#بیوطورۍ عاشقان‌را‌سر‌شوریده‌به‌پیڪر‌عجب‌استــ دادن‌سر‌نه‌عجب،داشتن‌سر‌عجب‌استـ •• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱 @khybariha

هے زمیـــݩ میخورن ولی تہ خـط🚶🏻 عاشقــا ایستاده میمیرن🔥✋🏻 #prof •• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱 @khybariha

بسیجیانِ عاشق وضویِ #عشق گرفتند بهرِ شهادت و السابقون شدند 🕊 ما هنوز اینجا فقط دم از# شهادت می زنیم ... 😔 •• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱 @khybariha

طنزجبهه😁👇 +محمد پاشو!... پاشو چقد میخوابی؟! -چته نصفه شبی؟ بزار بخوابم.. 😕 +پاشو، من دارم نماز شب میخونم کسی نیست نگام کنه!! 😉😀 +پاشو جون من اسم چهار نفر مؤمن رو بگو تو قنوت نماز شبم کم آوردم! 🙂 .... هرشب با یه ترفند بیدارمون می کرد برای نماز شب.. عادت کرده بودیم #شهید مسعود احمدیان کاش گناهانمون مثل شهدا، ترک نماز شب بود😓😔 #ارسالی

#پارت_صد_و_دهم 🦋 ((آقا تو نیا)) بعد از آن انفجار، 💥قرار شد آن ها که سالم هستند آن طرف #اروند بروند. من، محمّد حسین، #رمضان_راجی، #منوچهر_شمس_الدینی و چند نفر دیگر با هم راه افتادیم. راجی به محمّد حسین گفت: «آقا! تو دیگر نیا آن طرف. قبلاً #شیمیایی شدی، برو خدایی ناکرده کار دست خودت می دهی.» محمّد حسین گفت: « من طوریم نیست، مشکلی ندارم.» با یک قایق 🛶 از اروند گذشتیم و وارد #منطقه_عملیاتی شدیم. چند قدمی نرفته بودیم که شمس الدّینی حالش به هم خورد. چون حالت تهوّع اولین مشکلی است که برای مصدوم شیمیایی پیش می آید. محمّد حسین به من گفت: «شمس الدّینی را ببر لب آب و با یک قایق بفرست عقب!» به نظر می رسید خودش هم حال خوبی نداشت، 😞 ولی به فکر دیگران بود. منوچهر را آوردم لب آب و به وسیلهٔ یک قایق به آن طرف فرستادم. وقتی برگشتم، محمّد حسین پرسید: « چه کار کردی؟» گفتم: « هیچی! فرستادمش عقب.» گفت: «خیلی خوب! پس برویم.» هنوز به #خط_مقدم نرسیده بودیم که محمّد حسین هم حالت تهوّع پیدا کرد. شانه هایش را گرفتم : « محمّد حسین چی شد؟» گفت : «چیزی نیست.» معلوم بود که خودش را نگه داشته. هر چی جلوتر می رفتیم حالش بدتر می شد. تا جایی که نتوانست ادامه دهد. راجی، محمّد حسین را سوار ماشین کرد و گفت: «سریع او را به عقب بر گردانید!» ♦️به روایت:"ابراهیم پس دست" ((چشمان نابینا)) حوالی ظهر بود. محمّد حسین در حالیکه دستش در دست کسی بود به این طرف اروند آمد. حالش خیلی بد شده بود. 😰 چشمانش جایی را نمی دید. دیدن او در این وضعیّت خیلی برایم سخت بود. 😔 اول فکر کردم خودم طوری نشده ام، امّا یکی، دو ساعت بعد متوجّه شدم که وضعیّت من هم مثل محمّدحسین است. کم کم چشمان من هم نابینا شدند، تعدادمان لحظه به لحظه داشت زیاد می شد... ♦️به روایت:"حاج اکبر رضایی" •• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱 @khybariha

💢رهبر معظم انقلاب: «دیدید در وصیّت‌نامه‌های شهدا چقدر درباره‌ حجاب توصیه شده؛ خب، حجاب یک حکم دینی است؛ این آرمان شهیدان فراموش نشود.» ۹۵/۷/۵ 📍21تیرماه؛ سالروز گرامیداشت شهدای قیام مسجد گوهرشاد در سال 1314 شمسی_ روز ملی عفاف و حجاب #حجاب #مقام_معظم_رهبری #شهدای_مسجد_گوهرشاد 🍃🌸 @khybariha

. . بعد از قطع شدنِ دستآن حآج‌قاسمـ♥️ ملت جهان از دست دادن بہ یکدیگر محروم مانده‌اند..🍃 . . #ولےخدا🍃 #prof 🍃🌸 @khybariha

#خاطــره🎞 |دوسٺ‌شہید| "معمولا در دورهمی هایی که مینشستیم، درمورد حجاب و دخترای این دور و زمونه صحبت میکردیم.. گاهی میشد بابڪ♥️میگفت: "خود دخترها ک خواهرای ما باشند ، خودشون باید هوای خودشونو داشته باشند و باعث نشن دیگران بهشون تعرض کنند" #شہیدبابڪ‌نورے♥️ 🍃🌸 @khybariha

تــولد 29 سالگــیت مبارڪ آقــامحسن ... •• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱 @khybariha