eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در بین آن دیوار و در، یارب شده محشر به پا بهر حمایت از علی، زهرا شده جانش فدا یا فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه ای کافران بی‌حیا، دست خدا را بسته‌اید پهلوی زهرا را زِ کین، در پشت در بشکسته‌اید یا فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه تاریخ باشد شاهدِ ، شَرح عزای فاطمه شد کوچه‌های بی‌کسی ، کرببلای فاطمه یا فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه ای مادرِ ارباب ما، با غم عجین گشتی چرا در پیش چشمان حسن، نقش زمین گشتی چرا واویلتا واویلتا آخر نگفتی کـه چـرا، قـدّت خمیـده مادرم زینب بمیرد گـو چـرا، رنگـت پریـده مــادرم واویلتا واویلتا بر حالت محزون تو ، من مضطرم شب تا سحر گَه بر تو گریـه می‌کنـم ، گَـه بـر غریبیِ پدر واغربتا واغربتا یا فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه
خانه ام غرق هیاهوست خدارحم کند موقع شستن بانوست خدا رحم کند پای این مغتسل از گریه زمین می افتم علتش لرزش زانوست خدا رحم کند باز کردم گره ي روسری اش بعد سه ماه یعنی این صورت بانوست خدا رحم کند نکند خورده به دیوار که اینقدر خراش روی پیشانی و ابروست خدا رحم کند با چه دستی زده که جا ی کبودیش زگوش یکسره تا به لب اوست خدا رحم کند نکند از اثر سوختن درشعله است گره هایی که دراین موست خدا رحم کند حق ندارم که سرم را بزنم بر دیوار این همه زخم به بازوست خدا رحم کند روی دستش چقدر از اثر ضرب غلاف ورم شکل النگوست خدا رحم کند باز هم آب بریز آب که خونابه هنوز جاری از سینه ي بانوست خدا رحم کند ترس دارم که تکانش دهم اما چه کنم وقت گرداندن پهلوست خدا رحم کند همه جای بدن له شده اش بین کفن چقدر شکل پرستوست خدا رحم کند گریه و نوحه ي بی مادری چهار یتیم خانه ام غرق هیاهوست خدا رحم کند
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته حسن ای نورچشمانم حسین ای راحت جانم بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم چشم انتظارم، مهدی بیاید تا تربتت را، پیدا نماید مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریده مادر چرا خون از گریبانت چکیده مام دو عالم، مادر، خانه نیاز است سجاده بگشا مادر، وقت نماز است یا فاطمه من عقده دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم چشم انتظارم، مهدی بیاید تا تربتت را، پیدا نماید در کودکی شد قسمت من خانه داری هم خانه داری می کنم هم سوگواری گریم برای، نور دو عینت هر شب دهم آب، دست حسینت دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی امشب در آغوش لحد کاشانه کردی دیشب گرفتی اشکم ز دیده امشب ز داغت، مادر، رنگم پریده یا فاطمه من عقده دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم چشم انتظارم، مهدی بیاید تا تربتت را، پیدا نماید دیشب دعا کردی اجل جانت بگیرد امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد دیشب تو بودی، مادر کنارم امشب به دیوار عزا سر میگذارم ای مادر مادر، ناله بزن یا زهرا...
دوباره توی فاطمیه چندتا شهید دارن میارن شهیدای گمنام همونایی که اسم ندارن ولی همه عالمو دارن باید بخونم از غم و درد از دل مادری که خونه همیشه با غصه گله داره از این زمونه از دوریه گلش میخونه رفتی و انگار نگفتی که یه مادری داری یه خواهر و برادری داری میمیرم ای جان مادر بیا نگا کن حال زارم رو رفتی و بردی هرچی دارم رو می میرم ابا عبدلله یا ثارالله ... ☑ سلام عزیز مهربونم خوش اومدی ای پسر م خیلی دیگه دیره رسیده فصل آخر من بیا بشین برابر من تموم دلخوشیه مادر عروسیه گل پسراشه میمیره وقتی که خبر ازش نداشته باشه همیشه غصه توو چشاشه حالا که هستی سفره عقدتو میچینم من کنار پیکرت میشینم من خوشحالم حالا که هستی برای تو عروسی میگیرم کنار پیکر تو میمیرم خوشحالم ابا عبدلله یا ثارالله... ☑ شدی تو حامی ولایت تا برسی به داد مولا شعار تو این بود منتقم سیلی زهرا(س) بیا آقا بقیه الله(عج) حالا کجایی که ببینی خونابه های پیرهن رو ناله های زهرا کشته شهید بی کفن رو یکی آروم کنه حسن رو این روزا مادر خورده تنش به تیزی مسمار مونده رو صورتش جای دیوار واویلا این روزا حیدر شبیه ابر غصه میباره دیگه علی شده یه بیچاره واویلا واویلا مادر یا حضرت زهرا... ✍حسن حیدری(سلمان)✍
❇️ سلام امام زمانم 🌤 آقا سلام، روضه مادر شروع شد باران اشک های مکرر شروع شد آقا اجازه هست بخوانـم برایتان؟ این اتفاق از دَم یک در شروع شد 💠‌ دوباره‌ آمده‌، نمی‌آیی؟ 🤲 اللّهُمَّ‌ عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّکَ‌ الْفَرَج 🤲 🤲 اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ 🤲 علیه‌السلام
|⇦•دیگه این زنده بودن... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مجتبی رمضانی ●━━━━━━─────── دیگه این زنده بودن، به کار من نمیاد پاشو خانوم خونم، به تو کفن نمیاد عزیزِ دلم، یعنی دیگه ندارمت؟! چجوری باید، توی تابوت بذارمت؟! زهرای من، به خدا میسپارمت سنگینیه غمِ، زخم رو پهلوت یه طرف سنگینیه تابوت یه طرف سنگینیه غمِ، کبودیِ روت یه طرف سنگینیه تابوت یه طرف زهرا، خدا نگهدارت... دیگه دارم می‌میرم، نشون به اون نشونی که دنیا زندگیم و گرفته تو جَوُونی امیدِ علی، نا امیدم نکن نرو یادم نمیره، هجوم پشت اون در و آتیش زدن، گلِ یاس حیدر و سنگینیه غمِ، آتیش معجر یه طرف سنگینیه اون در یه طرف سنگینیه غمِ، محسن پر پر یه طرف سنگینیه اون در یه طرف زهرا، خدا نگهدارت کارِ خونه میوفته، دیگه رو دوش زینب وای از اون روضه ها که، گفتی تو گوش زینب میگفتی یه روز، توی گودال قتلگاه می مونه حسین، زیر نعلای مرکبا غوغا میشه، میونه عرش خدا سنگینیه غمِ، ناله ی زینب یه طرف سنگینیه مرکب یه طرف سنگینیه غمِ، زخمِ لَبالب یه طرف سنگینیه مرکب یه طرف حسین جانم، عزیزِ مادر من : محمدجواد صادقی یوسف زندیه ــــــــــــــــــ
گلستان در آب رد شدی از سیم‌های خاردار نفس خویش پر زدی تا زنـدگی از مرگ‌زار نفس خویش جان نثار حق شدی، رفتی به میدان خطر تا نسازی گوهــر جان را نثار نفس خویش سینــه‌ات آیینــه شد، آیینه‌ی نــور خــدا پاک کردی بس که با اشک از غبار نفس خویش جنگ یک شوخی‌ست آن کس را که با ایمان خود بوده پیـــروز از هجـــوم و کارزار نفس خویش دسـت می‌بندید آن‌کس را که حالا سالهاست!؟ با سبکبالی گذشته‌ست از حصار نفس خویش نیست از کُشتن هراسش چون که امیّدش خداست نیـســت در زنــدان تـــن، اُمیّدوار نفس خویش خـــوار کــردی دشمـنــان را با شکــوه غیرتــت قهرمان عشق کی بوده‌ست خوار نفس خویش عــا‌شــقــان در آب و در آتــش گلستـــان یافتند ما ولی ماندیم سرگردان، دُچار نفس خویش احمدرفیعی وردنجانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در‌این‌ دوماه‌ونیم که سهمت عذاب بود حجم‌ِ غمی‌که داشت دلم بی‌حساب بود در این دوماه و نیم ، تبسّم نکردنت داغی بزرگ روی دل بوتراب بود در این‌مدینه‌ای‌که‌علی‌بود و بی‌کسی با بودنت ، برای سلامم جواب بود خیلی برای مَرد‌ِ تو سنگین تمام شد در‌خانه ، ماهِ صورت تو در حجاب بود یک‌بار هم شفای خودت را نخواستی با اینکه از تو هرچه دعا مستجاب بود از شاخه‌ی‌شکسته‌و این رنگ‌ رزد تو پیداست بادهای خزان پُر شتاب بود هرشب کنار بستر تو تا اذان صبح چشمم‌به‌لاله‌های روی رختخواب بود تو ذرّه ذرّه آب شدی در نگاه من ای‌کاش‌آنچه‌دیدی و دیدم سراب بود قدِّ خمیده قسمت تو در بهار عُمر پیری مرا نصیب به فصل شباب بود ... در دین کافران سقیفه ، خدا گواه زهرا زدن مقابل حیدر ثواب بود
ساعت گريه رسيده است عبادت كافي ست ذكر يا فاطمه عشق است رياضت كافي ست هست در فاطميه رزق محرم پنهان وقت آن است بگوئيم كه غربت كافي ست روضه ي فاطميه واقعأ احياگر ماست حرص جنت به دلم نيست كه هيئت كافي ست غيرتي لطف بفرما كه براي گريه يكي از اين همه انواع مصيبت كافي ست ما خجالت زده ي صورت نيلي توايم فكر ما را نكن اينقدر محبت كافي ست زحمت اينقدر نكش حضرت ام الحسنين يك نخ از چادر فضه به شفاعت كافي ست روضه ات جاي خودش،مادري ات كشته مرا محض مرگ من شرمنده خجالت كافي ست...