#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
عمریست دل به چشم تو بستم نگاه کن
زهرای من! علی تو هستم نگاه کن
ای دل بریده! تا نبریدم بلند شو
ای پرشکسته! تا نشکستم نگاه کن
زانوی بوتراب به خاک آشنا نبود
بر خاک التماس نشستم نگاه کن
یک دست من ز پیکر خیبر توان گرفت
حالا به لرزههای دو دستم نگاه کن
چون تار و پود چادرت از زخم کوچهها
از هم هزار بار گسستم نگاه کن
اي يار! كلّميني... زهرا! أنا علی
زهرای من! علیِ تو هستم نگاه كن
✍️ #محمدعلی_بیابانی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
لحظهلحظه زچه مادر نَفَسَت میگيرد؟!
نَفَس من! زچه آخر نَفَسَت میگيرد؟!
درد پهلو چه كند با تو كه شب تا به سحر
از همين درد به بستر نفست میگيرد؟!
از فشار در و ديوار چه ديدی كه هنوز
دائم از ضربت آن در، نفست میگيرد؟!
به همان ناله كه در پشت درِ خانه زدی
از غم غنچهی پرپر نفست میگيرد
چه نفسگیر شود حال و هوای نفست
وقتی از غُربت حيدر نفست میگيرد
دست بر كار مزن! من كه نمُردم مادر
باچنين حال، تو يكسر نفست میگيرد
از غم اين كه نمانی، جگرم خون شده است
از چه اين سان برِ دختر نفست میگيرد
تا نفس هست «وفایی» تو بگو يازهرا
نرسد سود چو ديگر نفست میگيرد
✍️ #سیدهاشم_وفایی
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
جز غم کسی به خانهی ما سر نمیزند
اینجا که مرغ شوق دگر پر نمیزند
در شهر خود غریبم و با درد آشنا
در خانهی غریب، کسی در نمیزند
من بضعهی پیمبر و یک تن از این همه
دَم از سفارشات پیمبر نمیزند
جز من که بر دفاع علی سینهاش شکست
حرفی کسی ز غربت حیدر نمیزند
آتش زدند خانهی ما را که هیچ کس
آتش به آشیان کبوتر نمیزند
در پشت در، شهادت من شد شروع و حال
غیر از اجل به گِرد سرم پر نمیزند
میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمیزند
بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت
مادر کسی برابر دختر نمیزند
کردیم امتحان (مؤید) که هیچگاه
جز آستان ما، در دیگر نمیزند
✍️مرحوم #سیدرضا_مؤید
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید
یا به تعبیر دیگری انگار
ابر روی هلال میآید
سایهای مانده بود از مادر
وقت برخاستن نشست، نشست
عرق سرد روی پیشانی
اشک امانم نمیدهد که پُر است
مو به مو قصه از پریشانی
شانه از دست مادرم افتاد
قصه آتش شد آن زمانی که
ریخت آوارِ شهر بر سر ما
همهی شهر آمدند آنروز
طرف خانهی محقر ما
هیزم آنقدر هم نیاز نبود...
مادر من خودش یدالله است
کارشان را پر از مخاطره کرد
دست انداخت دور شال پدر
کار را یک غریبه یکسره کرد
نام آن مرد را نمیگویم
روز آخر امیدوارم کرد
روز آخر بلند شد از جا
شستشو کرد، گردگیری کرد
سخت مشغول کار شد اما...
چادر از صورتش کنار نرفت
تا بگیرد امانت خود را
دست پیغمبر آمد از دل خاک
پدر خاک آب شد از شرم
رد شد آن شب سکوتش از افلاک
همه دلواپس پدر بودیم
غسل از زیر پیرهن سخت است
غرق در خون شود کفن، سخت است
جان خود را به خاک دادن، بعد
دستها را به هم زدن سخت است
پدرم خویش را به خاک سپرد
✍️ #سیدحمیدرضا_برقعی
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی #حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
هر وقت دل بهانهی یاد تو را گرفت
شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت
ابریست آسمان دل بیقرار تو
بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت
گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی
چشمم ز اشک، خشک شد آقا صدا گرفت
تو سوختی که سینهام آتش گرفت و سوخت
تو روضهخوان شدی اگر این روضه پا گرفت
امروز هم بیا و بگو وای مادرم
آخر مریض خانهی مولا شفا گرفت
راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش
این خانهی علیست که دیگر عزا گرفت
::
در آخرین وصیت زهرا دل علی
از روضهی حسین و غم کربلا گرفت
✍️ #محمدعلي_بياباني
🏴 اثر جدید هنرمند ولایی #حسن_روح_الامین با موضوع #فاطمیه
✔️نقاشی رنگ روغن با نام《خیال》
▪️عن الصّادق (علیهالسلام) أنّها لَزِمَتِ الفِراشَ -بعدَ ما قُبضَ رسولُ الله صلیالله علیه و آله- وَ نَحَلَ جِسمُها و ذابَ لَحمُها حَتّی صارَتْ کَالخَیالِ...
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
آخرش شرح غمم روی زبانها افتاد
همه گفتند که خیبرشکن از پا افتاد
آه! رفتی و تمام بدنم میلرزد
پهلوان تو زمین خورد، وَ از نا افتاد
دو سه ماه است که رخسار تو با پوشیه است
چشم من بر رخ نیلی تو حالا افتاد
بشکند دست کسی که... اثرش معلوم است
جای دستی به روی صورت حورا افتاد
با یتیمان تو همناله شده جبرائیل
ولوله در وسط عرش معلّی افتاد
ساحلم بودی و رفتی و نگفتی با خود...
که علی در وسط موج بلایا افتاد
با چه رویی بدنت را بدهم بر پدرت
لبم از شرم، ز هر صحبت و نجوا افتاد
با چه رویی به پدرجان تو این را گویم...
"پیش چشمان همه، ام ابیها افتاد"
✍️ #رضا_قاسمی
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
به چشمروشنیِ شام تار منتظرم
به صبح -آن قسم آشکار- منتظرم
بیا که عید بیاید به خانهی دل ما
حضور سبز تو را ای بهار! منتظرم
اگرچه دیر شده با گذشت اینهمه سال
به حکم مطلقِ پروردگار منتظرم
تورا نخواستم آنگونهای که باید خواست
شبیه مردم اهل شعار منتظرم!
زمانه میگذرد نا امید؛ اما من
به رغم خستگی روزگار، منتظرم
هنوز آمدنت آرزوی عقربههاست
به دیرپایی* این انتظار منتظرم
تو را ندارم و از هرکسی ندارترم
کجاست آن کَرَم بیشمار؟ منتظرم
میان روضه هوای مدینه پیچیده
به خاکِ چادر آن بیمزار، منتظرم...
✍️ #محمدحسن_بیات_لو
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
ای خوش آنروزی که ما، در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخسارش، منور داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بر دارد، ولی،
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم!
کاش آنروزی که تنها مادر ما را زدند
ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم!
کاش محسن را نمیکشتند، تا ما غنچهایی
یادگار از آن گلِ رعنای پرپر داشتیم!
کاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم
جای آغوشش به خاکِ تیره، بستر داشتیم!
این در و دیوار میگرید به حال ما، که ما
مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم!
مادر ما، رفت از دنیا در آنحالی که ما
گریه بر حالش سر قبر پیمبر داشتیم!
(میثم) از دل میسراید شعرِ جانسوزش، بلی
از عنایت ما به او چون لطف دیگر داشتیم
✍️ #غلامرضا_سازگار
یازهرا(س)
هر شروعی بعد بسم الله، یازهرا(س)بگو
هرنفس، هرثانیه، هرگاه یازهرا(س)بگو
تا شود روشن مسیر رفتنت سوی بهشت
میگذاری تا قدم در راه یا زهرا(س) بگو
ذکر او در نا امیدیها ،امیدت میدهد
دستت از هرجا که شد کوتاه یا زهرا(س)بگو
درد اگر داری فقط از دست او درمان بگیر
هرکجا شد غصهای جانکاه یازهرا(س)بگو
در غم زهرا (س)بگو هر لحظه از جان یاحسین(ع)
در غم جانسوز ثارالله یا زهرا (س)بگو
نیست غیر از این سخن، سِرِ سلیمانی شدن
در میان اشکها با آه یا زهرا(س)بگو
#فاطمیه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei