eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصویر سازی از قاتلین امام حسین(ع) توسط هوش مصنوعی «فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ» خدا لعنت کند کسانی را که تو را کشتند و به تو ستم کردند و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند
(دفن شهدای کربلا) ای بنی اسد بر فاطمه ام نور عین پسری خونجگر ز نسل پاک حسین دردم افزون شده جگرم خون شده وای از این غم۲ ای بنی اسد این پیکر اکبر بود که ز ظلم و ستم صد پاره پیکر بود این تن اکبر است که چو گل پرپر است وای از این غم۲ ای بنی اسد این جسم علمدار ماست بعد او غم فقط یاور و غمخوار ماست دست او شد جدا جان او شد فدا وای از این غم۲ ای بنی اسد تکه بوریا بیارید پیکر حسین را بر روی آن گذارید زده داغ پدر بر دل من شرر وای از این غم۲ دشمنش پرده ی حرمت او را درید از قفا بین موج خون سرش را برید صبر من کم شده قامتم خم شده وای از این غم۲ زین مصیبت بنی اسد شکسته دلم غم داغ گل فاطمه شد مشکلم ریزم اشک از بصر شده ام خونجگر وای از این غم۲
صبح محشر یا عید قربان است جسم بابایم در بیابان است کربلا داغ و خیمه ها سوزان جسم من در تب شد پرستارم در دل آتش عمه ام زینب آه آه از این غربت پیش من طفلی بر زمین افتاد زیر سم اسب کودکی جان داد من خودم دیدم بر روی نیزه راس بابا را می‌شنیدم من ناله زینب آه زهرا را آه آه از این غربت ✍️ 👇
شور به سبک : راس تو می رود بالای نیزه ها ای دل شرار زهر شد میهمان من آه ای اجل بگیر این نیمه جان من گریه کن ای فلک با دیده ی ترم آخر تو دیده ای آمد چه بر سرم من غریبم....... گرید به حال من چشمان روزگار روزی که غرق تب گشتم شتر سوار شد دست و پای من بسته به سلسله نامحرمان شدند همراه قافله من غریبم...... با دست بسته ام رفتم به شهر شام در کوچه ی یهود در اوج ازدحام خاکستر عزا بر چهره ام نشست با سنگ کینه ها آیینه ام شکست من غریبم..... ✍️
☑️بند اول آه وای از کربلا میزنه ثارالله مادر روصدا رسیده تو گودال شمر بی حیا آه وای از کربلا آه موهاشو کشید سر و بالا برد و خنجر رو کشید پیش چشم خواهر حنجر رو درید آه حنجر رو درید جدا شد سرش روبروی مادرش پیش چشم خواهرش ☑️بند دوم آه تشنه کشتنت با هزاران مکر و فتنه کشتنت زیر تیغ تیز و دشنه کشتنت آه تشنه کشتنت آه ای عریان بدن زیر تیر و نیزه دست و پا نزن یا حسین مظلوم پاره پاره تن آه ای عریان بدن روبروی خواهر وقتی آقام تشنه بود زیر تیغ و دشنه بود 💠💠 .............. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دل آرام جهان آرزوی من یا صاحب الزمان العجل میخونم بعد از هر اذان آقای مهربان بی تو سهمم غمه کی میشه صبح فرج یابن فاطمه نکنه واسه اون روز عمرم کمه بی تو سهمم غمه جاری عشق تو سینه به سینه روشن تر از آب و آئینه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عشقت تو قلبمه من به تو محتاجم بیشتر از همه هر چی دارم از لطف این پرچمه عشقت تو قلبمه اسمت مشکل گشاست شب جمعه ی ظهورت توو کربلاست کربلا کربلا ذکر عاشقاست اسمت مشکل گشاست چقدر این روضه ها داره نور امید العجل باالحسین الشهید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روی خاک افتاده اشکم که بوی نم شد بلند من زمین خوردم میان شام و پرچم شد بلند روزها را با مصیبت خواندنم شب کرده ام آسمان را تار می بینم ز بس تب کرده ام زن که می بیند کمی آزار ...بر سر می زنم با طناب و دیدن بازار ... بر سر می زنم حرف قاری که می آید می شود حالم خراب بسکه می سوزد دلم از غصه ی تشت و شراب چشم من تا میخورد بر آب گریه میکنم می شود تا کودکی بیخواب گریه میکنم گرچه من جامانده از پایین شش گوشم حسین داغ عاشورا نمی گردد فراموشم حسین تا کمی جنجال می بینم هراسان می شوم هرکجا گودال می بینم هراسان می شوم با هزاران نیزه و خنجر به جنگت آمدند یک نفر بودی و صد لشکر به جنگت آمدند باعث خوشبختی عالم! چه بختی داشتی پیکر تو زیر و رو شد، روز سختی داشتی من نمی دیدم ترا، جسمت غبار آلوده بود غرق خون بودی، ضریح پیکرت فرسوده بود بر تراب افتاده بودی پیش چشم بوتراب آخرش هم رنگ جسمت را عوض کرد آفتاب با تنی که خورده نیزه، کار تدفین سخت بود با سر بالای نیزه، ذکر تلقین سخت بود بین غربت، قوم و خویش تو دهاتی ها شدند تکه های پیکرت روی حصیری جا شدند ✍️
غوغا شده ، دروازه ساعات ازدحامه ، دور مخدرات وارد شام ، شد عمه سادات ، امان از شام واویلتا ، وای از دل زینب خیره شدن ، به محمل زینب سر حسین ، مقابل زینب ، امان از شام امان از شام امان از شام ای وای ...... همه شهر و ، کردن چراغانی زنها سرگرم آوازه خوانی دارن میدن ، شراب مجانی ، امان از شام قافله رو ، خیلی عذاب دادن پیش زینب ، به هم شراب دادن ناسزا به ، ابوتراب دادن ، امان از شام امان از شام امان از شام ای وای ...... خون گریه کرد ، ارض و سما ای وای دختر فاطمه کجا ای وای بازار برده فروشا ای وای ، امان از شام محله ، یهودی نشین و پیرزنی ، زد با سنگ کین و سر حسین ، شد نقش زمین و ، امان از شام امان از شام امان از شام ای وای ...... با آل الله ، خیلی بد تا کردن تا جایی که ، میشد جفا کردن همه رو خارجی صدا کردن ، امان از شام سکینه اشک ، میباره واویلا رباب شده ، بیچاره واویلا سنگ و سر ، شیرخواره واویلا ، امان از شام امان از شام امان از شام ای وای ..... زینب نگاش ، سمت علمداره میگه ببین ، که شدم آواره رو گرفتم ، با آستین پاره ، امان از شام غیرت الله ، زینب و یاری کن روی نیزه ، به حالم زاری کن رفتم بازار ، خودت یه کاری کن ، امان از شام امان از شام امان از شام ای وای ✍️
نای نینوا منم سیدالبکا منم آنکه شد خونجگر از داغ کربلا منم پایان ندارد اشک‌و ناله من آه از این عزای سی ساله من وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین سی سال است مقابلم این صحنه هنوز هست رأس بابای مرا می‌بردند دست به دست گاهی روی نیزه زیر آفتاب گاهی تنور و گهی بزم شراب وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین بار غم به شانه برد جان داد و ولی نمرد جای کل قافله زینب تازیانه خورد چه غصه ها که ندیده عمه ام جان مرا هم خریده عمه ام وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین این ختم کلام شد هتک احترام شد در کرب و بلا نشد ظلمی که به شام شد کار نوامیس خدا زار شد زینب اسیر کوچه بازار شد وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین ✍️
اگر ستاره و خورشید و ماه تابنده‌ است تمام علتش این‌ است بر درت بنده‌‌ است به دیده‌ی متکبر که آبِ رو ندهند هرآنکه خاک در توست آبرومند است مرا به گریه بیانداز و خود حکومت کن که پادشاهیِ دریا، به تو برازنده‌‌ است به روز حشر که عالَم به گریه مشغول‌اند جزای گریه‌کنانِ غم شما خنده‌ است از آن زمان که به لب‌های خشک تو نرسید فرات از پدر و مادر تو شرمنده‌ است گریستند به ذبح گلوت حیوانات که جزء گریه کنانت، وحوش درنده‌ است ** بنی اسد چه کند؟! از کجا شروع کند؟! تن تو اين طرف و آن طرف پراكنده‌ است ✍️سروده گروه
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت یوسف‌ترین شهید خدا پیرهن نداشت او رفت تا که زنده کند رسم عشق را از خود گذشته بود، غم ما و من نداشت آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت خورشیدِ شعله‌ور شده بر روی نیزه‌ها کنج تنور رفتن و افروختن نداشت هر کس شنید غربت او را سؤال کرد بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت؟! ✍️