ای روشنی بخشِ شبِ عاشق ترین ها
شد نام تو ذکر لب عاشق ترین ها
از کودکی با ( قال صادق) خو گرفتیم
هستی رئیس مذهب عاشق ترین ها
#امام_صادق_علیه_السلام
#زائر
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
۱۴۰۳/۲/۱۳
صلی الله علیک یا صادق آل محمد
تا شد غزل آغاز در شرح رثایش
هر بیت شد یک روضه از حالوهوایش
دیدم که آتش ریخت در جان الفبا
هر واژه را دیدم که گریان شد برایش
با باد حیدر سوختم وقتی که دستی
سجادهی او را کشید از زیر پایش
دستی شبیه دست اصحاب سقیفهاست
دستی که دارد میکِشد در کوچههایش
با یاد زهرا سوختم آنجا که دشمن
افکنده وقت هجمه آتش در سرایش
قلبم به یاد حال قلب مجتبی سوخت
وقتی که از سیلی به رویی ماند جایش
مانند جدش دیدم او را تا که دیدم
هر لحظه شرحی روضه دارد کربلایش
آنجا که بر لبهای خشکش یا حسین (ع) است
وقتی که از مقتل به گوش آید صدایش
پایان گرفته این غزل اما ندارد
پایان بیانِ غصهیِ بیانتهایش
شیخالائمه کشته شد از کینهی ظلم
خاموش شد آوای سبز ربنایش
اما همیشه در دل ما هست زنده
با هرچه قالالصادقِ مشکلگشایش
مظلوم عالم صادق آل محمد(ص)
جان تمام عاشقان بادا فدایش
#امام_جعفر_صادق
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
صلی الله علیک یا صادق آل محمد
تا شد غزل آغاز در شرح رثایش
هر بیت شد یک روضه از حالوهوایش
دیدم که آتش ریخت در جان الفبا
هر واژه را دیدم که گریان شد برایش
با باد حیدر سوختم وقتی که دستی
سجادهی او را کشید از زیر پایش
دستی شبیه دست اصحاب سقیفهاست
دستی که دارد میکِشد در کوچههایش
با یاد زهرا سوختم آنجا که دشمن
افکنده وقت هجمه آتش در سرایش
قلبم به یاد حال قلب مجتبی سوخت
وقتی که از سیلی به رویی ماند جایش
مانند جدش دیدم او را تا که دیدم
هر لحظه شرحی روضه دارد کربلایش
آنجا که بر لبهای خشکش یا حسین (ع) است
وقتی که از مقتل به گوش آید صدایش
پایان گرفته این غزل اما ندارد
پایان بیانِ غصهیِ بیانتهایش
شیخالائمه کشته شد از کینهی ظلم
خاموش شد آوای سبز ربنایش
اما همیشه در دل ما هست زنده
با هرچه قالالصادقِ مشکلگشایش
مظلوم عالم صادق آل محمد(ص)
جان تمام عاشقان بادا فدایش
#امام_جعفر_صادق
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
■صلیالله علیک یا صادق آلمحمد■
ای صبح صادق چهره نیلی کن جهان سوخت
در ماتم خورشید قلب آسمان سوخت
در داغ او دود از دل ابیات برخاست
از شعله جان واژهها وقت بیان سوخت
وقتی که لبخند بهار از شهر کوچید
دار و ندار باغ در دست خزان سوخت
وقتی ز کینه دشمنان در را شکستند
با روضهی مادر وجودش ناگهان سوخت
در شعلهی کین دید وقتی خانهاش را
قلبش به یاد عمهی قامتکمان سوخت
در کربلای دیگری از خنجر زهر
در تشنگی جان امامی مهربان سوخت
در عصر عاشورای صادق در تب آه
هستی دوباره از کران تا بیکران سوخت
شام غریبان امام صادق آمد
در خیمهگاه دهر شمعی نیمهجان سوخت
جای چراغی که ندارد در بقیعش
یک عمر دلهای همه دلدادگان سوخت
#امام_جعفر_صادق
#قبرستان_بقیع
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
به نام خدا
صلی الله علیک یا امام جعفر صادق
بداهه ی شعرای حلقه ی ولایی زفرات شهرکرد(چهارمحال و بختیاری) تقدیم به ساحت آسمانی حضرت امام جعفر صادق(ع)
دیده خونبار از غمِ آقا امامِ صادق(ع) است
در همه هستی نوایِ یا امامِ صادق (ع)است
امشب از چشم زمین و آسمان خون میچکد،
تا سحر، ذکر لب زهرا (س) امام صادق (ع) است
مکتب ما مکتب نور است و ایمان و امید
عزت ما در دو عالم با امام صادق(ع) است
شیعه می داند که عاشوراییان آزاده اند
یادگار نسل عاشورا امام صادق(ع) است
آن که مانده مثل عباس(ع) و حسین ابن علی(ع)
بین جمع گرگها، تنها، امام صادق (ع) است
حسرت و درد از در و دیوار می آید به گوش
قلب دنیا خو گرفته با امام صادق (ع) است
آن که عمری کشتی ایمان ما را ناخداست
حضرت جانان ما مولا امامِ صادق(ع) است
عالم دنیا و ما فیها کویری بیش نیست
ما همه صحرا و دریاها امام صادق(ع) است
آه این ،مظلوم که در کنج قربانگاه خویش
تشنه لب جان داده،واویلا امام صادق(ع)است
چاره غمهای عالم دردمندان را بگو
از سر اخلاص ذکر یا امام صادق(ع) است
زنده بادا دفتر خوشخطّ عرفان و کتاب
چیست مکتب؟ آنچه را گویا امام صادق(ع) است
اربعین یک گوشه از میراث اهل عشق اوست
میزبان کربلاییها امام صادق(ع)است
در دلِ کرب و بلای خویشتن در روضه ها
هر نفس در ذکرِ یاجَدّا امام صادق (ع)است
ترسی از روز جزا دارد کجا عاصی به دل؟
شافع روز جزای ما امام صادق(ع) است
کی اسیر ظلمت دنیا شود دلداده اش
رو سفید است آنکه هر دم با امام صادق(ع) است
تا ابد ذکر لب غم دیدگان روزگار
«یا امام صادق» است و «یا امام صادق» است
سینهی تاریخ دارد صد نشان از نام او
مخزن و اسطورهی تقوا امام صادق(ع) است
میهمان دیگری دارد بقیعِ بیکران،
چشمهای که رفت و شد دریا امام صادق (ع) است
در همه عالم به پا شد ماتم عظمی ولی
در بقیع غربتش تنها امام صادق(ع) است
"کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود"
آنکه دین گردید از او احیا امام صادق (ع)است
نامه ی آزادی ازآتش برای شیعیان
آن کسی کو می کندامضا امام صادق است
آنکسی کز رهنماییهای نورانی او
دوزخی شد جنة المأوی امام صادق است
گو نباشد نا امید از جنت المأوا کسی
عهده دار روز حشر آقا امام صادق(ع) است
هر که در اسلام دارا ادعا شاگرد اوست
در سپهر علم و دین، آقا امام صادق است
روز محشر که خلایق می کنند از هم فرار
در شفاعت پرچمش بالا امام صادق(ع)است
شیعیان غمگین نباشید از حساب روز حشر
کارهای ما حسابش با امام صادق(ع) است
بداهه سرایان؛
خانمها؛آرزو علیدوستی_آسیه ارزانی_خاطره شیوندی
آقایان:مهدی طهماسبی_محسن علیخانی_سیدهادی حسینی_سیدمرتضی هاشمی_کیوان قلزم_مرتضی کریمی_مجتبی رمضانی _احمد رفیعی وردنجانی_
#امام_صادق_ع_شهادت
اگرچه بر همه عالم گرهگشا بودم
میان موج مصیبات، مبتلا بودم
همیشه غفلت اصحاب، دردِسرساز است
به وقت فتنه چه بی یار و آشنا بودم
حقیقت همه قرآن میان قلب من است
منم که بر همۀ خلق رهنما بودم
شبی که از همه سو ریختند در خانه
فقط به یاد غریبیِ مرتضی بودم
اگرچه شکر خدا دختری نسوخت ولی
به یاد شام غریبان کربلا بودم
سرم برهنه، شبانه کسی ندید چه شد
به یاد شام و نظرهای بی حیا بودم
نخورد یک نوک نیزه به پیکرم اما
به یاد قاری بالای نیزهها بودم
✍ #قاسم_نعمتی
#امام_صادق_ع_شهادت
#قبرستان_بقیع
نه حرف من، سخن هر فقیه آگاه است:
عزای حضرت صادق شعائر الله است
بهشت مقصد هر دستهی عزاداریست
سلوک شیعه در این شاهراه، کوتاه است
مدینه منتظر دستههای سینهزنیست
مدینه چشم به راه بقیة الله است
به ذوالفقار قسم فتح مکه نزدیک است
به شُرطهها برسانید بَدْر در راه است
بقیع، جنت الاعلاست در سراسر روز
بقیع عرش خداوند در سحرگاه است
چراغ را چه حضوری در آن حریم شگفت
که ماه بنده و خورشید عبد درگاه است
چه شمعها به بقیع از خجالت آب شدند
نگاه کردن قبر غریب، جانکاه است
به جعفر ابن محمد چنین نخواهد ماند
مدینه چشم به راه بقیة الله است
✍ #سیدمیلاد_حسنی
#امام_صادق_ع_شهادت
بردند برای همه دنیا خبرش را
غمنامهای از سرخی چشمان ترش را
حتی رمقی نیست به دستان ضعیفش
آتش زده زهری همهی بال و پرش را
هم سن زیادش سبب خستگیاش شد
هم شعله زده زهر تمام جگرش را
اطفال و عیالش همگی دل نگرانند
سوزانده ز آهش همهی دوروبرش را
بی حرمتی و بی ادبی شد به مقامش
بدجور شکستند دل شعلهورش را
آنقدر تنش آب شده گوشهی بستر
دیدند همه حالِ بدِ محتضرش را
عمریست برای دل خود روضه گرفته
پُرکرده غم کوچه فضای سحرش را
سخت است برایش که فراموش نماید
آن مادر و آن نالهی درپشت درش را
✍ #محمدحسن_بیات_لو
#امام_صادق_ع_مدح
#تلنگر #امام_شناسی
قرارِ وصل، دل بیقرار میخواهد
وصال، عاشقِ چشمانتظار میخواهد
امام، راه رسیدن به شرط همراهیست
به قدرِ یک قدم از رهسپار میخواهد
امام، ظرف قنوتش برای مأموم است
هر آنچه از درِ پروردگار میخواهد
امام، گنبد و گلدسته نیست زائرها!
برای ماست اگر هم مزار میخواهد
به زعمِ مردهپرستان: امام یعنی سوگ
به جای یار، فقط سوگوار میخواهد
امامِ شهرِ مدینه «دعا، سکوت، قلم»
امامِ کوفه ولی ذوالفقار میخواهد
امام، گاه محاسن سپید میطلبد
و گاه لبیک از شیرخوار میخواهد
تنورخوابی هارونِ مکّی است قیام
امام، لشکری از جاننثار میخواهد
امام از قلمِ در غلاف، دلگیر است
به جای آن همه شاگرد، یار میخواهد
✍ #رضا_قاسمی
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#قبرستان_بقیع؛ #اخلاقی_و_اندرز
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
نبض ستارگان همه در دستش
افلاک علم، واله و سرمستش
او مردی از تبار پیمبر بود
نقش نگاهش آینهپرور بود
چون باغ، علم «علَّم الاسمایش»
میریخت غنچهغنچه، ز لبهایش
او باغبان باغ معارف بود
محبوب قلب عامی و عارف بود...
دریای غرق موج فضیلت بود
اوج کمال، اوج فضیلت بود
آن مهر ذرّه پرور افلاکی
سرچشمۀ مجاهدت و پاکی
احیاگر معالم قرآن بود
بر پیکر شریعت ما جان بود
تجدید کرد سنّت جدّش را
نشناختند حرمت و حدّش را
روزی که زهر زد به دلش آتش
منصور زد در آب و گلش آتش
شوق سفر به عالم دیگر داشت
دلتنگ بود و دیدۀ سوی در داشت
هنگام پر گشودن و رفتن بود
پرواز روح از قفس تن بود
احضار کرد جملۀ خویشان را
شیرازه بست جمع پریشان را
چون دید اهلبیت همه جمعاند
پروانگان شیفتۀ شمعاند
مثل همیشه دغدغهاش دین بود
در واپسین نفس سخنش این بود:
هر کس سبک شمرد نمازش را
نشناختهست گوهر رازش را
در سایهسار چتر شفاعت نیست
با او شمیم و عطر شفاعت نیست
چون کعبهای که قبلهنما دارد
ای عاشقان بهشت بها دارد
گفت این حدیث و هدیه به جانان داد
ذکر نماز روی لبش... جان داد
فردا چه میدهیم جوابش را؟
وقتی حدیث روشن و نابش را-
دادیم ما به دست فراموشی
دست سکوت و سایۀ خاموشی
او رفت و ماند مکتب او تنها
ماندیم ما و مرثیه خواندنها
آن مکتبی که هست جهانافروز
از تربتش غریبتر است امروز
«قالَ الامام صادقِ» ما کم شد
دریا بدل به قطره و شبنم شد
دلهای مهربان، شده دور از هم
داریم شکوه وقت عبور از هم
یاد آن که بود، مسجد ما سنگر
صحن و رواق آن، همه روشنگر
مسجد، به چلچراغ مزین شد
محراب، مثل آینه روشن شد!
اما نماز چشم به در مانده
نخلی در انتظار ثمر مانده
مسجد گرفته گرد ملال امروز
محزون شده صدای بلال امروز
مسجد پر از جماعت کمرنگ است
گلدسته رنگ باخته، غم رنگ است
از بس که دل ز دایره بیرون شد
اشک کبوتران حرم خون شد
در آن حرم که شمع و چراغی نیست
یک لاله بینشانی داغی نیست
دلها در آرزوی بقیع او
پر میکشد به سوی بقیع او...
سوی بقیع، باغ گل یاسین
آنجا که دیده داغ گل یاسین
آنجا که اشک ماه سرازیر است
آنجا که پشت پنجره دلگیر است
✍ #محمدجواد_غفورزاده
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
ای که مدیون تو تا روز جزا ایمان ما
جان ما قربان تو ای نوح کشتیبان ما
از اضافات گلت ما عاشقان را خلق کرد
داد با امضای تو یک عمر آب و نان ما
راست میگویند نام مذهب ما جعفریست
جز احادیث تو نوری نیست در چشمان ما
از تو میخواندم که نام آتش آمد بر زبان
صحبت از "در" شد که آتش زد به جسم و جان ما
ای شهید آتش جهل مدینه! پس چرا
جای تو از مادرت میخواند روضهخوان ما؟
شعر میخوانَد کمیت و روضه میخوانی به اشک
آه از جدّ غریب و بی کس و عطشان ما...
خانهات را کربلا کردی و ما آموختیم
هست دنیای بدون کربلا زندان ما
::
آستان قدس صادق میشود روزی بقیع
بر ضریحت میرسد چندی دگر دستان ما
✍ #سعید_تاج_محمدی