eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آیینه‌ام دهید که رو سوی او کنم با دل، حدیث دلبر آیینه‌رو کنم چشم از خطای قافیه پوشید، شاعران! فرصت دهید تا غزلم را شرو... کنم زمزم کجاست؟ تشنه‌ی غسل زیارتم کوثر بیاورید که با آن وضو کنم ای محض مهربانی! یا ایّها الرّئوف! تا رأفت است خُلق تو، من با که خو کنم؟ تو آبروی پهنه‌ی خاکی، اجازه ده از خاک کوی تو، طلب آبرو کنم نقّاره‌ها حضور تو را جار می‌زنند نوبت نمی‌دهند که من های و هو کنم گل‌دسته‌ها به دیدن تو قد کشیده‌اند قدّم نمی‌رسد، گل روی تو بو کنم در هر رواق تو شب شعر کتیبه‌هاست با سنگ نیز مدح تو را گفت‌وگو کنم تو آرزوی هشتم هر هفته‌ی منی یعنی شبانه‌روز تو را آرزو کنم چشمم به چشم‌های شما، دست بر ضریح «کفران نعمت است، بهشت آرزو کنم»* ای کاش! بود دعبل و می‌خوانْد روضه‌ای تا من ز اشک، روضه‌ی تو شست‌وشو کنم *صائب_تبریزی
🌷 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🍀بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀️ صبح روز یکشنبه ، بیست و دوم خرداد و دوازدهم ذی القعده به خیر 📿 ذکر روز یکشنبه:صد مرتبه 💐 یاذالجلال والاکرام💐 ☘️🌷☘️🌷☘️🌷☘️ شهر ما گمشده در غربت و ویرانی هاست مشهدِ توست که آبادیِ ایرانی هاست ذره ای از کفِ پایِ تو به لوت افتاده چشمۀ چشم تو هم سهم خراسانی هاست مردمِ شهر مسلمان شدۀ رویِ تو اند و خدا عاشق اینگونه مسلمانی هاست عشق را خرج تو کردند همه شاعرها این پسندیده ترین خصلتِ آیینی هاست همه ی دشت به این خانه پناه آوردند که شمالِ حرمت جنگلِ گیلانی هاست از نباتِ تو به همسایه تعارف کردن رسمِ شیرین و صمیمانۀ مهمانی هاست دست بردن به خمِ طُرۀ گیسوی شما آرزوییست که در جرگۀ سلمانی هاست از گلابِ خودشان تحفه به مشهد بردند این عطاییست که در مَسلَکِ کاشانی هاست از گلابِ خودشان تحفه ولی این همه باز زیره بردن به درِ خانۀ کرمانی هاست از کَرَم حرف شد و یاد تو افتادم آه روزِ میلادِ تو شد یا که شبِ خلقتِ ماه؟ نوكرنوشت: امـام رضـاجـان آمدی و عطر مهرت پخش شد در هر فضا می نویسم عشق میخوانم علی موسی الرضا صلی الله علیک ياسيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
🔻نماز پر فضيلت يكشنبه‌هاى ماه ذيقعده🔻 در روز یکشنبه ماه ذيقعده نمازی با فضیلت بسیار از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که مجملش آن است که هر که آن را به جا آورد توبه‌اش مقبول و گناهش آمرزیده شود و خصمای او در روز قیامت از او راضی شوند و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانی گردد و والدینش از او راضی گردند و مغفرت شامل حال والدین او و ذریه ى او گردد و توسعه ى رزق پیدا کند و ملک الموت با او در وقت مُردن مدارا کند و به آسانی جان او بیرون شود و کیفیت آن ، چنين است که : 🔹در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار ركعت نماز ( دو تا دو ركعت ) گزارد در هر رکعت حمد یک مرتبه و سوره ى توحيد سه مرتبه و معوذتین ( ناس و فلق ) یک مرتبه سپس استغفار کند هفتاد مرتبه و ختم کند استغفار را به‌ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ پس بگوید: يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ التماس دعا
از سر پیچ جاده راه افتاد با صفا صاف و ساده راه افتاد پا برهنه پیاده راه افتاد پدر خانواده راه افتاد از اهالی ده به رسم وفا گفت رفتیم التماس دعا راه دور و پر از مشقت بود کوله بارش پُراز ارادت بود گرچه هر گامِ او عبادت بود آرزویش فقط زیارت بود چقدر قطره رو به دریایند همگی پا برهنه می آیند راه بسیار رفته کم مانده گریهٔ شوق جای غم مانده روی دوشش فقط علم مانده دو قدم تا دم حرم مانده فلکه آب روبروی حرم بر مشامش رسید بوی حرم ناگهان ایستاد می گردد چشم او مثل باد می گردد با همه اعتقاد می گردد پی باب الجواد می گردد عشق شأن نزول آن در بود اشک اذن دخول آن در بود دم در گفت یا امام رضا من مریضم شفا امام رضا سرطان مرا امام رضا نه فقط کربلا امام رضا دم در بود که مسافر شد ساک خود وا نکرده زائر شد چند شب بعد پنجره فولاد کربلا خسته از مسیر زیاد کفش خود را به کفشداری داد پای شش گوشه تا رسید افتاد گرد و خاک حرم که پاکش کرد خادمی کنج صحن خاکش کرد... شاعر:
هرچه ما داریم داریم از رضا جانِ نجف ای به قربان خراسان ای به قربانِ نجف ما نمک‌گیرِ ضیافت خانه‌ی زهرا شدیم از تنورِ فاطمه خوردیم تا نان نجف خاکِ ما خاکِ عزیز بچه‌های فاطمه است ما از ایرانِ رضائیم و از ایران نجف وای بر کاهی که بر مشهد نگاهی بد کند دودمانش می‌رود با تیغِ سلطان نجف بارها نادِعلی خواندیم در ایوان طلا بارها رفتیم از این ایوان به ایوان نجف ایلِ زهرائیم یعنی غیرت ما یا رضاست آی دنیا گوش کن حیثیت ما یا رضاست لحظه لحظه از حریمِ تو خبرها می‌رسد هر‌چه می‌خواهیم بی اما اگرها می‌رسد از ملائک دسته دسته می‌رسند و می‌بَرند لطف پایِ زائران تو به پرها می‌رسد کربلا با اکبر است و مشهدت هم با جواد زود الطاف پدرها با پسرها می‌رسد کار وقتی که گره خورده است نیمه شب بیا دیدن آقای ما با مادر سحرها می‌رسد گریه‌های ما براتِ کربلای ما نوشت از سخن‌ها زودتر آهِ جگرها می‌رسد هرکه خوشبخت است تنها مرغ بختش مشهد است کشورِ ما تا قیامت پایتختش مشهد است ما به این صحن و در و دیوار عادت کرده‌ایم بر شفای اینهمه بیمار عادت کرده‌ایم بر همین آئینه‌کاری‌ها به کاشی‌ها به حوض و طاق‌ها یا به این فیروزه‌ها انگار عادت کرده‌ایم حق بده وقتی که می‌بینم بقیع را دِق کنم ما به این جمعیتِ زوار عادت کرده‌ایم کاش تنها ما تو را از تو بخواهیم و نه هیچ... ما به این حاجاتِ بی مقدار عادت کرده‌ایم دور یا نزدیک آقاجان چه فرقی می‌کند ما به این دیدار این دیدار عادت کرده‌ایم هر زمانی که در این دنیا مردد می‌شویم با قطاری باز هم راهیِ مشهد می‌شویم دور تا دورِ ضریحت دیدم اقیانوس را ای خدا از ما نگیر این قبله‌ی مأنوس را چند بیمار التماسم کرده‌اند از راه دور می‌برم از کفشداریَت غبارِ طوس را عرش هم قدری ندارد پیش این پایینِ پا جبرئیل اینجا چشیده لذتِ پابوس را هرچه می‌گردد نمی‌بیند نگاهِ جبرئیل ناامیدی ، بی پناهی ، زائری مایوس را بیشتر از جمع بیماران طبیبان آمدند دیده‌ام در پنجره‌فولاد جالینوس را هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آورده‌ام - بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام-
روزی فراوان گدایان قدیمت یک عمر رسید از کرم دست کریمت داده است بها نوکری ات شیخ بها را داده عظمت بر علما شأن عظیمت هم اهل تضرع شد و هم اهل سحر شد هر کس که نفس زد سحری بین حریمت تنها نه که بی تاب نموده دل ما را هستند ملائک همگی مست شمیمت حیف است نگاهت که شود خرج شفایم وقتی که شفا داده مرا خاک گلیمت دلمرده ام آقای خراسان مددی کن جانم به فدای تو و آن قلب سلیمت شاد است دل مادر تو حضرت نجمه این فرصت خوبی است، شماریم غنیمت لبخند، به روی پدر خود زدی آقا ای نور دل فاطمه، خوش آمدی آقا آرامش هر روز و شب حضرت کاظم دور از تو جهان است سراسر متلاطم ای عالِم با منزلت آل محمد اسرار خدا در دل و جانت متراکم شد شرط پذیرفتن توحید، ولایت تصریح مقامت به خلائق شده لازم جبریلِ امین که شرف کل ملک شد در صحن و سرایت به تفاخر شده خادم ای رحمت سرشار، کریمان دو عالم هستند از انعامِ نعیمت، متنعم خورشید، خودش سائل نورانیت توست بخشیده ای از نور، بر او نور مداوم حج فقرایی و مقرب شود آخر در طوس هر آن کس که شود زائر و مُحرم پاییز مرا عاقبت کار، بهار است هر بارِ مرا پاسخ دیدار، سه بار است کوری به تماشا شده، بینا شدنش را نقاره گواه است مداوا شدنش را با چرخ، علیلی به حرم آمد و دیدم در گوشه ی ایوان طلا، پا شدنش را عیسی به ازل با دل بیتاب، گرفته از پنجره فولاد مسیحا شدنش را یک ذره ای از خاک و گلت در گهرش ریخت یوسف شده مدیون تو، زیبا شدنش را بستم به ضریحت دل آواره ی خود را ای کاش نبینم نفسی وا شدنش را سلمانی ات از تیغ مطلا شده بگذشت تا چاره کند لحظه ی تنها شدنش را آورده جواز سفر کرب و بلایش عاشق که تمنا کند امضا شدنش را گریانم و دلواپس بین الحرمینم چندی است که جا ماندم و دلتنگ حسینم ‌‌ آهو شده ام تا که شوی کهف امانم از دام بلایای گناهم، برهانم آشوب جهان می شوم از دوری دلبر آرام شود با تو دلم، راحت جانم دلبسته ی دربار خراسانی ام آقا دل کندن و رفتن؟! نتوانم نتوانم من را بخر و فرش ورودی حرم کن با جاروی خدام حریمت بتکانم طردم نکن از خانه ات ای شاه به پیری بگذار نمک گیر همین خانه بمانم دلتنگ وصایای تو بر ابن شبیبم دلتنگ حسینم، به محرم برسانم راه عتباتش نکند بسته بماند بدجور بهم ریخته و دل نگرانم یا معتمدی بر دل سائل نظری کن تا حل شود این عقده و مشکل نظری کن شاعر:
تا امامی مهربان داریم ما در میان جسم جان داریم ما در طواف کوه مهر و بخششیم سینه ایی آتش فشان داریم ما سفره اش رنگین تر از رنگین کمان خوان لطفی بی کران داریم ما عده ایی تجار و ماهم خاک بوس در جهان سودی کلان داریم ما گفت دین خلق را با ما چه کار گفتم از او که امان داریم ما خواست توحید مرا ، گفتم‌ ببین یا رضا را بر زبان داریم ما معنیِ گلدسته بالا رفتن است طوس داریم آسمان داریم ما در بهشتش میوهٔ ممنوعه نیست بهتر از جنت ، جنان داریم ما 🔸شاعر:
آمدی و آسمان بی حد چراغانی شده کل ایران؛ بالأخص مشهد چراغانی شده باز درهم میخری، از اشتیاق ِ این خبر در دلِ عشّاقِ خوب و بد چراغانی شده با نگاهی برطرف کن ظلمتِ خورشید را نور میخواهد اگر ممتد چراغانی شده عالِم آل محمد(ص) هستی و علامه ها آمدند و منبر و مَسند چراغانی شده ضامن آهو تویی و در شب میلاد تو دشت‌ِ آهوخیز صد در صد چراغانی شده کوریِ چشم ِ تمام عنکبوتانِ ذلیل با تلاش ِ کفتران گنبد چراغانی شده هست یاقوتِ مقدس این حرم تا به ابد با طلای ناب این مرقد چراغانی شده تا ببیند رأفتَت را چشم نابینایشان این حرم امشب چنین بی حد چراغانی شده! 🔸شاعر: مرضیه عاطفی
هرچه ما داریم داریم از رضا جانِ نجف ای به قربان خراسان ای به قربانِ نجف ما نمک‌گیرِ ضیافت خانه‌ی زهرا شدیم از تنورِ فاطمه خوردیم تا نان نجف خاکِ ما خاکِ عزیز بچه‌های فاطمه است ما از ایرانِ رضائیم و از ایران نجف وای بر کاهی که بر مشهد نگاهی بد کند دودمانش می‌رود با تیغِ سلطان نجف بارها نادِعلی خواندیم در ایوان طلا بارها رفتیم از این ایوان به ایوان نجف ایلِ زهرائیم یعنی غیرت ما یا رضاست آی دنیا گوش کن حیثیت ما یا رضاست لحظه لحظه از حریمِ تو خبرها می‌رسد هر‌چه می‌خواهیم بی اما اگرها می‌رسد از ملائک دسته دسته می‌رسند و می‌بَرند لطف پایِ زائران تو به پرها می‌رسد کربلا با اکبر است و مشهدت هم با جواد زود الطاف پدرها با پسرها می‌رسد کار وقتی که گره خورده است نیمه شب بیا دیدن آقای ما با مادر سحرها می‌رسد گریه‌های ما براتِ کربلای ما نوشت از سخن‌ها زودتر آهِ جگرها می‌رسد هرکه خوشبخت است تنها مرغ بختش مشهد است کشورِ ما تا قیامت پایتختش مشهد است ما به این صحن و در و دیوار عادت کرده‌ایم بر شفای اینهمه بیمار عادت کرده‌ایم بر همین آئینه‌کاری‌ها به کاشی‌ها به حوض و طاق‌ها یا به این فیروزه‌ها انگار عادت کرده‌ایم حق بده وقتی که می‌بینم بقیع را دِق کنم ما به این جمعیتِ زوار عادت کرده‌ایم کاش تنها ما تو را از تو بخواهیم و نه هیچ... ما به این حاجاتِ بی مقدار عادت کرده‌ایم دور یا نزدیک آقاجان چه فرقی می‌کند ما به این دیدار این دیدار عادت کرده‌ایم هر زمانی که در این دنیا مردد می‌شویم با قطاری باز هم راهیِ مشهد می‌شویم دور تا دورِ ضریحت دیدم اقیانوس را ای خدا از ما نگیر این قبله‌ی مأنوس را چند بیمار التماسم کرده‌اند از راه دور می‌برم از کفشداریَت غبارِ طوس را عرش هم قدری ندارد پیش این پایینِ پا جبرئیل اینجا چشیده لذتِ پابوس را هرچه می‌گردد نمی‌بیند نگاهِ جبرئیل ناامیدی ، بی پناهی ، زائری مایوس را بیشتر از جمع بیماران طبیبان آمدند دیده‌ام در پنجره‌فولاد جالینوس را هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آورده‌ام - بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام- 🔸شاعر:
نام تو پناه است، نگاه تو امان است آغوش تو، دلبازترین جای جهان است با نغمه‌ی نقاره‌ات، ای حضرت خورشید! نبض دل‌ ما، دم همه دم، در ضربان است سر از پی سر، در دل صحن تو، به خاک است دل از پی دل، از سر شوق تو، روان است با فاصله، دلچسب‌ترین واجبِ عالم، آوردن نامت، پس از آن، گفتنِ جان است من از تو شفا و تو صفا خواستی از من حاجات من، این‌ است، کرامات تو، آن است جاروست در این صحن، به دستان بزرگان خم، در خم ایوان تو، سرهای سران است بی‌تاب رسیدیم و در ایوان تو دیدیم آن ساحل امنی که خدا گفت، همان است اینجا چه خبرهاست؟ که از چشمه‌ی هر دل تا برکه‌ی هر چشم، خدا در جریان است انکارِ تو، ای شمس جهان! کم هنری نیست خفاش در این رشته، هنرمند زمان است از غیرت عشق است، که آیینه‌ی حُسنت از دیده‌ی آلوده‌ی بی‌نور، نهان است گفتند: مگو شاه، به این شاه، چه گویم؟ «آن را که عیان است، چه حاجت به بیان‌ است؟» سلطان، تو اگر نیستی، ای قبله‌ی ما! کیست؟ وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهان است شبگردم و این رخصتِ از شمس سرودن، لطف پسر حضرت موسی، به شبان است دل گفت: بچسبم به ضریحت، دمِ دل، گرم! عقلم که فقط گفت: برو، وقت اذان است 🔸شاعر:
اینجا بهشت کشور ما مشهدالرضاست صحن و سرای ارض و سما مشهدالرضاست یک ذره کم نمی شود این اشتیاق ها عمریست روح اهل ولا مشهدالرضاست هر کس به مشهد آمده حاجت گرفت و رفت حج اسیر و زار و گدا مشهدالرضاست صحن عتیق و پنجره فولاد عشق ماست ایوان طلای دوم ما مشهدالرضاست زائر اگر زیارت کوی حسین خواست اذن دخول کرب و بلا مشهدالرضاست ای هفتمین سلاله ی حیدر عنایتی " یا ایها العزیز و جئنا بضاعتی " سائل شدم به کوی شما یا اباالحسن ای حجّت و ولی خدا یا اباالحسن زیر نظر گرفته مرا مهربانی ات ای عادت تو جود و سخا یا اباالحسن ما را به نوکری خودت مفتخر نما ای پادشاه لطف و عطا یا اباالحسن تو هشتمین پیمبر قرآنی منی زیبایی نماز و دعا یا اباالحسن ای قبله ی حوائج ما یا اباالجواد سلطان دهر و مهد وفا یا اباالحسن ای هفتمین سلاله ی حیدر عنایتی " یا ایها العزیز و جئنا بضاعتی " ای روشنیِ مهر و مه و آسمان ، رضا ای نور چشم فاطمه نور جهان ، رضا ای یادگار علم نبی مخزن علوم ! ای خاک بوس درگهِ تو عالمان ، رضا یا ایها الرئوف ! سر و جان فدای تو ای از بیان فضل تو ما ناتوان ، رضا هادی و رهنمای همه شیعیان تویی راه درست را بده بر ما نشان ، رضا "خورشید" بی جمال جمیلت جمیل نیست دل را نبسته ام به کسی غیرتان ، رضا ای هفتمین سلاله ی حیدر عنایتی " یا ایها العزیز و جئنا بضاعتی " 🔸شاعر:
همه باورم امام رضا سید و سرورم امام رضا شاه بی تاج تخت مایی تو صاحب کشورم امام رضا به فدای شما و اجدادت پدر و مادرم امام رضا بوده از کودکیْم تا حالا سایه ات بر سرم امام رضا گم شدم چند مرتبه، دو سه بار در هوای حرم امام رضا حس طوف ضریح زیبایت داده بال و پرم امام رضا هر زمان کار من گره خورده بوده ای یاورم امام رضا شرط توحید را پذیرفتم شیعه ی حیدرم امام رضا با تو سلمانم و اباصلتم بی تو من کافَرم امام رضا بی تو خیلی خرابم آقاجان با تو من بهترم امام رضا مثل آن پیرمرد سلمانی لحظه ی آخرم ... امام رضا 🔸شاعر: