eitaa logo
بصیرت خوشاب - پایگاه خبری دیار سربداران( سبزوار -جوین -خوشاب -ششتمد - جغتای- داورزن)
465 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
22 فایل
علی اکبر ملکی-تماس با ما @malekpor
مشاهده در ایتا
دانلود
🇵🇸🇵🇸🇮🇷🇮🇷🇸🇩🇸🇩🇮🇷🇮🇷 🌷باز کن آغوش دشتت را فلسطین عزیز دامن مادر برایت لاله زار آورده است 🌷سنگِ غیرت تا که افتاده میان مشت ها کودکان را مرد جنگاور به بار آورده است 💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🚩تجمع مادران و بانوان خوشابی همراه با فرزندان 😡به منظور اعتراض به سیاست های مماشات گونه ی سازمان ملل نسبت به جنایات اسرائیل ⏱جمعه ۲۸ مهر ساعت ۱۰ صبح 🕌مصلی نماز جمعه شهرستان خوشاب
سروده ی این شب جمعه ازشاعرخوش قریحه اهل خوشاب استادسیدحسن کیخسروی👇 برای آقای مهربانم... دنیا بدون مهرتو یک شهر ماتم است مانند یک شب تاریک مبهم است گل بی حضورروی تو سودی نمی دهد پاییز درد های غریب دمادم است شادی اسیرغربت خون رنگ ناله ها ازداغ لاله ها دل عشاق پر غم است از اشک مادران شهیدان روزگار باران ارغوانی پاییز نم نم است برغربت نجیب تو ای جان جان من هر چند مویه کنم باز هم کم است آقای مهربان تمام فصول عشق دنیا بدون تو عین جهنم است تعجیل در امر فرج زمزمه می کنیم اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن... راهبُرد(مرتضی تیجانی ) @khoshab1
حمله به ناو آمریکا از سواحل یمن ♦️رویترز به نقل از یک مسئول آمریکایی مدعی شد ناو بالگردبر «USS Bataan» با شلیک موشک از سواحل یمن هدف قرار گرفته است. @khoshab1 پایگاه عین‌الاسد هدف حمله پهپادی قرار گرفت ♦️شبکه المیادین در خبری فوری پنجشنبه شب از حمله پهپادی به پایگاه عین الاسد عراق محل استقرار نظامیان آمریکایی خبر داد. ♦️تاکنون جزییات از تلفات احتمالی این حمله منتشر نشده است. @khoshab1 سی‌ان‌ان: آمریکایی ها انصارالله یمن را مسئول حمله به ناو خود می دانند ♦️ شبکه CNN به نقل از مقامات آمریکایی مدعی شد موشک‌های شلیک شده به سمت ناو آمریکایی توسط حوثی‌ها(انصارالله) شلیک شده‌است. @khoshab1
🚨|رادیو و تلویزیون اسرائیل: اسرائیل سفارتخانه های خود را در تعدادی از کشورهای خاورمیانه از جمله بحرین، اردن، مراکش، مصر و ترکیه تخلیه می کند. @khoshab1 Basiratkhoshab.ir
ببخشيد ، یک سكه دوزاری داريد ؟ میخواهم به گذشته ها , زنگ بزنم ! به آن روزهاي دور ... به دل های بزرگ ، به محل كار پدرم ، به جوانی مادرم ، به کوچه هاى كودكى ، به هم بازيهاى بچگى . میخواهم زنگ بزنم به دوچرخۀ خسته ام ، به مسیر مدرسه ام که خنده های مرا فراموش کرده ، به نیمکت های پر از یادگاری ، به زنگ هاى تفريح مدرسه ، به زمستانی که با زمین قهر نبود ، به بخارى نفتى که همۀ ما را با عشق دور هم جمع میکرد ، میدانم آن خاطره ها کوچ کرده اند ... می دانم ... آري ميدانم كه تو هم ، دنبال سكه ميگردى !! افسوس ... هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی ، دیگر ما را به آن روزها وصل نخواهد کرد ... حيف ... صد افسوس که دوزاری مان بموقع نیفتاد ! @khoshab1 Basiratkhoshab.ir
﷽ 🌸یادواره جان فدا🌸 یادواره ی شهیدان مدافع حرم رضا دامرودی و مهدی موحدنیا ♦️سخنران و راوی:حجت الاسلام محمدجواد سلیمی ♦️مداح:حاج مهدی سلحشور همراه با رونمایی از کتاب ممنوع الخروج زمان:جمعه28مهرماه ساعت18 مکان:خیابان قائم حسینیه ی عطارها ستاد یادواره جان فدا سبزوار
🌷🌷🌷 گویند که ... در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان مردم به سیاه خان شهرت داشت وقتی که کریمخان میخواست بازار وکیل شیراز را بسازد او جزئ یکی از بهترین کارگران آن دوران بود در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت بنابرین استادان معماری به کارگران تنومند و قوی و با استقامت  نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید سیاه خان تنها کسی بود که میتوانست آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند و استاد معمار و  ور دستانش آجرها را در هوا می قاپیدند و سقف را تکمیل میکردند روزی کریمخان برای بازدید  از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده آجری که سیاه خان به بالا پرت میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی رسید و می افتد و می شکند کریمخان از سیاه پرسید چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!! قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت و همه به بالا میرسید! سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی بیخ گوش کریمخان گفت قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود چند روزست که زن سیاه خان قهر کرده و به خانه ی پدرش رفته سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد اگر چاره ای نیاندیشید کار ساخت بازار یک سال عقب می افتد او تنها کسی است که میتواند آجر را تا ارتفاع ده متری پرت کند کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت و زنش را به خانه آورد بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت امروز که گذشت اما فردا میخواهم همان سیاه خان همیشگی باشی این را گفت و زن و شوهر را تنها گذاشت فردا کریمخان مجددا به بازار رفت و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا پرت میکند که از سر معمار هم رد میشود بعد رو به همراهان کرد و گفت ببینید عشق چه قدرتی دارد آنکه آجرها را پرت میکرد عشق بود نه سیاه خان آدم برای هرچیزی باید انگیزه داشته باشه. 🌷🌷🌷 @khoshab1