فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر_عصرانه
زندگى كن و لبخند بزن
به خاطر آنهایى كه
با لبخندت زندگى میكنند
از نفست آرام میگیرند
به امیدت زنده هستند
و با یادت خاطره میسازند
🌹کامتون شیرین عصرتون بخیر🌹
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#فرزند_پروری
كودك نيازمند مهر والدين است
نه دلسوزی آنها...
هر چقدر توان داريد به کودک مهر بورزيد ولي دلسوزي نكنيد چرا كه دلسوزي مانع رشد كودك مي شود.
مثلاً اگر كودك شما قادر باشد خودش غذا بخورد ولي شما به او غذا بدهيد دلسوزي كرده ايد، كودك شما بايد بداند كه با گريه كردن نمي تواند به خواسته هايش برسد و اگر شما به درخواست او که با گريه است، توجه كنيد دلسوزی كرده ايد.
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آراستگی
خانوما ببینن 🌸🍃
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#هنری
ایده آویز گلدون 🎍🌸
با نخ و نی 😍
🎀 🌻 🎀
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
نکات طلایی در #خانه_داری
لکه زدایی ظروف شیشه و کریستال
دستمالی را آغشته ب سرکه کنید و دستمال را روی ظرف قرار بدید
بعد از مدتی ظروف مثل روز اولشون نو و برااااق میشن
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#کاردستی
ایده کاردستی متحرک با گیره چوبی لباس
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
❤️❤️
❤️
#دلبری
#نامه_عاشقانه
🌸هر شرایطی هم دارین اینو واسه شوهرتون بفرستید همین امشب🌸
آقاییم ؟؟؟ 😍
تکیه گاهم ؟؟؟ ❤️
نمیدونم چطوری و با چه زبونی از خدای مهربونمون تشکر کنم ❤️
خیلی ممنون که زندگیه رویاییمو برام ساختی 😍😘
عشق زندگیم همیشه مدیون خودت و مهربونیات هستم 💖
(نام همسر.....) اینو بدون که عشقت تو تمام وجودم ریشه انداخته ☺️ دلم ضعف میره برات ...
چه وقتایی که شیطونی💃
و چه وقتایی که اخمو 😖
اها ، اینم بگم که 😜
میدونم دوسم داری 🙈🙈
البته باید همیشه خدارو شکر کنی که صاحب قلب منی ❤️
و این دل رو تمام و کمال داری 😊
پسره ی جذاب دوس داشتنی😡
خوشتیپ و جیگر 😤
مواظب سرمایه ی زندگیم
"( نام همسر......)"
باش 😇
اهاااااای اقایی
اخرش بگم که ....... 😅
اسیرتم 🙊
دیوونتم 🙉
خاطرخواتم 🙈
وفادارتم 💞
"این پیام صرفا جهت ابراز علاقه بوده و با هدف دیدن لبخند قشنگتان ارسال شده ☺️لطفا کمی بخندید تا انرژی بگیریم😌"
❤️
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#قصه_شب
👦 دانی کوچولو
موضوع: حسادت فرزند اوّل
در جنگلی دور دست یک خانواده میمون زندگی می کرد. آنها خانواده ی خوشبختی بودند.
میمون پدر از شاخه ای به شاخه ای می پرید و میوه پیدا می کرد. او آبدار ترین و خوشمزه ترین میوه ها را می چید و برای خانواده اش به خانه می آورد.
میمون مادر ، در خانه از فرزند کوچکشان دانی ، مراقبت می کرد. او از بچه کوچولو پرستاری می کرد و او را این طرف و آن طرف می برد.
میمون کوچولو آن قدر کوچک بود که نمی توانست میوه بخورد یا با پاهای خودش راه برود و مجبور بود کنار مادرش بخوابد.
خیلی زود ، دانی ، بزرگ شد. حالا دیگر او هم می توانست راه برود و میوه بخورد. پدر هر روز برای چیدن میوه بیرون می رفت ، مادر هم همینطور ، دانی هم بیرون می رفت و با دوستانش بازی می کرد و چیزهای زیادی درباره ی جنگل می آموخت.
روزی ، مادرش به او گفت که به زودی میمون کوچولوی دیگری وارد خانواده ی آنها می شود.
مادرش با لبخند به او گفت: مادرت تو را دوست دارد. پدرت هم تو را دوست دارد و قرار است تو صاحب یک برادر یا خواهر شَوی که او هم تو را دوست دارد.
دانی خیلی هیجان زده و خوشحال شد و به مادرش قول داد که که در مراقبت از بچه به او کمک کند.
پس از چند ماه ، بچه به دنیا آمد. او بامزه و کوچولو بود. مادر مجبور بود بیشتر وقت خود را صرف مراقبت از او کن د، او را بغل کند و شبها در کنار او بخوابد. پدر با میوه های زیادی به خانه می آمد. او خسته بود. اما همیشه به سراغ دانی و خواهر کوچولویش می رفت و آنها را می بوسید. آنها خیلی با هم بازی می کردند و می خندیدند. مادر مجبور بود میمون کوچولو را بغل کند و همه ی اوقات با او باشد.
اما دانی همیشه از داشتن خواهر کوچولو خوشحال نبود. او را دوست داشت. او بانمک و با مزه بود. با این وجود دانی دوست داشت تنها فرزند خانواده باشد.
او ناراحت و کمی عصبانی بود. با خودش فکر می کرد چرا مامان همیشه باید با بچه کوچولو باشد!
تصمیم گرفت که دیگر با خواهر کوچولو بازی نکند و به مادرش هم در کارهای خانه کمک نکند.
روزی مادر متوجه شد که دانی خوشحال نیست. مادر از او پرسید: دانی! آیا چیزی باعث ناراحتی تو شده است؟ می خواهی درباره ی آن صحبت کنی؟ دانی ابتدا نمی خواست چیزی بگوید. آسان نبود که درباره ی احساسش صحبت کند. اما مادرش دوست داشت و دلش می خواست با او حرف بزند. بالاخره دانی به مادرش گفت که نسبت به نوزاد جدید احساس خوبی ندارد.
او گفت : انگار شما دیگر مرا دوست ندارید ، شما می خواهید همیشه با خواهر کوچولویم باشید. حتما او را بیشتر از من دوست دارید.
مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: پس به خاطر این است که تو ناراحتی. دانی بدون اینکه حرفی بزند سرش را تکان داد. مادرش توضیح داد: من تو را دوست دارم دانی. خواهر کوچولویت را هم دوست دارم. من هر دوی شما را دوست دارم. بعد دست های دانی را در دست گرفت و گفت: اگر می بینی که من خواهر کوچکت را بغل می کنم و مواظبش هستم به خاطر این است که او هنوز به اندازه ی تو بزرگ و قوی نشده است. بچه ها به کمک و توجه مادرشان احتیاج دارند تا بتوانند رشد کنند و مانند تو قوی و بزرگ شوند.
مادر لبخندی زد و رفت سراغ آلبوم خانوادگی و به دانی گفت: بیا اینجا و روی دامنم بنشین. می خواهم چند تا عکس به تو نشان بدهم.
مادر آلبوم خانوادگی را باز کرد و عکس های بسیاری را از خودش که به همراه نوزاد کوچکی بود به او نشان داد. اما آن نوزاد کوچک که در آغوش مادر بود ، خواهر کوچولوی آنها نبود.
دانی پرسید: این بچه کیست؟
مادرش جواب داد: این تو هستی عزیزم.
دانی از دیدن عکس ها تعجب کرده بود. او فراموش کرده بود که او هم روزی نوزاد کوچکی بوده و نیاز به پرستاری و مراقبت مادرش داشته است.
دانی در حالی که احساس خشنودی می کرد گفت: من حالا بزرگ شده ام. می توانم راه بروم ، غذا بخورم و تنها بخوابم.
مادرش گفت: درست است عزیزم.
دانی گفت: من خواهر کوچولویم را دوست دارم و می خواهم به شما کمک کنم. هر وقت کمک خواستید به من بگویید مامان.
مادرش او را در آغوش گرفت ، بوسید و گفت: وقتی که تو نوزاد کوچولویی بودی تو را دوست داشتم و حالا هم که بزرگ و قوی شده ای دوستت دارم. من همیشه تو را دوست دارم.
🌺🎈🌺🎈😘
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#لبخند_حلال
🍃✨🌸✨🍃✨🦋✨🍃✨🌸✨🍃
هیچوقت از روی ظاهر به کسی اعتماد نکنید.
اونی که همیشه جوجه کباب رو باد میزنه ظاهرا مهربونه ولی نصفشو قبل از رسیدن به سفره تموم میکنه😂😂😂
برای دریافت نظرات، ایده ها وپستهای هنریتون وآشپزیتون ما اینجاییم در خدمتتون 👈
https://eitaa.com/Mostager_khodam
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
شب مانند پردہ سیاهی کل شهر را گرفته است قلمی بردار و فردایت را با ستارہهای درخشان به تصویر بکش. بدان این تو هستی که فردایت را میسازی.
#شب_خوش
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#صبحتون_بخیر
صبح شد و باز آبے بزن بہ روے امروز😌
تا خوشیها تازہ شود
تو میتوانے اشڪ را شیرین ڪنے🍩
خندہ را مشعل
و آفتاب را بے تاب☀️
براے خودت دست بزن
پاے بڪوب تو محتاج ڪسے نیستے
فقط دست خوشبختے را بگیر
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#ولی_من
رهبرم ای عشق من ، جانم فدای لحظه ات
شاد باشی همچنان ، آید بسوی ما غمت
در مسیر ما فروزان هست نورت یا علی
مرهم زخم دل هر عاشقی سید علی😍
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#خوش مزه
دسر لیوانی
پودینگ شکلاتی
شیر 3 لیوان
نشاسته ذرت 2 ق غ
آرد 1 ق غ
شکر 4 ق غ
کاکائو(ترجیحا هلندی) 2 ق غ
خامه صبحانه 2 ق غ
بیسکوئیت پتی بور نصف بسته
آرد و شکر و نشاسته و کاکائو را مخلوط میکنیم و شیر سرد را اضافه میکنیم و خوب هم میزنیم تا کاملا یکدست شود (اگر یکدست نشد از صافی رد کنید) مواد را روی حرارت ملایم قرار میدهیم و مدام هم میزنیم تا به غلظت فرنی برسد بعد خامه را اضافه و مخلوط میکنیم تا یکدست شود
من برای اینکه پودینگ دو رنگ باشه مواد رو دو قسمت کردم و به یک قسمت چند تکه شکلات شیری اضافه کردم تا با دمای پودینگ آب بشه و رنگش تیره بشه (اگه میخواید پودینگ تیره تر از این باشه شکلات تلخ اضافه کنید من شکلات تلخ دوست ندارم) ته لیوان یک لایه بیسکوییت پودر شده بریزید ( توی عکس خیلی مشخص نیست) و روی اون پودینگ تیره و بعد پودینگ روشن و به همین ترتیب ادامه بدین و در آخر روی پودینگ هم بیسکوئیت پودر شده بریزید و تزیین کنید و داخل یخچال قرار بدید تا خودش رو بگیره و خنک بشه و بعد نوش جان کنید.
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪