهن باز حافظه اطلاعات را بایگانی و رمزگذاری می کند و هر کجا که نیاز به آن اطلاعات باشد آن را رمز گشایی می کند. فرد با ذهن باز، تفکر دارد و تولید می کند درست مانند هنرمند. (ادامه دارد...) {قسمت38} [مباحث کودک متعادل ] Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
#جمع_بندی همیشه سؤال است که چرا در کشور ما مطالعه کم است؟ چرا باسوادهای ما کتاب نمی خوانند. دیدید
وقتی درک انتزاعی ضعیف باشد، ادبیات را نمی توانیم درک و بشناسیم و به همین دلیل نمی توانیم حافظ و شاهنامه بخوانیم. تمام ادبیات ما سرشار از تمثیل و اسطوره است. ما این زبان را نمی شناسیم و فقط می گوییم مگرمیشود گرز رستم هفتاد من بوده باشد؟ در صورتی که به نظر من رستم وجود خارجی نداشته و او مظهر قدرت است همچنین سهراب سمبل و تمثیل غرور جوانی است. وقتی این زبان را نشناسیم نمی توانیم با آن اثر ارتباط برقرار کنیم و به دنبال انتقاد و نفی آن می رویم ما این ها را متوجه نمی شویم چون فقط به شکل توجه داریم نه به محتوا. حال بچه ها این زبان را به خوبی متوجه می شوند اما از دوره ی ادراکی به بعد با کمک آموزش مستقیم ذهنشان را می بندیم و آن ها هم آرام آرام از مطالعه جدا می شوند. توجه داشته باشیم که این ساختار اصلاً ربطی به سواد و تحصیلات ندارد آدم بی سواد هم می تواند این ساختار را داشته باشد و ما در طول تاریخ بسیار داشتیم که بی سواد ولی خردمند بودند؛ تحصیلات این ساختار را غنی تر می کند نه این که آن را بسازد. ما هنر را خوب درک نمی کنیم، نقاشی، تلویزیون، تئاتر و... چرا نقاشی را درک نمی کنیم؟ چون تحریک بینایی و ادراک بینایی ما پایین است. زیر ساخت ها درست شکل نگرفته اند. و حال می آییم و می خواهیم نقاش بشیم! تکنیک را می آموزیم ولی روح آن هنر را درک نخواهیم کرد. فیلم ها و تئاترها و موسیقی حال ما گویای این مشکل است چون ما هنوز نتوانستیم یک شیدا یا نی داوود و یا یک ابوالحسن صبا ی دیگر بسازیم. چون بچه های ما فقط حفظ می کنند ما اگر چرایی را پیدا کنیم چگونگی خودش پیدا می شود. یک ذهن با ساختار درست و متعادل مملو از چرای بی جواب و ابهام است. چه قدر چراهای بی جواب در ذهنمان هست، چه قدر نمی دانم در ذهن داریم؟ تا ذهن ما چرای بی جواب نداشته باشد رشد نمی کند؛ ذهن بچه ها بی نهایت چرای بی جواب دارد و ما فقط سعی می کنیم جواب بدیم که آخرسر مثل خود ما بشوند. یعنی توانایی استفاده از ذهن را از دست می دهند. مابه سؤال ها فوری جواب می دهیم، برای همه ی پرسش ها در هر زمینه جوابی داریم و اصلاً حاضر نیستیم بگیم نمی دانم و برای به دست آوردن جواب تحقیق کنیم. (پایان) {قسمت39} [مباحث کودک متعادل ] Join @khorshidebineshan
🔸 نشست هوش و یادگیری: این مبحث را با موضوع بسیار جذاب و دوست داشتنی برای مادران به نام هوش و یادگیری شروع می کنیم. در اولین مبحث این دوره را با موضوع "کودک آرزوها " آغاز کردیم. مبحث دوم، رشد و مبحث سوم راجع به ذهن صحبت کردیم. در مبحث ذهن گفتیم که پایه ی رشد در ذهن است و ذهن مرکز کنترل و مدیریت رشد است. قول داده بودم که موضوع ذهن را بیشتر باز کنم و راجع به مهارت ها و هرچه که در مورد ذهن هست صحبت کنیم. در این مبحث به قولم عمل می کنم و بحث ذهن و هوش را بررسی می کنیم. بارها از من شنیده اید که ما دچار بحران مفاهیم هستیم. یک سری کلمات را به زبان می آوریم و در طول زندگی بارها با آن ها مواجه می شویم، بدون این که مفهوم کامل این کلمات را بدانیم. یکی از مسائل و مفاهیمی که در مورد کودک دچار بحران هستیم همین بحث هوش است. در محاوره ها چه قدر می گوییم: ذهن، عقل،  هوش، خلاقیت، درک، شعور، فهم، ادراک و غیره. در مبحث کودک آرزوها ویژگی هایی که شما والدین برای کودک آرزوهایتان نام بردید را در موضوعات مختلف تقسیم بندی کردم، ویژگی هایی که شامل موضوع عقل می شد بعد از موضوع شخصیت بیشترین موارد را داشت که این نشان دهنده ی دغدغه ی ذهنی والدین برای پرورش فرزندان بعد از پرداختن به شخصیت کودک، پرداختن به موارد عقلی و هوشی است. به زبان ساده تر به دنبال کودک عاقل، باشعور، باهوش، فهیم، بامعرفت و .... هستیم. این اصطلاحات را خوب بلدیم ولی با مفهوم اصلی آن ها آشنا نیستیم؛ که در این مبحث تا جایی که در بحث هوش به یک تفاهم نسبی برسیم، به موضوع هوش خواهیم پرداخت. امروزه بچه های ما بدجوری به خاطر این مفاهیم آسیب می بینند. مفاهیمی مثل تیزهوشان، فرزانگان، خردمندان. وقتی این مفاهیم در حال آسیب زدن به بنیان زندگی عزیزان ما است، نمی توانیم بی تفاوت باشیم. امروزه داریم می بینیم که به خاطر باهوش بودن و تیزهوش بودن چه فجایعی اتفاق می افتد و بچه ها قربانی می شوند؛ بدون این که کسی مقصر باشد و بدون این که کسی سوء نیت داشته باشد؛ بلکه همه با حسن نیت در حال آسیب وارد کردن به روح و روان بچه ها هستند.پس لازمه که این موضوع را از ریشه بررسی کنیم. {قسمت1} [مباحث کودک متعادل ] ─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مغز جسمی پینه ای شکلی که در کاسه ی سر ما قرار گرفته و مرکز کنترل رفتارها، احساسات، عواطف و غیره است. مغز دستگاهی بسیار پیچیده و عظیم است. بُعد اصلی مغز، بُعد جسمانی آن است که از سلول های عصبی تشکیل شده است و این سلول ها مثل کل جسم ما، به تغذیه و استراحت و اکسیژن نیاز دارد. تمام مطالبی که در مورد جسم و تغذیه و استراحت و خواب در مباحث قبل گفتیم، در این جا و در مورد مغز نیز صدق می کند. پس نیازهای جسمی مغز باید برآورده شود تا بتواند درست کار کند. بنابراین یک بار دیگر مباحث مربوط به جسم و تغذیه و خواب را مطالعه کنید. این دستگاه عظیم و پیچیده چگونه کار می کند؟ انسان با تمام پیشرفت های علمی و تکنولوژی هنوز در مقدمه ی شناخت مغز است و هنوز نتوانسته مغز را بشناسد. قریب به دو سال است که تحقیقی را در قالب یک گروه سه نفره ی متخصص در مورد مغز نوزاد انجام می دهیم. به عظمتی رسیدیم که خودمان هم وحشت می کنیم. در سال های آینده انسان پی خواهد برد که چه اتفاقی در مغز می افتد و چرا مغز این قدر با عظمت است. اصلی ترین جزء مغز، سلول های عصبی یا نورون ها هستند. سلول های عصبی هوشیار هستند و اولین عضوی که در جنین تشکیل می شود، این سلول ها هستند. در حالی که مادر هنوز از بارداری خود مطلع نشده، سلول های عصبی در حال به وجودآمدن و تکثیر هستند و مغز را تشکیل می دهند. نوزاد وقتی به دنیا می آید، کامل است. 100 میلیارد سلول عصبی در جنین به وجود می آید که وقتی نوزاد به دنیا می آید، هیج کدام از این سلول ها به هم متصل نیستند و بین سلول های عصبی او فاصله وجود دارد. بعد سلول ها شروع به تولید شاخک هایی می کنند و دکمه هایی به وجود می آورند به نام اکسون و دندریت. این شاخک ها رشد می کنند و هر سلولی حدود 150تا از این شاخک ها می تواند بسازد. 150 را در 100 میلیارد ضرب کنید!!!!!! هرکدام از این دندریت ها و اکسون ها تحت شرایطی که خواهم گفت به هم نزدیک می شوند و یک اتصال درست می کنند که به آن اتصال سیناپسی می گویند. حتی بین اتصال ها هم فاصله وجود دارد و به هم نمی چسبند. صد میلیارد سلول داخل 300 گرم بافت مغز که اصلاً هم به هم نچسبیده اند و شاخک ایجاد می کنند و اتصال ایجاد می کنند که باز هم به هم نمی چسبند.  تازه بشر به کمک نانو تکنولوژی این مسائل را می تواند بیند و علم دیگر در حد فرضیه نیست بلکه کاملاً دیده شده و ثابت شده است. زمانی که نوزاد یک تجربه ی جدید کسب می کند، یک اتصال سیناپسی به وجود می آید. (ادامه دارد...)   {قسمت2} [مباحث کودک متعادل ] ༊࿐𖡹💚𖡹࿐༊ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
هر تجربه ی جدید و هرگونه ورود اطلاعات جدید توسط حواس پنجگانه به مغز، یک اتصال جدید به وجود می آورد. این اتصالات در ابتدا جرقه و جریان الکتریکی هستند و بعد از چندین بار که همان تجربه تکرار شود و این جریان تقویت می شود و قوی تر می شود و تبدیل به یک جریان الکتروشیمیایی می شود. باز کودک تجربه های بیشتری می کند و این اتصال ها تبدیل به میدان مغناطیسی می شوند. وقتی میدان مغناطیسی به وجود آمد، جریان ثبت شده ی این تجربه تا آخر عمر در مغز و ذهن می ماند و این می شود پایه ی یادگیری. مغز در سنین 12 تا 15 سالگی چک می کند و هر تجربه ای را که تکرار نشده باشد و به میدان مغناطیسی تبدیل نشده باشد را از بین می برد. به این دلیل است که دوران کودکی اهمیت دارد چون همه ی اتصال های سیناپسی ومیدان های مغناطیسی زیر سه سالگی اتفاق می افتد. افت تحصیلی در دوران دبیرستان رابطه ی مستقیم با کمبود تجربه های کودک از تولد تا 2سالگی دارد؛ درست زمانی که این اتصال ها تشکیل می شوند. هر چه قدر این اتصال ها بیشتر تشکیل شوند و تبدیل به میدان مغناطیسی شوند، قدرت یادگیری بالا می رود. (ادامه دارد...)   {قسمت3} [مباحث کودک متعادل ] ༊࿐𖡹💚𖡹࿐༊ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
مجله تربیتی خورشید بی نشان
مغز جسمی پینه ای شکلی که در کاسه ی سر ما قرار گرفته و مرکز کنترل رفتارها، احساسات، عواطف و غیره است
هر تجربه ی جدید و هرگونه ورود اطلاعات جدید توسط حواس پنجگانه به مغز، یک اتصال جدید به وجود می آورد. این اتصالات در ابتدا جرقه و جریان الکتریکی هستند و بعد از چندین بار که همان تجربه تکرار شود و این جریان تقویت می شود و قوی تر می شود و تبدیل به یک جریان الکتروشیمیایی می شود. باز کودک تجربه های بیشتری می کند و این اتصال ها تبدیل به میدان مغناطیسی می شوند. وقتی میدان مغناطیسی به وجود آمد، جریان ثبت شده ی این تجربه تا آخر عمر در مغز و ذهن می ماند و این می شود پایه ی یادگیری. مغز در سنین 12 تا 15 سالگی چک می کند و هر تجربه ای را که تکرار نشده باشد و به میدان مغناطیسی تبدیل نشده باشد را از بین می برد. به این دلیل است که دوران کودکی اهمیت دارد چون همه ی اتصال های سیناپسی ومیدان های مغناطیسی زیر سه سالگی اتفاق می افتد. افت تحصیلی در دوران دبیرستان رابطه ی مستقیم با کمبود تجربه های کودک از تولد تا 2سالگی دارد؛ درست زمانی که این اتصال ها تشکیل می شوند. هر چه قدر این اتصال ها بیشتر تشکیل شوند و تبدیل به میدان مغناطیسی شوند، قدرت یادگیری بالا می رود. (ادامه دارد...)   {قسمت3} [مباحث کودک متعادل ] ༊࿐𖡹💚𖡹࿐༊ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
مجله تربیتی خورشید بی نشان
هر تجربه ی جدید و هرگونه ورود اطلاعات جدید توسط حواس پنجگانه به مغز، یک اتصال جدید به وجود می آورد.
مغز کودک سه ساله دو برابر مغز بزرگسال اتصال های سیناپسی دارد؛ منتهی بخش اعظمی از آن ها در 12 تا 15 سالگی بدلیل عدم تکرار برخی تجربه ها از بین می روند. یعنی قدرت مغز و یادگیری یک انسان بزرگسال کمتر از قدرت مغز ویادگیری یک کودک سه ساله است. انسان معمولی بین 5 تا 7درصد و نوابغ 10 تا 12 درصد از ظرفیت مغزشان استفاده می کنند. بخش اعظم مغز انسان ها دست نخورده باقی می ماند. بنابراین دچار احساس گناه نشوید و به دنبال میزان و کمیت تجربه ها نباشید. در تحقیقی یافته ایم که اصلاً انسان، نابغه به دنیا می آید اما در طول کودکی نبوغش را از دست می دهد. استعدادها در همه برابر است. پس ما اگر بتوانیم دو درصد بیشتر از مغزمان استفاده کنیم می شویم «تیزهوش». کودک نابغه یعنی همه ی کودکان دنیا همه ی بچه ها نابغه هستند. بخش فطری شبکه عصبی مختص انسان است و مربوط به روح است؛ نتیجه ی تجربه های کودک در محیط است. "بخش غریزی که با حیوانات مشترک هستیم و ناخودآگاه کار خودش را انجام می دهد را با آن کاری نداریم." این شبکه ی عصبی برای ما خیلی اهمیت دارد زیرا که حاصل این شبکه عصبی، روان است. سلامتی روان به چگونگی تشکیل اتصال ها و چگونگی ترکیب میدان های مغناطیسی بستگی دارد. اگر این اتصال ها و میدان های مغناطیسی درست در کنار هم قرار بگیرند و ترکیب شوند، روان در سلامت و تعادل خواهد بود. و اگر اشتباه در کنار هم قرار بگیرند، مشکل روانی ایجاد می کنند که باید به روانشناس و روانپزشک مراجعه کردو با دارو و تکنیک و روش مداوا می شوند. (ادامه دارد...) {قسمت4} [مباحث کودک متعادل ] ࿐𖡹💚𖡹࿐༊ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
بیماری های روانی ریشه در کودکی دارند. اتصال ها و میدان ها مثل حروف الفبا هستند؛ خصلت ها و خاصیت های خودشان را دارند و ترکیب آن ها با یکدیگر، کلمه و در آخر جمله را می سازد. یک موقع ما با ترکیب این کلمات مثنوی و متن های زیبا و شعر و متن های علمی را تألیف می کنیم و یک موقع هم فحش و ناسزا میگوییم. دیدید بعضی ها با چهارتا کلمه آتیش به پا می کنند و بعضی ها با چهار کلمه آرامش ایجاد می کنند؟ این بستگی به نوع قرار گرفتن آن میدان های مغناطیسی در کنار هم دارد. آموزش در این مرحله است. باید یاد بگیریم که این میدان های مغناطیسی تشکیل شده را چگونه کنار هم بچینیم. بحث ما و هدف رویکرد کودک متعادل این است که این شبکه را چگونه ساماندهی کنیم. به کلمه "مشکلات" توجه کنید حالا میم اش را برمی داریم. میشود شکلات. یعنی یک حرف از میدان های مغناطیسی اش را برمی داریم و مشکلات تبدیل می شود به شکلات. پس ترکیب حروف است که کلمه و بعد جمله را می سازد. حالا دوتا الف بگذاریم، می شود«اشکالات». ترکیب این حروف همان چیزی است که ما باید یاد بگیریم و این نکته همان " هوش" است. هوش یعنی از این حروف چگونه استفاده کنیم، اشکالات بسازیم یا شکلات؟؟ وسن شکل گیری هوش دوران کودکی است. (ادامه دارد...)   {قسمت5} [مباحث کودک متعادل ] ༊࿐𖡹💚𖡹࿐༊ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
مجله تربیتی خورشید بی نشان
بیماری های روانی ریشه در کودکی دارند. اتصال ها و میدان ها مثل حروف الفبا هستند؛ خصلت ها و خاصیت های
در یک مورد مادری انقدر کودکش را کتک زده بود که کودک مشکل روانی پیدا کرده بود. مادر می گفت: آخه نمی دونید چی کار می کنه؟ نخود و لوبیا ها را می ریزه کف آشپزخانه. گفتم: اِاِه، چه قدر قشنگ. می دونی مادرها به من شهریه می دهند و می آیند سر کلاس که من به آن ها یاد بدم که چه طوری بچه هایشان با نخود و لوبیا بازی کنند؟ مادر گفت دیروز صبح یک لحظه غافل شدم دیدم تمام روغن رو مالیده روی زمین. گفتم: وای چه خوب پس لیز شدن زمین رو تجربه کرده. مادر دیگه از من نا امید شد.😄 من واقعاً از این کارهای بچه ها لذت می برم چون می دونم چه اتفاقی با این کارها در مغز کودک می افتد. ولی مادرها ترکیب ذهنی شان طوری است که این کارهای بچه ها برایشان مثل شکنجه می ماند. ما هم خشم داریم هم شادی. می توانیم یاد بگیریم که کجا از آن ها استفاده کنیم. وقتی اتصالات درست نباشد، جا به جا از آن ها استفاده خواهیم کرد. حالا می خواهیم دو کار انجام دهیم 1_کاری کنیم که مغز بچه هایمان صحیح تر سامان بگیرد. 2_خودمان هم یواش یواش ترکیب قرار گرفتن میدان های مغناطیسی مغزمان را تغییر بدهیم؛ حروف از قبل چیده شده را به هم بریزیم و سعی کنیم که کلمات زیباتر بسازیم؛ به جای آتش روشن کردن، یک مقداری محبت و شادی ایجاد کنیم. (ادامه دارد...) {قسمت6} [مباحث کودک متعادل ] ༊࿐𖡹💚𖡹࿐༊ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
مجله تربیتی خورشید بی نشان
در یک مورد مادری انقدر کودکش را کتک زده بود که کودک مشکل روانی پیدا کرده بود. مادر می گفت: آخه نمی د
هر تغییری بخواهیم در انسان ایجاد کنیم باید در ذهن او ایجاد کنیم. ما باگفتن این مطالب در حال ایجاد یک ذهنیت جدید در شما هستیم. یک بخش مشکلات همسران این است که می گویند "اگر همسرم درست شود، من هم درست می شوم"، چنین چیزی امکان ندارد. چون اگر قرار باشد «من» تغییر کنم اول باید ذهنم تغییر کند و کلید ذهن من دست خودم است. کلید ذهن همسرم هم دست خودش است. ما فقط می توانیم تأثیر بگذاریم و اطلاعات بدهیم. اگر شما خواستید، می توانید با این اطلاعات یک چیدمان جدید در چرخه های ذهن تان ایجاد کنید. تا مطلبی را یاد گرفتید فوری آن را در خانه یا در مورد فرزندتان اجرا نکنید مثلاً ذهن یک عده این گونه شکل گرفته که برای تربیت کودک باید او را کتک زد حالا در کلاسها یاد می گیرند که بچه را نباید کتک زد، عذاب وجدان می گیرند و تصمیم می گیرند که دیگه بچه شان را نزنند، از این طرف ذهن بسیار قدرتمند است و دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه دارد. حال اگر مادر دچار یک تنش با فرزندش شود، بخش ناخودآگاه که ضبط شده های کودکی را دربر دارد فشار می آورد که بزن، بخش خودآگاه هم که یاد گرفته نباید زد، مقاومت می کند؛ این تعارض به فرد آسیب می زند و یک جایی این مادر منفجر می شود و چنان فرزندش را می زند که تا به حال نزده بود.   {قسمت7} [مباحث کودک متعادل] ༊࿐𖡹💚𖡹࿐༊ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
مجله تربیتی خورشید بی نشان
هر تغییری بخواهیم در انسان ایجاد کنیم باید در ذهن او ایجاد کنیم. ما باگفتن این مطالب در حال ایجاد یک
وقتی مطلب تازه ای می شنوید بدون ذهنیت به آن عمل نکنید. لازمه ی عامل شدن، تغییر و کار بر روی ذهن است. به این دلیل توصیه می کنم مطالعه کنید و روزی نیم ساعت این مطالب را مرور کنید، تمرین کنید و ذهن را فعال کنید. وقتی این مطالب ذهنی شد خود به خود بر رفتار شما تأثیر می گذارد و بعد متوجه می شوید که مثلاً دیگه اصلاً نمی توانید کتک بزنید. در خیلی موارد بچه ها وقتی در کودکی کتک می خورند، در بزرگسالی نیاز به کتک پیدا می کنند. کودکان در معرض خشونت و کتک در بزرگسالی نیازمند می شوند. بچه هایی که کتک می خورند و بعد فوری نوازش می شوند اکثراً در ازدواج هایشان به مشکل برمی خورند چون میدان های مغناطیسی آنان این گونه شکل می گیرد که اول کتک بعد نوازش؛ دختر شوهر می کند و ناخودآگاه بر اساس ذهنیت و درک مظلوم، رفتارهایی می کند تا همسرش را وادار به کتک زدن او کند و بعد از آن مورد توجه قرار گیرد. تنها راه حل درمان، تغییر شبکه ی عصبی این افراد و تأمین یک موقعیت مناسب است. وقتی ذهن درست شود این فرد دیگر نیازی ندارد که برای جلب توجه کتک بخورد. (ادامه دارد...)   {قسمت8} [مباحث کودک متعادل] ╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مجله تربیتی خورشید بی نشان
وقتی مطلب تازه ای می شنوید بدون ذهنیت به آن عمل نکنید. لازمه ی عامل شدن، تغییر و کار بر روی ذهن است.
 آیا هوش ارثی است؟  استعداد، خصوصیات و هوش ارثی و ژنتیک نیست جزو خصوصیات هم نیست بلکه از اجزای استعداد است که آفریدگار متعال به همه ی انسان ها عطا کرده است. هوش مهارت است ویادگرفتنی است حالا ما باید یاد بگیریم و مهارت استفاده از ذهن، مهارت تغییر ذهن و مهارت ایجاد ذهن جدید را به دست آوریم  این صحبت هایی که امروزه راجع به هوش می شنویم اصلاً بنیان ندارد. هوش یاد گرفتنی است. تست هوش نشان می دهد که چه قدر یاد گرفته ایم. اجزاء چرخه هوش عبارتست از هوش عاطفی، هوش جسمی، هوش معنوی، هوش جنسی و هوش اقتصادی و .... افرادی که ولخرجی می کنند یا خسیس هستند یا ورشکسته می شوند، هوش اقتصادی ندارند، یاد نگرفته اند و هوش اقتصادیشان رشد نکرده است. در مورد هوش جنسی، در حال حاضر جامعه ی ما یک عفونت پنهان از زیر دارد که مثل موریانه در حال جویدن پایه های اخلاق جامعه است و آن مسئله ی دوجنسیتی است. این افراد که امروزه معضل جامعه ی ما هستند فقط ده درصدشان مشکل هورمونی دارند و با جراحی و دارو درمان می شوند اما 90 درصد آنان مشکل شخصیتی دارند؛ یعنی ذهن شان از نظر جنسی رشد نکرده و درواقع دوجنسیتی نیستند بلکه بیمارهای جنسی ذهنی هستند، میدان مغناطیسی ذهن شان بدجوری ترکیب شده و به دلایل زیاد مهارت پیدا نکرده اند. (ادامه دارد...)   {قسمت9} [مباحث کودک‌ متعادل ] ╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈