نکات طلایی در #خانه_داری
لکه زدایی ظروف شیشه و کریستال
دستمالی را آغشته ب سرکه کنید و دستمال را روی ظرف قرار بدید
بعد از مدتی ظروف مثل روز اولشون نو و برااااق میشن
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#کاردستی
ایده کاردستی متحرک با گیره چوبی لباس
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
❤️❤️
❤️
#دلبری
#نامه_عاشقانه
🌸هر شرایطی هم دارین اینو واسه شوهرتون بفرستید همین امشب🌸
آقاییم ؟؟؟ 😍
تکیه گاهم ؟؟؟ ❤️
نمیدونم چطوری و با چه زبونی از خدای مهربونمون تشکر کنم ❤️
خیلی ممنون که زندگیه رویاییمو برام ساختی 😍😘
عشق زندگیم همیشه مدیون خودت و مهربونیات هستم 💖
(نام همسر.....) اینو بدون که عشقت تو تمام وجودم ریشه انداخته ☺️ دلم ضعف میره برات ...
چه وقتایی که شیطونی💃
و چه وقتایی که اخمو 😖
اها ، اینم بگم که 😜
میدونم دوسم داری 🙈🙈
البته باید همیشه خدارو شکر کنی که صاحب قلب منی ❤️
و این دل رو تمام و کمال داری 😊
پسره ی جذاب دوس داشتنی😡
خوشتیپ و جیگر 😤
مواظب سرمایه ی زندگیم
"( نام همسر......)"
باش 😇
اهاااااای اقایی
اخرش بگم که ....... 😅
اسیرتم 🙊
دیوونتم 🙉
خاطرخواتم 🙈
وفادارتم 💞
"این پیام صرفا جهت ابراز علاقه بوده و با هدف دیدن لبخند قشنگتان ارسال شده ☺️لطفا کمی بخندید تا انرژی بگیریم😌"
❤️
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#قصه_شب
👦 دانی کوچولو
موضوع: حسادت فرزند اوّل
در جنگلی دور دست یک خانواده میمون زندگی می کرد. آنها خانواده ی خوشبختی بودند.
میمون پدر از شاخه ای به شاخه ای می پرید و میوه پیدا می کرد. او آبدار ترین و خوشمزه ترین میوه ها را می چید و برای خانواده اش به خانه می آورد.
میمون مادر ، در خانه از فرزند کوچکشان دانی ، مراقبت می کرد. او از بچه کوچولو پرستاری می کرد و او را این طرف و آن طرف می برد.
میمون کوچولو آن قدر کوچک بود که نمی توانست میوه بخورد یا با پاهای خودش راه برود و مجبور بود کنار مادرش بخوابد.
خیلی زود ، دانی ، بزرگ شد. حالا دیگر او هم می توانست راه برود و میوه بخورد. پدر هر روز برای چیدن میوه بیرون می رفت ، مادر هم همینطور ، دانی هم بیرون می رفت و با دوستانش بازی می کرد و چیزهای زیادی درباره ی جنگل می آموخت.
روزی ، مادرش به او گفت که به زودی میمون کوچولوی دیگری وارد خانواده ی آنها می شود.
مادرش با لبخند به او گفت: مادرت تو را دوست دارد. پدرت هم تو را دوست دارد و قرار است تو صاحب یک برادر یا خواهر شَوی که او هم تو را دوست دارد.
دانی خیلی هیجان زده و خوشحال شد و به مادرش قول داد که که در مراقبت از بچه به او کمک کند.
پس از چند ماه ، بچه به دنیا آمد. او بامزه و کوچولو بود. مادر مجبور بود بیشتر وقت خود را صرف مراقبت از او کن د، او را بغل کند و شبها در کنار او بخوابد. پدر با میوه های زیادی به خانه می آمد. او خسته بود. اما همیشه به سراغ دانی و خواهر کوچولویش می رفت و آنها را می بوسید. آنها خیلی با هم بازی می کردند و می خندیدند. مادر مجبور بود میمون کوچولو را بغل کند و همه ی اوقات با او باشد.
اما دانی همیشه از داشتن خواهر کوچولو خوشحال نبود. او را دوست داشت. او بانمک و با مزه بود. با این وجود دانی دوست داشت تنها فرزند خانواده باشد.
او ناراحت و کمی عصبانی بود. با خودش فکر می کرد چرا مامان همیشه باید با بچه کوچولو باشد!
تصمیم گرفت که دیگر با خواهر کوچولو بازی نکند و به مادرش هم در کارهای خانه کمک نکند.
روزی مادر متوجه شد که دانی خوشحال نیست. مادر از او پرسید: دانی! آیا چیزی باعث ناراحتی تو شده است؟ می خواهی درباره ی آن صحبت کنی؟ دانی ابتدا نمی خواست چیزی بگوید. آسان نبود که درباره ی احساسش صحبت کند. اما مادرش دوست داشت و دلش می خواست با او حرف بزند. بالاخره دانی به مادرش گفت که نسبت به نوزاد جدید احساس خوبی ندارد.
او گفت : انگار شما دیگر مرا دوست ندارید ، شما می خواهید همیشه با خواهر کوچولویم باشید. حتما او را بیشتر از من دوست دارید.
مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: پس به خاطر این است که تو ناراحتی. دانی بدون اینکه حرفی بزند سرش را تکان داد. مادرش توضیح داد: من تو را دوست دارم دانی. خواهر کوچولویت را هم دوست دارم. من هر دوی شما را دوست دارم. بعد دست های دانی را در دست گرفت و گفت: اگر می بینی که من خواهر کوچکت را بغل می کنم و مواظبش هستم به خاطر این است که او هنوز به اندازه ی تو بزرگ و قوی نشده است. بچه ها به کمک و توجه مادرشان احتیاج دارند تا بتوانند رشد کنند و مانند تو قوی و بزرگ شوند.
مادر لبخندی زد و رفت سراغ آلبوم خانوادگی و به دانی گفت: بیا اینجا و روی دامنم بنشین. می خواهم چند تا عکس به تو نشان بدهم.
مادر آلبوم خانوادگی را باز کرد و عکس های بسیاری را از خودش که به همراه نوزاد کوچکی بود به او نشان داد. اما آن نوزاد کوچک که در آغوش مادر بود ، خواهر کوچولوی آنها نبود.
دانی پرسید: این بچه کیست؟
مادرش جواب داد: این تو هستی عزیزم.
دانی از دیدن عکس ها تعجب کرده بود. او فراموش کرده بود که او هم روزی نوزاد کوچکی بوده و نیاز به پرستاری و مراقبت مادرش داشته است.
دانی در حالی که احساس خشنودی می کرد گفت: من حالا بزرگ شده ام. می توانم راه بروم ، غذا بخورم و تنها بخوابم.
مادرش گفت: درست است عزیزم.
دانی گفت: من خواهر کوچولویم را دوست دارم و می خواهم به شما کمک کنم. هر وقت کمک خواستید به من بگویید مامان.
مادرش او را در آغوش گرفت ، بوسید و گفت: وقتی که تو نوزاد کوچولویی بودی تو را دوست داشتم و حالا هم که بزرگ و قوی شده ای دوستت دارم. من همیشه تو را دوست دارم.
🌺🎈🌺🎈😘
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#لبخند_حلال
🍃✨🌸✨🍃✨🦋✨🍃✨🌸✨🍃
هیچوقت از روی ظاهر به کسی اعتماد نکنید.
اونی که همیشه جوجه کباب رو باد میزنه ظاهرا مهربونه ولی نصفشو قبل از رسیدن به سفره تموم میکنه😂😂😂
برای دریافت نظرات، ایده ها وپستهای هنریتون وآشپزیتون ما اینجاییم در خدمتتون 👈
https://eitaa.com/Mostager_khodam
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
شب مانند پردہ سیاهی کل شهر را گرفته است قلمی بردار و فردایت را با ستارہهای درخشان به تصویر بکش. بدان این تو هستی که فردایت را میسازی.
#شب_خوش
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#صبحتون_بخیر
صبح شد و باز آبے بزن بہ روے امروز😌
تا خوشیها تازہ شود
تو میتوانے اشڪ را شیرین ڪنے🍩
خندہ را مشعل
و آفتاب را بے تاب☀️
براے خودت دست بزن
پاے بڪوب تو محتاج ڪسے نیستے
فقط دست خوشبختے را بگیر
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#ولی_من
رهبرم ای عشق من ، جانم فدای لحظه ات
شاد باشی همچنان ، آید بسوی ما غمت
در مسیر ما فروزان هست نورت یا علی
مرهم زخم دل هر عاشقی سید علی😍
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#خوش مزه
دسر لیوانی
پودینگ شکلاتی
شیر 3 لیوان
نشاسته ذرت 2 ق غ
آرد 1 ق غ
شکر 4 ق غ
کاکائو(ترجیحا هلندی) 2 ق غ
خامه صبحانه 2 ق غ
بیسکوئیت پتی بور نصف بسته
آرد و شکر و نشاسته و کاکائو را مخلوط میکنیم و شیر سرد را اضافه میکنیم و خوب هم میزنیم تا کاملا یکدست شود (اگر یکدست نشد از صافی رد کنید) مواد را روی حرارت ملایم قرار میدهیم و مدام هم میزنیم تا به غلظت فرنی برسد بعد خامه را اضافه و مخلوط میکنیم تا یکدست شود
من برای اینکه پودینگ دو رنگ باشه مواد رو دو قسمت کردم و به یک قسمت چند تکه شکلات شیری اضافه کردم تا با دمای پودینگ آب بشه و رنگش تیره بشه (اگه میخواید پودینگ تیره تر از این باشه شکلات تلخ اضافه کنید من شکلات تلخ دوست ندارم) ته لیوان یک لایه بیسکوییت پودر شده بریزید ( توی عکس خیلی مشخص نیست) و روی اون پودینگ تیره و بعد پودینگ روشن و به همین ترتیب ادامه بدین و در آخر روی پودینگ هم بیسکوئیت پودر شده بریزید و تزیین کنید و داخل یخچال قرار بدید تا خودش رو بگیره و خنک بشه و بعد نوش جان کنید.
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
❤️🍃❤️
#همسرانه
خانـ💗ـوم خونه؛
👈‼️خشونت، پرخاش، خودخواهی و زن سالاری...
👈❌لطافت زنانه و رقّت روح شما را نابود میکند.
مراقب👌 لطافـ🌸ـت خود باشید:
⏪که حافظ اشتیاق همسرِ شماست
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#هنری
نوسازی کفش های قدیمی 👇👟
گلهای ریز و زیبای که از پارچه های گیپور قدیمی میشه جدا کرد رو به کفش های اسپرت صندل یا مجلسیتون بچسبونید و کلی خوشگلشون کنید 😍😝
🎀 🌸 🎀
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
#کودکانه
🌸مانند یک دست هر #خانواده
✅هرکس یک انگشت در خانواده
🌸بابا در این دست انگشت شصت است
🧔او که نخستین انگشت دست است
🌸انگشت بعدی یعنی میانه
🧕او مادر ماست خانوم خانه
🌸انگشت بعدی یعنی برادر
👦اینجا نشسته پهلوی مادر
🌸پس آن یکی کیست؟انگشت دیگر
👶آری درست است او هست خواهر
🌸من هستم آخر، انگشت کوچک
🤚انگشتها را، دیدی تو تک تک
🌸ما پنج انگشت هستیم باهم
🌹باهم شریکیم در شادی و غم
🌸گرچه جداییم ما پنج انگشت
💪هستیم باهم مانند یک مشت
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نظم
💥ترفند با چوب لباسی
ایده بگیرید خانم ها👌
فوروارد فراموش نشه
🆔 @khrshidkhane_ideas
لطفا دوستانتون رو دعوت کنید به کلی ایده های ساده و کابردی👌
زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪